تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۱۳
۲
۱
کد مطلب : ۱۳۴۷۷

خیمه لر یاندی نه خیمه...

گفت‌وگو با محمدباقر منصوری
خیمه لر یاندی نه خیمه...
داود بهلولی :به خانه که وارد ‌شدیم، دیگر احساس غریبی نمی‌کردیم. با عجله آماده شد و آمد. شاید فکر نمی‌کرد، این‌قدر خوش‌قول باشیم؛ چون سر ساعت، مقابل درِ منزل بودیم. من و یکی دیگر از همکاران خیمه که ته‌صدایی هم دارد، به همراه یکی از روحانیان اهل شعرِ قم، محفل صمیمی و دلپذیري را برپا کردیم.

اواخر مصاحبه از منصوری خواستم که شعری بگوید که کلمة خیمه در آن باشد. گفت؛ ولی مصراع دومش را فراموش کرده بود. گفت، حتماً تماس مي‌گيرد و مصرع دوم را می‌گوید. چند روز بعد از اینکه به شهر و دیارش برگشت، اوایل شب بود که زنگ زد و بعد از کلی احوال‌پرسی، مصرع دوم را گفت و من هم نوشتم:

«خیمه‌لر یاندی نه خیمه، بیری مین عرشه دگر

عرش اونون قبه‌سینه گونده باخیب قدّین اگر»۱

محمدباقر منصوری جوان مداح بیست و هشت ساله‌ای است که سال‌هاست، رنگ شهرت و محبوبیت را به خود دیده است؛ آن هم در مداحی و عرض ارادت به اهل ‌بیتa. منصوری هم مثل بسياري مداحانِ دیگر از کودکی با شور و شوق مداحی انس گرفته و کم‌کم در محضر بزرگان تلمذ و شاگردی کرده است؛ البته داشتن پدربزرگی همچون حاج مسلم‌آقا واعظ مجتهدی از روضه‌خوانان اردبیل در گذشته هم در ظهور و بروز استعدادهایش بی‌تأثیر نبوده است.

منصوری از همان ابتدا پای درس بزرگان نشسته؛ استاداني چون استاد تمدن که هم‌اکنون هم از استوانه‌های مرثیه‌خوانی اهل ‌بیتa است، از نخستین استادانش بوده؛ چراکه اردبیل مهد عاشقان سینه‌چاک اباعبداللهa و نوحه‌خوانان و مرثیه‌سرایان نامی است. مرحوم منزوی، استاد سلیم مؤذن‌زاده، استاد شاهی اردبیلی، استاد تمدن و ده‌ها تنِ دیگر.

چنین است که در همان نوجوانی، اولین نوحه‌اش را از میان اشعار پرشور مرحوم منزوی خوانده است:

وقتی کی قدم قویدو رکابه شه محشر

دوردو حرم اهلی الی قوینوندا مکدر

چوخ عترتی آز وقتده وداع ائتدی گؤروشدو

قایتاردی الیندن گلنی تئز یولا دوشدو۲

منصوری معروف است و محبوب و پرطرفدار. علاقه‌مندانش فقط در ایران نیستند. ترک‌زبانان کشورهای همسایه مثل ترکیه، عراق و به‌ويژه جمهوری آذربایجان آرزو دارند، یک بار هم که شده، در مجالس او شرکت کنند. در خیابان‌های جمهوری آذربایجان که قدم می‌زنی، جابه‌جا عکس‌ها و سی‌دی‌ها و کاست‌های منصوری را می‌توانی ببینی. وقتی از او می‌پرسم که چرا تاکنون برای اجرای برنامه به خارج از کشور نرفته‌ای، ابتدا مکث بلندی می‌کند و بعد با شرمندگی و از سر اجبار می‌گوید: «از کشورهای آذربایجان، ترکیه، عراق و حتی آلمان بارها و بارها مرا دعوت کرده‌اند؛ اما دوست ندارم بروم؛ یعنی به هر جا که حال و هوا و حس و حالش مثل ایران نباشد، نمی‌خواهم بروم. دوست ندارم آلودة مادیات و زرق و برق دنیا شوم. شاید همین نوارها و سی‌دی‌هایی که به آنجاها می‌رود، کفایت می‌کند.»

منصوری هم شجاعت‌خوانی‌اش جذاب و گیراست و هم روضه‌خوانی‌اش. بحث را تخصصی‌تر می‌کنم و دربارة شیوه‌های مجلس‌گردانی ترک‌زبانان از او سؤال می‌کنم. جواب می‌دهد:

«یک شیوه، شجاعت‌خوانی و دوبیت‌خوانی است که در آخر به روضه ختم می‌شود. مداح قصیده‌اي را دربارة یکی از وقایع عاشورا می‌خواند و از مخاطب هم جواب می‌گیرد؛ یعنی در جاهایی که احساس مخاطب برانگیخته می‌شود، مخاطب به ابراز احساسات و تحسین می‌پردازد. هنرِ مداح است که در ابیات خاصی مخاطب را به نکتة خاصی که در بیت وجود دارد، متوجه کند. هر قصیده در انتها با گریزي به روضه متصل می‌شود و مداح به روضه‌خوانی می‌پردازد؛ اما شیوة دیگر، زبان حال است؛ یعنی مداح از همان ابتدا شروع می‌کند به خواندن شعری که متناسب با روضه است و مخاطب نیز
گریه می‌کند.»

یک سؤال همیشه ذهنم را مشغول کرده بود و دوست داشتم برای اولین بار این سؤال را از مداح مشهوري بپرسم. سؤالم این بود که مداح چگونه شعر انتخاب می‌کند؟ آیا مستقیم به سراغ شاعران معروف می‌رود یا هر شعر خوبی که به دستش می‌رسد؟ جواب می‌دهد:

«من عقیده دارم، شعری را که به دل می‌نشیند، باید در مجلس خواند. اگر شعری خواندید و شما را به گریه واداشت، مردم نیز گریه خواهند کرد. ممکن است شعر ضعیفی باشد؛ اما چون تو را به گریه می‌اندازد، باید آن را بخوانی. ممکن است، شعری قوی هم باشد؛ اما اگر روی شما تأثیر نگذاشت، نباید آن شعر را بخوانی. من از شعر کسان زیادی مثلاً کلامی زنجانی یا صادقی تبریزی می‌خوانم و کلاً برایم فرق نمی‌کند که شعر از چه کسی است. فکر می‌کنم مداحان دیگر هم همین‌طور باشند.

حتی این در مورد اشعار غیر ترکی هم مصداق دارد. تا قبل از حاج سلیم مؤذن‌زاده، کسی شعر غیر ترکی نمی‌خواند. اين از ابتکارات حاج سلیم مؤذن‌زاده است که اشعار عربی و فارسی را هم به مداحی ترکی وارد کرد؛ البته این کار باید در حد تنوع‌دادن به کار باشد و نباید به نوعي فرمول مجلس‌گردانی تبدیل شود؛ چون بعضی وقت‌ها اصلاً شنوندگان به این کار علاقه نشان نمی‌دهند.»

از منصوری نظرش را دربارة گرفتن دستمزدهای بالا از سوی مداحان سؤال می‌کنم که می‌گوید:

«در مورد مجلس اهل ‌بیتa، هرکس دربارة دستمزد با صاحبان مجلس صحبت کند، حتی اگر پیشکسوت هم باشد، بي‌شک اشتباه می‌کند و این کار اصلاً توجیه‌پذیر نیست. در این کار معنویت، مهم و برجسته است. وقتی مداح از خانه‌اش خارج می‌شود، باید «یا حسینa» بگوید و خارج شود؛ البته کسی هم که از او دعوت می‌کند، باید جانب انصاف را رعایت کند و از این مسئله سوء استفاده نکند.»

منصوری عقیده داشت: «مداح باید تقوا داشته باشد. تقوا شالودة مداحی است. مداح باید با خودش خلوت کند و حال و هوای معنوی داشته باشد و خودش گریه‌کننده بر حسینa باشد. معروف است که می‌گویند:

«آغلادانماز نوحه‌خوان گر اولماسا آغلار گؤزو»۳

مداح باید مطالعه داشته باشد و بدون مطالعه به مجلس نرود. به مقاتل مسلط باشد و از اشعار ناب غفلت نکند. حنجرة مداح متعلق به او نیست و باید مراقب آن باشد. اهل دود و دم نباشد و هر حرفی را به زبان نیاورد. الآن دیگر با این وسایل ارتباطی مثل موبایل و امثال آن، مداح دیگر باید مراقب رفتار خود باشد؛ چراکه به عنوان الگو در نظر گرفته مي‌شود و در مقابل دید مردم قرار دارد؛ البته در خلوت خود هم باید تقوا و اصول دینی را رعایت کند.»

نظرش را در مورد طرح‌کردنِ مسائل سیاسی در مجالس عزاداری از طرف مداحان می‌پرسم. جواب می‌دهد:

«مداح باید بینش سیاسی داشته باشد؛ اما اینکه نظر خود را در مجلس اهل ‌بیتa بگويد، درست نیست. مجلس اهل ‌بیتa متعلق به همه است و حتی انسان‌هاي لاابالی را هم باید جذب کرد. اگر مداحی جانبداری خود را از گروه و دسته‌ای در مجالس اهل‌ بیتa اعلام کند، ممکن است عده‌ای را از مجلس طرد یا در آنها دل‌زدگی ایجاد کند.»

گفت‌وگو که تمام می‌شود، از منصوری نظرش را دربارة نشریة خیمه می‌پرسم. با علاقة خاصی شعری از مرحوم منزوی مي‌خواند:

«خیمه‌لر یاندی، نه خیمه‌، بیری مین عرشه دگر

عرش اونون قبه‌سینه گونده باخیب قدّین اگر

نام این نشریه بسيار بامسماست. قدر خیمه را بدانید؛ چراکه با اهل ‌بیتa نسبت دارد. مشخص است که برای مطالب نشریه زحمت کشیده شده و کار تحقیقي صورت گرفته است.

این سبک علمی و پژوهشی نشریه، بسيار خوب است. باید مداح سطح علمی خود را بالا ببرد؛ چراکه سطح علمی مخاطبان هم بالا مي‌رود و در نتيجه هر مطلبی را از مداح
نمی‌پذیرند.»

پي‌‌نوشت:

۱. خیمه‌ها سوخت، چه خیمه‌ای؟ هرکدام به صد عرش می‌ارزد/عرش هر روز به قبّة آن می‌نگرد و سر خم می‌کند.

۲. وقتی شاه محشر قدم در رکاب نهاد/اهل حرم دست بر سینه و مکدر ایستادند

با آن جمع بانوان در اندک‌مدتی وداع کرد/همه را بازگرداند و زود به راه افتاد

۳. نوحه‌خوان اگر خود چشم گریان نداشته باشد، نمی‌تواند دیگران را به گریه آورد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

علومي
Iran, Islamic Republic of
مطلب جالبي بود آرزومند توفيق روز افزون شما و مداح ارجمند مي باشم
ماهری از تهران
Iran, Islamic Republic of
باسلام وبلاگ(سلحشوران عاشورا) مجموعه اشعار عاشورایی اثر شاعر جوان و پر احساس اهلبیت(ع)
(فرهادی مراغه ای) تلفن تماس( 09144213878 )
التماس دعا