شادي، برخاسته از آرامش در حضور ديگران
ناگفته پيداست كه بدون شادابي همه فعاليتهاي انسان محكوم به زوال است. در طول تاريخ، از سوي انبيا، ائمه، فلاسفه و كساني كه تاثير زيادي در حوزه فرهنگ و ادب داشتهاند، حرفهاي زيادي راجع به اهميت شادي گفته شده است.
اما نكته مهم نهادينه شدن اين بخش از شادي است. در جامعه، بخشي از رفتارهاي ما با تكرار، تبديل به سنت ميشود. اين تكرارها در طي قرنها شكل آيين به خود ميگيرند كه در هر جامعهاي امثال آن كم نيستند. وقتي كه قرار باشد اين آيينها را نهادينه كنيم، نيازمند تكراريم.
وقتي كه از آيينهايي همچون عاشورا و عزاداري براي ائمه صحبت ميكنيم، ميبينيم كه اين مراسم كاملا نهادينه شده است؛ چون ريشه در اعتقادات ما دارد. به همين دليل است كه از ماهها قبل مشغول آماده كردن خود هستيم.
البته اين مراسم عزاداري نيز در دل خود نشاطي پنهان دارد كه از احساس نزديكي به ائمه و بزرگان دين برخاسته است. اينجاست كه ميبينيد مردم بدون آنكه كسي از آنها بخواهد، خود همه امور را با شور و هيجان خاصي مديريت ميكنند.
اين اتفاق بايد در مراسم جشن و شادي نيز بيفتد. طبيعي است كه شهرداري تهران به عنوان يك نهاد عمومي جشنهاي مذهبي و ملي را در سرفصل امور خود قرار داده است تا بدينوسيله با مشاركت مردم و براي مردم اين جشنها را برگزار كند. البته به اين نكته مهم هم توجه داريم كه به هيچوجه نبايد اين جشنها «دولتي» شود. بايد بستري ايجاد شود تا تخليه نشاط و هيجان افراد جامعه بهدرستي انجام پذيرد.
به عنوان مثال، ما سال قبل سامانههاي نشاط را در تهران طراحي كرديم تا با همكاري هنرمندان محلي و منطقهاي روزهاي آخر هفته در بوستانها جشنهايي برگزار شود. امسال هم بر اساس مصوبه كميسيون فرهنگي و اجتماعي شهرداري تهران در هر ناحيه يك جشن خواهيم داشت؛ اين يعني 127 جشن در 127 نقطه.
طراحي مساجد ميدان نقشجهان اصفهان را ديدهايد؟ شما با رنگآميزي زيبايي كه آنجا به چشمتان ميخورد، احساس آرامش و شادي خاصي ميكنيد. اما اين آرامش كه خود بستري براي شادي است از مثبتانديشي خاصي برميآيد كه ريشه در آموزههاي اسلامي ما دارد.
راستي چه كنيم كه اين شاديها در سطح جامعه از مسير خود خارج نشود؟ به نظر من، متاسفانه هر جايي كه ما بر اساس عقلانيت عمل نكرديم، دچار بحران شدهايم.
چهارشنبهسوري را به خاطر بياوريد. زماني نگاه امنيتي به آن ميشد و بعد بهتدريج دريافتيم كه آن را به صورت يك پديده اجتماعي ببينيم. آن زمان بود كه برخوردها كمتر شد. نكته اينجاست كه برخي از تخليه هيجانها نيازمند فرهنگسازي و تدبير است. وقتي كه جوان ما از ريشههاي فرهنگ و سنت خود باخبر نباشد، بيترديد اين سنتها به انحراف كشيده ميشود.
اين سنتها در جمعهاست كه ميتواند به نسلهاي بعدي منتقل شود؛ وقتي كه جمعي شكل ميگيرد، خود باعث وفاق و همدلي است و اين همدلي و وحدت را نتيجهاي نيست جز شادي.
مردم در جمعها و پاتوقهاي محلي حرف ميزنند و به واسطه آن اگر كسي مشكلي داشته باشد، حل ميكنند. اين عين نزديكي است. امري كه براي انسان آرامش ميآفريند. آرامشي كه خود سكويي است براي شادي.
نوشته: دكتر مجيد جوزاني، مديرعامل خانه هنرمندان ايران