کد مطلب : ۱۳۵۶۵
صدا باید در اختیار مداح باشد
دانستیهای یک خواننده
گفتوگو با حسین قدوسی
ابتدا استاد علی بهاری که حدود یک سال و نیم پیش فوت کرد. ایشان به همراه سیدجواد ذبیحی و حاج آقا احمدیان در رادیو میخواند. یادم میآید که در آن زمان چهار اذان با صدای سیدجواد ذبیحی، مؤذنزاده اردبیلی، حاج محمد آقاتی و علی بهاری پخش میشد و اولین اذانی که از رادیو شنیده شد، اذان مرحوم بهاری در سال ۱۳۳۲ بود؛ بعد از آن در سال ۱۳۳۴ اذان مرحوم مؤذنزاده پخش شد. بعد از استاد بهاري، از استاداني همچون حاج آقا نوایی -که خود از پیشکسوتان و رئیس جامعه مداحان بود- حاج نصرالله اشرفی و حاج آقا ملک بهرههای فراوان بردهام و از هر کدام تکهها و روشهایی را آموختم.
این تکه و روشها را چگونه آموزش دیدید؟
من از ۱۲ سالگي نوحهخواني ميکردم؛ ولي از همان ابتدا استاد نداشتم و صرفاً هرچه ميخواندم، بر اساس تجربه و شنيدههايم بود. وقتي کلاس ششم یا هفتم بودم، از ساری دسته عزاداریاي آمده بود و مداحي، نوحهای را خواند. یکی از همکلاسیهایم آن را نوشت و به من داد. من هم در مدرسه اجرایش کردم. این نوحه، آهنگ تازهای به نام «اکبر کجا روانی» داشت که در بهشهر اجرا شد و من در هیئت با بچههای همسن و سال آن را خواندم. يکي گفت: «چرا فقط همین نوحه را میخوانی؟» نوحه دیگری به من داد و آن را اجرا کردم. پیرمردی نيز نوحه دیگری با مضمون «چون به زمین بلا/وای حسین قَدْ قَتَل» به من آموخت.
من به اين کار عشق ميورزيدم؛ به همين علت آنقدر به دنبال استاداني چون استاد بهاري در مجالس شرکت کردم تا کمکم رابطه برقرار شد. به منزلشان رفتوآمد ميکردم، از کتابها و سرودههايشان استفاده میکردم و کار به جایی رسید که پس از دو سال هر کجا مجلسی داشتند، من هم برنامهای اجرا میکردم.
آیا مداحي در ميان پدران شما هم رواج داشته است؟
بله؛ در کتاب «دانستنیهای یک خواننده» اشاره کردهام که بهترین صدا، صدای موروثی است که خوشبختانه هم پدرم و هم مادرم از صدای خوبی بهرهمند بودهاند و فرزندان من هم صدای خوبی دارند؛ ديگر اينکه صدا باید در اختیار خواننده باشد و در هر دستگاهی که میخواند، بهويژه در قسمت «اوج» جواب بدهد. وای به وقتي که خواننده در اختیار صدا باشد.
در شهرستان بهشهر، مداحی چگونه اجرا میشد؟
بستگی به سن و سال مداحان داشت. پیرمردی در حدود ۹۰ سال بود که ابتدا پیشدرآمدي میخواند؛ سپس سینهزنی را آغاز میکرد و در انتها جوشی (سینهزنی با ضرباهنگ تند) میگرفت؛ اما مداحی داشتیم که قصیدهخوانی میکرد، مدح و منقبت ائمه اطهار(ع)را میخواند، به بهترین شکل شجاعت و مقام حضرات معصومین(ع)را نمایش ميداد و در نهايت به سراغ روضه و مصیبت میرفت. یادم میآید که او براي ضبط کارش به هیچکس اجازه نمیداد و متأسفانه با مرگش، همه اندوختههایش از بين رفت؛ به هر حال برخی در سینهزنی تخصص داشتند و برخی هم در مداحی و منقبت که پيش از اینکه روحانی به منبر برود، میخواندند. امروز دیگر مردم براي شنیدن آن قصايد وزین و زیبا حوصله ندارند.
در گذشته سینهزنیها مطول بود و مثل امروز نبود که دو بند و سه بند داشته باشند و بند اول را پنج یا شش بار تکرار کنند. برخی اوقات متن نوحهها به چندین صفحه میرسید که زمان طولانی سپری میشد تا به پايان برسد.
قرائت قرآن مجید به چه صورتی است؟ آیا از الحان بومی و ایرانی استفاده میشود یا الحان عربی؟ همينطور چاووشیها را بیشتر در چه دستگاهی میخوانید؟
در اینجا برخلاف تهران -که قرآن را هم مداح میخواند- ابتدا قاریاي، نیم ساعتی مجلس را با تلاوت قرآن اداره میکند؛ پس از آن مداح به اجرای برنامه میپردازد و در آخر، سخنران به منبر میرود و سخنرانی میکند. در قدیم قرآن را به سبک سنتی میخواندند و امروز همانند قاریان عرب در مقامها و الحان عربی اجرا میکنند؛ همچنين چاووشی یک سبک دارد و آن هم در دستگاه چهارگاه است. [ایشان یک نمونه چاووشی در دستگاه چهارگاه اجرا کرد که در سیدی جامهدران به استحضار میرسد.]
اذان را به چه سبکی میخوانید؟
من اذان را به سبک استادم، آقای بهاری ميخوانم. متأسفانه در تجلیلی که از ایشان شد، هرچه در رادیو گشتند، اذان ایشان را برای پخش نيافتند. [قدوسی این اذان را در آواز بیات ترک خواند که با اذان مرحوم مؤذنزاده متفاوت بود. این اذان را هم در سیدی جامهدران خواهید شنید.]
تا چه اندازه با دستگاههای آوازی آشنایی دارید و چه مقدار از آنها در مجالس استفاده میکنید؟
من دستگاهها را میشناسم؛ البته بیات ترک، شور، سهگاه و مخالف و ماهور را بیشتر اجرا میکنم؛ چراکه با فضای موسیقی مذهبی نزدیکترند؛ در ضمن من آواز را به صورت کلاسی کار نکردهام. بیشتر از خوانندههای رادیو و تلویزیون یاد گرفتهام و از آنها الگوبرداری میکردم. زمانی که بچه بودم، رادیو برنامهای داشت، به نام «شما و رادیو» که از ساعت ۸ تا ۱۲ ظهر پخش میشد. در آن زمان چون تلویزیون نبود، همه موسیقیها از رادیو پخش میشد. در این چهار ساعت از پای رادیو تکان نمیخوردم و دستگاههای موسیقی را از این طریق یاد گرفتم.
من اصلاً آواز محلی نمیخوانم. بیشتر سبک اصیل و دستگاهی اجرا میکنم و به آن علاقه دارم.
به جز نوحهخوانی فعاليتهاي ديگري هم داريد؟
در همه جلسات به فضل الهی فعاليت ميکنم. تخصص در ولادتها، عروسیها، ولیمهها، روضه، مرثیه، نوحه و ... دارم و اشعار زیادی را هم در مورد این نغمهها جمعآوری کردهام.
درباره آموزش دستگاههای آوازی، برای مداحان چه نظري داريد؟
بسیار مفید است که مداح دستگاهها را بشناسد. اتفاقاً در این شهر هم در کانون مداحان دو، سه جلسه است که برای مداحان کلاس گذاشتهایم. هفت دستگاه را به آنها معرفی کردم و اکنون در حال آموزش آنها هستم.
در این ده سالِ اخیر شاهدیم که انواع و اقسام سبکهای آهنگهای غربی به مراسم عزاداری ما وارد شده است. با روند موجود موافقید یا خیر؟
يکبار در زاهدان، يکي از مسئولان صدا و سيما از من پرسيد: «این مداحان چرا اینگونه میخوانند؟» و گفتم: «تقصیر شماست که آن را پخش میکنید.» در جایی دیگر یکی از روحانیهای شهر ما میگفت: «در حرم امام حسین(ع)شاهد بودم که تعدادی از این آقایان وارد شدند و قلادهای به گردن داشتند و میگفتند: «یا امام حسین(ع)ما خرتیم، خبر نداری ار ار/یا امام حسین(ع)ما سگتیم، خبر نداری او او!»» خب مراجع هم این آهنگها و کلمات را حرام دانستند و گفتند که این عده را باید از مملکت بیرون کرد و چون چیزی برای عرضه ندارند، میروند صحرای کربلا، گشتي میزنند و آخرش سراغ چشمهای حضرت عباس(ع)میروند. باید به این مداحان گفت که ما چشمهای امام موسی صدر را دیديم که قشنگ بود، آیا شما هم قشنگی چشمهای اباالفضل(ع)را دیدهاید؟ به قول مقام عظمای ولایت: «آقا ابالفضل(ع)فقط چشمایش قشنگ بود؟ مکتبش، هدفش، عبد صالح بودنش قشنگ نبود؟ لب آب رفتن و آب نخوردنش قشنگ نبود؟»
برخی معتقدند که همانند علم و فناوري که بهروز میشود، مراسم عزاداری هم باید سبکهای جدید و نو داشته باشد و از آن شکل قدیمی -که دیگر کهنه شده- خارج شود. چه نظری دارید؟
اگر این تفکر درست باشد، باید گفت که قرآن هم، چون قدیمی شده، باید کنار گذاشته شود. خیر؛ هر چیزی جديدش خوب است؛ ولی دوست کهنهاش. روزي به این جوانها گفتم: «اگر نماز صبحتان قضا شود، شما باختهاید و این عزاداریتان که تا نیمههای شب طول میکشد، فایدهای ندارد.»
مداح ابتدا باید مراقب خودش باشد، اهل تقوی باشد، آنچه خودش میگوید، عمل کند؛ چراکه دیگران از او سرمشق میگیرند و از قبل پول را طی نکند؛ چراکه پنج هزار تومان مجلس امام حسین(ع)ارزش بیشتری نسبت به صد هزار تومان مجلس ختم دارد.
درباره کتابي که در حال نوشتن آن هستيد، بگوييد. اين کتاب چه موضوعي دارد؟
مجموعهای شش جلدی است که در مرحله تألیف آن هستم. روزي به برنامه «روز جهانی ماما» دعوت شدم و باید در کتابهاي مختلف میگشتم تا اشعار یا مطالبی در مورد ماما پیدا کنم که کار بسیار سختی بود. تصمیم گرفتم، مجموعهای تألیف کنم که در مورد همه موضوعات، اشعار، سخنرانی و ... داشته باشد تا هر مداحی در مورد هر موضوعی بتواند، خوراک مقوی و کاملی داشته باشد. تاکنون حدود دو هزار جلد، کتاب مطالعه کردهام و کتابهای زیادی را هم پیش رو دارم تا مطالبی را که میخواهم پیدا کنم.
تقسیمبندی این موضوعات بر چه اساسی و در چه زمینههایی است؟
تقسیمبندی موضوعات همانند فرهنگهای لغات «الفبایی» است؛ مثلاً در حرف «آ» کلماتی چون (آفریدگار، آه مظلوم، آفات زبان، آق والدین، آسایش و ...) را آوردهام و در مورد هرکدام، از یک تا صد منبر مینویسم که هر منبر از یک تا ده صفحه است؛ مثلاً در مورد آفات زبان تصمیم دارم، پنجاه منبر بنویسم. ابتدای هر منبر با اشعار شروع میشود و بعد از آن سخنرانی علما، ادبا و ... درباره آن موضوع آورده میشود.
نوشتن اين کتاب از چهار سال قبل شروع شد و سعی میکنم تا سال آینده برای چاپ آماده شود. تا کنون هر حرفی از حروف الفبا پنجاه، شصت عنوان و هر عنوان از یک تا صد منبر دارد. هنوز براي آن نامي انتخاب نکردهام؛ ولي با توجه به فرصتي که دارم، نام مناسبي براي آن خواهم يافت. هرچه مداحان از موضوعات مذهبی بخواهند، در این کتاب آمده باشد.
به جز اين کتاب، کتاب ديگري به نام «دانستنیهای یک خواننده» دارم. این کتاب شامل ده بخش است که هربخش شامل موضوعات گوناگون است؛ همچنين دیوان اشعاري هم در دست انتشار دارم.
در صورت امکان یکی از بخشها را برای ما معرفی کنید که شامل چه موضوعاتی است.
مثلاً بخش اول شامل موضوعاتی چون «تعریف صدا از دیدگاه پزشکی، تعریف صدا از دیدگاه معنوی، ساختمان حنجره و تولید صدا، سرمایه اولیه خوانندگی، علل گرفتگی صدا، فرق بین صدای مرد با صدای زن و ...» است که در مورد هر موضوع توضیحات کامل و جامعی آوردهام و ۹ بخش دیگر هم به آن اضافه میشود.