کد مطلب : ۱۳۳۲۷
از رمی جمرات تا پرستش شیطان
آیتالله نوری ذیل این تقسیمبندی، دلایل مختلفی را برای الحاد و بیدینی گروه دوم بیان میکند؛ از جمله:
«- برخی از آن جهت راه الحاد را میپیماند که از درک هدف خلقت و ماهیت آفریدگار فرو ماندند.
- برخی به خاطر سرخوردگی از برخی ادیان پر از خرافات و مجعول، از کل دین بیزار شدهاند.
- برخی به خاطر این پندار که دین مخالف عقل و تمدن است، از دین دوری جستهاند.»
صرف نظر از اینکه این تقسیمبندی و اینگونه تقسیمبندیها تا چه اندازه دقیق و بر روانشناسی، مردمشناسی، جامعهشناسی و انواع و اقسام راههای شناخت انسان و در کنار و به دنبال آن شناخت کیهان و اله العالمین منطبق است، این نکته حایز اهمیت است که در فصلفصل تاریخ بشری در کنار انسانهایی که میپندارند، «برگ درختان سبز در نظر هوشیار/هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار»۱ انسانهایی هم هستند که دستکم میگویند:
«آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانهای و در خواب شدند»۲
و طرفهتر انسانهایی که ترجیح میدهند، خطایی بر قلم صنع نبینند و شاید به برکت همین پرهیز از خوداجتهادی به جایی میرسند که میگویند:
«نیست در دایره یک نقطه خلاف از پس و پیش
که من این مسئله بیچون و چرا میبینم»۳
غرض این است که درباره موضوعی صحبت میکنیم که قدمتی به اندازه تاریخ بشری دارد و پرهیز از گفتن مثالهای قدیمیتر، جذابیت و شهرت موارد یادشده است؛ البته غرض اصلی اهمیت توجه به مفهوم فلسفی «ترنس مدرنیته» است که اولبار «روزا ماریا رودریگرز» «فیلسوف اسپانیایی» در یکی از مقالاتش به کار برد. ترنس مدرنیته، رویکردی غیرانتقادی و خوشبینانه از «پستمدرنیسم» در قرن ۲۱ است که پس از «مدرنیسم» و «پستمدرنیسم» به وجود آمدهاست.
از مشخصههای این دوره که تکنولوژیمحور است. به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
«- تمامی ارتباطات غیر وابسته به ریاضیات و علوم از افسانهها، استعارات و جانبداریهای فرهنگی و سیاسی شکل میگیرند.
- همهچیز عینی و ایندنیایی است و هرچیز غیر علمی افسانه و توهم است.
- رسانههای جمعی در جوامع اصالت دارند.
- جهانیشدن به صورت کثرتگرایی فرهنگی رخ مینماید و با یک جهان به هم پیوسته با تمرکز قدرت مواجه هستیم.
- تکامل ریاضیات، فراروایت این دوره است و گسترش سایبرنتیک مشخصه این عصر است.»۴
گویا پای چوبین برخی استدلالیان از گذر نسلها و اصلها سرانجام پیشتر و بیشتر از همه مرام و مسلکهای خداباور دستبهکار شده و فرزندان آدم را به عصری دعوت میکند که از اقتضائات آن باورهایی است که اصالت را به شیطان میدهد و غیبی جعلی بر اندیشههای آن حاکم است که باورداشتن آن شیوه جدیدی از زندگی را رقم میزند.
گفتم، غرض اصلی از نگارش این سطور، ضرورت توجه به مفهوم «ترنس مدرنیته» و یادآوری بیتوجهیهای تاریخی به مفاهیمی از این دست نظیر «مدرنیته» و «پست مدرنیته» و تبعات آن است. نمیدانم، برای جامعه شگفتانگیزی مانند ایران که به شواهد عینی میتواند «سنت» را در کنار فرهنگ بومیشده (!) مدرن، پستمدرن و از این پس ترنسمدرن، همزمان داشته باشد، چه آیندهای را میتوان متصور شد. نمیدانم، آیا مدیران فرهنگی و متولیان امر تصور واقعی و درستی از آنچه در ذهن و دل نوجوانان و جوانان جامعه درباره انسان، کیهان، و الهالعالمین میگذرد، دارند یا خیر؟
پینوشت:
۱. سعدی
۲. خیام
۳. حافظ
۴. mediasophy.blogfa.com