کد مطلب : ۶۰۴۳
بالاتر از صلوات
نویسنده: محمد جواد رحمت آبادی
در روایات اسلامی به حب و بغض توجه خاص شده است چه در سطح کلی،«هل الایمان الاالحب و البغض» و چه در مورد و مصداق خاص، همانند آن که رسول خدا(ص) به علی(ع) میفرماید:« یا علی حبک ایمان و بغضک نقاق»
تولی و تبری از فروع اسلام است و در فرهنگ اسلامی و خصوصا شیعه جایگاه خاصی دارد. انسان بنابر فطرتش نمیتواند خوب و بد و یا مظهر خوبیها و بدیها را با هم دوست داشته باشد؛ زیرا دو امر متضادند. تولی و تبری محدوده و اساس گرایشها، موافقتها و خالفتهای مسلمان را در ارتباطات انسانی مشخص میکند.
تولی و تبری نقش کارساز و موثری در تبیین مواضع و اعلام هویت رسمی و مستقل اسلام و مسلمانی دارد و به شفافیت دیدگاهها و اعتقادات و هنجارها کمک میکند.
این دو اصل تنها در حوزه اعتقادات مطرح نیستند بلکه جایگاه آنها در حوزه عمل از ارزش واقعی بر خوردار میباشد و آن چه از این اصول مهم است حوزه عمل و اجراست.
دشمنی با دشمنان حق، نوعی خطر است و به جود دشمنانی که در کمین بوده و هستند تا مردم را از مسیر مستقیم منحرف سازند.
اعلان بشارت است به وجود الگوهای بسیار کامل و خوب که اگر از آنان پیروی شود، رسیدن به حق و حقیقت و القای الهی را در پی دارد.
برائت تنها در حوزه قلبی و گفتاری (عدو لمن عاداکم) در حقیقت تجلی برائت دشمنان و غیر خودیها به این است که شخصیت آنان انکار شود و دشمنی با اندیشهها و افکار و رفتارشان آشکار گردد. (ممتحنه/4) هر فرد موهون و مسلمانی میبایست نسبت به اندیشه و بینش و رفتار دشمنان ابراز انزجار کند و کینه آنها را در خود تقویت نماید.
لعن و نفرین و دشمنی با کافران و بدکاران و ظالمان اعلام تنفر از کفر بدی و ظلم است. مومن همان گونه که عشق به خوبی نیکی و عدالت و پاکی دارد. از رشتی، بدی و ستمگری بیزار است. نمیتواند قلبی پاک باشد، اما از ستم، پلیدی و خیانت بیزار نباشد. لعن بر کافران و ظالمان اعلام همین حقیقت است.
قرآن میفرماید:« ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدواً» شیطان دشمن شما است شما هم باید با او دشمنی کنید.» (فاطر آیه6)
با شیطان نمیشود کنار آمد و گر نه روح شیطانی در آدمی نفوذ مییابد از این رو تنها دوستی دوستان خدا کافی نیست و اگر «دشمنی» با دشمنان خدا نباشد، به تدریج رفتار انسان با آنها دوستانه میشود.
و در اثر معاشرت رفتار آنها را میپذیرد و کمک شیطانی همچون آنها میشود و آنگاه دوستی دوستان هم از بین خواهد رفت. از این روست که در زیارات و ادعیه در کنار سلام و صلوات به ارواح مطهر ائمه گرامی اعلام بیزاری و نفرت بر دشمنان آنها هم وارد شده است.
بخصوص در زیارت شریفه عاشورا که نمونه بارزی از حب و بغض الهی است. در این زیارتنامه همانگونه که ولایت ائمه هدی موجب تقرب به خدا معرفی میشود، اعلام برائت از دشمنان آنها نیز در تقرب خدا نقش پر رنگی دارد.
«اتقرب الی الله ثم الیکم بموالاتکم و موالات ولیکم و بالبرائة من اعدائکم و الناصبین لکم الحرب و بالبرائة من اشیاعهم و اتباعهم... اللهم انی اتقرب الیک فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و ایام حیوتی بالبرائة منهم و اللعنة علیهم و بالموالات لنبیک و ال نبیک علیه و علیهم السلام»
به دلیل همین تقرب الهی است که در فراز بعد از خداوند طلب میکنیم این بیزاری را روزی ما گرداند«رزقنی البرائة من اعدائکم...»
با توجه به ادعیه و زیارات وارده یکی از راههای بیان برائت و انزجار آن است که شخص نسبت به دشمنان، لعن و نفرین کند.
شخصی که دیگری را لعن میکند او را با همه اعتقادات و رفتارهایش ناپسند شمرده از خود میراند، نفرین و لعن گاه به شکل دعایی و خواسته از حق تجلی میکند. شخص با اعلان برائت و کراهت از غیر خودی میکوشد تا به طور رسمی او را از حریم خود و اندیشهها و رفتارش دور سازد.
البته باید توجه داشت که سب و لعن با هم فرق دارند سب به معنای دشنام دادن است و در قرآن از آن نهی شده است.«و لاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوالله عدواً بغیر علم؛ کسانی که غیر خدا را میپرستند دشنام ندهید که از سر دشمنی و نادانی خداوند را دشنام دهند.»(انعام/108)
اگر مسلمانان به منظور دفاع از پروردگار، بتهای مشرکان را دشنام دهند تعصب جاهلیت مشرکان را وادار میسازد به حریم مقدس خداوند اهانت کنند، از این رو دستور میدهد به خدایان مشکان ناسزا نگویید.
اما لعن به معنای نفرین کردن است. راغب اصفهانی میگوید:« لعن به معنای طرد و دور کردن با غضب است. لعن اگر از جانب خدا باشد در آخرت به معنای عقوبت و در دنیا به معنای اتقطاع از قبول رحمت و توفیق است و اگر از انسان باشد به معنای دعا و نفرین و در خواست بر ضرر غیر است». مفردات راغب ص 4711).
طریحی میگوید:« لعن به معنای طرد از رحمت است.» مجمع البحرین ج6، ص 3092)
ابناثبر میگوید:« اصل لعن به معنای طرد و دور کردن از خداست و از خلق به معنای سب و نفرین است.» (النهایه) ج 5، ص 330)
لعن در قرآن
خداوند متعال در قرآن کریم 37 بار«لعن» را با انتساب به خودش و نیز یک بار با انتساب به مردم به کار برده است. این حد به کار بردن این واژه فی حد ذاته دلیل بر مشروعیت لعن از حیث اصل اولی است.
در قرآن هیج موردی وجود ندارد که از لعن نهی شده باشد، البته کاربردهای قرآنی لعن و نفرین نشان میدهد که زمانی مجوز آن داده میشود که امکان هدایت و نجات در شخص و یا گروه فراهم نیست.
هنگامی که داود نبی و یا حضرت سلیمان از هدایت گروهی از بنی اسرائیل نومید میشوند آنان را لعن و نفرین می کنند (مائده/ 78)
تا به جامعه مومنان نشان دهند که رفتار زشت و ناپسند آنان مورد تأیید نیست .
این نفرین و لعن چنان که آیه 52 سوره نساء تبیین میکند بیانگر آن است که شخص و یا گروه قابلیت هدایت و بازسازی شخصیتی خود را از دست دادهاند و دیگر نمیتوان امیدی به آنان دشت.
در آیه 19 سوره انعام، خداوند پیامبر(ص) را مامور میکند که به طور رسمی و علنی بینش و نگرش توحیدی خویش را بیان کرده و از مشرکان اعلان بیزاری نماید.
درآیه 1 تا 3 سوره توبه، خداوند بیزرای و برائت خویش و پیامبر(ص) را از مشرکان بیان میکند و فرمان میدهد که این برائت در گردهمایی بزرگ حج در روز دهم ذی الحجه به طور رسمی و علنی اعلان و به گوش همگان رسانده شود.
در مسئله مباهله، به طور رسمی به موضوع لعن و نفرین اشاره میشود که افزون بر کاربردهای عبادی و کلامی، کاربرد سیاسی نیز داشته است.
با ترسی که در دشمنان میافتد آنان از مباهله خود داری کرده و حاضر به پذیرش جزیه و خراج میشوند و منطقه نجران تحت حکومت دولت اسلامی مدینه در میآید.(ال عمران / 61)
در نگرش قرآن مسئله اعلان انزجار و برائت، آن چنان مهم است که اگر مومنی کافران و دشمنان را دوست بگیرد و به آنان محبت ورزد و یا ولایت و موالات ایشان را برگزیند از جرگه خودیها بیرون رفته و در خط دشمنان قرار میگیرد.
خداوند نسبت به این افراد که به ظاهر، خودی هستند، اعلان انزجار و برائت کرده و آنان را همردیف دشمنان میشمارد. (آل عمران 28)
در این آیه به خوبی نشان داده شده است که اعلان برائت باید در همه حوزهها متجلی گردد و شخص نمیتواند حتی ولایت محبت آنان را نپذیرفت و با آنان دوستی و محبت داشته باشد چه برسد به این که نمیتواند حتی ولایت سیاسی و اجتماعی آنان را پذیرفته و در حکومت ایشان زندگی کند.
مصادیق لعن در قرآن کریم
با مراجعه به قرآن کریم پی میبریم که خداوند متعال لعن را در چهار مورد به کار برده است:
1. ابلیس؛ «وان علیک لعنتی الی یوم الذین؛ همانا لعنت من بر توست تا روز جزا (ص 78)
2. عموم کافرین؛ «ان الله لعن الکافرین»(احزاب آیه 65)
3. اهل کتاب به طور عموم و یهود به طور خصوص«لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود و عیسی بن مریم» لعنت شدند کسانی که از بنی اسرائیل کافر شدند، به زبان داود و عیسی بن مریم. (مائده آیه 778
4. مواردی که لعنت بر عنوان عامی وارد شده که قابل انطباق با مسلمین است؛
الف: ظالمین: «ألا لعنه الله علی الظالمین؛ اگاه باش لعنت خدا برظالمان است.» هود آیه 18
ب:کاذبین: «والخامسه ان لعنه علیه ان کان من الکاذبین؛ و بار پنجم قسم یاد کند که لعنت خدا بر او باد اگر ازدروغگویان باشد.».(نور آیه 7)
عنوان ایذای رسول(ص) :«والذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخره: وکسانی که خدا و رسول را اذیت میکنند خداوند آنان را در دنیا و آخرت مشمول لعنت خود قرار داده است.»(الاحزاب /57)
رمی محصنات به زنا:«ان الذین یرمون المحصنات الغافلات المومنات لعنوا فی الدنیا و الاخره: کسانی که به زبان با ایمان با ایمان و پاک دامن بی خبر از کار بد تهمت بستند محققا در دنیا و آخرت ملعون شدند.»( نور آیه 23)
قتل مؤمن :« و من یقتل مومنا متعمدا فجرزاء جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه و لعنه و اعد له عذابا عظیما. و هرکس مومنی را به عمد بکشد مجازاتش آتش جهنم است که در آن جاوید معذب خواهد بود. خدا بر او خشم و لعنت کند و عذابی بسیار شدید برایش مهیا سازد.(نساء آیه 93)
نفاق:« وَعَدَ الله الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ
خدا مرد و زن از منافقان و کافران آتش دوزخ و خلود در آن داده همان دوزخ برای کیفر آنان کافی است و خدا آنان را لعن کرده و برای آنان عذاب ابدی است.(توبه آیه 68)
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ
أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ
شما منافقان اگر از فرمان خدا و طاعت روی برگردانید یا در زمین فساد و قطع رحم کنید باز هم امید دارید؟ اینان همین منافقانند که خدا آنان را لعن کرده و گوش و چشمشان را کور گردانید.» (
لعن در روایات
در کلام و سخنان پیامبر(ص) تعبیر«لعن» و مشتقات آن را در مورد بسیاری، حتی در خصوص مسلمانان و برخی از صحابه به کار برده است. بیش از سیصد مورد پیامبر(ص) بردیگران لعن کردهاند(موسوعه اطراف الحدیث النبوی ج6، ص 594 – 606)
امام سجاد(ع) میفرماید:« من لعن الجبت و الطاغوت لعنه واحده کتب الله له سبعین الف الف حسنه محی عنه سبعین الف الف حسنه و رفع له سبعین الف الف درجه و من امسی یلعنهما لعنه واحده کتب له مقل ذلک؛
کسی که یک بار لعنت کند جبت و طاغوت (دشمنان حق) را خداوند تعالی هفتاد میلیون حسنه برای او مینویسد و هفتاد میلیون گناه از پرونده اعمالش پاک میکند و هفتاد میلیون درجه بر درجات او میافزاید و هر آن کس که روز و شب بر او بگذرد در حالی که آن دو را لعنت کند همان حسنات برای او نوشته میشود.
ابوحمزه ثمالی گفت: بعد از شهادت علی بن الحسین(ع) خدمت مولایم امام باقر(ع) رسیدم و این حدیث را به محضرشان عرضه داشتم.
فرموند:« بله این چنین است. آیا دوست داری برای تو اضافه تر بگویم؟
عرضه کردم بلی یا مولای. پس فرمودند: کسی که یک بار آنها را در صبح تا شام لعنت کند گناهی بر وی نوشته نمیشود.
ابوحمزه گوید: بعد از شهادت امام باقر(ع) به محضر مقدس امام صادق(ع) رسیدم و حدیث پدر و جد مکرمش را خدمتش عرضه داشتم. حضرت فرمودند:« یا ابوحمزه! مطالب حق و صحیح است، سپس فرمودند برای لعنت کننده یک میلیون درجه بالا میبرد و در ادامه فرمودند:« ان الله واسع کریم» (شفاالصدور فی شرح زیارت عاشورا)
شیخ ابوالحسن مرندی از شیخ حر عاملی صاحب وسائل شیعه نقل میکند: امیرالمومنین(ع) در حال طواف کعبه بود مردی پرده خانه کعبه را گرفته و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) میفرستاد، حضرت بر او سلام نمود. بار دوم حضرت او را دیدند ولی سلام نکردند، آن مرد عرض کرد یا امیرالمومنین! چرا این بار به من سلام ننمودید؟
حضرت فرمود: نخواستم تو را از ذکر لعن که این بار میگفتی باز دارم .
چرا که لعن از صلوات بر محمدو آله محمد(ص) بالاتر است.(مجمع النورین و ملتقی البحرین.ص 208)
در روایت دیگری آمده است: مرد خیاطی دو پیراهن نزد امام صادق(ع) آورد و عرض کرد: من هنگام دوختن یکی از این دو پیراهن صلوات بر محمد وآل محمد(ص) میفرستادم و هنگام دوختن دیگری لعن بر دشمنان محمد و آل محمد(ص) میفرستادم. شما کدامیک را اختیار مینمایید؟
امام صادق(ع) پیراهنی را که با ذکر لعن دوخته شده بود انتخاب نمودند و فرمودند: من این پیراهن را بیشتر دوست دارم.(اماره الولایه ص 51)
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:« ... ان من عظیم ما یتقرب به خیار املاک الحجب و سماوات صلاه علی محبینا اهل البیت واللعن لشانئینا».
به درستی که بالاترین چیزی که برای بهترین ملائکه آسمانها و ملکوت باعث تقرب به خداوند تعالی میشود درود بر محبین اهل بیت(ع) و لعن بر دشمنان اهل بیت است».
محقق ثانی(علی بن حسین کرکی) متوفی 940 ق. نویسنده نفحات اللاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت از علامه مجلسی نقل میکند پیامبر اکرم(ص) فرمودند:« یا علی تو مولای مومنان و حجب بعد از من بر همه مردم خواهی بود هر کس قبول ولایت تو را نمایید سزاوار بهشت است و هر کس منکر تو باشد مستحق دوزخ میباشد.
یاعلی سوگند به آنکه مرا به نبوت بر انگیخت و مرا بر همه جهانیان انتخاب نمود اگر بندهای خدای متعال را هزار سال عبادت نمایید مورد پذیرش حق قرار نمیگیرد مگر آنکه ولایت تو و ائمه از فرزندان تو را دارا باشد و ولایت تو پذیرفته نمیشود مگر همراه بیزاری و برائت از دشمنانت و دشمنان ائمه از فرزندانت و این مطلب را جبریل به من خبر داده است هر که خواهد بپذیرد و نخواهد انکار نمایید(بحار الانوار ج 27، ص 199 و 63)
با این وصف گر چه قاتلان ائمه از دنیا رفتهاند ولی کار آنها مورد تنفر ما است و ما با لعن آنان از عمل زشتشان اعلام تنفر میکنیم. حزب شیطان سابقه دار است و قاتلان ائمه یک گروه از این زنجیرهاند.
هر کس به کار آنها راضی باشد حلقه دیگر حزب شیطان میباشد، همانگونه که حزب الله یک سلسله است. با لعن قاتلان سیدالشهداء و گریه برای امام عضویت خود در حزب الله و نفرت خود را از حزب شیطان اعلام میکنیم و نبرد حزب الله و حزب شیطان از روز ابتدا بوده است و تا قیامت ادامه دارد چه آنکه «کل یوم کل عاشورا و کل ارض کربلا» و «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی بوم القیامه».