کد مطلب : ۳۲۱۴۶
شناخت تحریف درنظام معرفتی عاشورا
* علیرضا مزروعی
تاثیرگذاری حماسه کربلا در طول تاریخ بر جریانها و حرکتهای عدالتطلبانه و مبارزه با ظلم و استبداد، دشمنان اسلام ناب را بر آن داشته که با انواع روشهای تخریبی همچون تحریف، بدعت، طرح شبهات، جابهجایی ارزشها و الگوها، وهن شعائر دینی و تبلیغات منفی و... کارآیی و کارکرد واقعی این حماسه عظیم را از بین برده و با مسخ فرهنگ عاشورا، ناکارآمدی آن را به مخاطبین خود القا نمایند.
نوشتار حاضر در مقام تبیین تحریفشناسی فرهنگ عاشورا با تاکید بر دیدگاههای استاد شهید مرتضی مطهری میباشد، که اینک تقدیم خوانندگان محترم میگردد.
لزوم مبارزه مصلحان دینی با تحریفات عاشورا
یكی از وظایف بزرگ مصلحان دینی مبارزه با آفتها و انحرافات معنوی و تاریخی حادثه عاشورا است، چراكه بدون تردید با انحراف در این جریان دینی، حادثه عاشورا تحولسازی و عبرتانگیز بودن خود را از دست داده و تنها به عنوان جزیی از تاریخی كه گذشته، محسوب میشود؛ درحالیکه مهمترین هدف عاشورا اصلاح دینی در طول تاریخ اسلام است.
همانگونه كه امام حسین(ع) از آغاز حركت خویش از مدینه تا روز حماسه عاشورا، همواره به آفتها و صدماتی كه به دین وارد شده، اشاره كرده و هدف از قیام خود را اصلاح این آسیبها معرفی نموده است.
امام حسين (ع) هنگام حرکت از مدينه به سوي مکّه وصيتنامهاي نوشت و به برادرش محمد حنفيه تحويل داد؛ در اين وصيتنامه پس از بيان عقيده خويش درباره توحيد و نبوت و معاد، هدف خود را از هجرت و جهاد چنين بيان نمود:«إنّي لَم اَخرُج اَشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنّما خَرجت لطَلَب الإصلاح في امه جدي (ص) أريدأن آمرَ بالمعروف و أنهي عن المنکر و أسيرَبسيره جدي و ابي علي بن ابيطالب.»(1)
من نه از روي خودخواهي و يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري از مدينه خارج ميگردم، بلکه هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهي از منکر و خواسته ام از اين حرکت، اصلاح مفاسد امت و احيا و زنده کردن سنّت و قانون جدم رسول خدا و راه و رسم پدرم علي بن ابيطالب است.
قصد من از خروج، فقط اصلاح امت جدم است. میخواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و به سیره جدم و پدرم حضرت امیرالمؤمنین عمل كنم.
بی تردید قیام عاشورا یك انقلاب دینی برمبنای قرآن وسنت نبوی وسیره علوی بود. برای اصلاح جامعه و درمان آسیبهایی كه بعد از رسول اكرم(ص) تا آن زمان به مرور زمان تحمیل گشته بود.
چراکه پيامبراکرم فرمود: «اذا ظهرت البدع فى امتى فليظهر العالم علمه و الا فعليه لعنهًًْ الله»(2)
آنجا كه بدعتها ظاهر مىشود، كه در دين نيست، برعهده دانايان است كه حقايق را بگويند.آن كسى كه كتمان مىكند، لعنت خدا بر او باد.
عاشورا به عنوان يك رخداد تاريخي بريده از زندگي اجتماعي نيست و يايك رابطه صرفا فردي ميان عاشق و معشوق قلمداد نمیشود. در مكتب معرفتي اسلام ناب محمدي(ص) ميان دين و دنيا، عقل و عرفان، فيزيك و متافيزيك رابطه ناگسستني و منظم حكم فرماست. برای درک درست و منطقی واقعه عاشورا پيوسته ميبايست به مفاهیم، اهداف و انگیزهها، ارزشها باورها، شیوههای عمل، روحیات و اخلاقیات والا در نهضت كربلا كه درسيره عملي وخطبهها وكلمات حضرت سیدالشهداء(ع) و اصحاب و خانواده آن حضرت تبلور يافته است. بهعنوان سرفصلهاي كتاب زندگي مبتني برمعرفت عقل و عشق عزت و شرافت و... انديشيد.
عاشورا در ظاهر يك روز، ولي در واقع به بلنداي تمام اعصار و قرون است. مكتب ومرامي كه درآن درس توحید و عرفان، عقل و عشق، اقامه نماز و نفی شرک، عدالت و آزاديخواهي، هجرت و حریت، جهاد و شهادت، صبر و توکل، امامت و ولايت، ايثار و اصلاح اجتماعی و در يك كلام درس انسانيت به تمامي بشر و تمام آنها كه ميخواهند انسان باشند و انسانی زندگي كنند، ميدهد. پيام عاشورا دعوت از انسانها براي تلاش در راه اقامه عدل و قسط است، زيرا بدون حيات اجتماعي مبتني بر عدل همه معیارها و ارزشها فاقدمعنا و مفهوم شده و زمينه انحراف از دستورهاي ديني و آيين الهي فراهم میآید.
تهدیدات دشمنان
پیشگامان مبارزه با تحریفات عاشورا
1- نشر فرهنگ تحریفات و بدعتها و شبهات.
2- تحریف فرهنگ حماسه عاشورا.
3- جابهجایی فرهنگ الگوها.
4- وهن شعائر دینی.
5- تبلیغات منفی و القاء شبهات دشمنان در ناكارآمد جلوه دادن فرهنگ عاشورا.
در ميان پيشگامان مبارزه با تحریفات عاشورا بزرگاني نظير ابی مخنف، شيخ طوسي، سيدبن طاووس و محمدباقر مجلسي آثار گرانقدري بر جاي گذاشتهاند. كه در روشنگري واقعه عاشورا، بعد از تحریفهاي بسياري كه صورت گرفته بود، بسيار مؤثر بود؛ اما در تمامي اين آثار، بُعد روایی وتاریخی مد نظر بوده است؛ با وجود اين درصد سال پیش، دو تن از عالمان بزرگ شیعه ضرورت اصلاح روضهخوانی و عزاداری از خرافات و تحریفات و بدعتها را مطرح نمودند، كه عبارتند از: میرزا حسین نوری طبرسی، صاحب كتاب مستدركالوسایل، در سال 1391 قمری، با تالیف كتاب لولو و مرجان در شرط پله اول و دوم منبر روضه خوانان، عهدهدار پاكسازی روضهخوانی شد و «اخلاص» و «صدق» را پله اول و دوم روضهخوانی خواند و پرده از چهره ریا و دروغ برداشت همچنین علامه سید محسن امین عاملی، صاحب كتاب اعیان الشیعه، در سال 1346 با تالیف كتاب التنزیه فی اعمال الشبیه. عهدهدار پاكسازی عزاداری شد و قمهزنی و شبیهخوانی را تحریم كرد.
التنزیه، به لحاظ خرافهزدایی، مانند كتاب لولو و مرجان است. همان گونه كه میرزاحسین نوری در لولو و مرجان عهدهدار خرافهزدایی از روضهخوانی و پاكسازی آن شده است با این تفاوت كه اولا فضل تقدم در خرافهزدایی از آن نویسنده لؤلؤ و مرجان است. ثانیاً لولو و مرجان تقریباً مقبول واقع شد، اما التنزیه مورد مناقشه قرار گرفت و بر آن ردیههای متعددی نوشته شد.
در میان عالمان دینی که در زمینه تحریفات و آسیبهای عزاداری مطلب نوشتهاند، در عصر معاصر متفكر شهید استاد مرتضی مطهری يكي از برجسته ترين نظريه پردازان است كه در دو مجلد با عنوان حماسه حسيني بسیار نقادانه و عمیق پیرامون موضوع پرداخته ومخاطب رابه تأمل عميق و اندیشهورزي و پويايي هدايت مینمایند.
شهید مطهری بیشترین ارتباط را با مرحوم محدث نوری دارد و بیشترین بهرهگیری را نیز از کتاب لؤلؤ و مرجان ایشان مینماید. البته نگرش محدث نوری کاملا درون دینی بوده است، در حالی که نگرش شهید مطهری تلفیق دو سطح درون دینی و برون دینی است.
مرحوم محدث نوری، بیشتر به تحریفات لفظی پرداخته است، در حالی که شهید مطهری، علاوهبر تحریفات لفظی به تحریفات معنوی نیز به طور جدی توجه مینماید. همچنین ایشان بسیار جامعتر از مرحوم سید محسن امین که «التنزیه لاعمال الشبیه»را نگاشته است و در آن به آسیبهای روشی توجه نشان داده وبه مباحث تحریفشناسی پرداخته است.
استاد شهید درآسيب شناسي وتحريفات عاشورا دو نوع تحریف لفظی و معنوی را برمیشمارد و تحريف معنوي را خطرناک ترازتحريف لفظي معرفی میکند. وسپس به ذکر مصادیق تحریفات و آسیبهای لفظی از کتاب لؤلؤ و مرجان محدث نوری میپردازد و عوامل تحریف، به خصوص تحریف لفظی را اغراض دشمنان، حس اسطوره سازی و علت تراشیهای انحرافی برای تاکید معصومین به سوگواری امام حسین(ع) عنوان مینماید و مقاتل روضةًْ الشهدای ملاحسین کاشفی و اسرارالشهادة ملاآقا دربندی را دو نمونه از کتابهای تحریفزا معرفي ميکند.
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای طی سالهای اخیر بهطور جامع و مبسوط در بیانات خود به تحلیل موضوع تحریفات و بدعتهای عاشورا و ضرورت پرهیز از شبهات و بدعتها و تحریفات پرداخته اند، كه درسال هاي اخير دفتر نشر فرهنگ اسلامی تحت عنوان «نسیم مبارك عاشورا مروری بر نهضت خونین محرم» مجموعه بیانات و رهنمودهای مقام معظم رهبری را در این خصوص به چاپ رسانده است.
در لغتنامههای فارسی ذیل واژه تحریف این معانی آمده است: تغییر دادن، تبدیل کردن، وارونه ساختن، جابهجا نمودن، کم و زیاد کردن، از حالت اصلی درآوردن و به طرز و وضع دیگر انداختن، کژ ساختن، تقلب کردن و...(3)
و در مفردات لغات عرب ذيل واژه تعريف اين اصطلاح آمده است. تحريف كلام، آن است كه آن را درگوشهاي از احتمال قرار بدهي آنچنان كه بتوان بيش از يك معنارا به آن بار نمود.(4)
«تحریف در یك حادثه تاریخی كه این حادثه از نظر اجتماع یك سند است، سند اجتماعی است، پشتوانه اخلاقی است، پشتوانه تربیت است، این دیگر چقدر اهمیت دارد! وای به حال آنكه تحریفات، چه تعریف لفظی و چه تعریف معنوی، در موضوعاتی صورت بگیرد كه آن موضوعات موضوع عادی نیست.
حال بحث این است كه در نقل و بازگو كردن حادثه عاشورا ما هزاران تحریف وارد كردیم، هم تحریفهای لفظی- یعنی شكلی و ظاهری- راجع به اصل قضایا، مقدمات قضایا، متن و حواشی مطلب و هم در تفسیر این حادثه ما تحریف كرده ایم. با كمال تاسف این حادثه، هم دچار تحریفهای لفظی است و هم دچار تحریفهای معنوی.»(5)
انواع تحریف و مصادیق آن
تحریف انواعی دارد و از همه مهمتر این است كه تحریف یا لفظی است و یا معنوی.
نمونههايي ازتحريف لفظي:
عدهای مطرح مینمایند: که امام حسین(ع) روز عاشورا از لشکر ابن سعد جرعهای آب خواسته است اما این مطلب با ماهیت قیام و شخصیت غیور و الهی حضرت سیدالشهدا(ع) سازگاری ندارد، به نظر میآید از تسامح و عدم تأمل ناشی شده است وگرنه اگر اندکی دقت میکردند، هیچگاه ایناشتباه ذلتبار رخ نمیداد. زیرا در متون معتبر مانند لهوف سیدبن طاووس عبارت«یطلِبُ الماء» آمده است؛ یعنی «آب میجُست». در حین مبارزه در میدان به سوی فرات، اسب میراند تا آبی به بچههای تشنه در خیمه برساند.
اما اشتباه از آنجا ناشی شده است که «یطلب الماء» (آب میجست) با«یسألُالماء» (آب میخواست) اشتباه شده است و حاصل این تحریف هم که چیزی جز توهین به حضرت امام حسین(ع) و ذلیل جلوه دادن آن حضرت نمیتوانست باشد، زيرا که این مطلب با حماسه حسینی و عزت نفس و ماهیت قیام آن حضرت کاملاً در تقابل است؛ بهراستی که جای شگفتی است.
«مسئله تشنگی ابا عبدالله و خاندان و اصحابشان مسئله شوخیای نیست. هوا بسیار گرم است (عاشورای آن وقت ظاهراً در اواخر خرداد بوده؛ هوای عراق زمستانش گرم است، چه رسد به نزدیک تابستان آن)، سه روز است که آب را بر روی اهل بیت پیغمبر بستهاند، گو اینکه در شب عاشورا توانستند مقداری آب به خیمه بیاورند که حضرت فرمود: آب را بنوشید و این آخرین توشه شما خواهد بود.
«یحول بینه و بین السماء العطش » این قدر تشنگی اباعبدالله زیاد بود که وقتی به آسمان نگاه میکرد بالای سرش را درست نمیدید. اینها شوخی نیست. ولی من هر چه در « مقاتل » گشتم (آن مقداری که میتوانستم بگردم) تا این جمله معروفی را که میگویند اباعبدالله به مردم گفت: « اُسقونی شَربَۀً مِنَ الماء » (یک جرعه آب به من بدهید) ببینم، ندیدم. حسین کسی نبود که از آن مردم چیزی طلب کند. فقط یک جا دارد که حضرت در حالی که داشت حمله میکرد «وَ هُوَ یطلِبُ الماءَ ». قرائن نشان میدهد که مقصود این است: در حالی که داشت به طرف شریعه میرفت (در جستوجوی آب بود که از شریعه آب بردارد)نه اینکه از مردم طلب آب میکرد.
عظمت اباعبدالله چیز دیگری است. او چیز است، ما چیز دیگری. شعارهایی که در سینهزنیها و نوحهسراییها میدهید، شعارهای حسینی باشد. نوحه، بسیاربسیار خوب است.
شعارهای حسینی شعارهایی است که از این ترتیب باشد؛ فریاد میکند:
«اَلا ترونَ اَنَّ الحَقَّ لا یعمَلُ بِهِ وَ اَنَّ الباطِلَ لا یتَناهی عَنهُ؟ لِیرغَبِ المُؤمِنُ فی لقاءاللهِ مُحِقّاً»
مردم ! نمیبینید که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل رویگردان نیست؟ در چنین شرایطی، مؤمن (نگفت حسین یا امام) باید لقاء پروردگارش را بر چنین زندگیای ترجیح بدهد، ویا:
«لا اَرَی المَوت اِلاّ سعاده والحیوهًْ مع الظالمین اِلا برما»
(هر جملهاش سزاوار است که با آب طلا نوشته شود و در همه دنیا پخش گردد و این باز هم کم است) من مرگ را جز خوشبختی نمیبینم، من زندگی با ستمکاران را جز ملامت و خستگی نمیبینم.»(6)
جعل داستان عروسی حضرت قاسم در روز عاشورا، داستان عروسی قاسم (ع) برای نخستین بار در روضهًْ الشهدای کاشفی آمده است(7) و منتخب طریحی (8)
نمونههايي از تعريف معنوي
اینکه شهادت امام حسین(ع)را، کفاره گناهان امت و دوست داران عترت و هدف از قیام را، تنها آمرزش و شفاعت گناهکارانی که ولایت و محبت آن حضرت را دارند.
استاد شهيد مطهري در اين باره میگوید:
«من نمي دانم كدام جاني يا جاني هايي جنايت را به شكل ديگري برحسين بن علي وارد كردند وآنانی كه هدف حسين بن علي رامورد تحريف قراردادند وهمان چرندي راكه مسيحي ها درمورد مسيح گفتند درباره حسين گفتند كه حسين كشته شد براي آنكه بار گناه امت را به دوش بگيرد، براي اين كه ما گناه بكنيم و خيالمان راحت باشد، حسين كشته شد براي اينكه گناهكار تا آن زمان كم بود، بيشتر بشود...»(9)
این تفسیر از قیام، دقيقاً همان تحريفي كه در آيين مسيحيت درمورد حضرت عيسي تحقق يافت.
«مسیحیت بر این باور بود که همانطور که مردم در آسیب وضعی گناه شرکت دارند، یک نماینده از بشریت میتواند کفاره این گناه باشد... و عیسی کفاره آن آسیب را یک بار و برای همیشه محقق ساخت.»(10)
شهید مطهری با اشاره به این تفسیر، به نقد آن میپردازد و میگوید: «شهادت آن حضرت به عنوان کفاره گناهان امت واقع شد! امام حسین(ع)شهید شد که اثر گناهان را در قیامت خنثی کند و به مردم از این جهت آزادی بدهد. در حقیقت مقابل این عقیده، باید گفت؛ امام حسین(ع)دید که یزیدها و ابن زیاد و شمر و سنانها هستند، اما عدهشان کم است؛ خواست کاری بکند که بر عده اینها افزوده شود». «اباعبدالله که برای مبارزه با گناه کردن قیام کرد، ما گفتیم قیام کرد تا سنگری برای گنهکاران باشد. گفتیم حسین(ع)یک شرکت بیمه تأسیس کرد. بیمه چه؟ بیمه گناه. گفت؛ ایهاالناس! هرچه میتوانید بد باشید من بیمه شما هستم».(11)
دومین تحریف معنویای که شهید مطهری به تبیین آن میپردازد، آن است که نهضت حسینی، نهضتی است که به امام حسین(ع)اختصاص یافته است. استاد شهید، نتیجه چنین فلسفهای را غیرقابل پیروی بودن نهضت میداند. شهید این سخن را با کلام خود امام حسین(ع) مغایر میداند که آن حضرت علت قیام را به اصول کلی اسلام معطوف نموده است، نه یک دستور خصوصی. ایشان مینویسد: «امام حسین(ع) مکتب به وجود آورد، ولی مکتب عملی اسلامی، مکتب او همان مکتب اسلام است. ولی اسلام بیان کرد و حسین عمل کرد. در درجه اول بیش از هر کس دیگر عمل کرد، ماهرانه آن را تحریف کردیم. برای اینکه این حادثه را از مکتب بودن خارج کنیم و قهرا از قابل پیروی بودن خارج کنیم. وقتی از مکتب خارج شد، دیگر قابل پیروی کردن نیست. وقتی قابل پیروی نشد، پس دیگر از حادثه کربلا، نمیشود استفاده کرد. از اینجا ما حادثه را از نظر داشتن اثر مفید عقیم کردیم.»(12)
نكته قابل توجه اين كه تاريخ عاشورا بيش از هر موضوع ديگر، داراي منابع معتبر و قابل استناد است و مرثیهسرايان متعهد وآگاه اصولاً نيازي به استفاده ازمنابع غيرقابل استناد ندارند. به گفته شهيد مطهري:
اگر كسي تاريخ عاشورا را بخواند میبیند از زندهترين و مستندترين و از پرمنبعترين تاريخهاست. مرحوم آخوند خراساني فرموده بود آنها كه به دنبال روضه نشنيده میروند، بروند روضههاي راست راپيداكنند كه آنها را احدي نشنيده است. (13)
برخورد تاریخنگاران عثمانی و اموی
با قیام امام حسین(ع)
«تحریفهاي مورخان را نيز نبايد ناديده انگاشت. از جمله اين افراد ميتوان به ابنكثير، قاضي ابوبكر و ابنتيميه اشاره كرد كه نوع بيان و واقعه در آثارشان از کينهتوزي خالي نيست. در ادامه، افراد بزرگي چون ابنخلدون نيز در اين باره بحث كردهاند. نوع نگاه ابن خلدون به مقوله كلي تاريخ، نگاهي عقلاني است؛ اما درخصوص واقعه عاشورا، فلسفه وي فلسفه غلبه و قدرت است كه مي گويد: «الحق مع غلب كائنا من كان»: حق با كسي است كه غالب شود؛ هر كسي كه میخواهد باشد.»(14)
همچنین از سوی تاریخنگاران عثمانی و اموی نیز تحریفاتی در متن و هدف نهضت عاشورا اتفاق افتاد که نمونههایی از آن را در مکتب تاریخنگاری در شام و ایران و برخی دیگر از تاریخنگاران مشاهده میکنیم.
در خواست ملاقات و بیعت امام حسین(ع) با یزید است که در مکاتبه عمر بن سعد با عبیدالله بن زیاد به نقل از امام (ع) آورده شده و در تاریخ دمشق ابن عساکر و در کتابهایی چون تاریخ ابن کثیر، ذهبی و دیگران گزارش شده است، در حالی که هم به لحاظ عقلی و هم تاریخی قابل خدشه است.
تلاش برای تبرئه یزید از قتل امام حسین(ع) و مقصر جلوه دادن عبیداللهبن زیاد به تنهایی است، به طوری که ازگریه یزید بر امام حسین(ع)، نفرین و لعن ابنزیاد، مهربانی او با اسیران و اظهار ناخشنودی یزید از کشته شدن امام حسین(ع) سخن گفتهاند. البته این سخنان نیز به دلایل تاریخی معتبر دیگری که خود این گروه نیز نقل کردهاند، از نظر عقل و نقل قابل خدشه است.
تحریف مهم دیگری که از سوی ابن خلدون و پوشش تحلیل تاریخی صورت گرفته و باید آن را تحریفی معنوی به شمار آورد، آن است که عدم موقعیتسنجی و حرکت شکست خورده رابه امام نسبت میدهد و در واقع، روح و هدف قیام آن حضرت را به چالش میکشاند.
امام حسين (ع ) مظهر عزت الهي و عاشورا جلوهگاه حماسه و عزّت حسيني و شعار دشمن شكن « هيهات منّا الذّلّه » ميراث گرانبهاي اوست، در منابع معتبر گزارش شده كه آن حضرت ضمن يك سخنراني حماسي در روز عاشورا خطاب به سپاه دشمن فرمود:
هان! خوانده شده، پسر خوانده شده، مرا ميان دو چيز قرار داده است: شمشير و خواري. خواري از ما دور است و خداوند، آن را براي ما نمي پذيرد ونيزپيامبرش ومؤمنان و دامنهايي پاك وپاكيزه و جانهايي غيرتمند وخودداركه اطاعت از ليئمان را بر مرگي كريمانه مقدّم نميدارند.(15)
وهن شعائر دینی
گزارشهاي ذلتبار به وسیله برخی تاریخنویسان و مقتلنگاران و ازسویی ساختن نقل قولها و حکایات و روایاتی برای افزودن بر عظمت قیام عاشورا، غلوّ بالاتر بردن اهلبيت ازجايگاه واقعي آنها است كه متأسفانه، هر دو آفت در برخي مجالس مرثیهسرايي مشاهده مي شود.
شيخ صدوق روايتي را از امام رضا (ع ) نقل كرده كه دلالت دارد بر اين كه غلوّ يك توطئه حساب شده دشمنان اهل بيت براي بدبين كردن مردم به آنان و منزوي كردن خاندان رسالت بوده است، متن سخن امام اين است:
إنَّ مُخالِفينا وَضَعوا أخباراً في فَضائِلِنا وجَعَلوها عَلي ثَلاثَةِ أقسام: أحَدُهَا الغُلُوُّ، وثانيهَا التَّقصيرُ في أمرِنا، وثالِثُها التَّصريحُ بِمَثالِبِ أعدائِنا؛ فَإِذا سَمِعَ النّاسُ الغُلُوَّ فينا كَفَّروا شيعَتَنا ونَسَبوهُم إلي القَولِ بِرُبوبِيَّتِنا، وإذا سَمِعُوا التَّقصيرَ اعتَقَدوهُ فينا، وإذا سَمِعوا مَثالِبَ أعداءِنا بِأَسمائِهِم ثَلَبونا بِأَسمائِنا.(16)
مخالفين ما سه نوع خبر در فضايل ما جعل كرده اند: 1- غلو، 2 ـ كوتاهي درحق ما، 3 ـ تصريح به بديهاي دشمنان ما و دشنام به آنان. وقتي مردم اخبار غلو را ميشنوند، شيعيان ما را تكفيرميكنند و ميگويند: شيعه قائل به ربوبيت ما مي باشد و وقتي كوتاهي درحق ما را ميشنوند به آن معتقد مي شوند و وقتي بديهاي دشمنان ما را ميشنوند ما را دشنام ميدهند.
بنا بر اين، كساني كه با اسطورهگرایی، بهرهگیری از ادبیات منسوب به «غالیان»، تاكید بر جنونمندی و بیاعتباری «عقلانیت»، بهرهگیری و تاكید بر هیجانات برای توصیف محبت به اهلبیت(ع) تاكید بر شخصی كردن دین و رواج نوعی لاابالیگری و بیخیالی و بهرهگیری از واژههای دور از شان ائمه شیعیان(ع) در مجالس عزاداري، اهل بيت(ع ) را جايگزين خدا ميكنند وبه جاي خدامحوركردن مجالس امام حسين(ع) و پيوند دادن دلها به خدا ازطريق اهلبيت(ع) كه ابواب الهي هستند، مردم را به«حسين اللهي»شدن و«زينب اللهي»گرديدن دعوت میکنند. آگاهانه يا ناخودآگاه، درخدمت اهداف دشمنان اهلبيت(ع) قرار گرفتهاند.(17)
ترویج و انجام اعمالی قبیح مانند قمهزنی و...
رسانهها و سایتهای غربی و شبکههای معاند وهابی و مبلغان تشیع انگلیسی و اسلام آمریکایی سعی در تحمیل وهن شعائر دینی و شیعی به افکار عمومی جهان دارند.
امروزه با توجه به سوءاستفاده دشمنان، وهنآلودگی آن بیش از پیش آشکار است. از این رو مقام معظم رهبری و بسیاری از علما، به حرمت آن حکم دادند.
«در مناطق گوناگونی تلويزيون آمريكا، اروپایی عكس و فيلم قمهزنها را نشان بدهد، بگويد: شيعهها، اين اصولگراها، اين ولايت فقيهيها، شيعه، الآن ميداني شيعه را به چه ميشناسند؟ بگويم؟ در كره زمين، در كره زمين شيعه يعني مقاومت. و اين به خاطر هشت سال، بسيجيهاي ما، ارتشيهاي ما، امت ما هشت سال مقاومت كرديم، بعد از اين هم سيد حسن نصرالله و بچههاي لبنان مقاومت كردند. بعد هم غزه! به خاطر مقاومت شيعه مطرح شد. ما باور نميكرديم اندونزي اينقدر شيعه داشته باشد. گروه گروه دارند شيعه ميشوند به عنوان اينكه شيعه مظهر مقاومت است. شيعه را به مقاومت ميشناسند.»(18)
از سوی دیگر، شاهد ظهور پدیدههایی چون عزاداری باشمشیر، زمینبوسی و قفلزنی در برخی جاها هستیم. همچنین خود را به عنوان سگ حسین(ع) معرفی و «عو عو» کردن، بهرهگیری از عبارتهای عربی، بهرهگیری از ادبیات سلطنتی، بهرهگیری از واژهها و ادبیات پهلوانی و اسطورهای، بهرهگیری از ادبیات شكسته و محاورهای استفاده از واژههایی چون شاه و سگ، قلاده انداختن و خودزنی مداح و... آن هم در مجالس آشکار و علنی از نمونههای بارز آسیبها است. در میان ایشان شعر و ادبیات در قالب كلاسیك نظیر: غزل، مثنوی و قصیده چندان كاربردی ندارند و قالب نو پدید «ترانه» آهنگین بودن و قابلیت سر زبان افتادن و زمزمه شدن جایگزین آنها شده است.
استفاده گسترده از تكنولوژی صوتی روز و گسترش نامتناسب حضور موسیقی در مراسم سنتی عزاداری به کارگیری وسایل موسیقی و اجراهای موسیقیایی در بدنه عزاداری سنتی، امری نکوهیده است که آن را از حالت طبیعی و موقیعت تاریخی خود خارج میسازد كه در جای خود نیاز به آسیبشناسی و آفتزدایی دارد.
منابع:
1. مقتل خوارزمي، ج 1، ص 188.
2.اصول كافى،ج 1، ص 54.
3. لغتنامه دهخدا، فرهنگ عمید، فرهنگ معین.
4. المفردات قاموس قرآن، زیر ماده حرف.
5. حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری، ج 1، صدرا.
6. همان.
7. روضهًْالشهدا، ملاحسین کاشفی، تصحیح، علامه شعرانی، تهران، اسلامیه، چ 4، 1371ق، صص 321 و 346.
8. منتخب طریحی، فخرالدین طریحی، قم، ص 131، بیتا.
9. حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری ج 1 ص 127، صدرا.
10. قیام مسیحی، میشل توماس، برگردان حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب. چ1، 1377، ص 87 ـ 89.
11. حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری، ج 1، ص 77، صدرا.
12. همان.
13.همان، ج 1 ص 56.
14.سردرودی، محمد؛ شهید فاتح؛ تهران: معارف، ۱۳۸۱.
15. لهوف، ص 155، الاحتجاج: ج 2 ص 97 و نيز، ر. ك: دانش نامه امام حسين(ع): احتجاج هاي امام برسپاه كوفه.
16. عيون اخبار الرضا (ع ): ج 1 ص 304 ح 63.
17. براي آگاهي بيشتر درباره خطر غلو درباره اهل بيت، ر. ك: كتاب اهل بيت در قرآن و حديث: بخش سيزدهم: غلوّ درباره اهل بيت.
18. متن برنامه درسهایی از قرآن کریم، حجتالاسلام قرائتی، تاريخ پخش: 11/09/89.
نوشتار حاضر در مقام تبیین تحریفشناسی فرهنگ عاشورا با تاکید بر دیدگاههای استاد شهید مرتضی مطهری میباشد، که اینک تقدیم خوانندگان محترم میگردد.
لزوم مبارزه مصلحان دینی با تحریفات عاشورا
یكی از وظایف بزرگ مصلحان دینی مبارزه با آفتها و انحرافات معنوی و تاریخی حادثه عاشورا است، چراكه بدون تردید با انحراف در این جریان دینی، حادثه عاشورا تحولسازی و عبرتانگیز بودن خود را از دست داده و تنها به عنوان جزیی از تاریخی كه گذشته، محسوب میشود؛ درحالیکه مهمترین هدف عاشورا اصلاح دینی در طول تاریخ اسلام است.
همانگونه كه امام حسین(ع) از آغاز حركت خویش از مدینه تا روز حماسه عاشورا، همواره به آفتها و صدماتی كه به دین وارد شده، اشاره كرده و هدف از قیام خود را اصلاح این آسیبها معرفی نموده است.
امام حسين (ع) هنگام حرکت از مدينه به سوي مکّه وصيتنامهاي نوشت و به برادرش محمد حنفيه تحويل داد؛ در اين وصيتنامه پس از بيان عقيده خويش درباره توحيد و نبوت و معاد، هدف خود را از هجرت و جهاد چنين بيان نمود:«إنّي لَم اَخرُج اَشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنّما خَرجت لطَلَب الإصلاح في امه جدي (ص) أريدأن آمرَ بالمعروف و أنهي عن المنکر و أسيرَبسيره جدي و ابي علي بن ابيطالب.»(1)
من نه از روي خودخواهي و يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري از مدينه خارج ميگردم، بلکه هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهي از منکر و خواسته ام از اين حرکت، اصلاح مفاسد امت و احيا و زنده کردن سنّت و قانون جدم رسول خدا و راه و رسم پدرم علي بن ابيطالب است.
قصد من از خروج، فقط اصلاح امت جدم است. میخواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و به سیره جدم و پدرم حضرت امیرالمؤمنین عمل كنم.
بی تردید قیام عاشورا یك انقلاب دینی برمبنای قرآن وسنت نبوی وسیره علوی بود. برای اصلاح جامعه و درمان آسیبهایی كه بعد از رسول اكرم(ص) تا آن زمان به مرور زمان تحمیل گشته بود.
چراکه پيامبراکرم فرمود: «اذا ظهرت البدع فى امتى فليظهر العالم علمه و الا فعليه لعنهًًْ الله»(2)
آنجا كه بدعتها ظاهر مىشود، كه در دين نيست، برعهده دانايان است كه حقايق را بگويند.آن كسى كه كتمان مىكند، لعنت خدا بر او باد.
عاشورا به عنوان يك رخداد تاريخي بريده از زندگي اجتماعي نيست و يايك رابطه صرفا فردي ميان عاشق و معشوق قلمداد نمیشود. در مكتب معرفتي اسلام ناب محمدي(ص) ميان دين و دنيا، عقل و عرفان، فيزيك و متافيزيك رابطه ناگسستني و منظم حكم فرماست. برای درک درست و منطقی واقعه عاشورا پيوسته ميبايست به مفاهیم، اهداف و انگیزهها، ارزشها باورها، شیوههای عمل، روحیات و اخلاقیات والا در نهضت كربلا كه درسيره عملي وخطبهها وكلمات حضرت سیدالشهداء(ع) و اصحاب و خانواده آن حضرت تبلور يافته است. بهعنوان سرفصلهاي كتاب زندگي مبتني برمعرفت عقل و عشق عزت و شرافت و... انديشيد.
عاشورا در ظاهر يك روز، ولي در واقع به بلنداي تمام اعصار و قرون است. مكتب ومرامي كه درآن درس توحید و عرفان، عقل و عشق، اقامه نماز و نفی شرک، عدالت و آزاديخواهي، هجرت و حریت، جهاد و شهادت، صبر و توکل، امامت و ولايت، ايثار و اصلاح اجتماعی و در يك كلام درس انسانيت به تمامي بشر و تمام آنها كه ميخواهند انسان باشند و انسانی زندگي كنند، ميدهد. پيام عاشورا دعوت از انسانها براي تلاش در راه اقامه عدل و قسط است، زيرا بدون حيات اجتماعي مبتني بر عدل همه معیارها و ارزشها فاقدمعنا و مفهوم شده و زمينه انحراف از دستورهاي ديني و آيين الهي فراهم میآید.
تهدیدات دشمنان
پیشگامان مبارزه با تحریفات عاشورا
1- نشر فرهنگ تحریفات و بدعتها و شبهات.
2- تحریف فرهنگ حماسه عاشورا.
3- جابهجایی فرهنگ الگوها.
4- وهن شعائر دینی.
5- تبلیغات منفی و القاء شبهات دشمنان در ناكارآمد جلوه دادن فرهنگ عاشورا.
در ميان پيشگامان مبارزه با تحریفات عاشورا بزرگاني نظير ابی مخنف، شيخ طوسي، سيدبن طاووس و محمدباقر مجلسي آثار گرانقدري بر جاي گذاشتهاند. كه در روشنگري واقعه عاشورا، بعد از تحریفهاي بسياري كه صورت گرفته بود، بسيار مؤثر بود؛ اما در تمامي اين آثار، بُعد روایی وتاریخی مد نظر بوده است؛ با وجود اين درصد سال پیش، دو تن از عالمان بزرگ شیعه ضرورت اصلاح روضهخوانی و عزاداری از خرافات و تحریفات و بدعتها را مطرح نمودند، كه عبارتند از: میرزا حسین نوری طبرسی، صاحب كتاب مستدركالوسایل، در سال 1391 قمری، با تالیف كتاب لولو و مرجان در شرط پله اول و دوم منبر روضه خوانان، عهدهدار پاكسازی روضهخوانی شد و «اخلاص» و «صدق» را پله اول و دوم روضهخوانی خواند و پرده از چهره ریا و دروغ برداشت همچنین علامه سید محسن امین عاملی، صاحب كتاب اعیان الشیعه، در سال 1346 با تالیف كتاب التنزیه فی اعمال الشبیه. عهدهدار پاكسازی عزاداری شد و قمهزنی و شبیهخوانی را تحریم كرد.
التنزیه، به لحاظ خرافهزدایی، مانند كتاب لولو و مرجان است. همان گونه كه میرزاحسین نوری در لولو و مرجان عهدهدار خرافهزدایی از روضهخوانی و پاكسازی آن شده است با این تفاوت كه اولا فضل تقدم در خرافهزدایی از آن نویسنده لؤلؤ و مرجان است. ثانیاً لولو و مرجان تقریباً مقبول واقع شد، اما التنزیه مورد مناقشه قرار گرفت و بر آن ردیههای متعددی نوشته شد.
در میان عالمان دینی که در زمینه تحریفات و آسیبهای عزاداری مطلب نوشتهاند، در عصر معاصر متفكر شهید استاد مرتضی مطهری يكي از برجسته ترين نظريه پردازان است كه در دو مجلد با عنوان حماسه حسيني بسیار نقادانه و عمیق پیرامون موضوع پرداخته ومخاطب رابه تأمل عميق و اندیشهورزي و پويايي هدايت مینمایند.
شهید مطهری بیشترین ارتباط را با مرحوم محدث نوری دارد و بیشترین بهرهگیری را نیز از کتاب لؤلؤ و مرجان ایشان مینماید. البته نگرش محدث نوری کاملا درون دینی بوده است، در حالی که نگرش شهید مطهری تلفیق دو سطح درون دینی و برون دینی است.
مرحوم محدث نوری، بیشتر به تحریفات لفظی پرداخته است، در حالی که شهید مطهری، علاوهبر تحریفات لفظی به تحریفات معنوی نیز به طور جدی توجه مینماید. همچنین ایشان بسیار جامعتر از مرحوم سید محسن امین که «التنزیه لاعمال الشبیه»را نگاشته است و در آن به آسیبهای روشی توجه نشان داده وبه مباحث تحریفشناسی پرداخته است.
استاد شهید درآسيب شناسي وتحريفات عاشورا دو نوع تحریف لفظی و معنوی را برمیشمارد و تحريف معنوي را خطرناک ترازتحريف لفظي معرفی میکند. وسپس به ذکر مصادیق تحریفات و آسیبهای لفظی از کتاب لؤلؤ و مرجان محدث نوری میپردازد و عوامل تحریف، به خصوص تحریف لفظی را اغراض دشمنان، حس اسطوره سازی و علت تراشیهای انحرافی برای تاکید معصومین به سوگواری امام حسین(ع) عنوان مینماید و مقاتل روضةًْ الشهدای ملاحسین کاشفی و اسرارالشهادة ملاآقا دربندی را دو نمونه از کتابهای تحریفزا معرفي ميکند.
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای طی سالهای اخیر بهطور جامع و مبسوط در بیانات خود به تحلیل موضوع تحریفات و بدعتهای عاشورا و ضرورت پرهیز از شبهات و بدعتها و تحریفات پرداخته اند، كه درسال هاي اخير دفتر نشر فرهنگ اسلامی تحت عنوان «نسیم مبارك عاشورا مروری بر نهضت خونین محرم» مجموعه بیانات و رهنمودهای مقام معظم رهبری را در این خصوص به چاپ رسانده است.
در لغتنامههای فارسی ذیل واژه تحریف این معانی آمده است: تغییر دادن، تبدیل کردن، وارونه ساختن، جابهجا نمودن، کم و زیاد کردن، از حالت اصلی درآوردن و به طرز و وضع دیگر انداختن، کژ ساختن، تقلب کردن و...(3)
و در مفردات لغات عرب ذيل واژه تعريف اين اصطلاح آمده است. تحريف كلام، آن است كه آن را درگوشهاي از احتمال قرار بدهي آنچنان كه بتوان بيش از يك معنارا به آن بار نمود.(4)
«تحریف در یك حادثه تاریخی كه این حادثه از نظر اجتماع یك سند است، سند اجتماعی است، پشتوانه اخلاقی است، پشتوانه تربیت است، این دیگر چقدر اهمیت دارد! وای به حال آنكه تحریفات، چه تعریف لفظی و چه تعریف معنوی، در موضوعاتی صورت بگیرد كه آن موضوعات موضوع عادی نیست.
حال بحث این است كه در نقل و بازگو كردن حادثه عاشورا ما هزاران تحریف وارد كردیم، هم تحریفهای لفظی- یعنی شكلی و ظاهری- راجع به اصل قضایا، مقدمات قضایا، متن و حواشی مطلب و هم در تفسیر این حادثه ما تحریف كرده ایم. با كمال تاسف این حادثه، هم دچار تحریفهای لفظی است و هم دچار تحریفهای معنوی.»(5)
انواع تحریف و مصادیق آن
تحریف انواعی دارد و از همه مهمتر این است كه تحریف یا لفظی است و یا معنوی.
نمونههايي ازتحريف لفظي:
عدهای مطرح مینمایند: که امام حسین(ع) روز عاشورا از لشکر ابن سعد جرعهای آب خواسته است اما این مطلب با ماهیت قیام و شخصیت غیور و الهی حضرت سیدالشهدا(ع) سازگاری ندارد، به نظر میآید از تسامح و عدم تأمل ناشی شده است وگرنه اگر اندکی دقت میکردند، هیچگاه ایناشتباه ذلتبار رخ نمیداد. زیرا در متون معتبر مانند لهوف سیدبن طاووس عبارت«یطلِبُ الماء» آمده است؛ یعنی «آب میجُست». در حین مبارزه در میدان به سوی فرات، اسب میراند تا آبی به بچههای تشنه در خیمه برساند.
اما اشتباه از آنجا ناشی شده است که «یطلب الماء» (آب میجست) با«یسألُالماء» (آب میخواست) اشتباه شده است و حاصل این تحریف هم که چیزی جز توهین به حضرت امام حسین(ع) و ذلیل جلوه دادن آن حضرت نمیتوانست باشد، زيرا که این مطلب با حماسه حسینی و عزت نفس و ماهیت قیام آن حضرت کاملاً در تقابل است؛ بهراستی که جای شگفتی است.
«مسئله تشنگی ابا عبدالله و خاندان و اصحابشان مسئله شوخیای نیست. هوا بسیار گرم است (عاشورای آن وقت ظاهراً در اواخر خرداد بوده؛ هوای عراق زمستانش گرم است، چه رسد به نزدیک تابستان آن)، سه روز است که آب را بر روی اهل بیت پیغمبر بستهاند، گو اینکه در شب عاشورا توانستند مقداری آب به خیمه بیاورند که حضرت فرمود: آب را بنوشید و این آخرین توشه شما خواهد بود.
«یحول بینه و بین السماء العطش » این قدر تشنگی اباعبدالله زیاد بود که وقتی به آسمان نگاه میکرد بالای سرش را درست نمیدید. اینها شوخی نیست. ولی من هر چه در « مقاتل » گشتم (آن مقداری که میتوانستم بگردم) تا این جمله معروفی را که میگویند اباعبدالله به مردم گفت: « اُسقونی شَربَۀً مِنَ الماء » (یک جرعه آب به من بدهید) ببینم، ندیدم. حسین کسی نبود که از آن مردم چیزی طلب کند. فقط یک جا دارد که حضرت در حالی که داشت حمله میکرد «وَ هُوَ یطلِبُ الماءَ ». قرائن نشان میدهد که مقصود این است: در حالی که داشت به طرف شریعه میرفت (در جستوجوی آب بود که از شریعه آب بردارد)نه اینکه از مردم طلب آب میکرد.
عظمت اباعبدالله چیز دیگری است. او چیز است، ما چیز دیگری. شعارهایی که در سینهزنیها و نوحهسراییها میدهید، شعارهای حسینی باشد. نوحه، بسیاربسیار خوب است.
شعارهای حسینی شعارهایی است که از این ترتیب باشد؛ فریاد میکند:
«اَلا ترونَ اَنَّ الحَقَّ لا یعمَلُ بِهِ وَ اَنَّ الباطِلَ لا یتَناهی عَنهُ؟ لِیرغَبِ المُؤمِنُ فی لقاءاللهِ مُحِقّاً»
مردم ! نمیبینید که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل رویگردان نیست؟ در چنین شرایطی، مؤمن (نگفت حسین یا امام) باید لقاء پروردگارش را بر چنین زندگیای ترجیح بدهد، ویا:
«لا اَرَی المَوت اِلاّ سعاده والحیوهًْ مع الظالمین اِلا برما»
(هر جملهاش سزاوار است که با آب طلا نوشته شود و در همه دنیا پخش گردد و این باز هم کم است) من مرگ را جز خوشبختی نمیبینم، من زندگی با ستمکاران را جز ملامت و خستگی نمیبینم.»(6)
جعل داستان عروسی حضرت قاسم در روز عاشورا، داستان عروسی قاسم (ع) برای نخستین بار در روضهًْ الشهدای کاشفی آمده است(7) و منتخب طریحی (8)
نمونههايي از تعريف معنوي
اینکه شهادت امام حسین(ع)را، کفاره گناهان امت و دوست داران عترت و هدف از قیام را، تنها آمرزش و شفاعت گناهکارانی که ولایت و محبت آن حضرت را دارند.
استاد شهيد مطهري در اين باره میگوید:
«من نمي دانم كدام جاني يا جاني هايي جنايت را به شكل ديگري برحسين بن علي وارد كردند وآنانی كه هدف حسين بن علي رامورد تحريف قراردادند وهمان چرندي راكه مسيحي ها درمورد مسيح گفتند درباره حسين گفتند كه حسين كشته شد براي آنكه بار گناه امت را به دوش بگيرد، براي اين كه ما گناه بكنيم و خيالمان راحت باشد، حسين كشته شد براي اينكه گناهكار تا آن زمان كم بود، بيشتر بشود...»(9)
این تفسیر از قیام، دقيقاً همان تحريفي كه در آيين مسيحيت درمورد حضرت عيسي تحقق يافت.
«مسیحیت بر این باور بود که همانطور که مردم در آسیب وضعی گناه شرکت دارند، یک نماینده از بشریت میتواند کفاره این گناه باشد... و عیسی کفاره آن آسیب را یک بار و برای همیشه محقق ساخت.»(10)
شهید مطهری با اشاره به این تفسیر، به نقد آن میپردازد و میگوید: «شهادت آن حضرت به عنوان کفاره گناهان امت واقع شد! امام حسین(ع)شهید شد که اثر گناهان را در قیامت خنثی کند و به مردم از این جهت آزادی بدهد. در حقیقت مقابل این عقیده، باید گفت؛ امام حسین(ع)دید که یزیدها و ابن زیاد و شمر و سنانها هستند، اما عدهشان کم است؛ خواست کاری بکند که بر عده اینها افزوده شود». «اباعبدالله که برای مبارزه با گناه کردن قیام کرد، ما گفتیم قیام کرد تا سنگری برای گنهکاران باشد. گفتیم حسین(ع)یک شرکت بیمه تأسیس کرد. بیمه چه؟ بیمه گناه. گفت؛ ایهاالناس! هرچه میتوانید بد باشید من بیمه شما هستم».(11)
دومین تحریف معنویای که شهید مطهری به تبیین آن میپردازد، آن است که نهضت حسینی، نهضتی است که به امام حسین(ع)اختصاص یافته است. استاد شهید، نتیجه چنین فلسفهای را غیرقابل پیروی بودن نهضت میداند. شهید این سخن را با کلام خود امام حسین(ع) مغایر میداند که آن حضرت علت قیام را به اصول کلی اسلام معطوف نموده است، نه یک دستور خصوصی. ایشان مینویسد: «امام حسین(ع) مکتب به وجود آورد، ولی مکتب عملی اسلامی، مکتب او همان مکتب اسلام است. ولی اسلام بیان کرد و حسین عمل کرد. در درجه اول بیش از هر کس دیگر عمل کرد، ماهرانه آن را تحریف کردیم. برای اینکه این حادثه را از مکتب بودن خارج کنیم و قهرا از قابل پیروی بودن خارج کنیم. وقتی از مکتب خارج شد، دیگر قابل پیروی کردن نیست. وقتی قابل پیروی نشد، پس دیگر از حادثه کربلا، نمیشود استفاده کرد. از اینجا ما حادثه را از نظر داشتن اثر مفید عقیم کردیم.»(12)
نكته قابل توجه اين كه تاريخ عاشورا بيش از هر موضوع ديگر، داراي منابع معتبر و قابل استناد است و مرثیهسرايان متعهد وآگاه اصولاً نيازي به استفاده ازمنابع غيرقابل استناد ندارند. به گفته شهيد مطهري:
اگر كسي تاريخ عاشورا را بخواند میبیند از زندهترين و مستندترين و از پرمنبعترين تاريخهاست. مرحوم آخوند خراساني فرموده بود آنها كه به دنبال روضه نشنيده میروند، بروند روضههاي راست راپيداكنند كه آنها را احدي نشنيده است. (13)
برخورد تاریخنگاران عثمانی و اموی
با قیام امام حسین(ع)
«تحریفهاي مورخان را نيز نبايد ناديده انگاشت. از جمله اين افراد ميتوان به ابنكثير، قاضي ابوبكر و ابنتيميه اشاره كرد كه نوع بيان و واقعه در آثارشان از کينهتوزي خالي نيست. در ادامه، افراد بزرگي چون ابنخلدون نيز در اين باره بحث كردهاند. نوع نگاه ابن خلدون به مقوله كلي تاريخ، نگاهي عقلاني است؛ اما درخصوص واقعه عاشورا، فلسفه وي فلسفه غلبه و قدرت است كه مي گويد: «الحق مع غلب كائنا من كان»: حق با كسي است كه غالب شود؛ هر كسي كه میخواهد باشد.»(14)
همچنین از سوی تاریخنگاران عثمانی و اموی نیز تحریفاتی در متن و هدف نهضت عاشورا اتفاق افتاد که نمونههایی از آن را در مکتب تاریخنگاری در شام و ایران و برخی دیگر از تاریخنگاران مشاهده میکنیم.
در خواست ملاقات و بیعت امام حسین(ع) با یزید است که در مکاتبه عمر بن سعد با عبیدالله بن زیاد به نقل از امام (ع) آورده شده و در تاریخ دمشق ابن عساکر و در کتابهایی چون تاریخ ابن کثیر، ذهبی و دیگران گزارش شده است، در حالی که هم به لحاظ عقلی و هم تاریخی قابل خدشه است.
تلاش برای تبرئه یزید از قتل امام حسین(ع) و مقصر جلوه دادن عبیداللهبن زیاد به تنهایی است، به طوری که ازگریه یزید بر امام حسین(ع)، نفرین و لعن ابنزیاد، مهربانی او با اسیران و اظهار ناخشنودی یزید از کشته شدن امام حسین(ع) سخن گفتهاند. البته این سخنان نیز به دلایل تاریخی معتبر دیگری که خود این گروه نیز نقل کردهاند، از نظر عقل و نقل قابل خدشه است.
تحریف مهم دیگری که از سوی ابن خلدون و پوشش تحلیل تاریخی صورت گرفته و باید آن را تحریفی معنوی به شمار آورد، آن است که عدم موقعیتسنجی و حرکت شکست خورده رابه امام نسبت میدهد و در واقع، روح و هدف قیام آن حضرت را به چالش میکشاند.
امام حسين (ع ) مظهر عزت الهي و عاشورا جلوهگاه حماسه و عزّت حسيني و شعار دشمن شكن « هيهات منّا الذّلّه » ميراث گرانبهاي اوست، در منابع معتبر گزارش شده كه آن حضرت ضمن يك سخنراني حماسي در روز عاشورا خطاب به سپاه دشمن فرمود:
هان! خوانده شده، پسر خوانده شده، مرا ميان دو چيز قرار داده است: شمشير و خواري. خواري از ما دور است و خداوند، آن را براي ما نمي پذيرد ونيزپيامبرش ومؤمنان و دامنهايي پاك وپاكيزه و جانهايي غيرتمند وخودداركه اطاعت از ليئمان را بر مرگي كريمانه مقدّم نميدارند.(15)
وهن شعائر دینی
گزارشهاي ذلتبار به وسیله برخی تاریخنویسان و مقتلنگاران و ازسویی ساختن نقل قولها و حکایات و روایاتی برای افزودن بر عظمت قیام عاشورا، غلوّ بالاتر بردن اهلبيت ازجايگاه واقعي آنها است كه متأسفانه، هر دو آفت در برخي مجالس مرثیهسرايي مشاهده مي شود.
شيخ صدوق روايتي را از امام رضا (ع ) نقل كرده كه دلالت دارد بر اين كه غلوّ يك توطئه حساب شده دشمنان اهل بيت براي بدبين كردن مردم به آنان و منزوي كردن خاندان رسالت بوده است، متن سخن امام اين است:
إنَّ مُخالِفينا وَضَعوا أخباراً في فَضائِلِنا وجَعَلوها عَلي ثَلاثَةِ أقسام: أحَدُهَا الغُلُوُّ، وثانيهَا التَّقصيرُ في أمرِنا، وثالِثُها التَّصريحُ بِمَثالِبِ أعدائِنا؛ فَإِذا سَمِعَ النّاسُ الغُلُوَّ فينا كَفَّروا شيعَتَنا ونَسَبوهُم إلي القَولِ بِرُبوبِيَّتِنا، وإذا سَمِعُوا التَّقصيرَ اعتَقَدوهُ فينا، وإذا سَمِعوا مَثالِبَ أعداءِنا بِأَسمائِهِم ثَلَبونا بِأَسمائِنا.(16)
مخالفين ما سه نوع خبر در فضايل ما جعل كرده اند: 1- غلو، 2 ـ كوتاهي درحق ما، 3 ـ تصريح به بديهاي دشمنان ما و دشنام به آنان. وقتي مردم اخبار غلو را ميشنوند، شيعيان ما را تكفيرميكنند و ميگويند: شيعه قائل به ربوبيت ما مي باشد و وقتي كوتاهي درحق ما را ميشنوند به آن معتقد مي شوند و وقتي بديهاي دشمنان ما را ميشنوند ما را دشنام ميدهند.
بنا بر اين، كساني كه با اسطورهگرایی، بهرهگیری از ادبیات منسوب به «غالیان»، تاكید بر جنونمندی و بیاعتباری «عقلانیت»، بهرهگیری و تاكید بر هیجانات برای توصیف محبت به اهلبیت(ع) تاكید بر شخصی كردن دین و رواج نوعی لاابالیگری و بیخیالی و بهرهگیری از واژههای دور از شان ائمه شیعیان(ع) در مجالس عزاداري، اهل بيت(ع ) را جايگزين خدا ميكنند وبه جاي خدامحوركردن مجالس امام حسين(ع) و پيوند دادن دلها به خدا ازطريق اهلبيت(ع) كه ابواب الهي هستند، مردم را به«حسين اللهي»شدن و«زينب اللهي»گرديدن دعوت میکنند. آگاهانه يا ناخودآگاه، درخدمت اهداف دشمنان اهلبيت(ع) قرار گرفتهاند.(17)
ترویج و انجام اعمالی قبیح مانند قمهزنی و...
رسانهها و سایتهای غربی و شبکههای معاند وهابی و مبلغان تشیع انگلیسی و اسلام آمریکایی سعی در تحمیل وهن شعائر دینی و شیعی به افکار عمومی جهان دارند.
امروزه با توجه به سوءاستفاده دشمنان، وهنآلودگی آن بیش از پیش آشکار است. از این رو مقام معظم رهبری و بسیاری از علما، به حرمت آن حکم دادند.
«در مناطق گوناگونی تلويزيون آمريكا، اروپایی عكس و فيلم قمهزنها را نشان بدهد، بگويد: شيعهها، اين اصولگراها، اين ولايت فقيهيها، شيعه، الآن ميداني شيعه را به چه ميشناسند؟ بگويم؟ در كره زمين، در كره زمين شيعه يعني مقاومت. و اين به خاطر هشت سال، بسيجيهاي ما، ارتشيهاي ما، امت ما هشت سال مقاومت كرديم، بعد از اين هم سيد حسن نصرالله و بچههاي لبنان مقاومت كردند. بعد هم غزه! به خاطر مقاومت شيعه مطرح شد. ما باور نميكرديم اندونزي اينقدر شيعه داشته باشد. گروه گروه دارند شيعه ميشوند به عنوان اينكه شيعه مظهر مقاومت است. شيعه را به مقاومت ميشناسند.»(18)
از سوی دیگر، شاهد ظهور پدیدههایی چون عزاداری باشمشیر، زمینبوسی و قفلزنی در برخی جاها هستیم. همچنین خود را به عنوان سگ حسین(ع) معرفی و «عو عو» کردن، بهرهگیری از عبارتهای عربی، بهرهگیری از ادبیات سلطنتی، بهرهگیری از واژهها و ادبیات پهلوانی و اسطورهای، بهرهگیری از ادبیات شكسته و محاورهای استفاده از واژههایی چون شاه و سگ، قلاده انداختن و خودزنی مداح و... آن هم در مجالس آشکار و علنی از نمونههای بارز آسیبها است. در میان ایشان شعر و ادبیات در قالب كلاسیك نظیر: غزل، مثنوی و قصیده چندان كاربردی ندارند و قالب نو پدید «ترانه» آهنگین بودن و قابلیت سر زبان افتادن و زمزمه شدن جایگزین آنها شده است.
استفاده گسترده از تكنولوژی صوتی روز و گسترش نامتناسب حضور موسیقی در مراسم سنتی عزاداری به کارگیری وسایل موسیقی و اجراهای موسیقیایی در بدنه عزاداری سنتی، امری نکوهیده است که آن را از حالت طبیعی و موقیعت تاریخی خود خارج میسازد كه در جای خود نیاز به آسیبشناسی و آفتزدایی دارد.
منابع:
1. مقتل خوارزمي، ج 1، ص 188.
2.اصول كافى،ج 1، ص 54.
3. لغتنامه دهخدا، فرهنگ عمید، فرهنگ معین.
4. المفردات قاموس قرآن، زیر ماده حرف.
5. حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری، ج 1، صدرا.
6. همان.
7. روضهًْالشهدا، ملاحسین کاشفی، تصحیح، علامه شعرانی، تهران، اسلامیه، چ 4، 1371ق، صص 321 و 346.
8. منتخب طریحی، فخرالدین طریحی، قم، ص 131، بیتا.
9. حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری ج 1 ص 127، صدرا.
10. قیام مسیحی، میشل توماس، برگردان حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب. چ1، 1377، ص 87 ـ 89.
11. حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری، ج 1، ص 77، صدرا.
12. همان.
13.همان، ج 1 ص 56.
14.سردرودی، محمد؛ شهید فاتح؛ تهران: معارف، ۱۳۸۱.
15. لهوف، ص 155، الاحتجاج: ج 2 ص 97 و نيز، ر. ك: دانش نامه امام حسين(ع): احتجاج هاي امام برسپاه كوفه.
16. عيون اخبار الرضا (ع ): ج 1 ص 304 ح 63.
17. براي آگاهي بيشتر درباره خطر غلو درباره اهل بيت، ر. ك: كتاب اهل بيت در قرآن و حديث: بخش سيزدهم: غلوّ درباره اهل بيت.
18. متن برنامه درسهایی از قرآن کریم، حجتالاسلام قرائتی، تاريخ پخش: 11/09/89.
مرجع : کیهان