تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ دی ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۰۱
۰
کد مطلب : ۱۲۹۷۷
مقام معظم رهبري:

آزار مردم حرام است

گزيده‌اي از بيانات مقام معظم رهبري
آزار مردم حرام است
تعليم و تعلم

«بعضي خيال مي‌کنند، حمله به دشمنان، معنايش اين است که انسان حتماً توپ و تفنگ به جايي ببرد يا فرياد سياسي بلند کند؛ البته اين هم در مواقعي لازم است. بله؛ لازم است، انسان فرياد سياسي هم بزند. بعضي اين‌طور خيال نکنند که وقتي ما به مسئلة فرهنگ اشاره مي‌کنيم، منظور فريادکشيدن بر سر دشمن است. نه؛ البته آن‌هم جاي خودش کار لازمي است؛ اما فقط آن نيست. کار سازندگي انسان بر روي خود، بر روي فرزندان، زيردستان و کسان و بر روي امت اسلامي، بزرگ‌ترين کارهاست. دشمن دايم دارد پنجه مي‌زند، براي اينکه بتواند اين سد عظيم را به نحوي متزلزل يا نازک و نفوذپذير کند. دشمن که رها نمي‌کند.»۲

آينه عبرت

«عاشورا به غير از درس، يک صحنة عبرت است. بايد انسان در اين صحنه نگاه کند تا عبرت بگيرد؛ يعني چه عبرت بگيرد؟ يعني خود را با آن وضعيت مقايسه کند، بفهمد در چه حال و وضعيتي است. چه چيزي او را تهديد مي‌کند و چه چيزي براي او لازم است. اين را عبرت مي‌گويند.»۳

جزو عوام نباشيد

«بايد مواظب باشيد جزو عوام نباشيد. نمي‌گوييم جزو عوام نباشيد؛ يعني بايد حتماً برويد تحصيلات عاليه بکنيد. نه؛ گفتم که معناي عوام، اين نيست. اي بسا کساني که تحصيلات عاليه هم کردند و جزو عوام‌اند. عوام‌بودن، دست من و شماست. بايد مواظب باشيم، عوام نباشيم؛ يعني هر کاري مي‌کنيم، از روي بصيرت باشد. آن کسي که از روي بصيرت باشد. آن‌کسي که از روي بصيرت کار نمي‌کند، عوام است؛ لذا مي‌بينيد قرآن، دربارة پيغمبر مي‌فرمايد: «اَدعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَ›ٍ اَنَا وَمَنْ اتَّبَعَنِي» يعني من و پيروانم با بصيرت عمل مي‌کنيم و دعوت مي‌کنيم و پيش مي‌رويم؛ پس اول ببينيد جزو آن گروه عواميد. به‌سرعت خودتان را از گروه عوام خارج کنيد. سعي کنيد، قدرت تحليل پيدا کنيد، تشخيص بدهيد، معرفت پيدا کنيد. در گروه‌هاي خواص هم ببينيم ما جزو خواص طرفدار حقيم يا خواص طرفدار باطل؟»۴

مصيبت من درآوردي

«از حرف‌های کم‌محتوا و ظاهر عشق و عاشقي که ته آن هيچ چيز نيست،‌ دوری کنيد. از مفاهيم حسيني، از مفاهيم اسلامي، از صبر، از جهاد، از تقوا، از پارسايي و راه‌هاي زندگي در شعرها استفاده کنيد و آنها را بخوانيد. آنجايي هم که از مصايب صحبت مي‌شود، مصيبت صحيح گفته شود؛ نه مصيبت من درآوردي.»۵

منبر بايد آدم‌ساز و فکرساز باشد

«فهميدن قضيه عاشورا فقط در تاريخ نيست؛ در هر زماني بايد ديد عناصر تشکيل‌دهنده هويت يزيدی کجا پيدا می‌شود؛ آن‌گاه در مقابلش بايد عناصر تشکيل‌دهنده هويت حسينی را به ميدان آورد؛ پس معرفت و شناخت مي‌خواهد؛ از جمله مهم‌ترين کارهاي هيئت‌ها و جلسه‌ها و عزاداری‌ها، تبيين اين مسئله است؛ البته وظايف مهم ديگرشان، تبيين قرآن و دين و همان معارفي است که امام حسين (ع) فداي آن شد. امام حسين (ع) و همين‌طور ساير ائمه، خودشان را فدا کردند تا آن معارف زنده بماند.
اين مجالس بايستي اين چيزها را نشان دهد. شما اين قضيه را مقايسه کنيد با آن جلسه‌اي که مستمع دو ساعت از اول تا آخر جلسه مي‌نشيند؛ اما هرچه گوش مي‌کند، مي‌بيند چيزي از اين جلسه گيرش نيامد. بعضي از مجالس اين‌گونه است؛ بنابراين آب و رنگ جلسه کافي نيست. بايد روح جلسه هم اين معنا را داشته باشد. اين چگونه حاصل مي‌شود؟

اول اينکه منبرها و سخنراني‌هاي جلسات شما سازنده باشد؛ يعني به گونه‌اي باشد که اگر کسي مثلاً سه سال در هيئت شما رفت‌وآمد مي‌کند، بعد از اين مدت، عوام از اين جلسه بيرون نرود. فهميده و آگاه و بامعلومات خارج شود. منبر بايد آدم‌ساز و فکرساز باشد؛ البته من اين نکته را بايد به منبري‌ها بگويم و مي‌گويم؛ اما به شما هم بايد بگويم؛ چون شما سخنران را انتخاب مي‌کنيد.
دوم اينکه روضه و نوحه و سينه‌زني هم بايد فضا را از مسائل زندة حسيني، معرفت و آگاهي پر کند.»۶

دفاع بد، خطرناک است

«وقتي دفاع از دين، ضعيف و سست و بد باشد، تأثيرش از حملة به دين، بيشتر است، بايد از اين، به خدا پناه ببريم. مبادا در حرف و منبر و تبليغ ما، آنچه به عنوان تبليغ داريم، انجام مي‌دهيم، حرف سست، بي‌منطق و ثابت‌نشده‌اي وجود داشته باشد. گاهي بعضي از چيزهايي که در کتابي هست و سند ندارد، خود، يک حکمت و مسئلة اخلاقي است که ديگر سند نمي‌خواهد و مي‌توانيم آن را بيان کنيم. اين عيبي ندارد؛ اما يک وقت است که يک چيزي دور از ذهن مخاطب است که باورش براي او مشکل است.
اين را نبايد بگوييم؛ چون اين مسئله، او را از اصل قضيه دور مي‌کند و موجب موهون‌شدن دين و مبلغ دين در ذهن و دل او مي‌شود و خيال مي‌کند اين، از منطق عاري است؛ درحالي‌که پاية کار ما منطق است؛ بنابراين، منطق، عنصر اصلي در تبليغ ماست.»۷

هنرمندي در نحوة بيان

«يک نکته در همين زمينة تبليغ عرض بکنم: در دعاي صحيفة سجاديه يکجا حضرت سجاد (ع) از طرف خودش به خداوند متعال عرض مي‌کند که: «تفعل ذلك - يا الهي - بمن خوفه منك اكثر من طمعه فيك و بمن يأسه من النجا› أوكد من رجائه للخلاص ، لا أن يكون يأسه قنوطا» من خوفم از رجايم بيشتر است؛ نه اينکه مأيوس باشم. اين، يک اعلان رسمي و دستورالعمل است.
خوف را همراه رجاء حتماً به دل‌ها بدميد و خوف را بيشتر. اينکه ما آيات رحمت الهي را بخوانيم –که بعضي از اين آيات و مبشرات، مخصوص يک دستة خاصي از مؤمنين است و به ما ربطي ندارد- و يک عده‌اي را غافل کنيم و نتيجه‌اش اين بشود که خيال کنند با يک توهم معنويت، غرق در معنويت‌اند و از واجبات و ضروريات دين در عمل غافل بمانند، درست نيست.»۸

آزار مردم، حرام است

«توصية من به عزاداران اين است که موجبات ناراحتي مردم را فراهم نکنند. اين توصيه‌اي است که بارها ما کرديم، حتي خود شخص شخيص امام عزيزمان هم دو-سه سال قبل از اين، مخصوصاً توصيه کردند که شب‌ها بلندگو موجب آزار مردم نشود. اين حرف که «اين مال امام حسين (ع) است، کسي که خوابش نمي‌برد، مي‌خواهم خوابش نبرد.»، حرف غلطي است، به‌هيچ‌وجه مورد قبول نيست.
بعضي‌ها شنيده‌شده، سينه‌زني مي‌کنند، پشت بلندگو، خب سينه‌زني پشت بلندگو، چرا؟ يا روضه‌خواني و مرثيه‌خواني و سخنراني اگر بناست از بلندگو پخش بشود، بايد در بين مستمعين پخش شود. توي خيابان، توي پشت‌بام، توي محله که مستمعي ندارد.
اين گوينده، در داخل مجلس مستمع دارد و اگر احتياج است، آنجا بلندگو بگذاريد. بيرون مجلس، ساعت‌هاي ديروقت شب مردم را اذيت‌کردن، يک بيمار را از خواب‌انداختن، اين با هيچ منطق اسلامي و حسيني تطبيق نمي‌کند.»۹

«انسان‌سازي» هدفِ اين تبليغ است

ما مبلغان، زير نام حسين بن علي [ع] تبليغ مي‌کنيم. اين فرصت بزرگ را ياد اين بزرگوار به مبلغان دين بخشيده است که بتوانند تبليغ دين را در سطوح مختلف انجام بدهند.
هريک از سه عنصر عاطفه، منطق و حماسه بايد در تبليغ ما نقش داشته باشد؛ هم صرف پرداختن به عاطفه و فراموش‌کردن جنبة منطق و عقل که در ماجراي حسين بن علي (ع) نهفته است، کوچک‌ترين حادثه است، هم فراموش‌کردن جنبة حماسه و عزت، ناقص‌کردن اين حادثة عظيم و شکستن يک جواهر گرانبهاست.
اين مسئله را بايد همه (روضه‌خوان، منبري و مداح) مراقب باشيم ... تبليغ يعني چه؟ تبليغ يعني رساندن. بايد برسانيد. به کجا؟ به گوش؟ نه؛ به دل. بعضي از تبليغ‌هاي ما حتي به گوش هم درست نمي‌رسد! گوش هم حتي آن را تحمل و منتقل نمي‌کند! گوش که گرفت، مي‌دهد به مغز.
قضيه اينجا نبايد تمام شود، بلکه بايد بيايد در دل نفوذ و رسوخ کند و به هويت ما هويت مستمع، تبديل شود. تبليغ براي اين است. ما تبليغ نمي‌کنيم، فقط براي اينکه چيزي گفته باشيم.
ما تبليغ مي‌کنيم، براي اينکه آنچه موضوع تبليغ است، در دل مخاطب وارد شود و نفوذ کند. آن چيست؟ آن، همة آن چيزهايي است که در اسلام به عنوان ارزش، مورد حمايت جان و حرم و ناموس حضرت ابي‌عبدالله (ع) قرار گرفت که همة پيغمبران و اولياي الهي ديگر و وجود مقدس رسول‌الله [ص] هم همين‌طور عمل کردند که البته مظهرش حسين بن علي (ع) است.
ما مي‌خواهيم منطق دين، ارزش‌هاي ديني، اخلاق ديني و همة چيزهايي را که در بناي يک شخصيت انساني بر مبناي دين تأثير دارد، تبليغ کنيم. براي اينکه مخاطب ما به همين شخصيت ديني تبديل شود. آيات قرآن را ملاحظه کنيد! «انسان‌سازي» هدف اين تبليغ است و اين، يکي از بزرگ‌ترين‌ کارهاست.۱۰

پي‌نوشت:
۱. کتاب امانت‌داران عاشورا، ص ۱۶
۲. کتاب امانت‌داران عاشورا، ص ۲۳
۳. کتاب امانت‌داران عاشورا، ص ۸۸
۴. کتاب امانت‌داران عاشورا، ص ۱۴۰-۱۳۹
۵. ديدار هيئت رزمندگان اسلام ۳/۶/۱۳۸۴
۶. ديدار هيئت رزمندگان اسلام ۱۹/۲/۱۳۸۰
۷. ديدار روحانيان و مبلغان در آستانة محرم ۵/۱۱/۸۴
۸. ديدار روحانيان و مبلغان در آستانة محرم ۵/۱۱/۸۴
۹. خطبه‌هاي نماز جمعة تهران ۶/۶/۱۳۶۶
۱۰. ديدار با روحانيان و مبلغان در آستانة محرم در ۵/۱۱/۸۴
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما