تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ شهريور ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۲۵
۲
کد مطلب : ۱۳۴۱۸

جوشن کبیر، صدفی برای در اسم اعظم

جوشن کبیر، صدفی برای در اسم اعظم
پس شرحى در فضیلت این دعا ذكر فرموده كه مقام نقل تمامش نیست از جمله آنكه هر كه آن را بر كفن خویش نویسد حقّ‌تعالى حیا فرماید كه او را به آتش عذاب كند و هر كه آن را به نیت در اوّل ماه رمضان بخواند حقّ تعالى او را روزى فرماید لیله القدر و خلق فرماید براى او هفتاد هزار فرشته كه تسبیح و تقدیس كنند خدا را و ثوابش را براى او قرار دهند.

پس فضیلت بسیار نقل كرده تا آنكه فرموده و هر كه بخواند او را در ماه رمضان سه مرتبه حرام فرماید حقّ‌تعالى جسد او را بر آتش جهنّم و واجب فرماید براى او بهشت را و دو مَلَك بر او موكّل فرماید كه حفظ كنند او را از معاصى و در امان خدا باشد مدّت حیات خود و در آخر خبر است كه جناب امام حسین علیه السلام فرمود وصیت كرد پدرم علىّ بن ابى طالب صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ به حفظ این دعا و آنكه بنویسم آن را بر كفن او و تعلیم كنم آن را به اهل خود و ترغیب كنم ایشان را به خواندن آن و آن هزار اسم است و در آن است اسم اعظم فقیر گوید كه از این خبر دو چیز مُستفاد مى شود یكى استحباب نوشتن این دعا به كفن چنانچه علامه بحرالعلوم عَطَّرَ اللّهُ مَرْقَدَهُ در دُرّه به آن اشاره فرموده :

وَسُنَّ اَنْ یكْتَبَ بالاْكْفانِ
شَهادَه الاِْسْلامِ وَالاِْیمانِ
مستحب است كه نوشته شود به كفن‌ها شهادت اسلام و ایمان.
وَهكَذا كِتابَه الْقُرْانِ
وَالْجَوْشَنُ المَنْعُوتُِ بِالاْمانِ

و هم چنین نوشتن قرآن و جوشن كه آنرا به امان وصف كرده‌اند.

دوّم استحباب خواندن این دعا در اوّل ماه رمضان و امّا خواندن آن در خصوص شبهاى قدر در خبر ذكرى از آن نیست لیكن علاّمه مجلسى قَدَّسَ اللّهَ روُحَهُ در زادالمعاد در ضمن اعمال شبهاى قدر فرموده و در بعضى از روایات وارد شده است كه دعاى جوشن كبیر را در هر یك از این سه شب بخوانند و كافیست فرمایش آن بزرگوار ما را در این مقام اَحَلَّهُ اللّهُ دارَالسَّلامِ»

این سخن شیخ عباس قمی رحمه‌الله در معرفی این دعای شریف است.

مدرک دعای جوشن کبیر

دعای «جوشن کبیر» در هیچ کتابی پیش از کتب کفعمی نقل نشده است و دیگران آن را به نقل از کفعمی آورده‏اند و کفعمی این دعا را در «البلد الامین» و نیز «مصباح» نقل نموده است.

دلیل نامگذاری دعا به « جوشن »

دعای جوشن در دنیا نیز،به عنوان امان نازل شد . در یکی از جنگها، جبرئیل برپیامبر اکرم(ع) نازل شد.حضرت زره سنگینی بر تن مبارکشان بود.جبرئیل عرض کرد:"خداوند این دعا را نازل کرده و فرموده این زره خیلی سنگین است . شما را آزار می‌دهد،این دعا را بخوانید، زره را از تن درآورید". لذا دعا به نام « جوشن » نامیده شد . چون جوشن به معنی زره است.

امام حسین علیه‏السلام می‏فرماید: "پدرم مرا به خواندن دعای جوشن كبیر و حفظ و بزرگداشت آن توصیه نمودند و سفارش كردند كه در هنگام وفاتشان آن را بر كفنشان بنویسم و آن را به خانواده‏ام تعلیم دهم و آنان را بر خواندن آن برانگیزانم."(مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۱، ص۳۸۴ و مستدرك الوسائل، ج۲، ص۲۳۲)

هزار اسم، تحت صد بند در جوشن ذکر شده که جبرئیل از جانب حق بر پیغمبر نازل کرده. این اسماء هر کدام جلوه‌ای از جلوات حق است. بعضی وقت‌ها دو تا اسم با هم واقع می‌شود و یک جلوه خاص دیگری پیدا می‌کند. ترکیب این دو اسم یک جلوه خاص پیدا می‌کند. گاهی وقت‌ها ترکیب سه اسم می‌شود، باز یک جلوه خاصی در دل ذاکر می‌دهد.

در روایت معتبری در بلد الامین و مصباح کفعمی آمده که جبرئیل به پیامبر گفت: ای پیغمبر، خدا فرموده برای در امان ماندن این دعا را بخوانی که این دعا برای امت تو نیز سودمند است و مؤمنین اگر در طول ماه رمضان سه بار این دعا را بخوانند بدن آنها بر آتش جهنم حرام خواهد شد.

همچنین گفته می‌شود که مداومت بر این دعا موجب دوری از معاصی و گناهان است. دعای جوشن کبیر مشتمل بر ۱۰۰۰ اسم پروردگار بوده که اسم اعظم نیز در میان آن‌ها مستور است.

در جوشن کبیر، اسمائی مورد اشاره قرار گرفته که مضامین آن به عبارات خاص منحصر نمی شود. مثلاً نام "مقیم" اشاره به قدرت برپادارندگی خدا است که در برپا داشتن هر چیز از جمله بی‌نهایت جهانی که آن را تصور می‌کنیم، توانا است. اسم عظیم نیز به بزرگی و بیکرانی پروردگار اشاره دارد که پهنه مشخصی را شامل نمی‌شود.

قدیم از دیگر اسمائی است که فلاسفه به کرات درباره آن به بحث نشسته‌اند. این اسم اشاره به مفهوم ازل یا زمان بی‌آغاز وجود پروردگار است در این باب این مفهوم نهفته است که وجود رب‌العالمین به لحاظ قدمت به هیچ وجه قابل محاسبه نیست.

صفت حلیم نیز در این میان از بردباری بی‌نظیر پروردگار حکایت دارد و اشاره به این معنی است که شتاب و عجله در آنچه که حضرت رب مشیتش تعلق گیرد کوچکترین جایگاهی ندارد، در عذاب کردن بسیار صبور و در خشم و اعمال قهر بسیار بردبار است.

در فراز‌هایی از این دعا اسمائی چون حنان، منان، و دیان، برهان، سلطان، رضوان، غفران و مستعان وجود دارد که همگی از لطف خاص حضرت حق نسبت به بندگانش حکایت دارد.

حنان، مهر پیشگی خدا را مورد اشاره قرار داده و به این معنا است که پروردگار با همه آفریده‌هایش با مهر و محبت رفتار می‌کند. صفت منان یادآور می‌شود که خدا از روی مهر و محبت به آفریده‌‌های خود نعمت عطا کرده و در ادامه اسم برهان بر این امر تأکید می‌کند که پروردگار راهنمای سرگشتگانی است که ممکن است در ظلمت و تباهی گرفتار شده باشند.

اسم سلطان نیز سلطنت پروردگار را بر هر کلیتی مورد تاکید قرار می‌دهد و اشاره‌ای است به این امر که سلطنت باری تعالی فقط بر نهایت آنچه که قدرت تصویر کردن آن را داریم اعمال نمی‌شود، بلکه حکومت حضرت رب بر همه عالمیان بدون آنکه ذره نا‌چیزی از قلم بیفتد اعمال می‌شود.

مستعان نام دیگری است که از صفت رحیم ناشی شده به این معنا که چون خداوند بسیار مهربان است آفریده‌هایش را در وقت لزوم یاری می‌رساند و او یاور هر کسی است که از وی یاری بخواهد یا نخواهد.

از دیگر اسامی پروردگار در دعای جوشن کبیر می‌توان به نام‌های مانع، دافع، رافع، صانع، نافع، سامع، شافع، و عاصم اشاره کرد که هریک با وزنی یکسان به صفات عالی پروردگار اشاره دارد.

دافع اشاره به این است که پرورگار قدرت دفع و دور کردن هر چیزی را دارد. رافع به قدرت پروردگار در ارتقاء جایگاه و آفریده‌هایش اشاره دارد به این معنا که فقط او می‌تواند موجود ذلیل را رفیع کند و به عبارتی قدرت ارتقاء جایگاه موجودات فقط در اختیار خدا است.

صانع، پروردگار را سازنده و معمار کائنات می‌داند، خدائی که توان ایجادش در ساختن زیبا و موزون اشیاء و افراد بی‌نهایت است.

نافع به صفتی از پروردگار گفته می‌شود که از مصدر رحیمیت وی ناشی شده و تأکیدی است بر اینکه چون خدا بی‌نهایت مهربان است در نتیجه این مهربانی به بندگان خود نفع و سود می‌رساند. صفت سامع، نیز به این معنی اشاره دارد که پروردگار هرناله و درخواستی را می‌شنود، و هیچ ستایش و کفرانی از پروردگار باری‌تعالی پنهان نمی‌ماند.

راحم تاکیدی بر آن است که خدا به آفریده‌هایش رحم می‌کند و به هیچ‌وجه آنها را از دایره رحمت خود منع نمی‌کند. عاصم به این صفت پروردگار اشاره می‌کند که او تنها نگهدارنده موجودات است. در بلایای آسمانی تنها اوست که اگر بخواهد کسی یا چیزی ر احفظ می‌کند و در مصیبت‌ها تنها اوست که اراده‌اش می‌تواند بر حفظ و نگهداری از چیزی تعلق یابد.

در بخش‌هایی از دعای جوشن کبیر اسامی مرکب پروردگار مورد تاکید قرار گرفته که این امر به آن لحاظ است که بار معنائی اسماء پروردگار با عمق و محتوای بیشتری مورد توجه دعا کننده قرار گیرد.
در عبارت« یامن له الملک و الجلال» به این نکته اشاره شده که پادشاهی پروردگار از شکوه و ابهت بیکرانی برخوردار است «یا من له العزه و الجمال» تاکیدی است بر اینکه عزت خدا از زیبائی عجیبی برخوردار است وبه عبارتی حد نهایت عزت و جمال مختص اوست. در جمله یا من له القدره و الکمال نیز بر قدرت و کمال پروردگار تاکید شده به این معنا که تنها حضرت حق می‌تواند موجودی را به حد نهایت کمال و رشد خود برساند.

در عبارت یا منشی السحاب الثقال که می‌گوید: تنها پروردگار است که قدرت دارد ابرها را بارور نماید تا آنها باران بر زمین فرو ریزند.

در مجموع بار معنایی اسماء خداوند در دعای جوشن کبیر بسیار گسترده و غیر قابل وصف است اما نکته مهم برای تاثیر خواندن اسماء توجه دقیق به معانی اذکار در هنگام قرائت است.

توجه دقیق و فارغ از لقلقه زبان به اسماء حضرت باری تعالی، به طرز عمیقی نور معرفت را در ظاهر و باطن ذاکر راه حق پراکنده می‌سازد. همچنین ذکر اسماء حضرت رب العالمین با آنکه در زمان‌هایی خاص بیشتر توصیه شده اما مقید به ایام مشخص نیست بنا بر این در همه حال با حضور قلب و فارغ از اندیشه‌‌هایی دنیوی می‌توان بر این اذکار مداومت کرد

شرح و توضیح برخی فقرات

از آنجایی‌که این دعای شریف مشتمل بر اسماء وصفات جلال و جمال الهی است و هرکدام از این اسماء خود نیازمند یک کتاب برای شرح وتوضیح می‌باشد به جهت محدودیت نشریه فقط به توضیح برخی فقرات و یا شبهاتی که متوجه برخی عبارات شده است می‌پردازیم.

*یکی از فقرات این دعا این ذکرشریف است:«یا من خلق الموت و الحیات» ویا ذکر دیگر این است : «یا من خلق الضل و الحرور» یکی از سؤالات این است که چرا ابتدا کلمه موت آمده و بعد کلمه حیات ذکر شده است؟ معنای اینکه موت را یکی از مخلوقات خدا میدانیم چیست؟ مگر اینگونه نیست که هر جا زندگی مبود همانجا عدم ونیستی است، ودیگر نیازی به خلق موجود یا شیئی به نام عدم نیست؟ به عبارت دیگر خلق عدم خود یک نوع پارادوکس و تناقض نیست؟ یا در مورد عبارت بعدی مگر سایه نبود نور(نیستی) نیست؟ پس خلق سایه چه معنا دارد؟

پاسخ اینکه: در مقدمه تذکر این نکته ضروری است که براساس نص روایت نبوی در حدیث ثقلین، رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «من دو گوهر گرانبها را درمیان شما به امانت می‌نهم؛ اولین آنها قرآن است که همانا ثقل اکبر است و دومین از آن‌دو عترتم(اهل بیتم) هستند.» لذا هرگاه نیازمند تفسیر و تبیین کلام خداوندی شدیم باید دست به دامان اهل بیت بیاویزیم و هر زمان سخنی و ذکری و مناجات و بیانی از اهل بیت عصمت وطهارت به دستمان رسید یقین بدانیم که این سخن ریشه در کلام نورانی قرآن دارد.

در اینجا این فراز از دعای جوشن کبیر نیز برگرفته از متن سخن باریتعالی است.

این ذکر شریف از قرآن گرفته شده آنجا که خداوند متعال می‌فرماید: الذی خلق الموت والحیات لیبلوكم ایكم احسن عملا.. (سوره ملك آیه ۲) علامه طبرسی ره صاحب تفسیر گران سنگ و شریف مجمع البیان در ذیل این آیه آورده است: «بعضی گفته اند علت تقدیم مرگ بر حیات این است: چون همه چیز از ابتدا نبود، بعد ایجاد شد مثل نطفه وخاک و.. سپس زندگی بر آن عارض شد» (ترجمه تفسیر مجمع البیان ج۲۵ ص ۱۶۴)

مرگ در قرآن به‌معنی عدم حیات و عدم درک و احساس نیست بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر است بنا براین یک امر وجودی است وامر وجودی هم خلق است. به‌علاوه بر اینکه اگر مرگ را به معنی عدم بگیریم این عدم با عدم صرف فرق دارد این نوع عدم از مقولات عدم و ملکه هست یعنی چیزی که اکنون نیست ولی ملکه واستعداد وجود را دارد. مانند نطفه یا خاک که در حال حاضر انسان نیست؛ ولی درشرایط خود تبدیل به انسان می‌شود. (ترجمه تفسیرالمیزان ج۱۹ ص ۵۸۵ / تفسیر نمونه ج ۲۴ ص ۳۱۶)

ظل به‌معنی سایه هست. سایه حظی وبهره‌ای از وجود دارد وعدم نیست. هر نبود نور که عدم نیست . نور نیست اما سایه هست. پس سایه وجود هست.

*در بخش ۹۰‌ ام دعای جوشن کبیر چنین آمده است : « یامن لا یدبر الامر الا هو : ای خدایی که غیر از او امر را تدبیر نمی‌کند. » پس چگونه است که شیعه عقیده دارد که تدبیر عالم به دست ائمه است ؟

پاسخ ۱: تدبیر استقلالی مختص خداست .این عبارت به این معناست که فقط او به ذات خود امور خلق را تدبیر می‌کند ودر رأی مستقل است و فرمان کسی را تابع نیست ؛ با این ویژگی اگر عده‌ای در تحت فرمان او و به اذن او، امور را تدبیر کنند ؛ منافات ندارد.

دیگر اینکه ادعای مبنی بر انحصار تدبیر در خدا، با مفاد متون دینی سازگار نیست.

خـداونـد در آیـه ۵ سوره نـازعـات می‌فـرماید: « فالمدبرات امرا » این موضوع با کلام فوق و آیاتی که تدبیر امور را به خداوند نسبت می‌دهد منافات ندارد و از آنجا که این مدبرات ( تدبیر کنندگان ) مطیع اوامر پروردگارند و به امر خدا تدبیر می‌کنند؛ صحیح است که این تدبیر به خداوند نسبت داده شود چنان که بین آیاتی که می‌فرماید: « خداوند حافظ و حفیظ است » و آیاتی که می‌فرماید: « ملائکه‌ای حافظ بندگانند» تنافی نیست و نیز بین آیه ۷۹ سوره نسا ( کفی بالله شهیدا یعنی خداوند برای شاهد بودن کافی است) و آیاتی که می‌فرماید « خداوند در بین خلق شهید , شهدا و اشهاد قرار داده است» منافاتی وجود ندارد .

از روایاتی که بر تشویق حُسن تدبیر درامور دلالت دارد استفاده می‌شود که مقداری از امر تدبیر در امور در اختیار بشر است .پس بین آیات تدبیر حق و آیه مدبرات امر و این روایات تنافی نیست .

بر اساس روایات , پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مدبر امور پروردگار هستند و این ویژگی ایشان برای ائمه – علیهم السلام - نیز جاری است .

در کتاب شریف کافی باب تاریخ پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به سند صحیح از امام صادق ـ علیه السلام ـ این عبارت نقل شده است :« اللهم صل علی محمد صفیک و خلیلک و نجیبک المدبر لامرک یعنی خدایا , به محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ برگزیده و خلیل تو که تدبیر کننده امر توست به نظر لطف توجه فرما. » علامه مجلسی در شرح این روایت می‌گوید: « دلالت دارد بر این که در تدبیر امور عالم برای پیامبر مدخلیتی است و ملائکه موکل به این امور مامور انجام فرمان‌‌های او هستند. »

شیخ طبرسی در تفسیر آیه مذکور اقوالی نقل کرده است :

۱- از امیرالمؤمنین - علیه السلام - نقل شده است که این مدبرات ملائکه‌ای هستند که امور بندگان را از این سال تا سال آینده تدبیر می‌کنند یا منظور شب قدر تا شب قدر سال آینده باشد.
۲- در تفسیر برهان و تفسیر نورالثقلین از کتاب عیون اخبار الرضا - علیه السلام - از امام صادق - علیه السلام - نقل شده است که مراد از مدبرات جبرئیل , میکائیل , اسرافیل و عزرائیل می‌باشند .
سپس طبرسی فرموده است : اینان‌اند که امور دنیا را تدبیر می‌کنند . اما جبرئیل موکل به بادها و جنود ( حق ) می‌باشد ؛ میکائیل موکل به قطرات باران، برف، گیاه و اشجار می‌باشد؛ عزرائیل موکل به قبض ارواح است و اسرافیل مأمور آوردن دستور از جانب پروردگار است . ( این مفاد را علامه مجلسی نیز در بحار ج ۵۹/۲۴۵ باب وصف ملائکه مقربین در ضمن روایاتی بیان کرده است.)

فیض کاشانی در منهاج و دیگران از امام صادق - علیه السلام- نقل کرده اند که فرمود: « کل ما کان لرسول الله فلنا مثله الا النبو› والزواج یعنی هرچه برای پیامبر ثابت شد برای ما نیز هست مگر نبوت و ازدواج . » ( این روایت شریفه را در بحار ج ۲۶/۳۱۷ از آن امام به حق ناطق نقل کرده است .)
همچنین در کتاب شریف کافی باب « تفسیر انا انزلناه » به سند معتبر از امام باقر - علیه السلام- نقل شده است که در ضمـن حدیثـی فرمـود : « لا یستخلف رسول الله الا من یحکم بحکمه و الا من یکون مثله الا النبوه ؛ یعنی پیامبر اکرم خلیفه‌ای برای خود نمی‌گیرد و قرار نمی‌دهد مگر کسی را که به حکم او حکم کند و مگر کسی را که مثل و مانند پیامبر باشد ( در همه کمالات ) مگر مقام نبوت و رسالت. » ( یعنی خلیفه پیامبر مقام نبوت و رسالت را ندارد. ) و مشابه این است روایت محمد بن مسلم که در کافی باب « ان الائمه بمن یشبهون » از امام صادق - علیه السلام- نقل کرده است که فرمود : « ائمه هدی به منزله رسول‌الله می‌باشند مگر آن که مقام نبوت و رسالت را ندارند و مختصات پیامبر در امر ازدواج برای ائمه هدی نیست.»

معرفی کتاب شرح‌ الاسماء (شرح دعای جوشن کبیر)

این کتاب یکی از تألیفات نفیس و با ارزش عارف نامدار، حکیم ملاهادی بن مهدی سبزواری است که در زمان قاجاریه (ناصرالدین شاه) همزمان با چاپ ناصری شرح منظومه به طبع رسید. این شرح به سبک حکمت متعالیه صدرا به همان سبکی که آخوند و فیض آیات قرآنیه و آثار ولویه را شرح و بسط داده‌اند، نوشته شده است. حکیم پس از تألیف شرح منیف خود بر دعای معروف به جوشن کبیر تعلیق‌های بسیاری، اما نه چندان مفصل نوشته است. این کتاب بدون شک مهم‌ترین اثر حکیم سبزواری است، هم به لحاظ نویسنده‌اش که یک حکیم برجسته است و هم به لحاظ موضوع که در باب اسماء الله است. این کتاب از این جهت که به شرح هزار و یک اسم از اسماء الهی که در دعای شریف جوشن کبیر ذکر شده، پرداخته است نسبت به کتب مشابه که در همین موضوع تألیف شده است برتری روشن دارد. این کتاب به زبان عربی نگارش یافته است.

ساختاربندی کتاب:

مقدمه مصحح: ۱- شرح اسماءالله ۲- دعاء الجوشن الکبیر و نصه ۳- حیاه السبزواری ۴- سیرته العلمیه و مکانته العلمیه ۵- مولفاته ۶- کتاب شرح الاسماء ۷- منهجنا فی التحقیق.
این کتاب شامل ۱۰۰ فصل است که در هر فصل یکی از آیات این دعاء معروف «جوشن کبیر» آورده شده و شرح داده شده است. این کتاب در سال ۱۳۷۵ توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما