تاریخ انتشار
شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۳۳
۰
کد مطلب : ۶۱۲

زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی واقعه كربلا

زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی واقعه كربلا
كاوش‌ها و بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد هر جا سیطره‌ای مرگبار و ظلمتی پایدار و غارتی سرشار مشاهده شده و توده های مردم محروم در رنج فقر و تنگنای معیشت زیسته‌اند و تاب و توان از كف داده‌اند، جهل و نادانی نیز حضور داشته است.

حكومت‌های خودكامه و چپاولگر همواره از جهل و نادانی توده‌های مردم استقبال كرده‌اند و نه تنها در رفع آن نكوشیده‌اند كه در نشر و تداوم آن فعالیت و تلاش نموده‌‌اند.

زیرا برای این قدرت های ستمگر بسیار طبیعی و بدیهی است كه بینش و آگاهی مردم مانع بزرگ تداوم ظلم و فساد و جنایت های بی شمار آنها خواهد بود و همین دانایی و آگاهی مردمی است كه نطفه های مخالفت ها و اعتراض‌ها و در پی آن قیام‌ها و جنبش‌های رهایی بخش را علیه دستگاه‌های جور نضج و رشد می دهد و اساس و بنیان قدرت و حكومت‌های غاصب و فاسد را با خطر نابودی و اضمحلال همراه می گرداند.

در متون فرهنگ و تفكر اسلامی جهل و نادانی به شدت مورد نكوهش قرار می گیرد و آفات و آسیب های آن نمایانده می شود؛ تردیدی وجود ندارد كه در نگاه این فرهنگ انسان پرور و جامعه ساز یكی از علل اصلی مذمت جهل و ناآگاهی بسترسازی آن برای قدرت های ستمگر و سلطه‌جو به منظور تهاجم به دین و امت اسلامی و مسخ تعالیم و ارزش های الهی می باشد.

ضمن آن كه فرهنگ متعالی اسلام از جنبه «فردی» نیز همچنان كه دانایی و آگاهی را ارج می نهد و عامل رشد و شكوفایی عقل و خرد و استعدادهای نهفته انسان ها می داند جهل و نادانی در محدوده زندگی فردی را نیز عامل ركود و سكون و از دست رفتن زمینه های رشد و بالندگی افراد برمی شمرد و پیوسته به كسب علم و بصیرت ترغیب می نماید.

در یك نگرش سریع به این فرهنگ حیاتبخش درمی یابیم كه قرآن كریم «دانایی و آگاهی» را «بینایی و بصیرت» و در نقطه مقابل «جهل و ناآگاهی» را «كوری و نابینایی دل و فكر» می نامد و سپس به صورت استفهام می فرماید: « آیا كوردل و بینادل با هم مساوی و برابر هستند» +(۱) و در آیه ای دیگر به صراحت اعلام می نماید: «كوردلان و بینادلان با هم مساوی و یكسان نمی باشند.»(۲)

در متون روایی اسلام نیز جهل و نادانی به شدت مورد نكوهش قرار گرفته است و جاهلان مورد مذمت واقع شده و حركات و عملكردهای ناشی از اتصاف به صفت جهالت آنان نفی گردیده است.

آموزه ای كه اعلام می نماید: «مردم دشمن چیزی هستند كه نمی دانند» (۳)؛ به جهل و نادانی و خطرناك ترین آفت و آسیب آن كه عناد و دشمنی با هر فكر و اندیشه والا و هر حركت و عملكرد رهایی بخش می باشد تصریح دارد و آموزه ای كه می فرماید: «جاهل را نمی‌بینی مگر آن كه یا افراط و زیاده‌روی می‌كند و یا تفریط و كوتاهی می‌نماید» (4)

مشخصه بارز جاهلان را نمایان می سازد كه یا در حالت «افراط» به سر می برند كه در نهایت به گمراهی می انجامد و یا در بیراهه «تفریط» گام می نهند كه این نیز به تحیر و ضلالت منتهی می گردد.

همچنین این دو روایت كه: «جهل و نادانی ریشه و اساس هر شر و بدی می باشد» (۵) و «جاهل قصور و كوتاهی خویش را نمی شناسد و پند و راهنمایی ناصحان را نمی پذیرد» (۶) به گونه ای دیگر به نكوهش و نفی جهالت می پردازند و آفات و آسیب های جاهلان را در جامعه اسلامی آشكار می نمایند.

در نهضت عاشورا جهل و نادانی یكی از عوامل ضلالت و گمراهی مردم و زمینه‌ساز مقابله و مقاتله آنان با حضرت امام حسین(ع) و اصحاب و یاران فداكارش است.

حكومت بنی امیه در طول سال های سیطره خود بر جامعه اسلامی با روش های گوناگون توده های مردم را در جهل و نادانی نگاه داشته و در صدد بود كه آنان اولا با فرهنگ و معارف جامع و غنی اسلامی تماس فكری ایجاد نكنند و به شناخت های اصیل دینی نائل نیایند.

ثانیا نسبت به شرایط حاكم بر جامعه و عملكردهای تباه و زیانبار ناشی از نوع حكومت كه برخلاف نظام سیاسی اسلام و در تقابل با قوانین دین مبین حق عمل می كرد در غفلت و بی خبری باقی بمانند. ثالثا هیچ شناختی نسبت به شخصیت مقدس حضرت امام حسین(ع) كه فرزند پیامبر(ص) و علی(ع) و تداوم دهنده راه و سیره و روش سیاسی آنان بود كسب نكنند و همواره آن پیشوای الهی را در نقطه مقابل اسلام و در تضاد و تعارض با حاكمیت تعالیم و قوانین قرآن معرفی نمایند!

این سه هدف حكومت بنی امیه برای تحمیق مردم و همواره در جهل و نادانی نگاه داشتن آنان به خوبی جامه عمل پوشید به گونه ای كه توده های مردم در اثر تبلیغات و ترفندها و سیاست های شیطانی بنی امیه از درك و فهم فرهنگ اصیل اسلامی و كسب معرفت های زلال دینی محروم شدند و به جای «اسلام نبوی» با «اسلام اموی» انس گرفتند و درنیافتند كه حكومت بنی امیه نامشروع و غاصبانه است و باید به مقابله با آن برخیزند و حق را به جایگاه اصلی خود بازگردانند و ائمه اطهار(ع) را امام و رهبر سیاسی و اجتماعی و حاكم و زمامدار جامعه و كشور بپذیرند.

جهل و نادانی مردم جامعه وقتی به اوج رسید كه آنان حضرت امام حسین(ع) را دشمن دین تلقی نمودند و قیام مسلحانه علیه این پیشوای الهی را بر خود واجب شمردند و در حالی كه به سوی قبله نماز می گزاردند و خود را مسلمان می دانستند امام حق را خارج از دین و دشمن اسلام پنداشتند و براساس این پندار ناشی از جهل و حمق پیشوای مسلمین و فرزندان و یاران فداكارش را به مسلخ كشاندند و به قتل رساندند!

شگفت انگیز است كه این مردم جاهل و نادان به گونه ای همه راه ها را برای حضور و نقش آفرینی و راهنمایی عقل و خرد مسدود كرده بودند كه قتل و كشتار امام حسین(ع) و یارانش را وسیله تقرب خویش به حضرت پروردگار تلقی می كردند و از این عمل ننگین و تباه سپاسگزاری به پیشگاه خدا را بر خویش لازم و واجب می شمردند.

چنان كه از حضرت امام محمدباقر(ع) نقل است كه فرمودند: «سی هزار نفر در كربلا جمع شده بودند برای كشتن پسر پیغمبر و « كل یتقربون الی الله عز و جل بدمه » و همه آنها به قصد قربت آمده بودند و به حسین بن علی شمشیر می زدند برای اینكه به بهشت بروند.» (۷)

اینگونه است كه « جهل و نادانی » به عنوان یكی از عوامل و زمینه های ایجادكننده واقعه جانسوز كربلا باعث می شود كه اسلام اموی جایگزین اسلام نبوی شود یزید بن معاویه در جایگاه حضرت امام حسین(ع) قرار گیرد و خلیفه خدا نام گیرد و مردم مسخ شده و در گمراهی و ضلالت فرو رفته خود را مسلمان تلقی كنند و به انگیزه قربت! و برای خدا! در تقابل با دین و پیشوای حق قرار گیرند و بزرگترین جنایت تاریخ را به وجود آورند.

پاورقی:
۱ ـ قرآن كریم سوره انعام (۶) آیه ۵
۲ ـ سوره فاطر (۳۵ ) آیه ۱۹
۳ ـ نهج‌البلاغه حكمت ۷۰
۴ ـ همان مدرك حكمت ۱۷۲
۵ ـ غررالحكم، ج ۱ ، ص ۴۲
۶ ـ همان مدرك، ص ۹۱
۷ ـ حماسه حسینی متفكر شهید استاد مرتضی مطهری انتشارات صدرا، ج ۱ ، ص ۳۶۰
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما