کد مطلب : ۳۳۱۳۱
بررسی مدایح نبوی در سه دوره صدر اسلام، اموی و عباسی
سوده اردیانی
چکیده
مدایح نبوی همچون سایر پدیدههای ادبی و فرهنگی، از زمان پیدایش تا زمان شکوفایی ادوار و شرایط تاریخی متفاوتی را پشت سر گذاشته و از پیچ و خمهای فراوان گذشته است. این مدایح در عهد نبوت (صدر اسلام) به دنیای شعر و هنر پا نهاد و گامهای اولیهاش را به سمت رشد و کمال برداشت؛ اما در عهد امویان و عباسیان تحول قابل توجهی نیافت و مورد کممهری واقع شد.
کلیدواژگان: مدح نبوی، دورة صدر اسلام، دورة اموی، دورة عباسی
مقدمه
با توجه به اهمیت شعر مدح نبوی و جایگاه آن در تاریخ ادبیات و اهمیت زبان شعر به عنوان یکی از کلیدیترین، رساترین و شیواترین زبانها برای بازگو کردن موضوعات متفاوت، به منظور ذکر مناقب و احوال پیامبر(ص) این موضوع برای نگارش مقاله برگزیده شده است.
این نوع شعر از ارزش والایی برخوردار است. در زبانهای رایج بین مسلمانان بهویژه عربی و فارسی قصائد، قطعهها و آثار بسیاری در رثای پیامبر اکرم(ص) سروده شده است. مدایح نبوی از مقولة شعر متعهد است؛ نه هنر مجرد؛ چون در اینگونه آثار شاعران حقانیت پیامبر اسلام(ص) و سیره و مسیر تابناک او را به فرهنگ جامعه و افکار عمومی منتقل میکنند. این آثار از جهات بسیاری ارزشمند است؛ که در رأس آنها نکات اخلاقی و تربیتی است؛ زیرا در آنها فضائل، اخلاق، خصلتها و آداب و رفتار آن بزرگوار و فداکاریها و مجاهدتهای خستگیناپذیر او در راه سعادت انسان بیان شده است. بنابراین باید برای این نوع از آثار گرانبها ارزش بالایی قائل شد و یاد آنها را زنده نگاه داشت؛ علی الخصوص اکنون که سران کفر برای منزوی کردن اسلام و مسلمانان بسیار تلاش میکنند؛ تا مسلمانان بتوانند حول محور تعلیمات پیامبر(ص) به یکدیگر نزدیک شوند و در مقابل این تهدیدات متحد گردند.
با توجه به بیان ارزشهای مدایح نبوی، در این مقاله سعی شده، مدح پیامبر(ص) از زمان پیدایش این نوع شعر تا پایان عصر عباسیان مورد بررسی قرار گیرد؛ تا این پژوهش مقدمهای برای ادامة این نوع پژوهشها در سطح بسیار وسیعتر و گستردهتر باشد.
تعریف شعر نبوی
شعر نبوی در مفهوم خاص چنانچه از نامش پیداست، به شعری اطلاق میشود که پیامبر(ص) در محور آن قرار گرفته باشد و زندگی پیامبر(ص) و اوصاف و کرامات آن حضرت، رفتار و گفتار او به عنوان الگو در متن شعر آمده باشد؛ و در مفهوم عام شعر نبوی شعری است که دارای مفاهیم دینی و اسلامی باشد (محمد تونجی/ المعجم المفضل فیاللغه/ ج1/ ص177). در این نوع شعر حکم، مواعظ و مکارم اخلاق بسیار است و اغلب متأثر از قرآن و احادیث نبوی است (اکبر بهروز/ تاریخ ادبیات عرب/ ص 85).
ویژگیهای شعر مدح نبوی
عمدهترین ویژگیهای شعر نبوی عبارتند از:
1ـ خداوندمحوری: شعر نبوی شعری است که در پرتو وجود خداوند به وجود آمده است و مقصود از آن نزدیکی به خداوند و نشر محاسن دین اسلام است و در حقیقت شعر نبوی شعری مسئول و رسالتمند است که پیام آن پیام وحی است و سخنش سخن پیامبر(ص) است.
2ـ قُدسیت: شعر نبوی به دنیا و مسائل دنیوی اتکا ندارد و توجه اصلی آن مسائل اخروی و بعد درونی انسانی و عالم ماورایی است؛ به همین خاطر جنبة قدسی پیدا میکند. (محمد تونجی/ المعجم المفضل فیاللغه/ ج 1/ ص 177).
3ـ پیامبرمحوری: با دقت نظر در اشعار و سرودههایی که در رابطه با مدح و منقبت پیامبر اکرم(ص) تنظیم شدهاند، ملاحظه میشود که در برخی از آثار، مدح پیامبر(ص) محور و عنصر اساسی بهشمار میرود و در برخی دیگر از آثار، مدح پیامبر(ص) در خلال موضوع دیگری از جمله در میان شعر شیعی یا شعر صوفی به صورت فرعی یا جانبی وارد شده است (سامی دهّان/ المدیح/ ص 5).
زمان ظهور و علل پیدایش مدایح نبوی
چون پیامبر(ص) دعوت خود را آشکار ساخت میان او و قریش آتش خصومت زبانه کشید و شاعران قریش او و دعوتش را مورد هجوم قرار دادند و در اشعارشان پیامبر(ص) و دینش را استهزاء میکردند؛ بنابراین جمعی از اصحاب پیامبر(ص) به معارضه با آنان پرداختند و اشعاری در زمینة مدح پیامبر(ص) و دفاع از حقانیت اسلام سرودند و این امر عامل پیدایش مدایح نبوی شد (حناالفاخوری/ تاریخ ادبیات زبان عربی/ ص 171).
بنا بر آن چه گفته شد، بیگمان عهد نبوت اولین بستر نشئت و پیدایش مدایح نبوی است و از شاعران این دوره میتوان به «اعشی»، «کعب بن زهیر»، «حسان بن ثابت انصاری» و ... اشاره کرد (محمد احمد درنیقه/ معجم اعلام شعرا المدح النبوی/ ص 31). شکی نیست کسانی که اعشی، کعب و ... را جزء اولین مداحان پیامبر(ص) بهشمار آوردهاند رسالت و نبوت پیامبر(ص) را ملاک قرار داده و اشعاری را که از آن زمان به بعد سروده شدهاند مدح نبوی قلمداد کردهاند؛ ولی کسانی چون «دکتر مخیمر صالح» دوران پیش از رسالت را در نظر گرفتهاند. وی پیدایش مدح پیامبر(ص) را از زمان کودکی پیامبر(ص) میداند و آمنه (مادر حضرت)، شیما (خواهر رضاعی پیامبر (ص)) و عبدالمطلب (پدر بزرگ پیامبر (ص)) را جزء اولین مدحگویان ایشان بهشمار آورده است. از این نظرگاه اولین اشعاری که در این مورد از منابع و مصادر بهدست آمده، ابیات زیبایی است از آمنه مادر پیامبر(ص)؛ که هنگامی که حلیمه (دایة حضرت) پیامبر(ص) را گرفته و به بیرون از شهر میبرده، سروده است:
اَعیذهُ بِاللهِ ذِی الجلالِ | مِن شَرِّ مامّر علَی الجِبَالِ |
حَتّی اَراه حَاملَ الحَلالِ | و یَفعَلُ العرف اِلی المَوَالِی |
وغیرِهُم مِن حَشوَةِ الرِجَال |
(ابن شهرآشوب/ مناقب آل ابی طالب/ ج1/ ص28)
او را از تمام بلاها و ناگواریها به خداوند صاحب عظمت می سپارم. تا این که او را ببینم که پاکیها و خوبیها را به دوش میکشد و نسبت به خویشان و ولینعمتان خوبی روا میدارد.
و نه تنها به خویشان خود خیر روا میدارد که با زیردستان و افراد تهیدست هم به نیکی رفتار میکند.
مدح نبوی در صدر اسلام
یکی از فنون شعری که در صدر اسلام متولد شد، شعر مذهبی بود که عمدة آن ستایش پیامبر اکرم(ص) و دین اسلام میباشد؛ بنابراین بیگمان عهد نبوت اولین بستر نشئت و پیدایش مدایح نبوی شناخته میشود؛ اما برای یافتن زمینههای مؤثر بر رویش و شکلگیری آن در این دوره باید در دو قلمرو دقت نظر کرد: یکی رویة سنتی و کهن شعرای عرب در مدح بزرگان جامعه و دیگری وحی و ارزشگذاریهای دین جدید است.
قلمرو اول: شواهد تاریخی نشان میدهند، ستایش بزرگان طوایف، رویة جاری شاعران عرب بوده که از این راه کسب نام و نان کردهاند و به انعام و امان دست یافتهاند. (سید جعفر سجادی/ نقد تطبیقی ادبیات ایران و عرب/ ص 216).
پیامبر با ورود به جامعة عربی در قامت رهبر دانا و توانای جریان نوپای دعوت اسلامی در لیست ممدوحان قرار گرفت، و بر روال جاری، ستایش ایشان آغاز گردید؛ و شعرای زیادی با اغراض متفاوت در وصف حضرت به نظم قصاید پرداختند و اکثر این شاعران افرادی بودند که شناخت کافی از نبوت و رسالت ایشان نداشتند و نتوانستهاند تصویر کاملی از شخصیت معنوی حضرت ارائه دهند؛ بنابراین مدایح نبوی در اولین مرحله از محافل ادبی سنتی به دنیا آمد و تنها وجه جدیدش در مقایسه با عموم مدایح موجود ممدوح جدید بود (فرج بن الحسن البصری/ الحماسه البصریه/ ص 118).
شاعران زیادی در این دوره به مدح پیامبر (ص) پرداختهاند که در اینجا به یکی از مهمترین این مداحان اشاره میکنیم:
حسان بن ثابت انصاری
«حسان بن ثابت انصاری» جزء اولین کسانی بود که فن شعری مدح نبوی را آغاز کرد و عنصر دین و مذهب را در اشعار خود مطرح کرد (محمد فرهمند/ آوای دین/ ص 112).
حسان در معارضه با «زبرقان» یکی از شعرای مشرکین قصیدهای را در مدح رسول(ص) سرود که در آن این چنین میگوید:
او را از تمام بلاها و ناگواریها به خداوند صاحب عظمت می سپارم. تا این که او را ببینم که پاکیها و خوبیها را به دوش میکشد و نسبت به خویشان و ولینعمتان خوبی روا میدارد.
و نه تنها به خویشان خود خیر روا میدارد که با زیردستان و افراد تهیدست هم به نیکی رفتار میکند.
مدح نبوی در صدر اسلام
یکی از فنون شعری که در صدر اسلام متولد شد، شعر مذهبی بود که عمدة آن ستایش پیامبر اکرم(ص) و دین اسلام میباشد؛ بنابراین بیگمان عهد نبوت اولین بستر نشئت و پیدایش مدایح نبوی شناخته میشود؛ اما برای یافتن زمینههای مؤثر بر رویش و شکلگیری آن در این دوره باید در دو قلمرو دقت نظر کرد: یکی رویة سنتی و کهن شعرای عرب در مدح بزرگان جامعه و دیگری وحی و ارزشگذاریهای دین جدید است.
قلمرو اول: شواهد تاریخی نشان میدهند، ستایش بزرگان طوایف، رویة جاری شاعران عرب بوده که از این راه کسب نام و نان کردهاند و به انعام و امان دست یافتهاند. (سید جعفر سجادی/ نقد تطبیقی ادبیات ایران و عرب/ ص 216).
پیامبر با ورود به جامعة عربی در قامت رهبر دانا و توانای جریان نوپای دعوت اسلامی در لیست ممدوحان قرار گرفت، و بر روال جاری، ستایش ایشان آغاز گردید؛ و شعرای زیادی با اغراض متفاوت در وصف حضرت به نظم قصاید پرداختند و اکثر این شاعران افرادی بودند که شناخت کافی از نبوت و رسالت ایشان نداشتند و نتوانستهاند تصویر کاملی از شخصیت معنوی حضرت ارائه دهند؛ بنابراین مدایح نبوی در اولین مرحله از محافل ادبی سنتی به دنیا آمد و تنها وجه جدیدش در مقایسه با عموم مدایح موجود ممدوح جدید بود (فرج بن الحسن البصری/ الحماسه البصریه/ ص 118).
شاعران زیادی در این دوره به مدح پیامبر (ص) پرداختهاند که در اینجا به یکی از مهمترین این مداحان اشاره میکنیم:
حسان بن ثابت انصاری
«حسان بن ثابت انصاری» جزء اولین کسانی بود که فن شعری مدح نبوی را آغاز کرد و عنصر دین و مذهب را در اشعار خود مطرح کرد (محمد فرهمند/ آوای دین/ ص 112).
حسان در معارضه با «زبرقان» یکی از شعرای مشرکین قصیدهای را در مدح رسول(ص) سرود که در آن این چنین میگوید:
سَجِیَهُ تِلکَ فیهِم غَیرُ مُحَدَثَهٍ | إن الخَلائِقَ فَاعلَم شَرَّها البَدعُ |
لایَرفَعُ الناسُ ما اومَت اکُفُهُم | عِندَ الدِفاعِ ولایُوُهونَ مارقعوا |
أعِفَهٌ ذُکِرَت فی الوحیِ عِفَتُّهُم | لایَطمَعونَ و لایُزری بِهِم طَمَعُ |
(همان/ ص 113)
آن شجاعت و سخاوت یک صفت ذاتی در وجود ایشان است که محدث و تازه نیست؛ پس بدان که بدترین خلق و خوها آنهایی هستند که نوظهور باشند.
آن کسی را که ایشان (پیامبر (ص)) ذلیل و خوار کند دیگر کسی نمیتواند او را عزیز کند و هر آن کسی را که ایشان عزیز کند کسی نمیتواند او را ذلیل کند.
ایشان پاکدامنی هستند که عفت و پاکدامنی او در لسان وحی بیان شده است و ایشان نسبت به مادیات طمع نمیورزد و طمع و حرص، ایشان را ذلیل و خوار نمیکند.
شاعر کفار در برابر این قصیده شکست خورد و رسول اکرم به حسان بهترین جوایز را اعطا کرد و او را مقرب خود ساخت و از آن پس او شاعر پیامبر(ص) نام گرفت (علامه امینی/ الغدیر/ ج 2 / ص 34).
قلمرو دوم: با تسلط وحی و دین جدید تحولی فراگیر در نظامهای فکری، ارزشی و اجتماعی جزیرة العرب ایجاد شد، و وحی و دین در جمع مسلمانان به عنوان تنها مرجع مشروعیتبخش در تمامی حوزههای زندگی از جمله فرهنگ و ادب پذیرفته شدند. جریان شعر و ادب با تعدیل اهداف و انگیزهها و رعایت معیارهای دینی صبغة تازهای یافت و به عنوان ابزاری فرهنگی و از سنخ دعوت اسلامی مورد احترام و استفاده قرار گرفت و تعدادی از یاران حضرت رسول برای نشر و حمایت دعوت الهی، به شعر گفتن روی آوردند. در دین جدید از خداوند به عنوان منشأ هستی و تنها وجود قائم به ذات و تنها جمال و کمال حقیقتی یاد شده است و ماورای ذات حق چیزی جز سایه و مجاز نیست؛ بنابراین حقیقتِ مدح از آن خداوند و پروردگار رحمان و رحیم است (سیدجعفر سجادی/ نقد تطبیقی ادبیات ایران و عرب/ ص 217).
اینک به آیهای از قرآن کریم اشاره می نماییم که به مدح اشاره دارد.
«اَلحمدِاللهِ ربِّ العالمَین. الرَّحمنِ الرَّحیم. مالِکِ یَومِ الدِّین» (سورة فاتحه/ آیة 1 تا 3).
پیامبران خدا نیز که آینة تجلی جمال حق هستند، مورد ستایش خداوند قرار گرفتهاند و پیامبر اسلام به عنوان انسان کامل، مظهر و منظر اسماء الهی و نماینده و نمایانندة حق، مستحق مدح و ثناست:
«عَزِیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُم حرِیصٌ علیکُم بِالمومنینَ رَؤوُفٌ رَحِیمٌ» (سورة توبه/ آیة 128).
بنابراین مستحق حقیقی مدح، خداوند است و بعد از ذات حق پیامبرانش که مظهر اسماء و صفات حق هستند، مستحق مدح و ثنا میباشند. میتوان گفت حضرت حق اولین سنگ بنای مدایح نبوی را خود گذاشتهاند و ذکر فضایل پیامبر در کلام الهی برای شعرای مداح نبوی منشأ الهام بوده است. بعد از قرآن وجود روایاتی از پیامبر که به اقتضای رسالتش برتریهای خویش را برشمردهاند، شعرای مداح نبوی را کمک کرده است؛ مثلاً حضرت دربارة خود میفرمایند: «من سروری هستم که در روز قیامت متولد میشوم و اولین کسی هستم که قبر او شکافته میشود و اولین شفاعتکننده هستم» (مسلم بخارایی/ صحیح مسلم/ ج 15/ ص 37).
مدح پیامبر(ص) در دورة امویان
در دورة امویان احزاب گوناگونی نشئت گرفتهاند؛ از جمله «احزاب شیعه»، «خوارج»، «زبیریان» و «حزب اموی». هر حزبی شاعر خاص داشت که به دفاع از آن حزب میپرداخت. به این ترتیب گرد نسیان بر چهرة مدایح نبوی نشست و اگر شاعرانی در آن دوره به مدح پیامبر(ص) زبان گشودهاند اهداف مختلفی را دنبال میکردند و کمتر بهصورت جدلی و خالی از اغراض گروهی به این موضوع پرداختهاند (اکبر بهروز/ تاریخ ادبیات عرب/ ص 155).
گروهی به قصد تفاخر به نحوی به بیان رابطة رؤسا و بزرگانشان با پیامبر(ص) پرداختهاند و تلاش کردهاند با ذکر فضایل گذشتگان، فضیلتی برای خویش دست و پا کنند و در گیر و دار تعصبهای قبیلهای و خصومتهای حزبی تکیهگاهی از اثبات پیوند با پیامبر گرامی اسلام(ص) برای خود پیدا کنند؛ از جملة این شعرا میتوان به «عثمان بن عقبه بن ابی سفیان» اشاره کرد. او افتخار میکند به اینکه آبا و اجدادش اصحاب پیامبر(ص) بودهاند و میگوید:
آن شجاعت و سخاوت یک صفت ذاتی در وجود ایشان است که محدث و تازه نیست؛ پس بدان که بدترین خلق و خوها آنهایی هستند که نوظهور باشند.
آن کسی را که ایشان (پیامبر (ص)) ذلیل و خوار کند دیگر کسی نمیتواند او را عزیز کند و هر آن کسی را که ایشان عزیز کند کسی نمیتواند او را ذلیل کند.
ایشان پاکدامنی هستند که عفت و پاکدامنی او در لسان وحی بیان شده است و ایشان نسبت به مادیات طمع نمیورزد و طمع و حرص، ایشان را ذلیل و خوار نمیکند.
شاعر کفار در برابر این قصیده شکست خورد و رسول اکرم به حسان بهترین جوایز را اعطا کرد و او را مقرب خود ساخت و از آن پس او شاعر پیامبر(ص) نام گرفت (علامه امینی/ الغدیر/ ج 2 / ص 34).
قلمرو دوم: با تسلط وحی و دین جدید تحولی فراگیر در نظامهای فکری، ارزشی و اجتماعی جزیرة العرب ایجاد شد، و وحی و دین در جمع مسلمانان به عنوان تنها مرجع مشروعیتبخش در تمامی حوزههای زندگی از جمله فرهنگ و ادب پذیرفته شدند. جریان شعر و ادب با تعدیل اهداف و انگیزهها و رعایت معیارهای دینی صبغة تازهای یافت و به عنوان ابزاری فرهنگی و از سنخ دعوت اسلامی مورد احترام و استفاده قرار گرفت و تعدادی از یاران حضرت رسول برای نشر و حمایت دعوت الهی، به شعر گفتن روی آوردند. در دین جدید از خداوند به عنوان منشأ هستی و تنها وجود قائم به ذات و تنها جمال و کمال حقیقتی یاد شده است و ماورای ذات حق چیزی جز سایه و مجاز نیست؛ بنابراین حقیقتِ مدح از آن خداوند و پروردگار رحمان و رحیم است (سیدجعفر سجادی/ نقد تطبیقی ادبیات ایران و عرب/ ص 217).
اینک به آیهای از قرآن کریم اشاره می نماییم که به مدح اشاره دارد.
«اَلحمدِاللهِ ربِّ العالمَین. الرَّحمنِ الرَّحیم. مالِکِ یَومِ الدِّین» (سورة فاتحه/ آیة 1 تا 3).
پیامبران خدا نیز که آینة تجلی جمال حق هستند، مورد ستایش خداوند قرار گرفتهاند و پیامبر اسلام به عنوان انسان کامل، مظهر و منظر اسماء الهی و نماینده و نمایانندة حق، مستحق مدح و ثناست:
«عَزِیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُم حرِیصٌ علیکُم بِالمومنینَ رَؤوُفٌ رَحِیمٌ» (سورة توبه/ آیة 128).
بنابراین مستحق حقیقی مدح، خداوند است و بعد از ذات حق پیامبرانش که مظهر اسماء و صفات حق هستند، مستحق مدح و ثنا میباشند. میتوان گفت حضرت حق اولین سنگ بنای مدایح نبوی را خود گذاشتهاند و ذکر فضایل پیامبر در کلام الهی برای شعرای مداح نبوی منشأ الهام بوده است. بعد از قرآن وجود روایاتی از پیامبر که به اقتضای رسالتش برتریهای خویش را برشمردهاند، شعرای مداح نبوی را کمک کرده است؛ مثلاً حضرت دربارة خود میفرمایند: «من سروری هستم که در روز قیامت متولد میشوم و اولین کسی هستم که قبر او شکافته میشود و اولین شفاعتکننده هستم» (مسلم بخارایی/ صحیح مسلم/ ج 15/ ص 37).
مدح پیامبر(ص) در دورة امویان
در دورة امویان احزاب گوناگونی نشئت گرفتهاند؛ از جمله «احزاب شیعه»، «خوارج»، «زبیریان» و «حزب اموی». هر حزبی شاعر خاص داشت که به دفاع از آن حزب میپرداخت. به این ترتیب گرد نسیان بر چهرة مدایح نبوی نشست و اگر شاعرانی در آن دوره به مدح پیامبر(ص) زبان گشودهاند اهداف مختلفی را دنبال میکردند و کمتر بهصورت جدلی و خالی از اغراض گروهی به این موضوع پرداختهاند (اکبر بهروز/ تاریخ ادبیات عرب/ ص 155).
گروهی به قصد تفاخر به نحوی به بیان رابطة رؤسا و بزرگانشان با پیامبر(ص) پرداختهاند و تلاش کردهاند با ذکر فضایل گذشتگان، فضیلتی برای خویش دست و پا کنند و در گیر و دار تعصبهای قبیلهای و خصومتهای حزبی تکیهگاهی از اثبات پیوند با پیامبر گرامی اسلام(ص) برای خود پیدا کنند؛ از جملة این شعرا میتوان به «عثمان بن عقبه بن ابی سفیان» اشاره کرد. او افتخار میکند به اینکه آبا و اجدادش اصحاب پیامبر(ص) بودهاند و میگوید:
أبونا أبوسفیانَ اکرِم بِهِ أباً | وَ جدِّی الزُّبیرُ أعفَّ و اکرَما |
حَوارِی رسولِ اللهِ یضربُ دوُنهَ | رَؤوسَ الأعادِی حاسراً و مَلاما |
(محمد محمود سالم/ المدایح النبویه حتی نهایه العصر المملوکی/ ص 78)
پدرم ابوسفیان و جدم زبیر چقدر عفیف و گرامی میباشند.
گفتوگوی من با رسول خدا سرهای دشمنان را در حالی که سر برهنه و ملامتشده هستند، قطع میکند.
«کمیت بن زید اسدی» از شاعران این دوره است. ایشان قصایدی دارد که در آن تشیع خود را نسبت به «خاندان بنیهاشم» و «آل علی(ع)» بیان کرده است و این قصاید به نام «هاشمیات» معروف است؛ که در آن نیز مدح پیامبر (ص) احساس میشود:
طَربتُ و ما شَوقاً الی البیضِ اطرَبُ | و لا لَعِباً منَّی و ذوالشیبِ یلعبُ |
و لم یُلهِنی دارٌ و لا رسمُ مَنزِلٍ | و لَم یَتَطرَّبنی بنانٌ مخضَّبُ |
و لکن اِلی أهلِ الفَضائِلِ و النَهَی | و خَیرِ بَنی حوّاءَ و الخیرُ یُطلَبُ |
اِلی النَّفَرِ البیضِ الذینَ بحُبِّهم | اِلی اللهِ فیما نالَنی اتقرَّبُ |
بنی هاشِمٍ رَهطُ النَّبیِّ فإنَّنی | بِهِم و لَهُم أرضی مِراراً و أغضب |
بهشوق آمدم اما نه در اشتیاق زنان زیبارویِ سپیداندام، که دیگر سرِ بازیچه ندارم؛ آیا پیرمردان به بازیچه میگرایند؟
آری، شوق من به جهت خانه و نشانة منزل دلدار و سرانگشتان رنگین او نیست.
من به اهل فضیلت و بهترین سلالة آدم و حوا (حضرت محمد مصطفی (ص)) و اهلبیت او اظهار طرب و شادمانی میکنم؛ حال آن که خیر مورد طلب همه میباشد.
به طرب آمدم اما این طرب من به خاطر انسانهایی با چهرة تابناک است که به دوستداری عشق ایشان هر آنچه که از مصائب به من رو کند به سوی خداوند تقرب میجویم.
قوم پیامبر(ص) بنیهاشم هستند که همانا من به خاطر ایشان بارها خشنود و خشمگین گشتم.
مدح پیامبر در زمان عباسی
مدیحهسرایی دربارة پیامبر(ص) در دورة عباسی اول به سبب شرایط داخلی و سیاسی و اوضاع نابهسامان اقتصادی، شکوفایی و پیشرفت چشمگیری نداشت. مدایح نبوی در این دوره نیز جز اندکی که از عشق و اخلاص به پیامبر(ص) روییدهاند غالباً در حاشیه آمدهاند نه در متن؛ و کاسبکارانه و برای منافع شخصی خود شاعر بودهاند. رفتهرفته با گذشت دورة عباسی اول زمینه برای سرودن مدایح پیامبر(ص) مهیا شد و شاعران برای رهایی از مشکلات و گرفتاریها و برخوردار شدن از شفاعت پیامبر(ص) و اهلبیتش و نشان دادن ارادت خود به ایشان به سرودن مدایح نبوی روی آوردند (مصطفی شکعه/ الشعر و الشعرا فی العصر العباسی/ ص 615).
در اینجا به چند بیت از قصیدة یکی از شعرای عصر عباسی دوم اشاره میکنیم. «عبدالله بن یحیی شقراطیسی» پیامبر (ص) را این چنین مدح میکند:
خیرِ البریه مِن بَدوٍ و مِن حَضَرِ | و أکرم الخلقِ مِن حافٍ و منتَعِل |
توراتُ موسی أنَت عنهُ فصرَّقها | انجیلُ عیسی بحقِّ غیر مُفتَعِلِ |
ضاعَت بِمولدِهِ الآفاقُ واتصلَت | بُشری الهواتِفِ فی الإشراقِ و الطَّفَلَ |
(محمد احمد درنیقه/ معجم اعلام شعرا المدح النبوی/ ص 211)
بهترین مردم در بیابان و شهر و خوشاخلاقترین و برترین مردم چه پابرهنه چه با کفش.
تورات موسی از آمدنش خبر داده بود و انجیل عیسی حقانیت او را تصدیق کرده بود.
با تولدش جهان روشن گشت و بشارتِ صدازننده در تابش و درخشش به هم متصل گشت.
نتیجهگیری
1ـ وصف شمایل و مدح فضایل پیامبر گرامی اسلام(ص) از همان آغاز طلیعة انوار تابناک اسلام بر زبان شاعران عربزبان جاری و ساری شده است و در طی دورانهای متفاوت با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی دچار قوت و ضعف شده است.
۲ـ توسل و تمسک به پیامبر(ص) و اهلبیت (ع) سرمنشأ خیرات و برکات دنیوی و اخروی است؛ چرا که خداوند منان ایشان را واسطة بین خود و بندگان قرار داده است و ایشان الگویی برای رسیدن به سعادت میباشند.
3ـ هر شعری که در آن به مکارم اخلاقی، دینی و اسلامی اشاره داشته باشد، جزء مدایح نبوی محسوب میشود.
4ـ انجام این نوع از پژوهشها نیاز به مطالعة فراوان، تسلط به اشعار عربی، استفاده از فرهنگهای مختلف و برنامهریزی بسیار دقیق دارد.
منابع:
1. القرآن الکریم
2. ابن ابی الفرج بن الحسن البصری، صدرالدین علی، الحماسه البصریه، شرحه عادل سلیمان، قاهره، مکتبه الخانجی، 1420هـ/ 1999 م.
3. ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، تحقیق الدکتور یوسف البقاعی، بیروت، دارالأضواء، 1412 هـ/ 1991م.
4. الأمینی النجفی، عبدالحسین احمد، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی، الطبعه الخامسه، 1403 هـ/ 1983 م.
5- بخارایی، مسلم، صحیح مسلم، تحقیق محمد فواد عبدالباقی، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره، 1375 هـ/ 1955 م.
6- بهروز، اکبر، تاریخ ادبیات عرب، انتشارات دانشگاه تبریز، 1377 هـ.
7- تونجی، محمد، المعجم المفضل فی اللغه، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1414 هـ.
8- درنیقه، محمد احمد، معجم اعلام شعراء المدح النبوی، قدم له و ضبطهُ اشعار یاسین الایوبی، بیروت دارالمکتبه الهلال، ۱۳۷۵.
9- الدّهان، سامی، المدیح، دارالمعارف، الطبعه الخامسه، لا.ت.
10- سجادی، سید جعفر، نقد تطبیقی ادبیات ایران و عرب، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، چاپ اول.
11- الشکعه، مصطفی، الشعر و الشعرا فی العصر العباسی، دارالعلم للملایین، الطبعه الثانیه، 1975 م.
12. فاخوری، حنّا، تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمة عبدالمحمد آیتی، تهران، انتشارات توس.
13. فرهمند، محمد، آوای دین، انتشارات دانشگاه آزاد سراب، 1378 هـ.
14. محمود سالم، محمد، المدایح النبویه حتی نهایه العصر المملوکی، دمشق، دارالفکر، 1996 م.
بهترین مردم در بیابان و شهر و خوشاخلاقترین و برترین مردم چه پابرهنه چه با کفش.
تورات موسی از آمدنش خبر داده بود و انجیل عیسی حقانیت او را تصدیق کرده بود.
با تولدش جهان روشن گشت و بشارتِ صدازننده در تابش و درخشش به هم متصل گشت.
نتیجهگیری
1ـ وصف شمایل و مدح فضایل پیامبر گرامی اسلام(ص) از همان آغاز طلیعة انوار تابناک اسلام بر زبان شاعران عربزبان جاری و ساری شده است و در طی دورانهای متفاوت با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی دچار قوت و ضعف شده است.
۲ـ توسل و تمسک به پیامبر(ص) و اهلبیت (ع) سرمنشأ خیرات و برکات دنیوی و اخروی است؛ چرا که خداوند منان ایشان را واسطة بین خود و بندگان قرار داده است و ایشان الگویی برای رسیدن به سعادت میباشند.
3ـ هر شعری که در آن به مکارم اخلاقی، دینی و اسلامی اشاره داشته باشد، جزء مدایح نبوی محسوب میشود.
4ـ انجام این نوع از پژوهشها نیاز به مطالعة فراوان، تسلط به اشعار عربی، استفاده از فرهنگهای مختلف و برنامهریزی بسیار دقیق دارد.
منابع:
1. القرآن الکریم
2. ابن ابی الفرج بن الحسن البصری، صدرالدین علی، الحماسه البصریه، شرحه عادل سلیمان، قاهره، مکتبه الخانجی، 1420هـ/ 1999 م.
3. ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، تحقیق الدکتور یوسف البقاعی، بیروت، دارالأضواء، 1412 هـ/ 1991م.
4. الأمینی النجفی، عبدالحسین احمد، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی، الطبعه الخامسه، 1403 هـ/ 1983 م.
5- بخارایی، مسلم، صحیح مسلم، تحقیق محمد فواد عبدالباقی، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره، 1375 هـ/ 1955 م.
6- بهروز، اکبر، تاریخ ادبیات عرب، انتشارات دانشگاه تبریز، 1377 هـ.
7- تونجی، محمد، المعجم المفضل فی اللغه، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1414 هـ.
8- درنیقه، محمد احمد، معجم اعلام شعراء المدح النبوی، قدم له و ضبطهُ اشعار یاسین الایوبی، بیروت دارالمکتبه الهلال، ۱۳۷۵.
9- الدّهان، سامی، المدیح، دارالمعارف، الطبعه الخامسه، لا.ت.
10- سجادی، سید جعفر، نقد تطبیقی ادبیات ایران و عرب، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، چاپ اول.
11- الشکعه، مصطفی، الشعر و الشعرا فی العصر العباسی، دارالعلم للملایین، الطبعه الثانیه، 1975 م.
12. فاخوری، حنّا، تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمة عبدالمحمد آیتی، تهران، انتشارات توس.
13. فرهمند، محمد، آوای دین، انتشارات دانشگاه آزاد سراب، 1378 هـ.
14. محمود سالم، محمد، المدایح النبویه حتی نهایه العصر المملوکی، دمشق، دارالفکر، 1996 م.