تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۱۰
۰
کد مطلب : ۱۳۵۶۳

حنجره‌های موقوفی

گفت‌وگو با سیدحسین موسوی شربیانی، مداح اهل‌بیت(ع)
حنجره‌های موقوفی
داوود بهلولی: من که به‌سختی توانستم، پیدایش کنم و با او تماس بگیرم؛ قراری در دفتر نشریه در تهران و مصاحبه‌ای گرم و دلنشین. وقتی مطلب شیعیان و عزاداری در ترکیه را که محرم سال قبل در نشریه خیمه چاپ شده بود، نشانش دادم، عکس یکی از عزاداران هیئت مسجد زینبیه استانبول را نشانم داد و گفت: «این بنده خدا را می‌شناسم، میاندار هیئت زینبیه استانبول است.»

سیدحسین موسوی شربیانی متولد تبریز است. مثل اغلب مداحان، شرکت در مجالس نوحه و مرثیه‌خوانی و دیدن شور و عشق مداحان و اهل مجلس نسبت به امام حسین(ع)، آن هم در شهری مثل تبریز که مهد مداحان سرشناس و عاشق است، او را به وادی مداحی کشاند. وقتی که فقط ۱۷ سال داشت و او را به علت کمی سن به خط مقدم جبهه‌های جنگ راه ندادند، در پادگان‌های فرستادگان به جبهه نوحه‌خوانی را با سبکی از آهنگران تجربه کرد:

یوللارین باغلی قالیب آی کربلا!
سینه‌لر داغلی قالیب آی کربلا!
حسرتین دیللرده‌دیر
کاروان چؤللرده‌دیر۱

شربیانی تنها نبود و دوستی داشت، به نام غفاری که بعدها شهید و مفقودالجسد شد. این دو با هم در پادگان‌های فرستادگان به جبهه، نوحه‌ها را دوره می‌کردند و می‌خواندند. شربیانی بعد از جنگ به شهر و دیار خود برگشت و در هیئت انصارالحسین تبریز که بسیجی‌ها آن را اداره می‌کردند و بعدها هم در هیئت سادات بنی‌فاطمه و هیئت چرنداب، پای درس استادانی همچون حاج مهدی خادم‌آذریان و حاج ابراهیم رهبر (همان مداحی که نوحه معروف «ای قلم» را خوانده است) زانو زد و درس گرفت و پس داد. او البته اکنون هم بعد از ۲۰ سال خودش را شاگرد می‌داند و از کسانی همچون حاج فیروز زیرک‌کار، حاج غلام‌رضا شیعه‌خلص و حاج حمید طهباز با عنوان استاد یاد می‌کند.

از او درباره اینکه چطور گذرش به خارج از کشور و به‌ویژه ترکیه افتاد و تا به حال در چه کشورهایی مداحی کرده، می‌پرسم. جواب می‌دهد: «ده سال پیش از سوی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اتریش، من را دعوت کردند تا برای هیئتی زیارتی شامل شیعیان ترک‌تبار ساکن وین که راهی ایران بودند، مداحی کنم و آنها را در سفر به ایران همراهی کنم. خدا خواست و مداحی ما را پسندیدند. دوباره ما را دعوت کردند تا در خود وین بخوانم. ارتباط آنها با هم‌وطنانشان در ترکیه و معرفی من به آنها باعث شد که برای مداحی به استانبول دعوت شوم. اکنون هشت سال است که پیوسته به ترکیه و کشورهایی مثل جمهوری آذربایجان دعوت می‌شوم و در شهرهای مختلفی که شیعیان در آن سکونت دارند، مداحی می‌کنم؛ البته بیشتر جمعیت جمهوری آذربایجان شیعه هستند.

چهار سال است که هر سال در شهادت‌ها و ولادت‌ها به زینبیه استانبول می‌روم؛ کم‌وبیش سالی ۴ تا ۵ بار. دیگر عادت کرده‌ام و وقتی نمی‌روم، انگار چیزی را گم کرده‌ام و آنجا را هیئت خودم می‌دانم. همین‌طور در مسجد ایرانیان استانبول نیز چند باری خوانده‌ام. به شهر ایغدیر که یکی از شهرهای شیعه‌نشین ترکیه و نزدیک به مرز ایران است هم چند بار دعوت شده‌ام.

یک‌بار به آنکارا دعوت شدم و در آنجا در خانه فرهنگ جمهوری اسلامی، هیئتی تشکیل دادیم، به نام هیئت انصارالمهدی. بیشتر اعضای آن، دانشجویان ایرانی بودند و می‌گفتند، ما در اینجا دلمان می‌گیرد و دوست داریم، هیئتی داشته باشیم. این شد که هیئت انصارالمهدی تشکیل شد. اکنون هم ایرانیان و شیعیان ترکیه‌ایِ ساکن آنکارا در این هیئت حضور می‌یابند. دو بار هم به مناسبت اعیاد مذهبی از سوی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به جمهوری آذربایجان دعوت شدم. یک‌بار هم از بلژیک گروهی از شیعیان ترک‌زبان را به سفر زیارتی قم و مشهد آوردیم.»

شربیانی درباره فعالیت‌های شیعیانِ کشورهایی که در آنجا مداحی کرده، می‌گوید: «اول از اتریش شروع کنم که شیعیان در شهر وین ساختمانی را اجاره کرده‌اند و از آن به عنوان حسینیه استفاده می‌کنند. هر کدام هم مبلغی را به سهم خودشان برای هزینه‌های آن مثل اجاره و امثال آن پرداخت می‌کنند. شیعیان در ایامی که حسینیه فعال است، از شهرهای دور خودشان را به حسینیه می‌رسانند و در مراسم شرکت می‌کنند.»

او درباره شیعیان ترکیه هم می‌گوید: «الحمدلله صلاح‌الدین اؤزگوندوز، رهبر شیعیان ترکیه و همین‌طور حمید توران، امام جمعه مسجد زینبیه استانبول، شیعه را در ترکیه سربلند کرده‌اند. در ترکیه مراسم‌ عزاداری از شبکه‌های مختلف به‌ویژه «زهراتی‌وی» پخش می‌شود که البته در جمهوری آذربایجان هم مخاطبان بسیاری دارد.

در ترکیه بسیاری از سنی‌ها هم برای امام حسین(ع)گریه می‌کنند و در عزاداری‌ها شرکت می‌جویند. مردی سنی بود که دو پسر دوقلو داشت و اسمشان را حسن و حسین گذاشته بود و می‌گفت: «من نام نوه‌های پیامبرsرا روی فرزندانم گذاشته‌ام و آنها را دوست دارم.»

عشق و ارادت شیعیان ترکیه واقعاً مثال‌زدنی است. علاقه آنها به مقام معظم رهبری هم واقعاً انسان را شگفت‌زده می‌کند. حتماً باید در انتهای هر مراسم برای سلامتی ایشان دعا کنم. چنین انسان‌هایی در آنجا هستند. خلاصه دستگاه امام حسین(ع)بسیار گسترده است. در اتریش نوحه‌های سعدی زمان را به لهجه استانبولی دیدم که به صورت پرونده درآورده بودند و استفاده می‌کردند.»
این مداح اهل بیت(ع)درباره دشواری‌های آشنایی با شیوه عزاداری در خارج از کشور می‌گوید: «باید بگویم که اینها حتی گریه‌کردن را هم از ما آموخته‌اند. همه شیوه‌‌های مداحی را از ما یاد گرفته‌اند و یاد می‌گیرند. کوچک‌ترین حرکتی را زود می‌آموزند. گاهی در مداحی، کار بسیار مشکل می‌شود؛ مثلاً در سینه‌زدن که میاندار ندارند و باید یک میاندار با خودمان ببریم یا کسی را انتخاب کنیم و به او توضیح دهیم که چه وظیفه‌ای به عهده دارد؛ ولی در کل الحمدلله فرهنگ عزاداری حسینی، دیگر در آنجا ریشه دوانده است و جوانان آن هیئت‌ها بسیار در سینه‌زنی پیشرفت کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که اکنون در پانزده سبک سینه‌زنی می‌کنند.»

وقتی می‌پرسم: «از نظر آموزش مداحی، آیا برنامه خاصی در ترکیه پیاده می‌شود یا خیر؟» پاسخ می‌دهد: «متأسفانه به جز خودم نشنیده‌ام که کسی به عنوان مداح و نه واعظ، رابطه نزدیک و پیوسته با هیئات خارج از کشور داشته باشد؛ در حالی که با وجود این همه عشق و محبتی که آنها به اهل بیت(ع)دارند، باید کار جدی فرهنگی از سوی ایران انجام گیرد؛ چون شیعیان ترک‌زبان در خارج از کشور، چشمشان به ایران است و عزاداری ترک‌زبانان در ایران، الگوی آنان است. هر شعری را نمی‌توان در آنجا خواند و هر سبکی را اجرا کرد. باید چیزی خواند که واقعاً آموزنده باشد. با توجه به اینکه ترکیه هرچه باشد، رابطه وسیع‌تری با غرب دارد، کار من و واعظانی که به این کشور سفر می‌کنند، دو چندان می‌شود؛ هم باید ریشه‌های عزاداری در آنجا محکم شود و هم باید مواظب بود که خدای ناکرده عزاداری‌ها به انحراف کشیده نشود. گاهی سختی کار باعث می‌شود که تصمیم بگیرم، دیگر به این کار ادامه ندهم.

من در همان فرصت‌های اندک، برای جوانانشان کلاس‌هایی را برگزار کرده و به آنها اصول مداحی را آموزش داده‌ام؛ اما کافی نیست و واقعاً یک‌تنه چقدر می‌شود، کار انجام داد. سعی می‌کنم، کم‌کم کار را به خودشان تحویل دهم. به ده-بیست نفر آموزش داده‌ام و اکنون هم کم‌کم می‌خوانند. سعی هم می‌کنم، به انحراف نروند. گرچه گروهی از جوانان دوست دارند، به شیوه عزاداری‌هایی که کم‌وبیش به نام عزاداری پاپ معروف است، بپردازند؛ اما آنها را مطلع می‌کنم که این‌گونه عزاداری‌ها صحیح نیست و رهبری نیز این‌گونه عزاداری‌ها را نمی‌پسندد. آنها هم، چون نسبت به مقام معظم رهبری حساسیت دارند، حرف را بهتر می‌پذیرند. در اتریش هم با کسی به نام اسماعیل سویوق اهل ترکیه و مقیم وین اتریش کار کرده‌ام. به او نوحه داده‌ام و او هم در اتریش می‌خواند.»

از مشکلات تفاوت لهجه ترکی ایران و ترکیه هم پرسیدم که گفت: «در آنجا برخی واژگان را عوض می‌کنم و با لهجه استانبولی می‌خوانم؛ مثلاً به جای «زینبم منله دانیش»، می‌گویم «زینبم بنله کونوش»؛ البته آنها آن‌قدر این نوحه‌ها را خوانده‌اند و شنیده‌اند که کم‌وبیش با لهجه ترکی آذری ایران آشنا هستند و متوجه می‌شوند.

سؤالات دیگری هم پرسیدم؛ از جمله:

اینکه بعضی مداحان هر سال باید سبک جدیدی بخوانند و مخاطبان هم همین‌طور توقع دارند، درست است یا نه؟

در مداحیِ ترک‌زبانان، نوحه‌ها و آهنگ‌های گذشته، تازه‌تر می‌شوند، مانند این بیت:

گؤزیاشیمی یارالارینا مرهم ائیلرم
عالم بیلیر کی هر یارانین بیر داواسی وار۲

این بیت هر سال که می‌گذرد، تازه‌تر می‌شود و همه هم با آن گریه می‌کنند؛ چون به بعضی روضه‌ها توجه خاصی شده است. شاعران بزرگی چون سعدی زمان و نیّر چنان نوحه گفته‌اند که هر زمان می‌خوانی، تازه است و کهنه‌شدن ندارد. فقط ممکن است، در آهنگ تغییر کند. نوحه هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود.

درباره سبک و سیاق مداحی در میان ترک‌زبانان به‌ویژه تبریز صحبت کنید.

در میان ترک‌زبانان تحریفات در مداحی بسیار کم است. در تبریز اگر در خواندن اشتباه کنیم، استادان سریع در همان مجلس گوشزد می‌کنند. این به دلیل احترام به امام حسین(ع)است. حاج حمید طهباز که من ارادت خاصی به ایشان دارم، حرف‌ها و کارهای عجیبی دارند؛ مثلاً در مجلس اگر کسی اشتباه بخواند، سریع می‌گوید: «بنشین.» یا مثلاً می‌گوید: «سند اوخوما.» یعنی به حاشیه نرو و اصل سخن را بگو... سخن خودت را بگو.

در تبریز نوحه را به ردیف می‌خوانند. به‌فرض اگر کسی قتلگاه را خوانده، نفر بعد، دیگر علی‌اکبر(ع)نمی‌خواند، بلکه سخن آن مداح قبلی را ادامه می‌دهد. این روال مجالس اصیل است. اینها از ابتدا وجود داشته‌اند. معمولاً هم نوحه‌ها از حفظ خوانده می‌شود. در تبریز چند گونه عزاداری هست: عرب، عجم، زنجیر. نوحه‌های عجم بسیار کم‌یاب است؛ چون هرکسی نمی‌تواند بخواند. این‌ نوحه‌ها بسیار دقیق و بر اساس نوت هستند. در تهران شاید دو، سه نفر می‌توانند بخوانند. این سبک، ویژه ترک‌زبانان است. حاج یعقوب، حقیقت پانزده سال پیش به مداحان جوان می‌گفت: «این سبک‌ها را از دست ندهید. این میراث ماست.» اکنون سعی می‌کنند، این سبک را حفظ کنند. در تبریز هم یک هیئت خیابان وجود دارد که آن زمان رئیسش آقای یزدانی بود. در تبریز دو، سه هیئت عجم هست. سینه‌زدن این هیئت‌‌ها بسیار سخت است و سینه‌زن باید ده-پانزده جلسه در مجلس حاضر شود تا بتواند، مانند آنها سینه‌زنی کند. سینه‌زنی عرب دودستی است؛ ولی در عجم با لبه دست به سینه زده می‌شود و فاصله میان دو ضربه، زیاد است و بسیار آرام سینه زده می‌شود. بدن و پا نیز حرکات خاص خودشان را دارند. در تهران هم فقط یک هیئت را آقای شادرس، تازگی تأسیس کرده که عجم می‌خوانند.

در میان ترک‌زبانان به‌ویژه تبریز، مصیبت زیاد خوانده نمی‌شود. بیشتر شجاعت خوانده می‌شود. روضه‌ مکشوف هم خوانده نمی‌شود. این چیزی است که به ما گفته‌اند و نباید خواند؛ مثلاً شاعران، روضه قتلگاه یا آتش‌زدنِ در را بسیار خوب گفته‌اند؛ ولی نکات ریز و اوج مصیبت را ذکر نکرده‌اند؛ چراکه این کار دل امام زمان(عج)را می‌سوزاند و قساوت قلب می‌آورد. اینها حقیقت بوده؛ اما ما سعی می‌کنیم، از شجاعت و استقامت آن حضرات بخوانیم که مجلس را پرحرارت می‌کند.

عیساده‌کی دم سنده‌ اولان قدر دم اولماز
عشقین کیمی دنیاده بؤیوک بیر نعم اولماز
هر دلده سنین عشقین اولا اوندا غم اولماز
قلبینده‌کی عشقین منه جنت‌دی عم‌اوغلو۳

در تبریز نوحه، سنگین خوانده می‌شود. اشاره‌ای می‌کنند و مجلس به هم می‌ریزد. مداحان به خود جرئت نمی‌دهند، روضه مکشوف بخوانند و اصلاً به آنها اجازه نمی‌دهند، چنین روضه‌ای خوانده شود. باید عظمت معصومین(ع)گفته شود. باید این نکته گفته شود که چرا با خانم فاطمهwچنان برخوردی شد؛ نه اینکه مصیبت آشکار گفته شود. ترک‌زبانان برای یک جمله، دقایق متمادی گریه می‌کنند و نیازی نیست که مکشوف خوانده شود. هیئتیِ ترک‌زبان سخن را تحویل می‌گیرد و اصلاً نیازی نیست، بیش از آن گفته شود؛ دیگر باید مداح میکروفون را زمین بگذارد و او هم با آنها گریه کند.

در مورد شعر هم، نوحه‌خوانان، شعرهای قدیمی را حفظ کرده‌اند و نوحه‌ها را می‌شناسند. شنوندگان هم همین‌طور هستند و اگر در مجلس، شعر از یاد مداح برود، شنونده آن را یادآوری می‌کند. شنونده دوست دارد که مداح از حفظ بخواند؛ اما بعضی شعرها «یک‌بار مصرف» است. شعرهای فارسی هم که به صورت سنتی در ابتدای مجلس در تبریز می‌خوانند، بیشتر از «سازگار» است و همین‌طور شعرهای فارسی، مرحوم «سعدی زمان».

در تبریز باید شعر سند داشته باشد. هر سخنی را نمی‌توان گفت و هر شعری را نمی‌توان خواند. من خودم شعرهای «خوشزاد» را که ساکن مشهد است، می‌خوانم. شاعر باید آن‌قدر شعر بگوید و خود را بالا بکشد تا شعرش بدان حد برسد که در مجلس اهل ‌بیت(ع)خوانده شود. به هر شاعر نمی‌توان اعتماد کرد. اگر شاعر می‌خواهد شعرش خوانده شود، باید خود را به زحمت بیندازد؛ چراکه هر شعری در حد اهل ‌بیت(ع)نیست و باید از نظر سندی نیز خیالمان راحت باشد؛ ولی من چون بیشتر خارج از کشور می‌روم، از شاعر، شعر می‌خواهم و می‌گویم که فلان‌سبک و شیوه باشد و بر اساس آن شعر بگوید.

در مورد دستمزد در مداحی چه نظری دارید؟

ما اصلاً در مورد دستمزد صحبت نمی‌کنیم؛ یعنی بر سر اهل ‌بیت(ع)معامله نمی‌کنیم. مداح نباید روضه‌فروش باشد. به بیان دیگر باید درآمدی برای خود داشته باشد تا چشمش به دنبال دستمزد مداحی نباشد.

مداح باید با اربابش طرف باشد و بیان‌کردن بحث دستمزد به نوعی توهین است. مداح باید فی سبیل الله بخواند. ما باید الگو باشیم، به‌ویژه امثال من که خارج از کشور مداحی می‌کنیم، نباید بحث دستمزد را میان بکشیم؛ حتی اجازه نمی‌دهیم، کسی در مورد دستمزد با ما صحبت کند؛ ولی اینکه صاحب مجلس چیزی به مداح بدهد، چه باارزش و چه بی‌ارزش به خود او برمی‌گردد و ما آن را به حساب
هدیه می‌گذاریم.

مداحان تبریز و کلاً ترک‌زبانان همه این‌گونه هستند؛ یعنی روضه‌فروشی نمی‌کنند. می‌گویند ما با اربابمان معامله و حنجره‌مان را برای امام حسین(ع)وقف کرده‌ایم و اگر چند هزار نفر باشند، می‌خوانیم و دو نفر هم مخاطب داشته باشیم، باز با همان عشق و شوق می‌خوانیم.

در مورد ویژگی‌های مداح توضیح دهید.

مداح باید تقوا داشته باشد. ائمه(ع)را به‌خوبی بشناسد و به دلیل اینکه برای دیگران الگوست، در کوچک‌ترین مسائل ظاهری خود هم باید دقت داشته باشد. نوع پوشش مداح، نحوه برخورد با مردم و حتی وضعیت خانواده مداح هم مهم است و باید بر آن نظارت داشته باشد. ممکن است در یک مجلس مداح نتواند به قول معروف گریه بگیرد؛ ولی در مجلسی دیگر با یک بیت مجلس به هم بریزد. این از توجهات حضرات معصومین(ع)است. هدف مداح باید انجام وظیفه باشد، پیامش را برساند و سخنش را بگوید و کنار بکشد.

به من و امثال من فقط کباب امام حسین(ع)رسیده است. چه بسیار کسانی که به دلیل ذکر یاد و نام امام حسین(ع)کشته شده‌اند؛ اما اکنون ما در نعمت هستیم. ما به مجلس می‌رویم و آن ‌کسی که در مقابل ما چای می‌گذارد، شخصیتش بسیار بیشتر از ماست؛ اما به عشق امام حسین(ع)خدمت می‌کند. در این دستگاه هرکس خود را کوچک بداند، همان‌قدر بزرگ می‌شود.

پی‌نوشت:

۱. ای کربلا! راهت بسته است/سینه‌ها داغدار مانده است/حسرت تو بر زبان‌هاست/و کاروان در بیابان‌ها.
این نوحه از نوحه‌های قدیمی است که در زنجان می‌خواندند.
۲. اشک چشمم را مرهم زخم‌هایت می‌کنم/خدا می‌داند که هر دردی، دوایی دارد.
۳. دم عیسوی همانند دم تو نیست/هیچ نعمتی به بزرگی نعمت عشق تو در دنیا نیست/در هر دلی که عشق تو گنجید، غم نمی‌گنجد/ای پسر عمو! عشقی که در دل توست، برای من همچون بهشت است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما