کد مطلب : ۲۵۵۹
آسيبشناسي فرهنگ عاشورا و مخاطبشناسي و آشنايي با منابع آن (1)
نويسنده: عليرضا مزروعي
1- آشنايي با منابع (شناخت تاريخ و سيرهي اهلبيت(ع)، مقتلشناسي، ادبيات آييني)
2- آسيبشناسي فرهنگ عاشورا و مخاطبشناسي
آشنايي با منابع؛ شناخت تاريخ و سيرهي اهلبيت(ع)، مقتلشناسي، ادبيات آييني
شناخت تاريخ و سيرهي اهلبيت(ع)
اولين عنصر مهم و محتوايي مداحي تسلط بر تاريخ ميباشد؛ در اين بخش دربارهي ارزش «شناخت تاريخ» و نحوهي برخورد مداح با آن يعني شيوههاي كاربرد «تاريخ» در برنامههاي مداحي سخن خواهيم داشت.
يكي از عواملي كه بعد محتوايي كار مداحي را تكميل ميكند «بيان تاريخ اهلبيت(ع)» است؛ آري! مداح بايد در برنامههاي خويش درصدد ارائهي سيرهي اهلبيت(ع) برآمدهي اين سيره را در «تاريخ» جستجو كرده و آن را با ابزار «مداحي و هنر» به مستمع انتقال دهد.
در اين راه؛ بايد كتابهاي تاريخي را بشناسد و «مستندترين» و «قويترين» و «جامعترين» آنها را مطالعه نمايد؛ به عبارت ديگر «مرجعشناسي» خود را در كار مداحي تقويت نمايد.
بتواند ميان نقلهاي تاريخي «صحيح»، «مشكوك» و «غلط» تفاوت قائل شود. در انتقال تاريخ و سيرهي اهلبيت(ع)، اصل «بيان هنري» را در نظر داشته باشد، به عبارت ديگر از بيان تاريخ، به صورت خشك، پرهيز كند و با شناخت «استعدادها» و «خلاقيتهاي فطري» خويش، سعي در ارائهي مطالب تاريخ به صورت «ذوقي» و «هنري» داشته باشد.
آن گاه كه مداح كتابهاي مستند تاريخي را شناخت و بهترين و جامعترين آنها را انتخاب نمود، لازم است كتابها را از چند جنبهي مختلف، مطالعه نمايد:
الف) مطالعه تاريخ اهلبيت(ع) و آگاهي از جنبههاي مختلف آن از جمله؛ سال تولد و شهادت ائمهي اطهار(ع)، شناخت حاكم زمان و شيوهي حكومت او؛ ا ين آشنايي ضمني و مختصر، كه همهي آحاد مردم، لازم است ازآن بهرهمند باشند، مداح را درجريان كلي زندگي ائمهياطهار(ع) قرارميدهد و زمينههاي ذهني براي تحليل وبررسي سيرهي ايشان را براياو فراهم مينمايد.
ب) جستجو و تأمل در تاريخ، جهت شناخت سيرهي اهلبيت(ع). بيترديد، تاريخ، خالي ازحب و بغض نيست چرا كه بعضي تاريخنگاران (به جز موارد) به دلايلي حقيقت را با غرضها آلودهاند.
به همين دليل نميتوان به همهي آنچه درتاريخ ميخوانيم، اعتمادكنيم و لازم است براي درك حقيقت از ابزارهاي ديگري چون «كتاب خدا»، «سنت اهلبيت(ع)» و «عقل» كمك بگيريم و نقلهاي تاريخي درمورد اهلبيت(ع) را با اتكاء به سه مورد ياد شده «قبول» يا «رد» كنيم البته از مداح انتظار نميرود كه كار تخصصي يك پژوهشگر تاريخي را انجام دهد!
اما اين توقع به جا هميشه از او بوده و هست كه با تاريخ، برخورد معمولي نداشته باشد، آن را موشكافي كند و به خواندن تاريخ در روايت خشك آن اكتفا نكند.
هرچه مداح در تاريخ تأمل كند و زواياي پنهان تاريخ را جستجو كند و به مستمع خود انتقال دهد در تبليغ و تعالي فرهنگ شيعي، نقش مهمتري ايفا كرده است؛ اتفاقاً «فلسفهي مداحي» نيز در همين جا، مفهوم مييابد و رخ مينمايد.
به راستي آيين مداحي، چيزي جز بيان تاريخ مبارزات و جبههگيريها يا سكوت و خانهنشينيهاي ائمهي اطهار(ع) ميباشد؟! اين حقيقتي است كه «مداح» با معرفي اهلبيت(ع) و دوستان و دشمنان ايشان، شرح تظلم و دادخواهي و مبارزاتشان، سعي در انتقال فرهنگ و سيرهي اهلبيت(ع) دارد و اين انتقال به صورت «هنري» است.
مسلماً در اين مسير، وظيفهي مداح، به عنوان يك «رسانهي تبليغي» (كه بر فكر و روان مخاطب اثرگذار است) فراتر از حد مطالعهي يك جزوهي شعر و حفظ كردن آن براي يكي دو مجلس مداحي است! آري! براي رسيدن به هدف مطلوب، لازم است ذهن او آمادگي لازم براي «تحليل تاريخ» را بيابد و با شگردهاي مختلف «انتقال تاريخ» به صورت «هنري» آشنا شود.
مقتل شناسي
«مقتلنگاري» تنها «تاريخنگاري» نيست، ترسيم لحظه به لحظهي يك واقعهي عظيم انساني - اسلامي است، كه به انگيزهي كشف تمام جوانب؛ اجتماعي، اخلاقي، سياسي و عقيدتي آن صورت ميگيرد.
آشنا بودن مداح با تاريخ و مقاتل معتبر و مشهود، باعث ميشود كه در خواندن روضه به ذكر وقايع مجهول و بيپايه پناه برد و بسياري اوقات به بهانهي زبان حال گفتن، چيزهايي بگويد كه موجب وهم و كسر شأن حضرات ائمهي عليهمالسلام شود؛ به انگيزه زنده نگه داشتن ياد حادثهي عاشورا و شهداي كربلا، از صدر اسلام تاكنون همواره كتابهايي به عنوان «مقتل» نوشته شده و ميشود.
«مقتل ابيمخنف» نوشتهي «لوط بن يحييبن سعيدبن مخنف»، معروف به «ابومخنف» كه دربارهي «حوادث عاشورا» است، اين كتاب نيز به فارسي ترجمه شده است؛ اخيراً با نام «مقتلالحسين ومصرع اهلبيته واصحابه في كربلاء» در 230 صفحه توسط مؤسسه الوفاء چاپ شده است.
ادبيات آييني
در آثار ادبي، نويسنده و شاعر ميكوشد انديشهها و عواطف خويش را در قالب مناسبترين و زيباترين جملات و عبارات بيان كند، پس بايد در به كار بردن كلمات همان قدر دقت كند كه نقاش در به كار بردن رنگ.
مداح به عنوان يك استفادهكننده از ادبيات، خصوصاً شعر، بايد بداند چه شعري، حقيقي و مناسب جايگاه اهلبيت(ع) است و آن شعر را براي كار خود برگزيند و به گفتهي مقام معظم رهبري، از اشعار ضعيف استفاده نكند.
اگر در شعري كه مداح ميخواند، مضمون آيه قرآن، مضمون حديث، مفهوم توحيد، مفهوم نبوت و ولايت، مفاهيم عالي كه در معارف اهلبيت(ع) و معارف قرآن است گنجانده شده باشد، مداح معارف والاي الهي را منتقل ميكند كه در اين صورت، مداح مبلغي است كه از ابزار هنري استفاده كرده است.
تأثير شعر در ذهن بيشتر است، گاهي يك بيت شعري كه شاعر ميگويد از چند ساعت صحبت كردن يك سخنور توانا گوياتر است.
ملاك در شعر متقن بودن آن است، نه حفظ كردن آن؛ البته اگر مداح شعر را حفظ كند، يك هنر اضافهتر هم خواهد داشت. مهم است كه شعر، خوب، متين، قوي و خوشمضمون باشد.
زماني كه «كعببن مالك» نظر رسول خدا(ص) را در مورد شعر متعهد جويا ميشود، پاسخ ميشنود: «مؤمن با شمشير و زبانش (هر دو) جهاد ميكند و سوگند به خدايي كه جانم در دست او است، شعر آنان به مثابه تيري است كه به طرف دشمن نشانه رفته است!»
اخلاق مداحي
الف) تبليغ (فرهنگرساني): تبليغ در فرهنگ به معناي تأثيرگذاري شديد است؛ يكي از شاخههاي مهم تبليغ، موضوع مداحي است و يكي از شاخههاي مداحي، مداحي اهلبيت عصمت و طهارت(ع) است.
خواننده (مداح) قدرت دارد با ترسيم يك تابلو، تمام عالم را در آن واحد روشن كند و صحنهي عاشورا را با يك حركت هنري در همان قالب به مردم نشان دهد؛ اين عمل، يك فرهنگ گفتن است.
گاهي يك عالم و فقيه، فرهنگ اسلام را از زبان فقه، منطق يا حكمت ميگويد و يا با زبانها ديگر. در كنارش ميبينيم كه يك مداح اهلبيت(ع) با سجاياي اخلاقي و سرمايهي صحيح و خوب در كنار همين فقيه يا استاد اخلاق براي تقويت همهي آن فرهنگها روضهي عاشورا ميخواند.
ب) انتقال حال معنوي: انتقال علم خيلي راحتتر از انتقال حال معنوي است؛ علم يا هنر هر قدر دشوار باشد، انجامپذير است ولي انتقال حال معنوي از همه دشوارتر است و كسي نميتواند ادعا كند من حال معنوي خود را به راحتي ميتوانم انتقال دهم.
يك مداح، راه را نزديك ميكند و با نزديك شدن به ساحت مقدس اهلبيت(ع)، واكنشها را سرعت ميدهد، دانستن اين نكته ضروري است كه كسب و انتقال حال معنوي اوليه از خود اهلبيت(ع) ميباشد. يك مداح كه ميخواهد مجراي اين انتقال باشد بايد از تقواي خاصي برخوردار باشد.
ج) ايجاد تشنگي به معارف الهي در مجالس اهلبيت(ع): در بيان معارف الهي براي تأثيرگذاري بيشتر كلام بايد از ثقلين استفاده كنيم يعني؛ از قرآن و اهلبيت(ع) كه پايهگذار و اساس هر موجود ميباشند.
علامت تشنگي و ميل دوباره اين است كه مردم، توجه، سكوت، همراهي و زمزمه، تشويق، شور و حالت معنوي و.... داشته باشند. به طور مثال، گاهي ميبينيم مستمع با دو خط خواندن توسط مداح خسته ميشود پس اينجا مرز سخن است و نبايد فراتر رفت اما گاهي مستمع آن قدر تشنه است كه ظرفيت شنيدن بيشتري دارد.
د) دعوت به خدا، نه خود: يك ذاكر اهلبيت(ع) بايد به سوي خدا راهنمايي نمايد و اين وقتي ميسر است كه همه فيوضات را از او بداند و خود را چيزي به حساب نياورد.
مهمترين آثار و بركات تبليغ و فرهنگ مداحي عبارتند از:
1- آشنا شدن مردم با معارف دين، كه در پرتو تبليغ صورت ميگيرد
2- احياي روحيهي ايثار، حماسهي جهاد، شهادت، شور و فداكاري
3- اعلام وفاداري نسبت به مظلوم و مخالفت با ظلم
4- پالايش روح و تزكيهي نفس كه در مجالس اهلبيت(ع) با هنر مداحي و تبليغ امكانپذير است
5- پشيماني از نافرمانيها و آلودگيها كه حقيقت توبه است در پرتو مجالس نوراني اهلبيت(ع)
6- پيوند عميق عاطفي بين امت و الگوهاي راستين (با معرفي خوبان و پاكان روزگار)
7- زنده نگه داشتن ياد و تاريخ پُرشكوه حسيني و قيام عاشورا
8- وسيلهي برقراري رابطهي معنوي با خداوند و انس و الفت دل با حق تعالي
ادامه دارد ...