کد مطلب : ۶۷۳
هدايت و تبليغ در گفتار و رفتار امام صادق(ع)
نويسنده: محمد عابدی
و پيامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:«رَحِمَ اللّهُ خُلَفائی، فَقیلَ یا رَسُولَ اللّهِ مَنْ خُلَفائُکَ؟ قالَ: اَلَّذینَ یُحْیونَ سُنَّتی وَیُعَلِّمُونَها عِبادَ اللّهِ؛(2) خدا جانشینان مرا رحمت کند. سؤال کردند: یا رسول اللّه! جانشینان شما کیستند؟ فرمود: کسانی که روش مرا احیا میکنند و به بندگان خدا یاد میدهند.»
امام صادق علیهالسلام که خود به دلیل مقام امامت دارای شأن هدایتگری است، همین شأن را برای عالمان دینی نیز قائل است و میفرماید: «الرّاوِیَةُ لِحَدیثِنا یَشُدُّ بِهِ قُلُوبَ شیعَتِنا اَفْضَلُ مِنْ اَلْف عابِدٍ؛(3) کسی که احادیث ما را روایت و دلهای شیعیان ما را به وسیله آن محکم کند، از هزار عابد بهتر است.»
از این روی، اینک که در آستانه شهادت آن امام هدایت قرار گرفتهایم، شایسته است نگاهی گذرا به شیوههای هدایتگری آن حضرت بیندازیم؛ شیوههایی که سایه به سایه قرآن کریم پیش رفته و به پیروی از قرآن کریم هدایت را در شکلها و شیوههای متناسب به مسلمانان عرضه نموده است.
ناگفته نماند که شیوههای امام در هدایت و تبلیغ و تبشیر و ارشاد و دعوت و... که در راستای وظائف و شأن امامت انجام میشد، تأثیرات عمیقی در جامعه آن روز برجای گذاشت.
به گونهای که علی رغم فراهم نبودن امکان برای اقدامات نظامی و براندازی علنی، همین دست فعالیتهای تبلیغی و هدایتی حضرت، خلفای وقت را به شدت هراسان ساخته و ارکان حکومت آنان را لرزان کرده بود.
از این روست که در مقابل اقدامات این امام هدایت، خلیفه وقت (منصور) میگوید: «وکانَ اَمْرُهُ وَاِنْ کانَ مِمَّنْ لا یَخْرُجُ بِسَیْفٍ اَغْلَظُ عِنْدی وَ اَهَمُّ عَلَیَّ مِنْ اَمْرِ عَبْدِاللّهِ ابْنِ الْحَسَنِ فَقَدْ کُنْتُ اَعْلَمُ هذا مِنْهُ وَمِنْ آبائِهِ عَلی عَهْدِ بَنی اُمَیَّةَ؛کار جعفر بن محمد اگرچه با شمشیر قیام نمیکند، اما برایم سختتر و مهمتر است از قیام عبداللّه بن الحسن. من این را از او و پدرانش در زمان بنی امیه میدانم.»
شیوههای هدایتگری امام صادق علیهالسلام
1. استفاده از تشکیلات و انسجام و تربیت و تخصص
خط مشی تشیع، ایجاد تشکلها با هویت شیعی و... این انسجام را عمق بخشید. نمونهای از این انسجام و استفاده از متخصصین را به نقل از هشام بن حکم میخوانیم:
«مردی از اهالی شام وارد شد و به امام صادق علیهالسلام گفت: میخواهم چند سؤال بکنم. پرسید: درباره چه میخواهی بپرسی؟ گفت: از قرآن، حروف مقطعه، سکون، رفع، نصب و جر. امام فرمود: ای حمران! تو جواب بده.
مرد گفت: میخواهم با خودتان بحث کنم. امام فرمود: اگر بر او غلبه کردی، بر من پیروز شدهای. مرد شامی آن قدر سؤال کرد و پاسخ صحیح شنید که خسته شد و به امام گفت: حمران مرد توانایی است. هرچه پرسیدم، جواب داد. آن گاه حمران به اشاره امام سؤالی پرسید که او جوابی نداشت.
مرد این بار تقاضای پرسش درباره نحو کرد. امام او را به «ابان» حواله داد و در فقه به «زرارة بن اعین» و در کلام به «مؤمن الطاق» و در استطاعت به «حمزة بن محمد» و در توحید به «هشام بن سالم» و در امامت به من معرفی کرد و او در همه مغلوب شد.
امام چنان خندید که دندانش ظاهر شد. مرد شامی گفت: گویا میخواستی به من بفهمانی که در میان شیعیان چنین مردمی داری؟ امام فرمود: همین طور است. آن مرد به جرگه شیعیان پیوست.»(1)
این رویداد ایجاد انسجام و اقدام گروهی توسط امام صادق علیهالسلام را به تصویر میکشد.
2. ذکر آثار و نتایج
روش دیگری که امام صادق علیهالسلام در مسیر هدایت استفاده میکند، ذکر آثار و نتایج مثبت و منفی کارها و نعمتها و... است. در سیره و سخن امام صادق علیهالسلام چنین روشی به روشنی دیده میشود. از جمله، در وصیتش به ابن جندب میفرماید: «یَا ابْنَ جُنْدَبٍ لَوْ اَنَّ شیعَتَنا اِسْتَقامُوا لَصافَحَتْهُمُ الْمَلائِکَةُ وَلاَءَظَلَّهُمُ الغَمامُ وَلاَءَشْرَقُوا نَهارا وَلاَءَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحتِ اَرْجُلِهِمْ وَما سَأَلُوا اللّهَ شَیئا اِلاّ اَعْطاهُمْ.
ترجمه: ای پسر جندب! اگر شیعیان ما استقامت کنند، ملائکه با آنان مصافحه میکنند و ابرها بر آنان سایه میاندازند و همانند روز روشن میدرخشند و از بالا و پایین روزی میخورند و چیزی از خدا نمیخواهند، مگر اینکه به آنها عطا میکند.»
آن حضرت آثار «نیکی به مؤمن و ادای نماز» و اثر منفی ترک آنها را نیز چنین توضیح میدهد: «یَا ابْنَ جُنْدَبٍ اِنَّ لِلشَّیْطانِ مَصائِدَ یَصْطادُبِها فَتحامُوا شِباکَهُ وَمَصائِدَهُ، قُلْتُ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ وَماهِیَ؟ قالَ اَمَّا مَصائِدُهُ فَصَدُّ عَنْ بِرِّ الاِْخْوانِ وَاَمّا شِباکُهُ فَنَوْمٌ عَنْ قَضاءِ الصَّلَواتِ الَّتی فَرَضَهَا اللّهُ. اَما اِنَّهُ ما یُعبَدُ اللّهُ بِمِثْلِ نَقْلِ الاْءَقْدامِ اِلی بِرِّ الاِْخْوانِ وَزِیارَتِهِمْ. وَیْلٌ لِلسّاهینَ عَنِ الصَّلَواتِ، النّائِمینَ فی الْخَلَواتِ، اَلْمُسْتَهْزِئینَ بِاللّهِ وَآیاتِهِ فِی الْفَتَراتِ. اُولئِکَ الَّذینَ «لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الآْخِرَةِ وَلا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَلا یُزَکّیهِمْ وَلَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ».
ترجمه: ای پسر جندب! شیطان مکانهایی برای شکار دارد؛ پس مواظب دامها و شکارگاههای او باشید. عبداللّه میگوید: پرسیدم: ای پسر رسول خدا، آنها چیست؟ فرمود ابزار شکارش باز داشتن از نیکی به برادران و دام او خفتن از انجام نمازهای واجب است. آگاه باش! همانا خداوند به چیزی مانند گام برداشتن در راه نیکی به برادران و دیدار آنها بندگی نمیشود. وای بر کوتاهی کنندگان بر نمازها، خواب رفتهگان در خلوتها و آنها که در زمان ضعف دین، خدا و آیاتش را مسخره میکنند. آنها هیچ بهرهای در آخرت ندارند. خداوند در روز قیامت با آنها سخن نمیگوید و آنها را نمیبخشد و برای آنها عذابی دردناک است.»
آن حضرت اثر ترک دنیا محوری را نیز چنین یادآور میشود: «اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ تُجاوِرَ الْجَلیلَ فی دارِهِ وَتَسْکُنَ الْفِرْدَوْسَ فی جَوارِهِ فَلْتَهُنْ عَلَیْکَ الدُّنْیا وَاجْعَلِ الْمَوْتَ نَصْبَ عَیْنِکَ وَلا تَدَّخِرْ شَیْئا لِغَدٍ وَاعْلَمْ اَنَّ لَکَ ما قَدَّمْتَ وَعَلَیْکَ ما اَخَّرْتَ.
ترجمه: اگر دوست داری در درگاه الهی با خداوند همنشین شوی و در بهشت در جوار او مسکن گزینی، باید دنیا در نظرت بیمقدار باشد و مرگ را همواره جلوی چشمت داشته باشی و برای فردا چیزی نیندوزی و بدان، آنچه قبلاً تقدیم داشتهای برای توست و به خاطر کارهای [نیکی] که به تأخیر انداختهای ضرر خواهی کرد.»
3. تحریک عواطف انسانی
داستانی زیبا از امام صادق علیهالسلام را بشنویم که در آن حضرت از روش تحریک عواطف سود برده است: شقرانی فردی شرابخوار بود و نمیتوانست به دلائلی از دربار منصور دوانیقی سهم و حقوق خود را بگیرد.
اما امام که برای کاری نزد منصور رفت، سهم او را نیز گرفت و به وی داد و هنگام دادن حقوقش با لحنی ملاطفتآمیز به او فرمود: «کار خوب از هر کسی خوب است، ولی از تو بهتر و کار بد از هر کسی بد است، ولی از تو به خاطر انتساب به ما زشتتر.» بعد از آنکه امام از نزد شقرانی رفت، او شدیدا متأثر شد و خود را ملامت کرد.
در موضعی دیگر امام صادق علیهالسلام سعی کرد با نشان دادن عمق نفرت خود از همکاری با بنی عباس، یکی از شیعیان را از همکاری با آنان باز دارد؛ لذا فرمود: «ما اُحِبُّ اِنّی عَقَدْتُ لَهُمْ عُقْدَةً اَوْ وَکَیْتُ لَهُمْ وِکاءً وَاَنَّ لی ما بَیْنَ لا بَتَیْها، لا وَلا مَدَّةً بِقَلَمٍ إنَّ أعْوانَ الظَّلَمةِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فی سُرادِقٍ مِنْ نارٍ حَتّی یَحْکُمَ اللّهُ بَیْنَ الْعِبادِ.
ترجمه: من دوست ندارم برای آنها (بنی عباس) گِرهی بزنم، یا درِ مشکی را ببندم. هرچند در برابر آن ثروت زیادی به دستم برسد، نه، حتی دوست ندارم قلمی برای آنها بر صفحهای بکشم. همانا کمک کنندگان به ستمگران در روز قیامت در سراپردهای از آتش قرار داده میشوند تا خداوند بین بندگان حکم کند.»
4. بیدار سازی وجدانها
آموزههای الهی نشان میدهد که انسان هرچند ممکن است در ظاهر حقایق را فراموش کند، اما از درون هرگز دچار فراموشی حقایق نمیشود و با مخاطب قرار دادن درون و فطرت او میتوان او را نجات داد و به خود آورد.
خداوند میفرماید: اگر از آنها بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرد و خورشید و ماه را به تسخیر درآورد، به یقین میگویند خدا؛ «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَالاْءَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللّهُ».
ترجمه: و نیز اگر بپرسی چه کسی از آسمان آب میفرستد که زمین را بعد از مرگش زنده کند، به یقین میگویند خدا؛ «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الاْءَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها لَیَقُولُنَّ اللّهُ»
این روش را در سیره امام صادق علیهالسلام هم میبینیم؛ روشی که در آن، امام از مخاطبش میخواهد خود را در موقعیت فرض شده ببیند و ببیند فطرتش چه میجوید و چه میخواهد.
مردی به خدمت امام صادق علیهالسلام آمد و گفت: ای زاده رسول خدا! مرا با خدا آشنا کن. خدا چیست؟ مجادله کنندگان بر من چیره شدهاند و سرگردانم کردهاند. امام فرمود: «یا عَبْدَ اللّهِ هَلْ رَکِبْتَ سَفینَةً قَطٌّ؟ قالَ نَعَمْ. قالَ: فَهَلْ کَسرَ بِکَ حَیْثُ لا سَفینةَ تُنْجیکَ وَلا سَباحَةَ تُغْنیکَ؟ قالَ: نَعَمْ، قالَ: هَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُکَ هُنالِکَ اَنَّ شَیْئا مِنَ الاَْشْیاءِ قادِرٌ عَلی اَنْ یُخَلِّصَکَ مِنْ وَرْطَتِکَ؟ قالَ: نعم. قاَلَ: فَذالِکَ الشَّیءُ هُوَ اللّهُ الْقادِرُ عَلَی الاِْنْجاءِ حَیْثُ لا مُنْجِیَ وَعَلَی الاِْغاثَةِ حَیْثُ لا مُغیثَ.
ترجمه: ای بنده خدا! آیا تا به حال سوار کشتی شدهای؟ گفت: آری. فرمود: آیا شده که کشتی بشکند و کشتی دیگری برای نجات تو نباشد و امکان نجات با شنا را هم نداشته باشی؟ گفت: آری. فرمود: آیا در چنین حالتی به چیزی که بتواند از آن گرفتاری نجاتت دهد، دلبسته بودی؟ گفت: آری. فرمود: آن چیز همان خداست که قادر بر نجات است؛ آنجا که نجات دهندهای نیست. او فریاد رس است؛ آنجا که فریادرسی نیست.»
5. ارائه الگو و نمونه
قرآن کریم دوبار ابراهیم علیهالسلام را به عنوان الگو معرفی میکند و همچنین درباره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
ترجمه: «رسول خدا برای شما الگوی نیکویی است.» و حتی زن فرعون را نمونه معرفی میکند: «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ».
ترجمه: «خدا برای مؤمنین همسر فرعون را مثل میزند.» و... این همه برای آن است که مخاطبانِ کلام الهی بتوانند الگویی درک کردنی از انسان مطلوب الهی را بشناسند و بفهمند که آنچه خدا میخواهد، در عالم واقع و خارج چگونه باید باشد. امام صادق علیهالسلام ، قرآن کریم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، امام علی علیهالسلام و شیعیان واقعی را به عنوان الگو معرفی میکند.
مثلاً میفرماید: «عَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ، فَما وَجَدْتُمْ آیَةً نَجابِها مَنْ کانَ قَبْلَکُمْ فَاعْمَلُوا بِهِ وَما وَجَدْتُمُوهُ هَلَکَ مَنْ کانَ قَبْلَکُمْ فَاجْتَنِبُوهُ.
ترجمه: «بر شما باد قرآن! هر آیهای را یافتید که گذشتگان با [عمل به] آن آیه نجات یافتند، شما هم به آن عمل کنید و هر آیه را دیدید که بیانگر هلاکت پیشینیان است، شما هم از آن بپرهیزید.»
«اَلْحافِظُ لِلْقُرآنِ اَلْعامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرامِ الْبَرَرَةِ. کسی که حافظ قرآن و عمل کننده به آن باشد، همراه با سفیران والا مقام و نیکوکار [الهی [خواهد بود.»
آن حضرت در کلامی دیگر پیرامون راز ماندگاری و جاودانگی و میثاق عمل بودن قرآن تا قیامت چنین میفرماید: «لاَِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعَالی لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمانٍ دُونَ زَمانٍ وَلا لِناسٍ دُونَ ناسٍ فَهُوَ فی کُلِّ زَمانٍ جَدیدٌ وَعِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ.
ترجمه: «برای اینکه خدای تبارک و تعالی آن را برای زمان یا مردم خاصی قرار نداده است، پس در هر زمان تازه است و نزد هر قومی شاداب است تا روز قیامت.»