تاریخ انتشار
شنبه ۱ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۳۶
۰
کد مطلب : ۱۳۳۵۸
یادداشت

مردم‌شناسی و فرهنگ جوامع مسلمان

مردم‌شناسی و فرهنگ جوامع مسلمان
آندری س. شلینسکی۱: این دانشمندان با استفاده از انگاره‌ای که هم‌اکنون تطورگرایی نامیده می‌شود بر آن بودند که جوامعی همچون بدوی‌ها که همان شبانان کوچ‌گر شبه جزیره عربستان می‌باشند، نمایانگر شیوه کهنی از زندگی هستند که به زندگی مردمان دوره ابراهیم (ع) یا عیسی (ع) شبیه است.

یکی از این دانشمندان ویلیام رابرتسون اسمیت۲ (۱۸۹۴-۱۸۴۶ م.) نام داشت. احتمالاً بتوان وی را یکی از بنیان‌گذاران مردم‌شناسی دین و نیز مطالعات خویشاوندی به شمار آورد؛ گرچه رویکرد تطورگرای اسمیت دیگر در مردم‌شناسی کاربردی ندارد، وی با استفاده از اطلاعات مردم‌نگارانه توصیفی از خویشاوندی و سازمان سیاسی تصویری عرضه کرد.

دغدغه اصلی اسمیت از پژوهش درباره اسلام، یافتن ارتباط مراحل توسعه و گسترش انواع دین، مثل توتمیسم و قربانی حیوانات با گسترش یکتاپرستی بود. دیدگاه‌های رابرتسون اسمیت درباره دین در زمان او مؤثر بود و دیگر دانشمندان از جمله زیگموند فروید۳ در کتاب خود با عنوان «توتم و تابو۴»، مطالب زیادی را از او اخذ کردند.

ادوارد سعید، استاد درگذشته دانشگاه کلمبیا و دیگر منتقدان «شرق‌شناسی» با تحقیق درباره پژوهش‌های غربی در مورد اسلام، دانشمندان غربی قرن نوزدهم را به تعمیم‌دهی بیش از حد فقدان تاریخ‌گرایی و سیاه‌نمایی غیراروپایی‌ها متهم می‌کنند.

در نیمه قرن بیستم، شکل‌هایی از کارکردگرایی به انگاره‌های غالب در مردم‌شناسی اجتماعی بریتانیا تبدیل شد و به همان صورت در ایالات متحده نیز نفوذ یافت. کارکردگرایی به عملکرد و برهم‌کنش نهادهای اجتماعی به صورتی که ادامه حیات جامعه را موجب می‌شوند، تأکید دارد. مطالعات مردم‌شناختی در آن زمان بر پژوهش درباره جوامع خُرد تأکید داشت و جوامع پیچیده را مورد بررسی قرار نمی‌داد؛ برای بررسی فرهنگ این جوامع، پژوهش مفصل تاریخی لازم بود.

مردم‌شناسان برای احیای مطالعات درباره جوامع پیچیده در دهه ۱۹۴۰ م. آن دسته از رفتارهای دینی که با اقتدار و متون مذهبی استاندارد مرتبط بود را «سنت عظیم۵» نامیدند؛ در حالی که بر فهم و اجرای مردمی دین، برچسب «سنت خُرد۶» زدند؛ برای مثال آنها تصوف را جزئی از سنت خرد قلمداد کردند و [به این وسیله] تفسیر فهم‌های مردمی و معتبر از اسلام را به فراموشی سپردند.

پژوهش اوانس پریچارد۷ درباره سنوسی‌ها۸، پیروان یکی از فرقه‌های موجود در میان بدویان لیبی، از معدود تک‌نگاری‌هایی است که درباره [یکی از اقوام] جهان اسلام توسط یک مردم‌شناس در دوره‌ای که کارکردگرایی، نظریه غالبِ مردم‌شناسی بود، به نگارش درآمده است.

در نیمه دوم قرن بیستم با پژوهش‌های نظری و مردم‌نگارانه‌ای که توسط مردم‌شناسی درباره موضوعات اسلامی به نگارش درآمد، وضعیت به طور اساسی تغییر کرد. بیشتر این پژوهش‌ها از طریق انجام مطالعات موردی تغییرپذیری از نظر تاریخی، پیچیدگیِ درون بخش‌های جهان اسلام را برجسته می‌کرد. کلیفورد گیرتز۹ از مردم‌شناسان پرنفوذ این دوره، متغیرهای اسلامی که در مراکش و اندونزی به آن عمل می‌شود را مورد بررسی قرار داده است. [همچنین] مایکل فیشر۱۰ در تألیفی اساسی که مدت کوتاهی پس از انقلاب اسلامی ایران منتشر شد، بر انقلاب ایران و نقش تشیع در آن تمرکز کرده است۱۱. فیشر [برای نگارش این کتاب] در شهر قم، مرکز نهاد مذهبی تشیع ایرانی به پژوهش میدانی پرداخته است.

پی‌نوشت:

۱- Andrey C. Shalinsky، استاد گروه مردم‌شناسی دانشگاه وایومینگ/آمریکا
۲- William Robertson Smith
۳- Sigmund Freud
۴- Totem and Taboo
۵- The Great Tradition
۶- The Little Tradition
۷- E. E. Evans-Pritchard
۸- Senusi
۹- Clifford Geertz
۱۰- Michael M. J. Fischer
۱۱- منظور کتاب «ایران: از مباحثه مذهبی تا انقلاب» است. (Iran: From Religious Dispute to Revolution) است.

منبع:

“Islam”, Encyclopedia of Anthropology, Edited by H. James Birth,Sage Publications, ۲۰۰۵
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما