کد مطلب : ۱۳۳۹۴
نگاهی به بزرگترین نیایش جمعی دنیا
حج فضایی بینظیر برای تعامل گروهی تمام مسلمانان است
بیشتر آنهایی که در حج شرکت میکنند، بار اولی است که به این سفر میآیند و هرکدام از آنها، قبل از حرکت، از کعبه و گنبد سبز پیامبر اسلام (ص) تجسمی دارند که به هنگام ورود به مدینه و یا مکه مکرمه عینیت مییابد. کسانی که اولین بار، وارد مسجدالحرام میشوند و نگاهشان به کعبه میافتد، به حالتی از ارتباط با خود میرسند که نظیر ندارد.
یکی از خصلتهای حج در آغاز آن است که با چنین «ارتباط با خود»ی شروع میشود و پس از آن است که همه ذهنها بر یک حوزه متمرکز میشود و رفتارهای حجاج، مشابه هم، میشود. در اینجا منظور من از رفتارهای مشابه، آن رفتارهای دستوری نیست که برای مثال میگوید در «سعی»، این مقدار از راه را بهصورت هروله برویم یا در طواف، باید جهت و شکل چرخش ما چنان باشد؛ بلکه بهجز اینها نیز رفتار شرکتکنندگان در حج، بسیار به هم نزدیک و شبیه میشود.
مهمترین ویژگی فضای ارتباطی حج، زمینه یا بافت (context) آن است. علاوه بر اینکه برای هر ارتباطی، فرستنده، گیرنده و پیام خاص در نظر گرفته میشود، هر ارتباطی زمینههایی دارد که هم «سختزمینه» و هم «نرمزمینه» را شامل میشود. شما وقتی در آسانسور قرار دارید، خود این فضای دربسته کوچک که همان «سختزمینه» است، فاصله بسیار کم دیگران در کنار شما و مسائلی از این قبیل، نوع و نحوه ارتباطی را که با آدمهای داخل آسانسور برقرار میکنید، به شما تحمیل میکند؛ برای مثال در آسانسور نمیتوانید به صدای بلند و یا درباره موضوع خصوصی صحبت کنید.
همین مسئله سبب میشود که ارتباط شما با دیگران در فضایی دیگر مثل کافیشاپ یا مسجد، از نوع دیگری باشد. این نوع زمینه، همان «سختزمینه» است. گاهی در یک مکان یا بهعبارتی در یک زمینه سخت، چندین «نرمزمینه» وجود دارد؛ برای نمونه فضای ارتباطیای که در خانهای مشخص، از برگزاری جشنی بهوجود میآید، با فضایی که در همان خانه از برگزاری مجلس عزا ایجاد میشود، فرق دارد و دو نوع ارتباط را تحمیل میکند.
شرایط و فضای ارتباطی حج، هم از نظر سختافزاری و هم از نظر نرمافزاری، شرایط و فضای ارتباطی ویژهای است که نوع خاصی از ارتباطات گروهی را به انسانها تحمیل میکند. وقتی میگوییم گروه، منظور ما تعریف ارتباطاتی آن است. در «گروه» تعداد انسانها مهم نیست. خصلتِ مهم «گروه» تعامل انسانها با یکدیگر است؛ یعنی بر یکدیگر تأثیر میگذارند و از هم تأثیر میپذیرند. ضمن اینکه این انسانها از ملیتها و فرهنگهای گوناگون هستند و در واقع یک «تکثر» سنگین فرهنگی نیز وجود دارد. چنین شرایطی در حج، بهطرز عجیب و بسیار گستردهای حس میشود و من وقتی درباره علت و فلسفه حج فکر میکنم، میتوانم حدس بزنم که یکی از آنها، شکلگیری همین تعامل گروهی، اثرگذاری و اثرپذیری در یک تکثر بینظیر است. در واقع ما یک «تکثر» بسیار گسترده، همراه با یک «وحدت» بسیار گسترده را شاهد هستیم.
در حج ما تنوع و تکثر جدی زبانها، فرهنگها و اقوام را شاهدیم. کسانی را میبینیم که از نظر فرهنگی، کاملاً با ما متفاوتاند و خیلی از رفتارهایشان برای ما جالب یا عجیب است. به زبان آمار، مسلمانان جهان در ۹۹ کشور، چه بهصورت اکثریت و چه بهصورت اقلیت پراکندهاند که در ۴۵ کشور، بیش از نصف جمعیت را تشکیل میدهند. بهجز این ۹۹ کشور، مسلمانان در کشورهای دیگری هم بهصورت اقلیتهای بسیار کوچکی (که در آمار نمیآیند) وجود دارند. مسلمانان در حج، ممکن است از ۱۵۰ کشور، شرکت داشته باشند که این تکثر کشورها، تنوع در فرهنگها، اقوام و زبانها را نیز به دنبال دارد.
حال ببینید تنوع و تکثر در بین مسلمانان شرکتکننده در حج، تا چه حد زیاد است. در عین این کثرت، همه کسانی که در حج شرکت میکنند، در گام اول به نوعی از «وحدت نمادین» میرسند؛ مثل وحدت در لباس. همین لباس، خود یک پیام است. انسان گاهی با نوع لباس پوشیدن خود میخواهد پیامی را منتقل کند؛ برای مثال بگوید که من با دیگران فرق میکنم، من سیدم، من درویشم یا بالعکس، من مدرنم، من ثروتمندم و ...! در حالی که در حج، باید همه یک مدل لباس بپوشند. پس از این مرحله، وحدت در رفتارها شکل میگیرد، برای مثال همه یک مسیر مدور را طی میکنند. همه از یک منبع آب مینوشند و سرانجام وحدت تفکر هم آغاز میشود.
من فکر میکنم که در نگاهمان به حج، نباید دچار اشتباه شویم. ما نباید اصراری داشته باشیم که تفاوت خودمان را با بقیه مسلمانان نمایش بدهیم. در حج، ما باید خود را قسمتی از حدود ۵/۱ میلیارد مسلمان جهان بدانیم و از هر کاری که ما را از بقیه مسلمانان متمایز کند، بپرهیزیم. باید متوجه باشیم که نگاه مسلمانان دیگر نسبت به ما، چگونه است؟ باید کاری بکنیم که بیشتر، یکسانی و اشتراکاتمان را با بقیه مسلمانان به نمایش بگذاریم، نه اختلافها را. در سخنرانیها و کلاسهای آموزشی حج، باید تمرکز بر مسائلی باشد که به وحدت بیشتر با بقیه مسلمانان بینجامد؛ نه مسائلی که زمینهساز تفرقه بین ما و دیگران شود.
حج، فضای بینظیر تعامل گروهی است که میتواند ارتباطات «بینالملل» واقعی را تحقق ببخشد؛ چون تاکنون آنچه بوده، ارتباطات «بینالدول» و «ارتباط حکومتها با یکدیگر» بوده است. حج، فرصت مناسبی است، برای اینکه مسلمانان ستمدیده سراسر جهان، با یکدیگر تعامل کنند و از مسائل هم آگاه شوند.
برای تأثیرگذاری پیام، ما باید چند مرحله را پشت سر بگذاریم. اول، باید پیام دریافت شود. برای دریافت پیام، هم باید رادیو یا تلویزیون روشن باشد، هم باید روی کانال مورد نظر باشد، هم باید مخاطب شنوا باشد و هم حواس او متوجه تلویزیون باشد. بعد از دریافت پیام، حالا نوبت به تأثیرگذاری پیام میرسد. باید ببینیم پیامی که دریافت شده، آیا روی مخاطب تأثیر گذاشته است؟ آیا این تأثیر، همان تأثیر مد نظر ما بوده است؟ آیا تأثیر پیام، منجر به تغییر رفتار مخاطب شده است یا خیر؟ سرانجام آیا تأثیر نهایی پیام، ماندگار و دائم است؟ همه این مراحل باید پشت سر گذاشته شود تا برای مثال یک نفر، خمیر دندانی را طی سالیان دراز، هر روز مصرف کند. ببینید چه دنیایی از کار و زحمت ارتباطی باید پشت تبلیغ یک خمیردندان وجود داشته باشد تا به آن نتیجه منجر شود؟ آیا شما در طول حیات بشر، معجزهای از این عظیمتر دیدهاید که انسانی با این امکانات ناچیز ۱۴۰۰ سال پیش، تمامی مراحل ارتباطی فوق را پشت سر بگذارد تا آنجا که بروز و ماندگاری رفتارهایی برای قرنها را موجب شود؟ حتی در همین حد که هر روز در ساعتهای مشخصی، میلیونها انسان، رو به سوی مشخصی بایستند و برای مثال فقط بگویند: «الف»؟!
به نظر من، یكی از جلوههای بارز قرآن در جایگاه معجزه پیامبر اسلام (ص)، این «ارتباط با خود»ی است که در حج میبینیم. این ارتباط با خود، یکی از عظیمترین ارتباطات با خودی است که در عالم روی میدهد و مشاهدهشدنی هم نیست؛ چون در درون انسانها صورت میگیرد.
* عضو هیئت علمی دانشكده ارتباطات، فرهنگ و معارفاسلامی دانشگاه امام صادق (ع)