تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ شهريور ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۰۳
۰
کد مطلب : ۱۳۳۸۶
معاون پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی

نیایش‌های جمعی بستری بزرگ برای هدایت نسل‌هاست

نیایش‌های جمعی بستری بزرگ برای هدایت نسل‌هاست
مجله خیمه مدت‌ها بود که در جست‌وجوی فرصتی برای مصاحبه با ایشان بود؛ ولی به دلیل حجم بالای کاری ایشان، سرانجام توانستیم در روزهای گرم پایان تیرماه، ساعاتی در کنار ایشان که دارای دکترای علوم سیاسی نیز هستند، به واكاوی بیشتر این موضوع بپردازیم.

ایشان نیایش را نوعی اتكاء به قدرت بی‌پایان الهی و رجوع به تمام خوبی‌ها و اصالت‌های انسانی و الهی می‌دانند كه در عالم، امكان تصور آن وجود دارد.

به باور موسوی هوایی، نیایش‌های جمعی توان مقابله با بسیاری از كجروی‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی را دارند؛ از مقابله با تهاجم فرهنگی و اعتیاد گرفته تا تشویق جوانان به کسب علم و معرفت و مشارکت جدی در عرصه‌های گوناگون فرهنگی، علمی و اجتماعی. بخش اول مصاحبه با ایشان را در ادامه بخوانید.

تعریف شما از نیایش چیست؟

من فكر می‌كنم قبل از تعریف نیایش باید رجوعی به تعریفِ فطری نیایش داشته باشیم. انسان همیشه دنبال یك تكیه‌گاه محكم می‌گردد كه خودش را در فضای عمومی زندگی به آن متصل كند و تمایل دارد با گام‌های استوار در زندگی قدم بردارد. با در نظر داشتن همین علاقه وی برای استمرار حالتِ «محكم بودن»، انسان دوست دارد، تكیه‌گاهش جایگاهی باشد كه چیزی بالاتر از آن وجود ندارد. در واقع باید گفت، چون فطرت انسان كمال‌جو است، همیشه به دنبال قدرتی می‌گردد كه بالاتر از آن قدرت وجود نداشته باشد؛ به همین علت فكر می‌كنم كه نیایش نوعی اتكاء به قدرت بی‌پایان الهی و نوعی رجوع به تمام خوبی‌ها و اصالت‌های انسانی و الهی است كه در عالم، امكان تصور آن وجود دارد؛ یعنی ما وقتی نماز خودمان را درجه اعلای نیایش كه انواع نیایش‌های گفتاری و عملی در آن دیده می‌شود، درنظر می‌گیریم، این عمل را مدل خوبی از پرستش می‌بینیم كه حقیقت آن، اتصال به خدای متعال است؛ خدایی كه مهربان‌ترین، عالم‌ترین و قوی‌ترین در عالم است و تمام كمالات و علوم، همگی به او باز می‌گردد. نیایش در دین ما چنین جایگاهی دارد.

ممكن است در این مورد مثالی بزنید؟

فرض كنید، چراغی این ظرفیت را دارد که اگر به یك مبداء انرژی خوب و قوی متصل شود، به‌اندازه یك خورشید روشنایی تولید كند و نور ناشی از آن، سال‌های نوری متمادی و طولانی را طی‌كند و به جاهای گوناگون برسد. مادامی كه این چراغ به منبع انرژی خوب و قوی‌ای متصل نیست یا از یك منبع انرژی ضعیف تغذیه می‌شود، طبیعی است كه نور مختصری دارد؛ اما اگر به آن منبعِ قدرت بی‌پایان رجوع كند، می‌تواند مثل خورشید نورافشانی کند.

به نظر می‌رسد، انسان می‌خواهد به همان منبع اصلی و قدرتمند متصل شود؛ اتصالی كه در نیایش اتفاق می‌افتد. در دعا، نیایش و پرستش، انسان هر چقدر از لحاظ معرفتی، كیفیتی و كمیتی برای خود ظرفیت‌سازی بیشتری كند، می‌تواند آن اتصال را قوی‌تر برقرار كند؛ چون هرچه اتصال قوی‌تر باشد، بیشتر نورافشانی خواهد كرد و ظرفیتش بالاتر خواهد رفت.

به هر حال نیایش یك اتصال است. اتصال به یك مبداء معنوی بی‌نهایت كه انسان در هر لحظه از لحاظ تكوینی نیاز به این اتصال دارد. همان‌طور كه در قرآن آمده «كل یوماً هو فی شأن» اگر لحظه‌ای انسان متصل نباشد و خداوند این اتصال را از انسان بگیرد، انسان هیچ می‌شود و به «نیستی» بازمی‌گردد؛ ولی انسان از لحاظ تشریعی و عملكرد اخلاقی خود چنین نیازی دارد. حتی بارها گفته شده است كه انسان باید كارها، اخلاقیات و رفتار خود را به مسائل تكوینی رجوع بدهد؛ چون همان‌طور كه تكوین بر مبنای توحید حركت می‌كند، انسان هم باید بر همین مبنا حركت كند.

در آیات قرآن نیز این مثال زیاد است كه خدا انسان‌ را از «هست»ها به «باید»ها می‌رساند. یا اینكه خداوند متعال در قرآن كریم بارها به این موضوع اشاره می‌كند: ما این كوه‌ها، زمین و آسمان‌ها را همگی بر اساس نظم و میزانی آفریدیم و شما (انسان) نباید از این میزان طغیان كنید.

در قرآن به این موضوع اشاره شده است كه آسمان و زمین اندازه‌ای دارد و شما هم باید آن اندازه را نگه دارید و حدود را رعایت كنید. برای همین من فكر می‌كنم كه داشتن چنین تعریفی از نیایش به مجموعه‌ای كه از دین در قالب ادعیه و توصیفاتی كه در مورد آن آمده است، نزدیك است. در جمع‌بندی اظهاراتم درباره تعریف نیایش باید بگویم كه نیایش یك اتصال به مبداء تمام خوبی‌ها و هستی‌هاست.

تعریف شما در این باره بسیار زیبا بود؛ اما همان‌طور كه از اظهارات حضرتعالی استنباط می‌شود، نیایش یك اتصال شخصی به قدرت بی‌پایان الهی است. حال با توجه به این مسئله، آیا نیایش جمعی بر نیایش فردی ارجحیت و برتری دارد و در صورتی كه این‌گونه است، این برتری‌ها چیست؟

اگر به چند جنبه‌ای كه در اصول دینی ما از لحاظ بنیان‌های نیایش و دعا از جمله اخلاص و مزاحم نبودن برای دیگران اشاره شده است، بیشتر توجه كنیم و روح و محتوای نیایش‌های وارد شده از اهل بیت (ع) را بیشتر در نظر داشته باشیم، نیایش‌های جمعی نسبت به نیایش‌ فردی از اولویت بالاتری برخوردار هستند كه دلیل این هم ساده است. شما در مسائل فیزیکی و عادی نظیر تمرینات ورزشی می‌بینید که اگر ورزشكار تنها باشد، می‌تواند یک یا دو کیلومتر بدود؛ ولی اگر ورزشكاران دیگری هم حضور داشته باشند و آنها نیز با او رقابتی داشته باشند و در كنار او شروع به حركت كنند، به‌طور ناخودآگاه مدت زمان بیشتری می‌دود و مسافت بیشتری را طی می‌كند، بدون اینكه خود این موضوع را فهمیده باشد.

من به یاد دارم، در جریان ۸ سال جنگ تحمیلی در دوره‌های بسیج که رزمندگان را آموزش می‌دادند، در بعضی از تمرینات فرمانده به رزمندگان می‌گفت: «شما ۱۵ کیلومتر را پیاده طی‌کرده‌اید.» خود ما تعجب می‌کردیم که چطور با خوردن تنها ۲ عدد خرما توانسته‌ایم ۱۵ کیلومتر آن هم در شب، پیاده‌روی کنیم؛ آن هم در حالی که باید به آرامی راه می‌رفتیم و حفاظت شبانگاهی جبهه‌ها را نیز رعایت می‌کردیم. حتی در مسائل كاری نیز مثالی وجود دارد كه می‌گوید: «كار پیش همكار جلو می‌رود.»

در ‌نتیجه می‌توان گفت كه رجوع به جمع و جماعت كه ما در دینمان شاهد آن هستیم، هم در عبادت‌های ما مانند نماز و هم در ادعیه، بسیار مورد تأكید قرار گرفته است. حتی حضرت امام خمینی -رضوان‌الله‌تعالی علیه- نیز خیلی بر روی نیایش‌های جمعی تأكید داشتند و آن را بسیار مفید می‌دانستند. برای همین شاهد هستیم كه در عبادات و نیایش‌های ما حالات مردم تغییر می‌كند. هر انسانی در هر سطحی از مسائل دینی و عرفانی نیز می‌تواند از آن استفاده كند و همه در این جلسات برای صدا زدن خداوند متعال حضور پرشوری دارند. حتی در روایات ما فراوان به این موضوع اشاره شده كه دعا وقتی به صورت جمعی باشد، زودتر برآورده و اجابت می‌شود و حتی در دعای باران اشاره شده كه همه باید شركت كنند و ناله و شیون كنند تا دل آنها بشكند و دعا کنند و خداوند صدای بندگان را خواهد شنید و در نهایت دعای آنها را مستجاب خواهد كرد؛ پس همان‌طور كه می‌بینید، انسان می‌تواند در گوشه‌ای برای خود خلوت و دعا كند؛ ولی این اصلِ كار ما نیست؛ چون ما موظفیم «تواسعو بالحق و تواسعو بالصبر» داشته باشیم و همدیگر را به حق و صبر دعوت كنیم، از این‌روست كه انسان به زندگی جمعی موظف است.

ما دینی داریم كه می‌گوید: «اگر از همسایه‌ خود بی‌خبر بودی، این عذر بدتر از گناه است و حتماً باید از او خبر داشته باشی.» باید در صورتی كه همسایه ما مشكلی داشت، به او كمك كنیم. ما دینی داریم كه می‌گوید: «تا ۴۰ منزل از چهار طرف، مردم همسایه ما هستند.» این تأكیدات نشان‌دهنده رجوع دین مبین اسلام به «جمع» است و می‌خواهد مردم را در كنار یكدیگر نگاه دارد.

یكی دیگر از محاسنی كه نیایش‌های جمعی نسبت به نیایش فردی دارند، الفتی است كه بین جامعه اسلامی شكل می‌گیرد. وقتی مردم در كنار یكدیگر دعای ندبه می‌خوانند و با همدیگر برای آمدن محبوبشان گریه می‌كنند، با یكدیگر مهربان‌تر می‌شوند و نوعی «هم‌دلی» در نیایش‌های جمعی شكل می‌گیرد.

یکی از عللی که مقام معظم رهبری در تحلیل مسئله عاشورا و بیان علل جامعه‌شناسانه‌ در وقوع آن واقعه بزرگ بیان کردند، نفی و از دست دادن محبت و الفتی بود كه پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) در جامعه به‌وجود آورده بودند. وقتی این الفت و محبت را با كینه و دو دستگی از بین بردند، شرایطی به‌وجود آمد كه در حقی كه پیامبر (ص) با صراحت آن را اعلام كرده بود، تشكیك ایجاد شد؛ یعنی حقی كه رهبر الهی جامعه با قاطعیت برای امیرالمؤمنین (ع) بیان فرموده بود را نفی كردند و به‌رغم اینكه ماجرای غدیر در مقابل چشم آنها بود، به این موضوع اشاره کردند كه پیامبر (ص) به‌طور مستقیم به این موضوع اشاره‌ای نداشته است.

مقام معظم رهبری در ادامه این‌طور تحلیل می‌كرد كه این دو دستگی و نفاق‌ مقدمه واقعه عاشورا و از بین رفتن آن الفت شد؛ پس در نیایش‌های جمعی شما این الفت را می‌بینید. حتی شما می‌بینید كه در نماز، اضافه كردن یك ركن به صورت تعمدی حرام است؛ ولی وقتی شما از ركوع بر می‌خیزید و می‌بینید كه امام جماعت همچنان در ركوع است، شما می‌توانید دوباره به ركوع بروید؛ بنابراین می‌بینیم كه منطق جمع با منطق فرد كلی فرق می‌كند. برای همین است كه اسلام عزیز درباره نیایش‌های جمعی تأكید زیادی دارد. حتی حضرت امام -رحمه‌الله علیه- می‌فرمودند كه همین دعای كمیل و نماز جماعتی كه با هم می‌خوانید، بیش از وجهه عبادی در نگاه دشمنان اسلام، وجهه سیاسی دارد و این واقعاً درست است. در همین حال می‌توان گفت كه نیایش جمعی، تمرین اطاعت از حق است که همان نگاهی است كه ما نباید آن را از دست بدهیم؛ اما متأسفانه ما در حالت افراط و تفریط به این نگاه ضربه می‌زنیم.

منظورتان از نگاه افراطی و تفریطی چیست؟

بعضی وقت‌ها ما می‌بینیم كه کسانی به فلسفه واقعی نیایش توجه ندارند و نمی‌توانند از ظاهر فراتر بروند؛ برای نمونه می‌گویند: «ما دعای خود را می‌خوانیم و کاری به بقیه مسائل اجتماعی و عبادی نداریم»؛ ولی مگر ما دعا را برای چه می‌خوانیم؟ در تاریخ آمده که وقتی یزید -لعنت‌الله علیه- بعد از آن كشتار ناجوانمردانه امام حسین (ع) و یارانش بر جامعه مسلط شد، بر بالای خانه كعبه مشروب می‌خورد و مردم در پایین خانه كعبه، دور آن طواف می‌كردند! آیا این دعایی است كه ما دنبال آن هستیم؟ بنابراین کسانی كه می‌گویند ما كاری به بقیه مسائل نداریم و فقط می‌خواهیم دعا كنیم، منطقشان با منطق اهل بیت (ع) جور درنمی‌آید و منطبق با آموزه‌های آنان نیست؛ بنابراین، در حال حاضر ما باید بر طبق منطق اهل بیت (ع)، حركت امام (ره) و حضرت آقا عمل كنیم؛ پس ما دعای جمعی را ارجح می‌دانیم؛ چون در مكتب ما نیز ارجح است؛ ولی به شرطی كه چند عنصری كه به آن اشاره كردم، رعایت شوند؛ یكی مسئله افراط و تفریط است، یكی مسئله اخلاص است و دیگری آزار ندادن دیگران است؛ بنابراین این مجموعه ما را به این سمت می‌برد كه این نیایش‌های جمعی برای ما محبوب‌تر و مطلوب‌تر است؛ چون باعث می‌شود، مکتب زنده بماند.

امام باقر (ع) به فرزند خود امام صادق (ع) فرمودند: «پسرم! تا ۱۰ سال در منا برای من مجلس عزا برپا كن»؛ جایی كه همه مسلمانان در آن جمع می‌شدند تا مراسم حج واجب خود را در آن به‌جا بیاورند. امام صادق (ع) نیز ۱۰ سال طبق همین وصیت عمل می‌كرد و برای کسانی كه در آنجا برای مراسم حج جمع می‌شدند، در مورد شهادت پدر بزرگوار خودشان صحبت می‌كردند در همین مجالس بود كه مسائل عاشورا و مصیبت‌های وارد شده بر امام حسین (ع) دوباره بیان می‌‌شد؛ پس می‌توانم بگویم كه نگاه به نیایش‌های جمعی، نوعی نگاه اهل بیتی است.

چرا در مذهب تشیع نسبت با سایر مذاهب و فرق اسلامی بیشتر به نیایش‌های جمعی توجه شده است؟

بعد از ماجرای كربلا كه اختناق شدیدی در جامعه اسلامی به‌وجود آورد، حضرت سجاد (ع) سخنان خود را به وسیله دعا مطرح می‌كردند؛ ولی بعد از آن امام باقر (ع) و امام صادق (ع) به تربیت شاگرد اقدام كردند و چندین هزار نفر در مكتب آنان شاگردی می‌كردند كه بنی‌عباس دوباره با مشاهده شرایط متوجه شد که باید ائمه (ع) را محدود كند؛ وگرنه آنها نمی‌توانند به قدرت خیالی خود برسند؛ اما یك نكته اساسی دیگری در شیعه وجود دارد؛ چراکه خود اهل بیت (ع) دستور داده‌اند، شیعیان همدیگر را پیدا كنند و پشتیبان هم باشند، به همدیگر محبت كنند و حتی به سایر مسلمانان محبت كنند.
حتی روایت است که ائمه (ع) از شیعیان خود خواسته‌اند، به دشمنان آنها نیز مادامی كه آنها اهل لعن اهل ‌بیت (ع) نیستند، محبت كنند. آن دعای جمعی كه در تشیع تأكید زیادی به آن شده، به همین علت است؛ علاوه بر این هر جایی كه شیعیان و مسلمانان در كنار هم جمع می‌شدند، به تعبیر پیامبر اكرم (ص) «علیكم بالسواد الاعظم» می‌شد. سواد یعنی سیاهی؛ یعنی وقتی این جماعت عظیم كنار یكدیگر قرار می‌گرفتند، یك سیاهی عظیم شكل می‌گرفت؛ یعنی هنگامی كه مردم در كنار یكدیگر قرار می‌گیرند، خود این قدرتی برای اسلام و شیعه است؛ بنابراین دشمنان ما هیچ وقت اجازه نمی‌دادند كه شیعیان و مسلمانان در كنار هم جمع شوند؛ به‌عنوان مثال وقتی در نماز عیدی كه امام رضا (ع) برای اقامه آن حضور یافته بود، چون حتی بسیاری از سران لشكر مأمون نیز به این دلیل که امام (ع) پای برهنه راه می‌رفتند، بندهای پوتین خود را پاره كردند، آنها در نهایت نگذاشتند كه حضرت، آن نماز را اقامه كند؛ زیرا وقتی مأمون و مشاورانش جمعیت انبوهی را كه به اشتیاق آن حضرت آمده بودند، دیدند، نتوانستند طاقت بیاورند و حضرت را از صحنه خارج كردند.

ما با این نمونه‌ها متوجه می‌شویم كه این جمعیت و اجتماع شیعیان همیشه برای ائمه اطهار (ع) حائز اهمیت بوده است. حتی شما می‌بینید كه از نماز جماعت‌، جلسات عزاداری و دعا در قبل از انقلاب بهترین استفاده‌ها برای جا انداختن مكتب اهل بیت (ع) شد؛ واقعیتی كه در جامعه ما ثابت شده است.

از همین جلسات دعا، روضه و نماز، انقلاب بیرون می‌آید و ابرقدرت‌ها به زانو درمی‌آیند؛ بنابراین من احساس می‌كنم كه شیعه به جماعت و نیایش‌های جمعی گره خورده است. حتی برای اینكه ما در جنگ سربلند باشیم، می‌بینید كه خیلی‌ها زیارت عاشورا نذر كردند، دعاهای دسته‌جمعی راه انداختند تا ما در جنگ ضربه نخوریم.

شما به مسئله بسیار خوبی اشاره كردید. این دعاهای دسته‌جمعی چه تأثیری در پیروزی انقلاب داشت و نیایش‌های جمعی را قبل و بعد از انقلاب به چه صورت می‌بینید؟

الحمدالله قبل از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی نیایش‌های جمعی وجود داشت؛ اما عمومیت نداشت؛ چون مردم از فضای اختناقی كه رژیم پهلوی -لعنت‌الله علیه- ایجاد كرده بود، خوف داشتند و می‌دانستند كه هر جایی كه یك ذكر و دعایی گفته شود، برداشت آنها مخالفت با حاكمیت است. در واقعیت نیز حاكمیت با چنین جریاناتی برخورد می‌كرد؛ چون جمعیتی که بعد از پایان مراسم‌ و آیین‌های دعا و نیایش به خیابان‌ها می‌آمدند، شعار می‌دادند؛ ولی این موضوع حائز اهمیت بود كه انقلاب در همین جمعیت‌ها و محافل مذهبی شكل گرفت. حضرت امام (ره) اعلامیه‌ها و پیام‌های نویدبخش خود را از طریق همین جمعیت‌های دعا و نیایش در شهرهای گوناگون به خانواده‌ها منتقل می‌كرد و انقلاب از این بستری كه فراهم بود، بسیار استفاده كرد؛ به‌ویژه ما این نقش را در حفظ انقلاب نیز بسیار پررنگ می‌بینیم.

واقعاً نمی‌توان گفت چقدر این جلسات دعا و نیایش دسته‌جمعی برای حضور مردم در جبهه‌های نبرد حق بر باطل، رزمنده تربیت كرد. چقدر برای گذشت از دنیا به رزمندگان توان داد. چقدر برای صبر و استقامت قدرت داد؛ برای همین شما می‌بینید، شركت در این جلسات مذهبی و نیایش‌های جمعی به مردم و رزمندگان در صبر و تحمل مصایب و در برهه پیروزی انقلاب و در مقاومت برابر دشمن، قوت می‌داد.

در زمان جنگ رزمنده‌ای نبود كه یك كتاب دعای كوچك در جیب پیراهن خود نداشته باشد. با همین دعاها بود كه رزمندگان قوت قلب می‌گرفتند. من همه این چیزها را به‌خوبی به خاطر دارم و رزمندگانی را می‌دیدم كه واقعاً همه سرنوشت خود را بعد از دعا خواندن به خداوند متعال می‌سپردند. شركت در این جلسات نیایش جمعی تأثیراتی باور نكردنی بر رزمندگان داشت. با اینكه همه گریه می‌كردند؛ ولی آن‌قدر روحیه می‌گرفتند كه بعد از پایان جلسات نیایش به‌رغم تمامی كمبودهای امكانات جنگی و مشكلات متعدد موجود به خط دشمن می‌زدند و خطوط مقاومت آن را درهم می‌كوبیدند؛ بنابراین باید گفت كه چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب اسلامی، نیایش‌های جمعی همواره بستری برای هدایت نسل‌ها بوده و هست.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما