کد مطلب : ۱۳۲۷۶
در غربت یا قربت؟
تعزیه از روزگار گذشته جایگاه ویژهای در میان ایرانیان داشته است؛ زیرا شیعیان ایران به دلیل ارتباط خاص این نمایش با داستان امامان بزرگوار و بهویژه امام حسین (ع) در حفظ و برپایی این آیین بسیار سعی کردهاند؛ البته در ایران آیینهای دیگر هم وجود داشته است؛ اما مردم به تعزیه به چشم تئاتر ملی نگاه میکردند؛ هرچند که در گذشته و با توجه به اینکه جایگاه تعزیه بهراستی خاص بود، شرایط اجرای تعزیه بسیار بهتر از اکنون بود؛ یعنی تکیه دولتی وجود داشت و در کنار آن نیز تکیههای خوب و بهدردبخور دیگری برای این کار ساختهاند که تأثیر آن روزگار در جاهای دیگر موجود است؛ برای مثال تعزیهای در کن ساخته شده که امروز هم بقایای آن وجود دارد و ظرفیت آن هفت یا هشت هزار نفر بوده است و داخل آن را طوری تزیین کردهاند که بسیار زیباست.
تعزیه متعلق به خود ماست و از هیچ جایی گرفته نشده است؛ یعنی نمادهایی که در تعزیه وجود دارد، در هیچ نمایشی و در هیچ کجای دنیا دیده نمیشود و در اصل مخصوص ایرانیان است؛ حتی رنگهایی هم که در تعزیه استفاده میشود، ویژه است؛ زیرا این نمایش، آیین خود ماست.
در شرایط فعلی جایگاه تعزیه چگونه است؟
اکنون جایگاه تعزیه از یک نظر بهتر شده است و از نظری دیگر، بدتر. بهتر از این حیث که وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان اوقاف از آن حمایت میکنند و تلاش دارند که تعزیه را به جایگاه واقعی خود برسانند و همچنین ثبت ملی شدن تعزیه و نیز ثبت انجمن تعزیه از اتفاقات خوب و مبارکی بود که در مورد تعزیه رخ داد؛ اما از سویی جایگاه اصلی تعزیه در شرایط کنونی خوب و مناسب نیست؛ زیرا جایی برای اجرای تعزیه درنظر گرفته نشده است و اگر بخواهیم تعزیه بخوانیم، نمیدانیم به کجا باید برویم.
نمیدانیم جای اجرای تعزیه در حسینیه است یا جلوی تئاتر شهر؛ درحالیکه وقتی از تئاتر، اسم برده میشود، چند سالن تئاتری مشخص به ذهن متبادر میشود؛ اما در تهران بزرگ، تعزیه جایی برای اجرا ندارد.
تاکنون چه اقداماتی از این حیث انجام شده است؟
ما تلاش میکنیم، حسینیهای تأسیس کنیم که دستکم ده هزار نفر جمعیت را در بربگیرد؛ اما هنوز موفق نشدیم و نامهنگاریهای ما هم به دستاندرکاران این امر، به نتیجه نرسیده و تاکنون ترتیب اثری داده نشده است؛ برای مثال قودجان یک دهات مابین خوانسار و گلپایگان است که حسینیهای با پنجاه هزار نفر ظرفیت دارد.
ایدهآل ما داشتن چنین حسینیهای است که برای مثال اگر از کشورهای خارجی به صورت توریست وارد ایران شدند و خواستند جاهای دیدنی شهر را ببینند، این حسینیه یکی از آنها باشد.
این حسینیه میتواند اشیاء و اقلام متفاوت و فراوانی مرتبط با تعزیه داشته باشد.
من پیشنهاد دادم که حسینیهای ساخته شود که سنتی باشد؛ یعنی بر مبنای معماری صد و پنجاه سال پیش ساخته شود و ابزار تعزیه نیز نظیر نقاشی تعزیه، نسخ تعزیه و ... در آن گردآوری شود؛ ضمن آنکه در کنار آن آموزش تعزیه هم داشته باشیم؛ البته راهاندازی مکانی برای اجرای تعزیه به صورت مستمر، نیازمند پول و سرمایه است.
از آنجا که شما هم در انجمن تعزیه ایرانیان و هم در ستاد تعزیه فعالیت دارید، تاکنون چه اقداماتی برای رساندن تعزیه به آن جایگاه اصلی خودش انجام شده است؟
تلاشهای زیادی انجام شده است؛ اما متاسفانه تاکنون به نتیجه نرسیدهایم. حَلّال مشکلات هم پول است.
حتی اگر دولت بخواهد به صورت مشارکتی حرکتی انجام دهد، انسانهای زیادی هستند که به چنین اقدامی کمک خواهند کرد و نذورات خود را در این راه صرف میکنند.
در واقع بخشی از موقوفاتی که در دست اوقاف است، متعلق به تعزیه است و نمیتوان آن را صرف کار دیگری کرد و فقط باید برای تعزیه خرج شود؛ اما تاکنون کسی نیامده است که این نذر را زنده کند.
ما در ستاد تعزیه استان تهران اقداماتی انجام دادهایم که نمونه آن اجرای مجالس تعزیه در ایام فاطمیه بود که هر شب در یکی از محلات تهران تعزیه اجرا کردیم که اولین قدمی بود که در این ستاد برداشتیم و موفق هم بود؛ البته اولین اقدام درباره این موضوع در ستاد تعزیه اداره کل اوقاف صورت گرفته است و در نظر داریم، بهزودی با تعزیهخوانان ارتباط برقرار کنیم تا در اولین فرصت کارناوالی از تعزیهخوانان کل ایران راهاندازی کنیم و امیدواریم که اتفاق عظیمی بیفتد؛ اما برای تحقق این امر لازم است که تعزیهخوانان دور هم جمع شوند.
در انجمن تعزیه ایرانیان هم حدود هزار نفر عضوگیری شده است و به همه کسانی که در انجمن ثبت نام کردهاند، کارت شناسایی داده شده است؛ اما مشکل اصلی ما نداشتن یک جای ثابت است که بتوانیم برنامهریزی ثابت و مشخصی برای فعالیتهای خود داشته باشیم.
نقش جشنوارههایی مثل جشنواره نمایشهای آیینی–سنتی در حفظ و معرفی تعزیه به مردم چیست؟
اگر این جشنوارهها که در حاشیه آن تعزیه برگزار میشود، نباشد، تعزیه از بین رفته است. اکنون بیشتر از ده تعزیهخوان حرفهای در کل ایران وجود ندارد ولی وقتی درجایی تعزیهای اجرا میشود، جمعیت زیادی برای تماشای آن جمع میشوند.
کمترین حسن این جشنوارهها شناساندن تعزیه نزد جوانانی است که تا به حال تعزیه ندیدهاند و نمیدانند چیست که به تبع آن بعضیشان علاقهمند میشوند؛ ضمن آنکه ذهنیت برخی که فکر میکنند، تعزیه تنها به روضه امام حسین (ع) و حوادث کربلا مرتبط است، تصحیح میشود.
برای مثال من شاهد بودم که برخی تماشاگران از دیدن تعزیه «عاشق شدن خسرو انوشیروان» که در جشنواره نمایشهای آیینی–سنتی اجرا شد، متعجب شدند؛ زیرا بههیچوجه فکر نمیکردند که چنین نسخی در تعزیه وجود دارد؛ درحالیکه در تعزیه نسخ کمدی زیادی وجود دارد.
امسال هم که چهاردهمین دوره جشنواره آیینی–سنتی برگزار شد، تعزیهخوانان توانستند، به اجرای تعزیه هرچند در اندازههای محدودی بپردازند و برای بهبود تعزیه شاید همینقدر هم شروع خوبی باشد؛ برای مثال تعزیه «سلیمان و بلقیس» که در این جشنواره اجرا شد، سالهای سال خوانده نمیشد.
تعزیه بهصورت انحصاری محدود شده بود به چند مجلس خاص که در ماه محرم و صفر خوانده میشد؛ مگر بانیان این کار که تعزیهخوانان را دعوت میکردند که آنها هم بیشتر تعزیههای آشنا و مرتبط با واقعه کربلا مثل تعزیه «مسلم (ع)»، «علی اکبر (ع)» یا «ابوالفضل (ع)» را سفارش میدادند.