تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۵۵
۰
کد مطلب : ۱۱۱۵۲

عاشورا و هویت‌دهی به محلات یزد/ بخش دوم

برگرفته از مجله آبادی
عاشورا و هویت‌دهی به محلات یزد/ بخش دوم
۲-محله:کارکرد‌های: ذهنی-عینی

طبیعی است در صورت استخراج درس‌های شهرسازانه از آیین‌های عزاداری،تأثیر سرفصل‌های این دروس متوجه محلات خواهد‌بود. هرچند«امروزه اشکال پیچیده روابط اقتصادی- اجتماعی و دگرگون شدن تولید شهری در یزد و قرار‌گیری شهر در شبکه اقتصادی- اجتماعی کشور باعث شدهکه نظام محله‌ای در شهر از میان برود.» و هر چند طئوری‌های بسیاری در رد طراحی محله- محور مطرح شده، اما همین هیئت عزاداری محلات گواهی است بر ریشه‌های قوی این ساختار در ذهن مردم.

کوین‌لینچ(۱۹۸۴-۱۹۱۸) با پژوهش در سه شهر آمریکا، سیمای شهر شکل گرفته در ذهن شهروندان را شامل پنج عنصر می‌داند که یکی از آنها محله است.

به نظر می‌رسد این عنصر در ایران از لحاظ ذهنی،محکم‌تر عمل کند به طوری که چه با رویکردی ریخت‌شناسانه و چه نگاهی اجتماعی، اگر به کنکاش ساختار شهر کهن ایرانی پرداخته‌شود، نمی‌توان از جایگاه تعیین‌کننده محلات غافل ماند. انسان که توسلی محله را در کنار پنج عنصر دیگر اساس ساختار شهر‌های قدیم ذکر می‌کند و اینچنین که احمد‌اشرف هم سازمان شهری کهن ایران را بر چهار پایه استوار می‌داند: حکومت، مذهب، اصناف، و امت؛ و امت را مستقر در «محلات در تضاد» برمی‌شمرد.

این تضاد به عنوان میراثی کهنه در نهاد ایرانیان در مقیاس‌های کشور، شهر‌ها و در کوچکترین مقیاس جمعی خود محلات،قابل انکار نیست. «وجود محلات در تضاد و تقابل از خصیصه‌های بارز شهر دوره اسلامی است. محلاتی که هر یک مراکز خاص خود را داشتند و حتی در مواقعی برای خود...دروازه‌ای برای ورود به محله می‌داشتند.چنین شکلگیری کالبدی که منبعث از تفاوت‌ها و تضاد‌های شدید اجتماعی و فرهنگی است، مفهومی جدید از محله را سبب می‌گردد: محلات در ستیز». نمود این تقابل در آیین عزاداری، ستیز‌هایی است که در میان هیأت‌های محلات به صورت متداول رخ می‌دهد.

این تقابل بین محله‌ای، نماد هویت غنی هر محله است که از تشابهان درون‌محله‌ای فربه می‌شود و مرز خود را با محلات دیگر پر‌رنگ می‌سازد.تشابهی که رکن تعریف محله بر آن بنیاد دارد: محله منطقی است که در داخل آن مردم از جهاتی مشابهت‌هایی با هم دارند که اولین آن همسایگی با یکدیگر است.

تبعاً این تشابه حداقلی نمی‌تواند آنچنان هویت‌ساز شده که حتی تقابل میان‌محله‌ای بیانجامد. خصوصیاتی دیگر نیز به شکل‌گیری محلات و تناور شدن اشتراکات درون‌محله‌ای منجر شده‌است. «محلات شهر سکونت‌گاه صاحبان حرف و مشاغل خاص، اقلیت‌های دینی و طبقات اجتماعی مختلف» و حتی نژاد‌ها و ملیت‌های گوناگون بوده‌اند:

«تشابهات شغلی» به ایجاد محلی نظیر محله شعربافان (ابریشم‌بافان) و رنگ‌رز‌ها(صباغان) و پنبه‌گران در یزد منجر شده‌است.

«تشابهات آیینی» به شکل‌دهی شش محله زرتشتی‌نشین در یکصد سال پیش در شهر یزد و محلات یهودی‌نشین انجامیده‌است.

«تشابهات طبقه‌ای» که به عنوان منزلت اجتماعی-اقتصادی با نام «نظام‌کاستی» تا پیش از اسلام وجود‌داشته؛ اما این تقسیم‌بندی در محلات پس از اسلان رخت بر‌می‌بندد. تا اینکه دوباره به لحاظ تنوع قیمت زمین محلات، به عنوان یکی از معدود اشتراک اهالی محله،باز تولید شده‌است.

«تشابهات نژادی» که محله عرب‌ها را در یزد می‌تواند تبلور کالبدی آن دانست.
این وجوه اشتراک بعضاً آنقدر جدی است که می‌توان گفت،در یزد محلات تعریفشان را از زنجیره کالبد درنوردیده و یک حریم ذهنی از اشتراکات را مرزبندی می‌کنند که ورای منطقه زیستی؛یک محله را شکل می‌دهد.
نمود آن در هیئت‌های عزاداری محلات آنقدر پررنگ است که بسیاری از مردم با وجودی که هیچگونه تجربه‌زیستی در محله‌ای را ندارند، به صرف اصالت نسل‌های گذشته‌شان، باشرکت در آن دسته‌های عزاداری هویت خود را از محلاتی غیر ازمناطق زیستی خود اعلام می‌کنند.

«هویت» مفهومی است که تشابهات قوی درون‌محله‌ای و رقابت‌جدی (و در بسیاری از موارد،مولد و مثبت)بین‌محله‌ای، آن را به شدت تقویت می‌کند. این هویت‌سازی به «احساس تعلق خاطر» در شهروند منجر می‌شود و همزمان به شکل‌گیری نوعی«نظارت جمعی» برای حفظ هویت و مظاهر آن (کالبد محلات) کمک می‌کند.«تفکر محله به عنوان ابزاری جهت نظارت» و «محله به مثابه یک واحد سیاسی مؤثر و مستقل و تصمیم‌گیرنده در سرنوشت شهر» ناشی از همین رویکرد است.
نهادینه شدن نقش نظارتی محلات در قالب هیئت‌های سینه‌زنی است که حتی پس از ایام عزاداری بعداً نظارتی خود را همانند سازمان غیر‌دولتی حفظ می‌کنند.این نظارت جمعی ناشی از حس تعلق به محلات، منجر به نوعی پویایی و «پایداری اجتماعی» می‌شود امروز پارادایم شهر‌سازی معماری جهان محسوب می‌شود.
این شکل از پایدار آن هنگام شکل می‌گیرد که محله از ساختار‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، هویت و استقلال خاصی برخوردار باشد.هویتی که محلات امروز شهر قادر به ایجاد آن نیستند.نمود این خلأ هویتی در محلات جدید یزد نداشتن هیئت عزاداری، گرایش ساکنان آن به هیئت‌های محلات قدیم نسل‌های پیشین خود و تعدد هیئت‌های عزاداری یک محله جدید است.

۳-آموزهای شهر‌سازی آیین‌های عزاداری

 قریب به اتفاق هیئت‌های عزاداری هنوز محله-محورند و این یعنی محله اما جایگاه ذهنی مستحکمی دارد.

 کوچکترین حلقه هویت‌ساز حی در عصر جهانی شدن فرهنگی محله است و هیئت‌های عزاداری اعلام موجودیت هویت محله‌ای شهروندان می‌باشند.

 محله یک مرزبندی ذهنی است.شهرسازی موفق آن است که مرز‌های کالبدی‌اش منبطق بر این تصاویر ذهنی باشد(به عبارتی یک عزادرار در هیأت محله‌ای سینه بزند و یا از دیدن آن احساس هویت کند که در آن زیست می‌کند).

 حوزه نفوذ هویت‌سازی محلات قدیم در زمان،بعضاً تا سه نسل می‌باشد، در حالی که در محلات جدید حتی تولید‌یافتگان در محله که نزدیک به سی سال در آن زندگی می‌کنند، از نمونه ساده مشابه آن هم محرومند.

 محلات به طور خود به خودی گرایش به نوعی رهبری کاریزماتیک،منتخب از اهالی خواهندداشت که عموماً منطبق با مسئولان هبئت‌ها است که در برنامه‌ریزی نهاد‌های مشارکت مردمی می‌توانند نقش ارزنده‌ای ایفا کنند.

 می‌توان با تولید گرایش هیئت‌های عزاداری به پاپ شدن را در معماری به صورت چیرگی سلیقه نو‌وارگی، ساده‌سازس و معماری مینیمالیسی تعبیر کرد.

 امروزه محلات در تضاد،یک ستیز‌جویانه نیست(حتی با وجود نزاع‌های متداول میان هیئت‌ها) بلکه نشان از رقابت جدی، در عرض اندام هویت‌های محله‌ای دارد.

۴-راهبرد‌های شهرسازی استخراج شده از آموزه‌های عزاداری

 جایگزینی«شهرسازی فن‌سالار» با « شهرسازی با مردم»

 اتخاذ رویکرد محله-محور در ساختار شهرسازی یزد

 یگانگی و کثرت جمعیت هیئت‌های عزاداری،ابزاری برای ارزیابی کارایی ابعاد محلات

 استفاده از ترکیب روشن(ترکیبی که در آن عبور از دسته‌‌ای عناصر شبیه به عناصر نامشابه،ناگهانی باشد) در طراحی محلات یزد

 کارآیی حسینیه‌ها به عنوان یک فضای عمومی در شهر

 احترام به موتیف پلکانی تکیه‌ها در طراحی فضاهای شهری

 طراحی درون‌گرایی محلات

 تشکیل و بهره‌گیری از شورای محلات با مشارکت رهبران هیأت‌ها به عنوان واسط مردم و شورای شهر

 استفاده از ترکیب(ترکیبی با عناصر مشابه ناهمگن توزیع‌ یافته و مجتمع در کلونی‌های مشابه) در ایجاد ساختار شهری

 اعمال قوانین برای تقویت اشتراکات افراد محله (اما نه از حیث طبقاتی)

 تقویت مشابهت‌های کالبدی داخل محله و تمایزات میان محله‌ای

نتیجه‌گیری

عزاداری از منظر آیینی خود جایگاهی یگانه در یزد دارد. تبلور این آیین غنی در قالب هیئت‌های عزاداری است که هر یک از بستر محله‌ای علمدار هویت خویشند. هویتی که محلات جدید شهر از عرضه آن در این آیین ناتوانند.چرا که ساکنینش چه در حال مشارکت در هیئت‌های محلات اجدادی خویش و چه پراکنده در هیئت‌های متکثر محله، هویت خود را از بستری دیگر می‌جویند.

در مقابل، محلات قدیم با ارائه تعلق‌خاطری که به حوزه نفوذ چندین نسل به صورت هیئت‌های عزاداری تجسد انسانی می‌یابد. این هیئت بازخورد اجتماعی کالبد خویشند.کالبدی که اینکه در این آیین، سرمشق‌های شهرسازانه خود را در مقیاس محلات قدیم و جدید و مشاهده همدلی میان آن و نابسامانی نهفته در این، تجلی می‌دهد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما