تاریخ انتشار
يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۲۵
۰
کد مطلب : ۱۲۲۳۷

کالائیسم هیئت/۲

مهدی حسین‌زاده فرمی
کالائیسم هیئت/۲
اگر به سیر حرکت هیئت‌های مذهبی پس از انقلاب توجه کنیم خواهیم دید نوع مراسم‌ها و عزاداری‌های این هیئت‌ها از نیمه دوم دهه ۷۰ به سمتی رفت که تا اندازه‌ای با شکل سنتی خود متفاوت شد و برخی از آن به عنوان عزاداری‌های «پاپ» نام می‌برند.

اولاً باید توجه داشت که نفس تفاوت امری منفی به حساب نمی‌آید. زیرا در گذر ایام و سالها که در ایران، انقلابی می‌شود، جنگ به اتمام می‌رسد، رهبری جای خود را به رهبر دیگر می‌دهد، فضای فرهنگی تا حدی متفاوت می شود، فضای رسانه‌ای، ارتباطات، اطلاعات  وتکنولوژی‌های جدیدی که می‌آید، همگی باعث تغییراتی می‌شوند که از منظر جامعه شناختی تا حدی قابل قبول است.

زمانی که تغییرات شکل رادیکال، عمیق و متفاوتی پیدا می‌کند، تا جایی که خیلی از اصول را از بین می‌برد، آن زمان این شکل جدید هیئت‌ها مسأله ساز خواهد شد. مثلاً زمانی حضور یک روحانی، خطیب یا واعظ از ویژگی‌های مهم یک هیئت مذهبی سنتی به حساب می‌آمد در صورتی که یکی از ویژگی‌ها هیئت‌های جدید حذف روحانیت است.

فقدان روحانی و به تبع آن فقدان سخنرانی در هیئت‌ها امری است که اخیراً باب شده است. قرار نیست سخنران در هیئت‌ باشد؛ ایام محرم است، عاشورا یا تاسوعای حسینی است، عده‌ای جوان گرد هم آمدند و سراسر شور و حالند و حوصله سخنران و سخنرانی را هم ندارند. ما تنها باید این شور را تأمین و سرپرستی کنیم.

مسجدی، حسینیه‌ای و اگر نبود پارکینگ و زیر زمین خانه‌ای یا یک چادری که در خیابانی بر افراشته می‌شود، به همراه یک دستگاه اکو با باند و بلندگو برای تأمین این شور و انجام عزاداری کفایت می‌کند. شوری که مداح معروف و ستاره شده به بهترین شکل آن را ایجاد می‌کند.

ویژگی‌ دیگر این گونه هیئت‌ها شور‌های
طولانی است. شور‌های طولانی که این مصیبت‌ها را با بسط و توضیح بیشتر و طولانی‌تری برای جوانان و نوجوانان مطرح می‌کنند. در حالی که در گذشته، مداحی‌ها و شورها کوتاه و مختصر بود. این گونه است که نوجوان امروزی به جای آنکه در هیئت مذهبی بحثی را درباره عدالت در اسلام بشنود که بحث بسیار مهمی است، ترجیح می‌دهد مداحی‌های طولانی و شور‌های مطولی را در هیئت‌ها جستجو کند، بر سینه بزند و با آن شورها همراهی کند.

از دیگر ویژگی‌های هیئت‌های جدید سنین شرکت کنندگان در مراسم است. جوانان و نوجوانان حجم و جمعیت اصلی این هیئت‌های جدید را تشکیل می‌دهند. زیرا عملاً تنها جوانان و نوجوانان هستند که از پس این سینه‌زنی‌ها شدید و طولانی بر‌می‌آیند و کسانی با سن و سال بالاتر در این هیئت‌ها کمتر حضور می‌یابند. دیگر اینکه مداح جوان، سینه زن و مخاطب جوان هم می‌طلبد. یعنی، بر اساس الگوهای جدید، سن و سال مداحان هم کمتر از مداحان گذشته است و مخاطبان جوان و نوجوان هم به این مداحان جوان اقبال بیشتری می‌کنند.

اگر بخواهیم با نگاه آسیب‌شناسانه به هیئت‌های جدید بنگریم شاید بتوان گفت که این هیئت‌ها زوائد و بدعت‌هایی را به مناسک و مراسم عزاداری وارد کردند که به عقیده بسیاری بی اشکال هم نیست. باید به هیئت‌های سنتی توجه دوباره شود. یعنی، ببینیم در هیئت‌های قبلی که از آن به هیئت‌های «سنتی یا کلاسیک» تعبیر می‌شود چه چیزی‌هایی وجود داشته است؟

هیئت‌های قبل از انقلاب چه چیز‌هایی را مطرح می‌کردند و پس از انقلاب هیئت‌های انقلابی بر چه مواردی تأکید می‌کردند؟ سپس به دوران جنگ می‌رسیم که محتوای هیئت‌ها با اتفاقات آن روز‌ها گره خورده بود و ما را برای حضور در جبهه‌ها آماده
و تهییج می‌کرد و شور جنگ را در ما می‌دمید.

بعد از جنگ، هیئت‌های جدید که هیئت‌های پاپ خوانده می‌شوند، شکل گرفته‌اند. به طور کلی، هیئت‌های جدید مثل هر پدیده اجتماعی دیگر، ناگزیر با رقابت‌ها و حسادت‌ها همراه هستند. مهمتر از همه این‌ها بحث قدرت است چرا که بحث «رسانه ای شدن» و بحث «ستاره شدن» مطرح می‌شود.

در واقع هیئت‌های جدید علاوه بر حذف روحانیت، شور‌های طولانی و جوان بودن مخاطب و مداح از رسانه‌های جدید هم بهرمندند. مطالعه این هیئت‌ها در رسانه‌ها و همچنین تأثیر رسانه‌ها در هیئت‌ها قابل بحث و بررسی است. در هیئت‌های قدیمی پیر غلامان و مداحانی مرثیه‌ می‌خواندند ولی برد این مرثیه سرایی‌ها حداکثر در همان هیئت و تا مرز همان شهر و روستا و محله خلاصه می‌شد.

در هیئت‌های جدید به کمک تکنولوژی سی‌دی‌ها و دی‌وی‌دی‌ها و بعد‌ها تلفن همراه و بلوتوث و غیره مداحان تا حد ستاره شدن پیش رفتند و از این ثمرات مدرنیته بهره‌مند شدند. مثلاً سید ذاکر و هلالی کسانی بودند که در عرصه فرهنگی و مذهبی مانند ستاره‌های سینمایی به شهرت و محبوبیت رسیدند.

اوج این ستاره شدن‌ها در شهر کاشان هست که مداح معروف، ماشین چند ده میلیونی و راننده شخصی دارد و بالاترین رقم‌های مالی را هیئت‌های کاشان به مداحان می‌پردازند به گونه‌ای که حتی در رقابت‌ها و چشم و هم چشمی‌ها این رقم‌ها به شکل تصاعدی بالا می‌رود.

یک سری از امور اجتماعی مصداق خاصی نمی‌شناسد و برای همه پدیده های اجتماعی یک شکل عمل می شود. یعنی به همان اندازه که چشم و هم چشمی می‌تواند در خرید یک ماشین یا یک لباس و یا یک مدل مو اثرگذار باشد می‌تواند در هیئت‌های مذهبی هم مؤثر باشد.

در جامعه شناسی
فرهنگی و مطالعات فرهنگی مبحثی را با عنوان «صنعت فرهنگ» وجود دارد. در آلمان قبل از جنگ جهانی دوم مکتبی به نام «مکتب فرانکفورت» شکل گرفت که متفکرانی چون «هورکهایمر»، «مارکوزه» و «آدرنو» از مؤسسان و اولین اعضای آن به حساب می‌آمدند. مهمترین دغدغه آن‌ها، دغدغه فرهنگی در حوزه آلمان و اروپا بود. با این رویکرد مشخص که فرهنگ دارد از اصالت خودش خارج می‌شود.

اصالت موسیقی، نقاشی، رمان و هر نوع هنری در اروپای مدرن شده، رنگ باخته است. صنعت فرهنگ یعنی کالایی شدن فرهنگ؛ یک موسیقیدان بزرگ، یک شاعر بزرگ، یک رمان نویس بزرگ و ... سال‌ها زمان صرف می‌کرد، مدت‌ها مطالعه می‌کرد و به اصطلاح خودمان دود چراغ می‌خورد تا یک اثر هنری خلق کند ولی امروزه به همان اندازه که در کارخانه‌ها، هزاران کفش‌ یک شکل و یک رنگ و یک طرح تولید می‌شود، هزاران شعر سروده می‌شود، هزاران رمان نگاشته می‌شود، هزاران اثر هنری با یک مضمون ساده و شبیه به هم‌ خلق می‌شود.

فرهنگ از اصالت و تاریخ و گذشته‌اش خارج می‌شود و شکل روزمرگی و کالایی پیدا می‌کند. اگر یک مداح سنتی برای یک شب عاشورا، یک تاسوعا یا یک شب قدر مدت‌ها به دنبال یک شعر می‌گشت تا یک شعر مرتبط پیدا کند که به زمان، فضا و حالات و احوالات مربوط بوده و همچنین اصیل و با‌معنا باشد که بر جان و دل هم می‌نشست، الان این اتفاق نمی‌افتد چرا که بازار می‌طلبد که کالا به سرعت تولید و عرضه شود.

این کالا به شکل سی دی، نوار و مراسم‌هایی است که امروز نسبت به گذشته به تولید انبوه رسیده است. پیش از این، ایام مهمی که در آن مراسمی برگزار می‌شد تنها محرم و شب‌های قدر بودند. به ندرت ایام فاطمیه وجود داشت. حتی خیلی به ندرت ۲۸ صفر مراسمی برگزار می‌شد.


امروزه به دلایل مختلف تاریخ‌ها به هم نزدیک شده‌اند. یعنی بین محرم و ماه رمضان مراسم مختلفی برگزار می‌شود و اگر نخواهیم با نگاه بد‌بینانه به این گونه مراسم به عنوان اقتضای شغلی بنگریم باید گفت زمان‌ها به هم نزدیک شده‌اند.

ایام فاطمیه خیلی پررنگ‌تر از گذشته برگزار می‌شود. فاطمیه اول، فاطمیه دوم یا دهه آخر صفر، دهه اول صفر و همچنین ایامی به نام ایام «محسنیه» که کاملاً نوظهور است یا حتی جشن‌هایی که برای «ابو‌لؤلؤ» (قاتل خلیفه دوم) یا تحت عنوان «عید الزهرا» و یا «تاجگذاری امام زمان» برگزار می‌شود.

جشن‌هایی که در گذشته برگزار می‌شد بیشتر نیمه شعبان و جشن‌های مربوط به رجب و شعبان بود که با مراسم مولودی و شادی همراه می‌شد ولی امروزه تولد حضرت زینب یا میلاد حضرت رقیه هم به آن‌ها اضافه شده است.

این تعدد و تکرار مراسم باعث می‌شود که شعر‌ها، مداحی‌ها و سبک‌ها به خاطر کم شدن فرصت‌ها به ورطه تکرار بغلتند چرا که مجال مطالعه و صرف زمان برای بدست آوردن مضامین عمیق و اشکال درست و دقیق وجود ندارد. از آن طرف بازار هم تقاضا دارد و باید حوائج بازار را نیز بر طرف کرد. بنابراین فرهنگ و نوعاً عزاداری‌ها و مراسم‌های مذهبی تحت لوای هیئت‌ها که بخشی از فرهنگ به حساب می‌آید، به شکل کالایی درآمده‌ است.

آن اصالت در هیئت‌های جدید و مداحی‌های جدید در حال فراموشی است و در واقع این‌ها ناچارند که هر چه در این مجال و فرصت اندک به ذهن می‌رسد به زبان آورند تا مخاطب خود را از دست ندهند یا برای مخاطب جذابیت داشته باشند. داستان‌هایی را اضافه و کم کنند یا وصله‌هایی را بچسبانند و حقایقی را بزدایند تا مخاطب از آن‌های راضی باشد و همچنان مشتاق و شیفته بماند.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما