کد مطلب : ۸۷۰۶
آیین ایرانی
آیینهایی برای ارتباط با اموات
عدهای از فرهنگها جسد را مومیایی میکردند تا نپوسد و ارتباط روح با آن قطع نشود. مردم برخی دیگر از فرهنگها نیز جسد را در خانه و محل زندگی خودشان دفن میکردند با این استدلال که او زنده است و شاهد بر زندگی و رفتار اهل خانه.
این شیوه تفکر و از این دریچه به مفهوم مرگ نگاه کردن، تاثیراتی نیز بر رفتار انسان ها در زندگی روزمرهشان دارد. اگر درگذشتگان ما نابود نشدهاند و حضور دارند پس باید بتوان با آنها ارتباط برقرار کرد، از احوالشان جویا شد، کمکشان کرد و از آنها کمک طلبید. اینگونه است که برخی آیینهای ارتباط با مردگان در هر فرهنگی شکل می گیرد. آیینهایی که با شیوههای مختلفی نظیر خواب دیدن، رقصیدن، قربانی کردن و... سعی در ارتباط با دنیای ارواح دارد.
در گذشتههای دور انسانها تصور می کردند که مردهها با همان احتیاجات دوران حیاتشان به زندگی دیگران ادامه می دهند. به همینجهت بود که در برخی جوامع باستانی، همراه با مرده، ابزار زندگی و حتی همسران و خدمتگزارانش را نیز زنده به گور می کردند تا در آن دنیا به کمک فرد موردنظر بشتابند و همچنین مرده راضی باشد و صدمهای به زندهها نزند. اعتقاد دیگر این بود که مردهها با همان روحیات این زندگیشان زندگی خواهند کرد و بنابراین همیشه خطر آزار مردههای بد و کینهجو وجود داشته و زندهها سعی می کردند با آزارهای احتمالی آنها مقابله کنند. در برخی از فرهنگها مرده را از مسیری پرپیچ و خم برای دفن میبردند که نتواند آنرا یاد بگیرد، کنار قبر، خس و خاشاک می کاشتند که در پایش گیر کند و یا روی جنازه سنگ میگذاشتند و یا در سینه میت تیری فروکرده و او را به زمین میدوختند تا امکان حرکت نداشته باشد.
همه اینها گویای اعتقاد جاودانگی انسانها حتی پس از مرگشان است. نشانههایی از این شیوه تفکر و نمونههایی از این آیینها در فرهنگ امروز خود ما و در گوشه گوشه زندگی اقواممان نیز حضور دارد. یکی از مهمترین آنها آیین "شب برات" است، تنها شبی در سال که مردهها آزاد شده و اجازه پیدا می کنند به خانه و خانواده خود سر بزنند. مردم قزوین، در اولین شب جمعه ماه رجب، مراسم شب برات را برگزار میکنند. در این شب آنها انتظار این میهمانان عزیز خود را کشیده و به استقبالشان میروند. خانه را تمیز کرده و گاها غذا و خوراکی مورد علاقه فرد درگذشته را میپزند، برخی نیز از همین خوراکیها خیرات میدهند.
حاضر شدن در سر قبر اموات، پختن حلوا و نیز خیرات کردن آن نیز از دیگر مراسم این شب قزوینیها محسوب میشود. وجه تسمیه این مراسم، اشاره به این مسئله دارد که با خیرات و دعا و فاتحه میبایست در این شب به یاری درگذشتگانمان که به اصطلاح دستشان از این دنیا کوتاه است برویم و برات یا سند آزادی آنها از آتش را از خداوند بگیریم. این رسم در بین تات های ساکن در استان اردبیل، خصوصا شهر کلور نیز در همین زمان برگزار میشود با این تفاوت که نام آن «شب رغایب» است.
خراسانیها نیز مراسمی به همین نام دارند با این تفاوت که در ماه شعبان برگزار می شود. طبق اعتقاد آنها روز سیزدهم، برات زندگان است که در آن به شکرانه سلامتیشان خیرات می کنند و روز چهاردهم، برات مردگان که باید برای آنها خیرات داد.
همزمان با این مراسم در شمال، در جنوب کشورمان نیز چنین مراسمی برگزار میشود و حاکی از عمومیت اندیشه زنده بودن مردههاست.
میل انسان به جاودانه شدن که در بسیاری از داستانهای قدیمی آمده، شاهدی واضح از ترس بشر از نابودی است. اگر مرگ بخواهد چنین تجربهای را برای انسانها تداعی کند بدونشک بسیار تنشزا و تلخ خواهد بود، چه آنگاه که در مورد نزدیکان یک نفر اتفاق بیفتد و چه زمانی که خود او را نشانه رود. از آنجایی که مهمترین وظیفه آیینها کمک به حفظ نظم جامعه است، در این زمان، آیینهای مرگ فعال شده و با ترویج مفاهیمی از جنس زنده بودن مردهها، ارتباط با آنها و... سعی در آرامسازی افراد و جامعه میکند.
بنابراین مهمترین کارکرد این آیینها کمک به افراد برای تحمل مرگ و دوری عزیزانشان و نیز آمادهسازی خود آنها برای پذیرش تجربه ناشناختهای به نام مرگ است.
منبع:
تاریخ جامع ادیان
و همه ی این افکار ساخته ی ذهن جاودانگی طلب بشر است؟