کد مطلب : ۱۳۲۰۱
کافی، نماد تقابل دو گفتمان
برای آنکه بتوان به تأثیرگذاری مؤلفههای گفتمان کافی در دوران رژیم پهلوی پی برد، واکاوی و ترسیم فضای فرهنگی-اجتماعی آن زمان ضرورت دارد.
گفتمان پهلوی دوم، بر اسلامزدایی و حذف همه مظاهر آن از شئونات اجتماعی، ترویج آداب و سنن ایران باستان، ترویج سکولاریسم در عرصه دینی، مقابله با ارزشهای اسلامی و برخورد از نوع زندان، تبعید و ... با حاملان و سخنگویان ارزشهای اسلامی در آن دوران مبتنی بود؛ درحالی که به گفته مرحوم کافی در آن عصر که دوران غربت اسلام بود، گفتمان کافی بر دعوت به اسلام و بازگشت به خویشتن خویش، نقد گفتمان ناسیونالیسم افراطی (شونیستی) و مظاهر آن، برجستهسازی برتریهای مکتب اسلام در برابر سایر مکاتب و فراخوان مردم، بهویژه جوانان و زنان به حفظ ارزشهای اسلامی در برابر تهاجم صورت گرفته بر ضد اسلام بود.
بر همین اساس کافی در رویکردی که رژیم، محدودیتها و موانعی برای کار او ایجاد نکند، در همان حال که از درگیری و مصاف مستقیم با رژیم و سران حکومت اجتناب میورزید که شگردی در روش مبارزه کافی محسوب میشد؛ اما مظاهر عمده گفتمان پهلوی را دچار چالش شدید میکرد؛ برای مثال او از جوانان میخواست که اگر نام خود را در شناسنامههایشان به نامهای اسلامی چون حسن، حسین، علی، مرتضی، محمد، فاطمه و ... تغییر دهند، پاداش خوبی خواهد داد. کافی از مردم و جوانان میخواست که به کنار دریا که در آن زمان از جلوههای بیغیرتی و بیهویتی معدودی از مردم جامعه ما بود، توجه نکنند و بهجای آن مردم را به «زیارت خانه خدا» فرامیخواند.
او بهشدت با رواج بیبندوباری، بیعفتی و لجامگسیختگی که در برهنگی و عریاننمایی بخشی از زنان ما حاکم شده بود، مخالفت و مقابله میکرد و با تبیین اهمیت و جایگاه حجاب و عفاف در اسلام و ترغیب زنان به آن هشدارهای دینی در عواقب این برهنگی را بیان میکرد. کافی در جامعه آن روز ایران که رژیم پهلوی تلاش داشت، مساجد را خالی کند و رادیو و تلویزیون و سینما را به رسانهای برای گسترش فرهنگ غربی و تقابل با ارزشهای اصیل اسلامی و ایرانی مبدل کرده بود، هشدار میداد که وارد شدن رادیو و تلویزیون در خانهها مساوی با تباه شدن کانون خانواده و بهویژه جوانان است. کافی برای تبیین و اشاعه گفتمان اسلامخواهی و مقابله با گفتمان پهلوی بسیاری از شهرهای ایران را طی طریق کرد و در دیدارهای چهرهبهچهره و از فراز منبر و وعظ خطابه اسلام را تبلیغ میکرد.
فراست و زیرکی کافی افزون بر اینها در این نکته نهفته بود که با زبان کنایه، طنز و ایهام برخی اقدامات و رفتارهای عوامفریبانه رژیم پهلوی را در تمسک به اسلام و اسلامخواهی به نقد و چالش میکشید تا بدینوسیله مرزهای اسلام اصیل را با اسلام بدلی که رژیم تبلیغ میکرد، برای مردم روشن کند. بر همین اساس، او مسلمانانی که برای نمایش ظاهری سفرههای افطاری رنگین پهن میکردند، ملامت میکرد و در ضمن ملامت و سرزنش چنین اشرافیگریهایی آنان را به رعایت حقوق مردم، توجه به محرومان و ضعیفان فرامیخواند. کافی بسیار سعی داشت که به مخاطبانش تفهیم کند، اسلام، طرفدار محرومان و پابرهنگان است و با اسلام اشرافیگری و اسلام زر، زور و تزویر هیچگونه نسبت ندارد.
نکته دوم آنکه نباید تصور کرد که آموزههای مرحوم کافی تنها مختص به شرایط زمان خویش بوده است. درست است که وی بهشدت با اسلامزدایی و مظاهر و جلوههای آن مبارزه میکرد و بخش عمدهای از مجاهدات تبلیغی خود را در این راه صرف کرد؛ اما بسیاری از آموزههای او چون برگرفته از مکتب اسلام و تعالیم حیاتبخش ائمه طاهرین (ع) بود، همیشه جاویدان و دائمی است. کافی همواره بر رعایت حقوق مردم (حقالناس) تأکید میکرد و مخاطبانش را از تعدی به حقوق شهروندان و مردم برحذر میداشت. دغدغه بزرگ کافی در تبلیغ دین بر این اهتمام بود که «جوانان را به وظایف و تکالیف دینی» آشنا سازد. او خانواده و والدین را کانون و محور تعلیم و تربیت میدانست و همواره بر رعایت حقوق و تکالیف فرزندان و والدین نسبت به یکدیگر سفارش میکرد.
«حجاب و عفاف» را سرمایه بزرگ هر جامعهای میشمرد و فرو ریختن سنگر عفاف و برهنگی جامعه را نوعی اسارت همهجانبه در برابر جامعه غرب و بیگانگان محسوب میکرد. کافی فراوان تلاش میکرد تا اسلام را «دین جامع» برای دنیا و آخرت معرفی کند. او این مهم را در سفرهای تبلیغی خود در داخل و خارج از کشور همواره مد نظر داشت و عناصر و مقومهای آن چون «زیست و حیات سربلند»، «حریت و آزادگی»، «خداباوری و آخرتگرایی»، «ولایتپذیری و مهدویتباوری» را تأیید میکرد و توجه داشت.
کافی «اقامه نماز» را آرمان مهم یک جامعه دینی و زنده بهحساب میآورد و مردم را به اهتمام بایسته به آن دعوت میکرد. «امر به معروف و نهی از منکر» را از تکالیف دینی فراموش شده جامعه برمیشمرد که بخش زیادی از آسیبهای وارد به جامعه را ناشی از همین غفلت تاریخی میدانست.
او تأکید داشت که شهروندان یک جامعه اسلامی، بهویژه مجاوران و زایران اماکن مذهبی و بهطور ویژه ساکنان مشهد مقدس که توفیق تشرف و زیست در جوار حضرت ثامنالائمه امام رضا (ع) دارند، باید علاوه بر رعایت شئونات مذهبی و اسلامی، خود مبلغ و مروج اسلام برای دیگران بهویژه بیگانگان باشند. او بیمبالاتی در این حوزه را برنمیتابید و حتی از سر درد سوگمندانه فریاد میزد که «اگر نمیتوانید این شئونات را حفظ کنید و آبروی مسلمانی و امام رضا (ع) را رعایت کنید، به جای دیگر بروید.»
بازخوانی و مرور اندیشهها و افکار و عقاید مرحوم شیخ احمد کافی از خطیبان و روحانیان شهیر ایران بیشتر فرصت و مجال میطلبد؛ بهویژه از آن حیث که این قبیل بزرگان آثار مکتوب کمتری دارند و درباره آراء و اندیشههای آنان نیز کمکاری نابخشودنی نیز از سوی دستاندرکاران ذیربط صورت گرفته است؛ بهویژه درباره مواضع رژیم پهلوی نسبت به مرحوم کافی و نیز موضعگیریهای نامبرده نسبت به فعالیتهای تبلیغی و ارشادی که مرحوم دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد برای جوانان آن عصر صورت میداد، پرسشها و ابهاماتی وجود دارد؛ همچنین نظر خاص برخی از روحانیان نیز نسبت به مواضع و اندیشههای کافی و تبیین درستی و نادرستی آن به مداقه و روشنگری نیاز دارد که اصحاب قلم و نویسندگان متعهد باید در فرصتهای مناسب به پاسخ آن اهتمام ورزند؛ چراکه اگر میخواهیم مشاهیر و مفاخر جامعه در تاریخ بمانند، باید با جامعیت لازم بررسی کنیم. امید آنکه نشریات از جمله نشریه خیمه به سهم خود در اختصاص ویژهنامهای و یا بزرگداشت برای این مفاخر از جمله مرحوم کافی گامهای شایستهتری بردارند.
* قائممقام صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران