کد مطلب : ۱۹۲۷
جوان و درسهای عاشورا
نگاهی به حضور تأثیرگذار جانبازی و ایثار جوانان در نهضت عاشورا
(فرازی از خطبههای امام حسین(ع) پس از ورد به کربلا)
... و رازی شگفت در این عاشورا است که نه مشمول مرور زمان میشود نه از جلوه و شور آن کاسته میشود، نه از تب و تاب میافتد و نه الهام بخشی آن کمرنگ میگردد. باز هم فصل عزای حسینی و محرم از راه میرسد؛ ایام عشق ورزی به خاندان پیامبر(ص)، روزهای همدلی با عترت رسول الله(ص)، موسم اشک افشانی در سوگ مظهر عزت و افتخار عزیز رسول سیدالشهداء(ع)... نهضت حسینی پیامآور اصلاحات حقیقی در دین محمدی است. از این روی مسلمانان اصلاح طلب در هر عصر و دورهای، برای اصلاح دین خود، جوهره اصلاح خواهی را از نهضت حسینی انتخاب و به عنوان دستورالعمل خویش در حرکتهای اصلاح گری برگزیدهاند. نمونه متجلی آن را میتوان در حرکت تاریخی امام خمینی(ره) مشاهد کرد.
امام خمینی(ره) برای برپایی نهضت احیاگر و اصلاحی خود و برای برقراری حکومت صالحان، از همین الگو استفاده کرد و در سرتاسر دوران نهضت، شعارها، برنامهها، امور اجرایی و... را برپایه آن طراحی و اجرا نمود.
درسهای عاشورا فراوان است و دانشگاه حسینی همواره داوطلب ورود میپذیرد؛ استاد جواد محدثی در این باره میگوید: در این دانشگاه استاد امام حسین(ع) است و درس، ایمان و ایثار و عزت و افتخار. مدت آن تا همیشه است و شعبههای آن در همه جا، حتی در همه خانهها دایر است و هیچ شرط و سنی ندارد.
فقط عشق میخواهد و معرفت. از برنامههای اصلی این دوره امر به معروف و نهی از منکر و تلاش برای اصلاح جامعه و مبارزه با مفاسد است. از دیگر درسهای آن زندگی و عمر، فرصت کسب رضای خداست. پس در همه حال باید در پی آن بود.
برای عقیده و حق باید فداکاری کرد و جان باخت تا جاودانه شد. مرگ شرافتمندانه، حیات ابدی است و زندگی با ذلت، مرگ تدریجی است. مرگ پل عبور به سوی آخرت است و آن سوی پل، بهشت یا دوزخ، نتیجه عمل و انتخاب ما است.
در دوران حاکمیت جور و جهل باید با سلاح شهادت و خون، ظلم را شکست داد و پرده جهل را درید؛ چرا که بیتفاوتی، گناه است. اگر پیشوایی امت را تبهکاران بیدین ر عهده گیرند، اسلام از بین میرود. امر به معروف و نهی از منکر، رسالت دینداران و استمرار خط امامت و نبوت است. مسلمان حق ندارد در برابر فساد و بدعت و تحریف، سکوت کند و سازش نماید. جز حاکم به قرآن و متعهد به دین و قائم به قسط و خودساخته و ربانی کسی حق زمامداری بر مسلمین ندارد. مرگ با عزت بهتر از حیات ذلیلانه است.
شعار عاشوراییان در مقابل تهدید مستکبران و جباران «هیهات مناالذله» است. انسان اگر به خدا و قیامت هم ایمان نداشته باشد باید ازاده باشد؛ تکیه گاه و سرپرست مومن در همه حال و در هر جا خداست. فرهنگ عاشورا، فرهنگ شهادت طلبی، ایثار و مقاومت است. با ستمگران زورگو، نه سازش نه تسلیم، نبرد تا شهادت، مبارزان راه خدا، چه بکشندت و چه کشته شوند، پیروزاند.
مرگ در راه عزت و افتخار، حیات ابدی است و شهیدان، زندگان جاویداند. مدعیان مسلمانی بسیارند اما صحنه امتحان، صادقان و مدعیان دروغین را نشان میدهد. قیام برای خدا شکست ندارد و شهادت نوعی پیروزی است. باید تابع تکلیف و در پی انجام وظیفه بود؛ هر چه که باشد و هر جا که باشد، شکمهای پر شده از حرام، دلها را سنگ و گوشها را از شنیدن حق، کر میسازد.
رفاه طلبی و دنیازدگی، مانع عمل به تکلیف و پیروی از حق می شود؛ فلسفه قیام عاشورا، احیای دین وترویج نماز و گسترش معنویات و مبارزه با منکرات است؛ اینها گوشهها و نمونههایی از درسها و پیامها و عبرتهای عاشورا است که از سخنان سیدالشهداء(ع) و قیام و شهادت او بازتاب حماسه کربلا در تاریخ به دست میآید.
سید محمد رستگاری محقق و پژوهشگر درباره نقش جوانان در نهضت حسینی چنین میگوید: در تمامی نهضتها، خیزشها و انقلابها، جوان هسته مرکزی حرکت بودهاند و این نکته در نهضتهای اسلامی به نحو جدیتر بروز داشته است. اولین مردی که در انقلاب معنوی پیامبر(ص) به او ایمان میآورد، امام علی(ع) است که سنین نوجوانی را پشت سر میگذارد.
اسامه بن زید که در آخرین لحظات زندگی پیامبر(ص) به فرماندهی لشکر انتخاب میشود 18 سال بیشتر ندارد. کاروان 101 نفره مهاجران نیز پرچمداری و فرمانروایی جعفر بن ابیطالب که جوانی 25 ساله است، از طرف پیامبر(ص) به حبشه می رود. این شاید یکی از وجوه و امتیازات روشن فکری و روشن اندیشی ایدئولوژی اسلام باشد که البته در سایر انقلابها و وقایع حساس جوامع اسلامی بعد از پیامبر(ص) نیز صادق بوده است. نمونهای از این حضور تدثیرگذار جانبازی و ایثار جوانان در نهضت عاشورا و در رکاب اباعبدالله(ع) است.
جلوه حضور و بالیدن جوانان در کربلا آنقدر هویدار و اثربخش است که در تمامی آثار و نمایههایی که به خاطر این حماسه بزرگ ظهور و بروز یافته اعم از روضه، نوحه، مصیبت و مرثیه، شبیه و تعزیه و... نمودی بارز و چشمگیر داشته است؛ به عنوان مثال در فرهنگ عاشورا به عبارتهایی نظیر عباس جوان، برادر من و نوجوان اکبر من سایر اشعار و... بسیار برخوردهایم، اما نکته اصلی در حضور و یا عدم حضور گسرده جوانان در واقعه کربلا نیست، بلکه رویکرد اصلی این گفتار درسهایی است که حضور عملکرد جوانان در کربلا برای ما در بردارد. درسهایی که زا یادگیری و آموختن آنها نیز نسل جوان امروز کشور و مقتضای واکسیناسیون اعتقادی این نسل در برابر بیماریهای فرهنگی است.
اولین جوانی که از بنیهاشم در روز عاشورا به لشکر دشمن میتازد بنابر گواهی بسیاری روایات جوان 18 ساله سیدالشهداء علی ابکر است. علی اکبر برای زدودن این شبهه که مبادا برخی از معاندان بعدها بگویند حسین(ع) اهل تبعیض و خویشاوند سالاری بود به عنوان جوان بنیهاشم به میدان تاخت و پس از به خاک انداخت شمار زیادی از لشکریان بنی امیه شربت شهادت نوشید. به نظر می رسد اعزام علی بن الحسین(ع) به عنوان اولین جوان به میدان جنگ نخستین درسی است که توسط جوانان بر تابلوی خونین عاشورا نوشته می شود.
عدم تبعیض، برقراری مساوات و دوری از عافیت طلبی به یقین درسی مهم است که از 1400 سال پیش تاکنون فراروی ما است؛ اینکه پیشگامان و رهبران نهضتها و جمعیتها در فداکاری و ایثار پیش قدم باشند و خطرات را برای خود و دیگران یکسان بشمارند، همه را به یک چشم بنگرند و شایسته سالاری را مدنظر داشته باشند. همه و همه از پیامهای شهادت شبه پیغمبر حسین(ع)، علی اکبر است.
درس عباس بن علی(ع) نیز هر چند در کنار علقمه و با خون نگاشته میشود، درسی بزرگ و بسیار زیباست؛ او عصر عاشورا بر مرکب سوار شد، مشک و نیزه را بر گرفت و آهنگ فرات نمود.
چهار هزار نفر از سپاه دشمن که بر فرات گمارده شده بودند، او را احاطه کردند و او را هدف تیر قرار دادند؛ عباس آنها را پراکنده کرد و 80 نفر از آنها را کشت تا وارد فرات شد، ولی چون خواست مقداری آب بنوشد یاعطش حسین(ع)، اهل بیت و کودکان او را از نوشیدن آب بازداشت، پس آب را ریخت و مشک را از آب پر کرد و بر شانه راست خود انداخت و راهی خیمهها شد.(ره توشه راهیان نور، ج2، ص105)
درس ابالفضل عباس(ع) درس شجاعت و پیروزی است و کیست که نداند عباس فرمانده، علمدار و سقای کاروان برادر بود و همه این مناصب حکایت از قدرت و شجاعت علوی ابالفضل دارد. شجاعت او شجاعتی روحانی و معنوی است که به شجاعت و قدرت ظارهریاش رحجان و برتری دارد.
ایثار و فداکاری، از خودگذشتگی، دیگر خواهی و مجاهدت نفسانی درسهای عظیم دیگری است که ابالفضل با دستهای بریده خویش بر لوح تاریخ مینگارد و نام خود را جاودانه میسازد.
امام صادق(ع) میفرمایند: خدا رحمت کند عموی ما عباس را، عجب نیکو امتحان کرد، ایاث کرد و حداکثر آزمایش را انجام داد، برای عموی ما عباس مقامی در نزد خداوند است که تمامی شهیدان غبطه مقام او را میبرند.
جوان 13 ساله امام حسن(ع)، قاسم بن الحسن، نیز جوان دیگری است که با بینش و بصیرتی که دارد نه تنها به یاری امام(ع) درس عشق به شهادت و از جان گذشتگی میدهد که به تمامی انسانهای فرهیخته و جوانان آزاده جهان اعلام میکند که مرگ خونین و شهادت در راه خدا را مانند جدش امیرالمومنین(ع) از شیر مادر بیشتر دوست میدارد و حاضر است در رکاب عمو به دیدار محبوب بشتابد.
درس قاسم، درس بصیرت و بینش و روشن اندیشی است. او کورکورانه راه انتخاب نکرد، بلکه با اندیشه روشن و دید نافذ و بصیر خود میدانست که شهادت هنر مردان خداست و مرگ سرخ شهادت در راه خدا بهترین و زیباترین محبوبی است که وصال او بهایی به اندازه گذشت از جان شیرین دارد. ایثار و فداکاری جوانان در کربلا بیشک تابلویی زیباست که هزار و چهارصد سال است که در انظار همه آزادگان جهان و همه حقیقت جویان عالم به تصویر کشیده شده است. الگوپذیری از این درسها و فداکاریها، نه تنها رسالت امروز جوانان این مرز و بوم است که وظیفه سنگین و مضاعفی بر عهده تمامی متولیان فرهنگ و اصحاب اندیشه جامعه قرار میدهد تا با روشن کردن افکار جوانان و تبلیغ نکات ریز و آموزنده نهضت حسینی و عملکردهای زیبای جوانان این نهضت، اسلام و نظام را در برابر خطرات بیمه کند.
آب را باید از سرچشمه برداشت که اگر جز این باشد انتظار گل آلودگی و تیره رنگی آن امری معقول و متوقع است. اگر چنین شد هیچگاه تهدیدات خارجی و داخلی در برابر این ملت که ایثار و شهادت را در مکتب سالار شهیدان و جوانان جان بر کف او آموخته اند،خطر مهمی محسوب نخواهد شد.