تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۱۷
۰
کد مطلب : ۶۹۳۸

عشق علی(ع) و حسین(ع) در دنیای تشیع (۱)

نویسنده: فائق بولوت، سردبير و نويسندة مجله ATLAS
عشق علی(ع) و حسین(ع) در دنیای تشیع (۱)
در بغداد هستيم؛ در كنارم طارق روزنامه‌نگار مصري، يك خانم عراقي به نام «ذكر آيت» و علي قرار دارند؛ هم تنها و هم يكپارچه‌ايم. سمبل وحدت در عين كثرتيم.

خيلي شبيه هم هستيم، و در عين حال خيلي دور از هم. جامع اسباب و مانع اغيار، محرم دوست و نامحرم به دشمن. از يك مشرب هستيم؛ تمدن مشترك، فرهنگ و انديشة مشترك داريم؛ اما هفتاد و سه فرقه كه خدا می‌داند كدام‌يك از فرقه‌ها ناجيه هستند.

طارق سني است، خانم ذكر آيت و من حنفي هستيم و علي نيز شيعه(جعفري) است؛ ابتدا به مسجد امام ابوحنيفه می‌رويم. در اين عبادتگاه اهل‌سنت جمعيت زيادي وجود دارد. به عبارتي جمعيت موج می‌زند؛ اما می‌توان گفت كه او تنهاست.

پس از آن به سوي منطقه كاظميه رفته به مسجد امام موسي كاظم وارد می‌شويم؛ به خاطر ازدحامي كه از تجمع زائران شيعه ايجاد شده، رفتن به داخل مسجد غيرممكن است. متوجه شديم كه آن روز يك روز تاريخي براي شيعيان است.

روز غدير خم يعني روزي كه پيامبر اسلام، پسر عمّ خود حضرت علي (ع) را به جانشيني خود انتخاب كرد؛ «هركس من مولاي اويم، اين علي مولاي اوست.» مراسم بزرگداشت حجه‌‌الوداع. به همين مناسبت رو به دوستمان علي كرده و همه با هم گفتيم: «مبارك باشد.» بدين شكل به او فهمانديم كه معناي غديرخم را می‌دانيم.

علي در حالي كه خيلي خوشحال به نظر می‌رسيد، در عين حال خيلي هم متعجب بود. او گمان می‌كرد كه ما سنّی‌ها از عرف و عادات و سنت‌هاي شيعيان بی‌خبريم! حتي فراتر از آن به شيعيان با ديده تحقير نگاه می‌كنيم!

البته حق هم داشت! خانوادة علي به همراه ۵/۲ میليون شيعه عراقي توسط صدام حسين به بهانه‌هاي واهي به مناطقي كه شيعيان در آن‌جا اكثريت دارند، مانند نجف، كربلا، بصره و غيره تبعيد شده بودند.

طارق مصري كه تاريخ اسلام را به خوبي می‌دانست، مطلبي گفت كه توجيه كنندة رفتار علي بود؛ او رو به سوي جماعتي كه در مراسم شركت كرده بودند، نمود و گفت: «اين شيعيان عراقي انسان‌هاي عجيبي هستند. اصرار دارند كه از ديگران متفاوتند؛ ده‌ها و ميليون‌ها انسان به اماكن مقدس هجوم می‌آورند، روي زمين می‌افتند، سينه‌خيز می‌روند، صورت خود را به كناره‌هاي تربت می‌مالند و بر آن بوسه می‌زنند. اذان خود را پنج دقيقه بعد از اذان سنّي‌ها می‌خوانند؛ اعياد ديني خود را يك روز بعد از سنّي‌ها جشن می‌گيرند؛» آيا واقعاً اين‌گونه است يا اين پيش‌داوري طارق بود؟

اين سؤال را از يك روحاني شيعي به نام عبدالرضا پرسيدم؛ او گفت: «چيزي به نام متفاوت بودن با اهل‌سنت وجود ندارد؛ تعيين وقت اذان شرعي و يا اعياد اسلامي بر اساس تقويم هجري و يا ميلادي مسئله‌اي است كه با اجتهاد علماي ديني مشخص می‌شود. فرق بين زيارتگاه‌هاي اهل‌سنت و زيارتگاه‌هاي شيعه در اين است كه زائران شيعه آن‌چنان علاقه‌اي به ائمة خود دارند كه حاضرند جان خود را در راه آنان فدا كنند.»

اين روحاني شيعه در ادامه گفت: «از وقايع روزمره نمونه‌اي ذكر می‌كنم. مثلاً عاشورا در عربي به معناي دهم است، روز دهم ماه محرم. در اين روز شيعيان به مناسبت قتل حضرت امام حسين(ع) و يارانش در كربلا، عزاداري می‌كنند.»

مردم قارص و اغدير می‌دانند در روز عاشورا مردم اعم از زن و مرد و كودك و جوان بر بالاي پشت بام‌ها رفته و به تماشاي «عجم‌ها و يا تات‌هاي» جعفري مذهب در حالي كه شاه شاهان، بهترين شاهان ياحسين‌گويان بر سر و روي خود می‌زنند، می‌نشينند.

اين سر و رو زدن‌ها با زنجيرهاي آهني تا بدان‌جا پيش می‌رود كه از بدن‌شان خون جاري می‌شود؛ متعصبين شيعه با هيجان اين صحنه‌ها را تماشا می‌كنند و از آن متأثر می‌شوند بدون آن كه دليلي براي اين كار ذكر نمايند. اين حوادث از سوي رسانه‌هاي گروهي به عنوان ريختن خون ارزيابي می‌شود.

داريوش شايگان نويسندة ايراني در كتابي با عنوان «شعور زخمي» در اين باره می‌نويسد: «گريه و عزاداري در نزد شيعيان يعني شاخة سياه‌پوش اسلام تا حد جنون. و اين امر سبب افزايش بُعد باطني می‌شود. مفهوم شهادت در نزد شيعيان، اشك، عزا و رياضت است؛. برداشت انحرافي از مفهوم شهادت سبب متفاوت بودن می‌شود. در اين راستا، خون يعني تهاجم و انتقام. چهرة حسين در اين برداشت متفاوت جلوه می‌كند. خوني كه با هدف نفي خود ريخته می‌شود، موتور حركت‌هاي تاريخي می‌گردد.»

علي شريعتي جامعه‌شناس ايراني به تجزيه و تحليل اين عزاداري‌ها می‌پردازد: «مردم در ميان اندوه گريه می‌كنند. اين اشك‌ها صميمي است و از عشق و وفاداري نشأت می‌گيرد. هركدام از قطره‌هاي اشك كلمه‌اي عاشقانه در وصف اهل‌بيت است. آيا زباني صميمي‌تر، درخشان‌تر و معني‌دارتر از اشك چشم وجود دارد؟ اشك چشم زباني عملي و بدون كلام و جمله است. حقايق را گوياتر از زبان ادا می‌كند.

اشك چشم منعكس كنندة زيباترين اشعار، حقيقي‌ترين عشق‌ها و كامل‌ترين ايمان‌هاست. اشك چشم عزيزترين و ملايم‌ترين دلبستگي‌ها، و آتشي‌ترين احساسات را منعكس می‌كند. اشك چشم زبان احساسات قلبي، فكري، حسرت‌ها، آمال و فداكاري‌هاست. آري اين يك عزاداري دسته‌جمعي، گريه سر دادن و سوختن است.

انجام آن يك وظيفه است، يك وظيفة مقدس است؛ وسيله‌اي براي رسيدن به سرمنزل مقصود است؛ اين عادت چيزي فراتر از يك قاعده است. تجلي طبيعي يك احساس است. حسرت بردن بر عشق، رياضت و جوابي ضروري و دروني بر اندوه است.»

فرهاد خسرووار يك نويسندة ديگر ايراني چنين می‌نويسد: «مفهوم شهادت در سنت تشيع و ترفيع شهادت امام حسين (ع) به معناي تشويق مردم به مردن نيست، بلكه بيان بُعد آزادي‌بخشي شهادت امام براي ديگران است. شهادت حسين اين قرباني خدا، همانند اعتقاد به صليب كشيده شدن عيسي در نزد مسيحيان بعد آزادي‌بخشي و رستگاري براي ديگران دارد. امام حسين (ع) با اين عمل مسلمانان را نجات داد… بنابراين سختي و مرگ به تنهايي يك هدف نيست.

آن‌چه موجب ورود به بهشت می‌شود، مرگ نيست، بلكه هدفي است كه به خاطر آن مبارزه می‌شود. حركت داوطلبانة بسيج نيز در ايران با اين هدف تشكيل شد. به عنوان مثال يك بسيجي از مرگ برادر يا دوست خود در جنگ، خود را مسئول احساس می‌كند و سعي می‌كند با تقديم بدن خود روحش را از ناپاكي پاک كند. در واقع خود را مجرم می‌داند و به همين دليل خود را فدا می‌كند.»

براي درك مفهوم اين فداكاري، حكمت فلسفة شيعي و عرفان آن، بايد علت فداكاري حزب الله لبنان در برابر سربازان اسرائيلي و آمريكايي را فهميد و يا اين كه در شهر نجف، دليل دفاع نيروهاي شيعة جيش‌المهدي در مقابل نيروهاي آمريكايي را جست‌وجو كرد. به نوشتة يك نويسندة شيعه «رزمندگان جيش‌المهدي با فدا كردن جان خود در راه دفاع از تربت پاك حضرت علي (ع) اين مظهر عدالت و آزادي، محبوب قلوب مردم، راه بهشت را در پيش می‌گيرند.»

شايد به همين دليل است كه حجت‌الاسلام صلاح‌الدين اؤزگوندوز در جمع عزاداران روز عاشوراي محرم سال 2004 در استانبول می‌گفت: «همان‌گونه كه آن‌ها ما را درك نمی‌كنند، عزاداري‌هاي ما را نيز كوچك می‌بينند. عده‌اي سعي می‌كنند ما را خارج از دين اسلام نشان دهند و مذهب ما را باطل جلوه دهند. عاشورا صرفاً يك روز عزاداري و گريه و ماتم نيست، بلكه داراي ابعاد آموزشي نيز هست و يك مدرسه است.»

پس از اين سخنان، اين سؤال به ذهن می‌آيد كه «پس شيعه كيست و مذهب تشيع چيست؟» صلاح‌الدين اؤزگوندوز رهبر جعفري‌هاي استانبول در مسجد زينبية اين شهر پاسخ اين سؤال را چنين می‌گويد: «چه شيعه و چه سني هيچ‌كس نمی‌تواند تعصبات ۱۴۰۰سال پيش را بپذيرد. ما از ناحية اين بحث‌ها ضربه می‌خوريم. حتي در مورد مسائل ساده نيز اشتباه می‌كنيم. اگر چه من گمان نمی‌كنم كه عمدي باشد. محققان غربي نيز گاهي از درك واقعيت‌هاي جماعات عاجزند. براي درك واقعيت شيعه بايد شيعي بود.»

كلمة شيعه يك واژة عربي است، به معناي «طرفدار، پيرو، فرقه و بخش». واژة شيعه از نظر مفهوم به كساني گفته می‌شود كه داراي مذهبي غير از مذاهب اهل‌سنت باشند.

علماي اسلامي قرون مختلف شيعه را چنين تعريف كرده‌اند: «شيعه نام مشترك يك حركت سياسي و اعتقادي است كه بعد از وفات پيامبر (ص) معتقد به تعيين (وصايت) حضرت علي (ع) به جانشيني پيامبر بنا بر نص (قرآن كريم) و ادامة آن از طريق روي كار آمدن خلفايي كه از نسل او بوده‌اند، می‌باشد. شيعه معتقد است كه حضرت علي (ع) رأساً از سوي پيامبر (ص) به خلافت و جانشيني انتخاب گرديده و عقيده دارد كه مقام خلافت حق كساني است كه از نسل وي باشند.»

شيعيان می‌گويند، اهل‌بيت داراي مقام عصمت بوده و در برابر گناهان كوچك و بزرگ از طرف خداوند محافظت می‌شوند. آنان معتقد به دوازده امام هستند كه از حضرت علي(ع) آغاز و از طريق نسل وي ادامه می‌يابد.


آيت‌الله‌ها و مجتهدها
در اولين سال‌هاي انقلاب اسلامي ايران، كساني كه به شهر قم محل علماي ديني مسافرت می‌كردند، شاهد اين منظره بودند: «علاقه‌مندان ايراني و خارجي براي زيارت رهبر انقلاب اسلامي يعني آيت‌الله خميني كه داراي زندگي متواضعانه و ساده‌اي بود، به سوي خانة وي روانه می‌شوند. در محل سخنراني امام خميني اين پلاكاردها به چشم می‌خورد: «خون بر شمشير پيروز است» و يا «خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.»

براي پي بردن به روح تشيع ضرورت بازنگري در گذشتة طبقه روحانيت وجود دارد. به نظر اهل‌سنت باب اجتهاد بسته است، اما علماي شيعه به چنين چيزي اعتقاد ندارند و در بسياري از مسائل اجتهاد را ادامه می‌دهند.

علماي شيعه به دو قطب اخباري و اصولي تقسيم می‌شوند؛ اخباريون معتقدند كه فقط پيامبر (ص) و ائمه (ع) شايستگي تقليد دارند و از اين جهت به اهل سنت نزديكند، اين گروه عقيده دارند كه پس از آغاز غيبت كبراي امام دوازدهم باب اجتهاد نيز بسته شد و علماي ديني حق ندارند به نام او نظر يا فتوا بدهند. در مقابل، اصوليون اعتقاد به عكس اين قضيه دارند.

آيت‌الله محمدباقر بهبهاني از علماي اصولي شيعه (۱۷۹۱ـ۱۷۰۵) در نجف، می‌گويد: «تا زمان ظهور امام غائب، مجتهدها نمايندگان او در روي زمين هستند. آنان می‌توانند به نام امام در خصوص مسائل مختلف نظر و فتوا بدهند و دربارة مسائل شرعي اظهار نظر كنند؛ می‌توانند خمس و زكات را دريافت و توزيع نمايند و براي اعلام جهاد صلاحيت دارند و لذا تقليد از اين مجتهدها واجب است.»

در پي اين اظهارنظر، اخباريون از سوي طرفداران اصولي از كربلا بيرون رانده شدند؛ از اين تاريخ به بعد واژه‌هاي اجتهاد و مجتهد در ميان شيعيان گسترش يافت. اصوليون كه در مقابل اخباريون احساس پيروزي می‌كردند، با دريافت خمس (يك ماليات ديني به ميزان يك پنجم درآمد) وضعيت اقتصادي خود را ارتقا بخشيدند، در زمينه‌هاي سياسي، اجتماعي و ايدئولوژيك نيز برتري خود را به اثبات رساندند.

و بدين ترتيب مراكز ديني مستقل از زمامداران به وجود آوردند، با تصميماتي كه از سوي طبقه روحاني‌ها اتخاذ شد، يك سلسله مراتب ديني به وجود آمد؛ آموزش ديني، فتوا، اجتهاد و نهادهايي مانند آن ايجاد شد. در ميان طبقة خواص عناويني مانند ثقه‌الاسلام (تازه‌كار) حجت‌الاسلام (با حدود ۱۰ سال تحصيل)، آيت‌الله (۲۰سال) و آيت‌الله العظمي (بالاترين مقام) به وجود آمد.

رسيدن به مقام آيت‌الله العظمي پس از طي مراحل مختلفي مانند سلسله مراتب آكادميك تحقق می‌يابد؛ راهي دراز و پرمشقت است. پس از ۲۰سال تحصيل حوزوي زمان براي رسيدن به درجات علمي بالا فرا می‌رسد. آيت‌الله‌ها آموزش‌هاي مختلفي همانند مكتب ماترياليسم، ماركسيسم، مسائل سياسي، ديني، اقتصادي و فلسفي را فرامی‌گيرند و مدتي نيز به تدريس آن می‌پردازند.

از حوادث و اتفاقات جهان باخبر هستند. آنان بدون وابستگي به نهاد يا ارگان خاصي به تدريس و تبليغ می‌پردازند. به اين مرحله درس خارج می‌گويند كه از كتاب تقليد شروع و در يك فضاي گسترده از ارزيابي رساله‌ها گرفته تا كنكاش در مسائل دنيوي ادامه می‌يابد. يك آيت‌الله بزرگ هرگونه مسائلي را با طلاب و شاگردان خود در ميان گذاشته و به مباحثه می‌پردازد. اين مباحثات و مناظره‌ها گاهي وقت‌ها بسيار سخت و پرمجادله است.

طلاب، براي شركت در كلاس درس خارج بايد به درجة حجت‌الاسلامي رسيده باشند؛ يك مرجع می‌تواند كتاب توضيح‌المسائل و كتاب‌هاي فقهي تدوين نمايد. آيت‌الله محمدباقر صدر كه يك عالم عراقي بود، مباني اقتصاد اسلامي را در مقابل اقتصاد كاپيتاليستي و سوسياليستي نوشت. از امام خميني نيز رساله‌هاي مختلف فقهي و توضيح‌المسائل بر جاي مانده است.

براي مرجعيت دو شرط اساسي وجود دارد:
۱ـ دو نفر عالم عادل به آن شهادت دهند.ژ
۲ـ مجلس خبرگان (مجلس رسمي دولت) آن را تأييد نمايد. ضمن اين كه اتفاق نظر علماي طراز اول شيعه نيز لازم است. در اصل از ميان ده‌ها آيت‌الله بزرگ فقط يك مرجع تقليد انتخاب می‌شود و ديگران از او اطاعت می‌كنند؛ اما از پنجاه سال اخير به اين طرف در بسياري از حوزه‌هاي علميه بيش از يك مرجع يافت می‌شود.

به عنوان مثال در سال ۱۹۷۵هفت مرجع تقليد وجود داشت: آيت‌الله خوئي و آیت‌الله خميني (در نجف)، آيت‌الله گلپايگاني، شريعتمداري و مرعشي نجفي (در قم)، خوانساري و ميلاني (مشهد). شيعيان جعفري در هر زمان و مكان مقلد مرجع تقليد انتخابي خود هستند. اغلب مقلدين آيت‌الله شريعتمداري از ميان مردم آذربايجان بودند.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما