کد مطلب : ۱۳۵۴۹
امام حسین(ع) در تفکر مسیحیت
گزارشی از نشست گروه انديشه با دکتر آنطوان بارا انديشندة مسيحي
محمدرضا زائری میگوید: «شاعران مسیحی نیز اگر برای پدر امت امیرالمؤمنین(ع)و فرزندش سالار شهیدان شعر سروده و قلمی زدهاند، بیتردید مورد عنایت روحالقدس بودهاند.» در حقیقت این کتاب «تجلی عشق علوی و شور حسینی در آثار شاعران و نویسندگان مسیحی است.»
دکتر آنطوان بارا وقتی با این کتاب روبهرو میشود، بسیار ذوقزده و متعجب میگردد و به ما میگوید: «بسیار خوشحالم که چنین کتابی در مقابلم قرار گرفته؛ چراکه تاکنون نمیدانستم، در عالم مسیحیت این همه متفکر علاقهمند به سیدالشهداء(ع)حضور دارند. این کتاب به صورت مستند، عشق و علاقه مسیحیان را به امام حسین(ع)نشان میدهد.» وی ادامه میدهد: «من نمیدانستم، این متفکران مسیحی برای حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)شعر سرودهاند؛ ضمن اینکه عشق به امام حسین(ع)شور و حرارت خاصی را در قلب همه انسانها ایجاد کرده و من هم به عنوان یک «مسیحی شیعی» همه ارادتم را به ایشان در کتاب «امام حسین(ع)در تفکر مسیحیت» ابراز کردهام.»
دکتر بارا در مورد تألیف کتاب «امام حسین(ع)در تفکر مسیحیت» میگوید: «علت و انگیزه تألیف کتاب «حسین(ع)در اندیشه مسیحیت» مسئولیتی بود که از دوران نوجوانی احساس میکردم؛ چون در کتابهای مدارس، قضیه حادثه کربلا به طور مفصل درج نمیشود و در تاریخ به صورت گذرا مطالبی نوشته شده است. در دوران کار مطبوعاتیام با مقتلی روبهرو شدم و آن را خواندم. چون امانت گرفته بودم، با مداد سیاه در حاشیه دیدگاههای خود را مینوشتم تا بتوانم بعد از آن، این نوشتهها را پاک کنم و کسی که این کتاب را به من داده بود، گفت: «چرا این حاشیهها را که نوشتهای، به کتاب تبدیل نمیکنی؟» گفتم: «من جوان هستم و باید مطالعه کنم؛ چون عاشورا واقعه مهمی است و نباید به طور گذرا درباره آن نوشت.»»
دکتر بارا با اشاره به اینکه شرقشناسان به واقعه کربلا از بُعد مادی نگاه میکنند، فقط تاریخ برایشان ملاک است و روح و انگیزههای الهی این واقعه را در نظر نمیگیرند، میگوید: «ما مسیحیان عرب که در فضای هویت فکری اسلامی زندگی میکنیم، با این اندیشههای اسلامی آشنایی داریم و تفکر مسیحی، ما را به تفکر مسلمانها نزدیک کرده است. ما بر خلاف شرقشناسان، آن قداست واقعه کربلا را در نظر میگیریم.
این کتاب اولین کتابی بود که تألیف و در حدود هفت سال مطالعه و تحقیق کردم و بعد از اینکه منابع متعدد را بررسی کردم، توانستم کتاب را به زیور طبع برسانم. هرچند دشوار بود، تلاش کردم، با زبان مردم عادی آن را نگارش کنم؛ بنابراین افتخار دارم که در مورد این شخصیت تاریخی، یعنی امام حسین(ع)کتابی را از دیدگاه مسیحیت نگارش کنم.»
این پژوهشگر مسیحی با اشاره به نقش خاورشناسان در عرصه پژوهش دین اسلام میگوید: «انصاف بعضی خاورشناسان و مستشرقان از بعضی نویسندگان اسلامی بیشتر است؛ از جمله ابن تیمیه که پایهگذار وهابیت است، میگوید: «خروج امام حسین(ع)برای مسلمانها فتنه بود و امام حسین(ع)بر امام زمان خود قیام کرد!» در حالی که بعضی خاورشناسان و مستشرقان انصاف به خرج دادند و درباره امام حسین(ع)و قیام ایشان با تجلیل یاد کردند که نام این عده در کتاب وجود دارد. همه میدانند، قیام امام حسین(ع)برای قدرت، پادشاهی، پول و ثروت نبود، بلکه برای احیای دین جدش قیام کرد؛ بنابراین هر جا ظلمی وجود دارد، آنجا یزید است و هر جا مظلومیتی باشد، آنجا هم حسین(ع)تجلی مییابد.»
نویسنده کتاب «حسین(ع)در تفکر مسیحیت» همچنین یادآور شد: «خاستگاه اسلام، محمدی و بقایش حسینی است و اگر در مسیحیت نیز کسی چون حسین(ع)داشتیم، هر آینه به یادش در هر کوی و برزن پرچمی برمیافراشتیم.»
این نویسنده برجسته مسیحی در پاسخ به این سؤال که این کتاب چقدر عربی و چقدر مسیحی است و کدام بخش از وجوه فکری ایشان بر دیگری چیره است، میگوید: «من از دیدگاهِ یک مسیحی عرب این کتاب را نوشتم؛ مسیحی به علت اینکه مبانی نظری و فکری من بر پایه اندیشه مسیحیت بوده و عرب از این نظر که به لحاظ قومی عرب هستم و در فضای جهان عرب بزرگ شدهام؛ ولی این را بدانید که اولویت من، اسلامی و گرایشم، شیعی است.»
از او درباره تشابهاتی که در مورد نحوه شهادت امام حسین(ع)و حضرت عیسی(ع)بیان کرده، میپرسم که میگوید: «بنا به اسناد تاریخی و روایات اسلامی و حتی انجیل تلاش کردم، بگویم تشابهات عجیبی میان این دو شهید وجود دارد. گفته میشود، هنگامی که حضرت عیسی(ع)به صلیب کشیده شد، گفت: «من تشنه هستم. به من آبی بدهید.» که آب ندادند و ایشان تشنه شهید شد؛ همچنین امام حسین(ع)در صحرای کربلا تشنه شهید شد و پاسخ این ندا را با شمشیر و تیر و کمان دادند؛ حتی ایشان طفل شیرخوار خود را بر دست گرفت و از قوم دشمن خواست که به این کودک آب دهند؛ ولی آنها با تیر و کمان و توهین پاسخ دادند.
تشابه دیگری وجود دارد، بین قیام، علت خروج و گفتههای این دو بزرگوار که حضرت عیسی(ع)گفت: «من آمدهام که ناموس و دین شما را حفظ کنم.» ولی این قوم پاسخ ایشان را به گونهای دیگر دادند؛ به گونهای که پیشانی ایشان با خاک ساییده شد، کتف و دست او را شکستند و در مورد امام حسین(ع)هم این اتفاق افتاد. امام حسین(ع)قوم خود را فراخواند که در راه خدا پابرجا باشند؛ ولی آنها گوش نکردند. اهانتهایی که بر امام حسین(ع)روا داشتند، همان اهانتهایی بود که به حضرت عیسی(ع)روا داشتند و لباس حضرت عیسی(ع)را پاره کردند و ضربههای کشندهای بر او وارد کردند و امام حسین(ع)هم اینچنین شد. خاتم انگشتر امام(ع)را به سرقت بردند و انگشتان دست ایشان را برای خروج این انگشتر بریدند، بر جسد مبارک ایشان تاخته شد و کمر و سینه و شانه حضرت شکسته شد.
من تلاش کردم، در این کتاب این مظلومیت امام حسین(ع)و حضرت عیسی(ع)را برای اولینبار و بنا بر مدارک تاریخی و روایات مذهبی استخراج کنم و در یکجا بیاورم؛ اما اختلافی بین قیام امام حسین(ع)و خروج حضرت عیسی(ع)وجود دارد، مبنی بر اینکه امام حسین(ع)خانواده خود را با خود برد که حکمت الهی بود و گویا با این حکمت الهی میخواست، این قیام جاودانه بماند.»
اینجا سؤالی پیش میآید؛ اینکه ما در دین اسلام قائل به شهادت حضرت عیسی(ع)نیستیم و معتقدیم، دیگری به صلیب کشیده شده است.
از دکتر بارا در این مورد میپرسم، میگوید: «در این مورد دو روایت وجود دارد؛ روایت مسیحی و روایت اسلامی؛ مسیحیان میگویند، حضرت عیسی(ع)به صلیب کشیده شده است و مسلمانان میگویند، ایشان به صلیب کشیده نشده که من این روایت را نزدیکتر و دقیقتر میدانم و آنچه به عنوان شهادت از آن یاد میشود، منظور این است که شهادت در یک لحظه انجام نشده، بلکه در طول پیامبری حضرت عیسی (ع)، ایشان عذاب و رنج کشید و اهانت دید و این شکنجه، خود، نوعی شهادت است. من از این عذاب و شکنجهها به عنوان شهادت یاد کردهام و مسئله صلیبکشیدن را در کتابم کنار گذاشته و نظر اسلام را تأیید کردهام.
در تاریخ داریم که چطور خداوند متعال راضی نشد، حضرت اسماعیل(ع)قربانی شود و قوچی فرستاد که به جای ایشان ذبح شد؛ بنابراین خدای متعال چطور راضی شده که مسیح(ع)به صلیب کشیده شود؛ پس بعید نیست که آفریدگار حکیم برای حفظ قداست و به این سبب که دشمنانش کار خود را تمامشده، انگارند، در آخرین لحظه امر را بر یهودیان مشتبه کرده باشد.»
تیراژ این کتاب به چند نسخه رسیده است؟ دکتر بارا در این مورد میگوید: «این کتاب به ۳۵ زبان ترجمه شده؛ در پاکستان به زبان اردو ۱۰۰ هزار نسخه، در فرانسه به زبان فرانسه ۲۰ هزار نسخه، انگلیسی ۲۰ هزار نسخه، زبان مشترک آلمانی و فرانسه پنج هزار نسخه و به زبان محلی یکی از ایالات روسیه با شش میلیون شیعه ترجمه شده است و تاکنون ۲ میلیون تیراژ از این کتاب در جهان عرب چاپ و منتشر شده است. چاپ این کتاب فقط در مصر به ۵۰ هزار نسخه رسید. ناشر آن هم
دارالوداع است.»
دکتر بارا گویا کتاب دیگری هم در دست تألیف دارد. از او در این مورد میپرسم که میگوید: «کتابی درباره زندگی و نقش حضرت زینب(س)در دست تألیف دارم که از ۲۵ سال قبل تاکنون درباره آن مطالعه میکنم؛ چون معتقدم که امام حسین(ع)و حضرت زینب(س)دو روی یک سکه فداکاری و ایثارند و همانطور که گفته شد که پیدایش اسلام، محمدی و استمرار دین، حسینی است، در اینجا نیز باید گفت، قیام امام حسین(ع)با نهضت امام حسین(ع)شروع شد و با حضرت زینب(س)به تکامل رسید؛ زیرا زینب(س)این نهضت را به تکامل رساند و نقش پیامآور این پیام بود. یزید تلاش داشت، این پیام را سرکوب کند و فلسفه عاشورا را در لابهلای تاریخ به فراموشی بگذارد؛ ولی زینب(س)بود که با نقش خود این نهضت را پایدار و شعلهور کرد و نقش عظیمی در به تکامل رساندن این پیام داشت.»