کد مطلب : ۱۳۶۰۲
نیمه تمامی حج امام حسین(ع) و تحلیلهای سیاسی مبتنی بر آن
تمام ناتمام حج
امام حسین(ع)حج را نیمه تمام رها کرد، نکرد
در حقیقت شیخ مفید با بیان عبارت «و جعلها عمره» بر این باور است که امام(ع)نیت خود را درباره حج تغییر داده است. طبق نظر وی، ایشان با نیت حج تمتع به مکه وارد میشود. وقتی اوضاع بحرانی شهر را میبیند و مطلع میشود که سربازان یزید قصد دارند، ایشان را ترور یا دستگیر کنند، برای حفظِ حرمتِ حرمِ امنِ الهی، نیت خود را تغییر میدهد، تمتع را به عمره تبدیل و قبل از آغاز حج، مکه را ترک میکند.
در مقابل این برداشت، عدهای بر این باورند که امام(ع)از ابتدا با نیت حج تمتع به مکه وارد نشده و نسبتِ تغییر نیت از عمره مفرده به تمتع را در مورد ایشان ناصواب دانسته و آن را از تحریفات عاشورا قلمداد کردهاند.
محمد صحتی سردرودی در کتاب «تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (ع)» مینویسد: «بارها شنیدهایم و در کتابها و مقاتل خواندهایم که میگویند: امام حسین(ع)به حج یا به عبارت دیگر به عمره تمتع احرام بسته بود؛ اما چون دانست که مزدوران یزید میخواهند، حضرتش را در حرم امن الهی بکشند، ناچار شد، حج خود را ناقص و نیمهتمام رها کند و به تعبیر آنها حج را به عمره مفرده تبدیل سازد؛ اما این سخن بیگمان خطا و اشتباه است و واقعیت این است که امام حسین(ع)از همان اول به نیت عمره مفرده احرام بسته بود.» [صحتی، ۱۳۸۵، صفحه ۱۳۷ و ۱۳۸]
وی در ادامه توضیح میدهد که بنا بر فقه اهل بیت(ع)در همه ایام سال میتوان عمره مفرده به جا آورد و همچنین میتوان عمره مفرده را در ایام حج به تمتع تبدیل کرد و در انجام این کار اختیار با خود شخص است. در این ماجرا نیز امام حسین(ع)میتوانست چون در موسم حج قرار داشت، این کار را بکند؛ اما به دلایل از پیش گفته، این کار را نکرد و مکه را به قصد کوفه ترک نمود.
اگرچه در بیشتر متون تاریخی که در این باره به نگارش درآمده و نمونهای از آن را در ابتدای این نوشتار آوردیم، صحبتی از نیت امام(ع)به میان نیامده، به هر حال از عبارات آنها هر دو سخن برداشت میشود. طبق این عبارات، هم ممکن است که امام(ع)با قصد عمره مفرده به مکه وارد شده، آن را انجام داده و به سمت کوفه رفته باشد و هم امکان دارد که با قصد حج تمتع به مکه رفته و با دیدن اوضاع، نیت خود را عوض کرده باشد.
در این میان معتقدان به نیت عمره مفرده امام(ع)از ابتدا به دو حدیث از امام صادق(ع)استناد میکنند که در کتاب «وسائل الشیعه» آمده و بیشتر به استنباط این حکم فقهی یاری میرساند که هرکس در ایام حج در مکه باشد، میتواند بدون انجام حج، قبل از ورود به عرفات به عمره مفرده اکتفا و مکه را ترک کند. در همان احادیث تأکید میشود که امام حسین(ع)نیز چنین کرده است.
اگرچه تبدیل نیت، اشکال شرعی ندارد، قائلان به قول اول بهشدت معتقدان به قول دوم را تخطئه میکنند. صحتی از قول محمد ابراهیم جنّاتی نیز در کتاب خود چنین میآورد: «در کتابهای مقاتل و سخنرانیِ بسیاری از سخنرانان، این است که وی [امام (ع)] محرم به احرام حج شد؛ ولی ترسید خونش را در خانه خدا بریزند؛ بنابراین حج را بدل به عمره مفرده کرد و بعد از انجام عمره از مکه خارج شد. این گفتار صد در صد خلاف واقع است.» [همان، صفحه ۱۳۸ و ۱۳۹]
شاید این اصرارها به سبب علم امام(ع)باشد؛ بحثی که البته کمتر در این مورد به آن استناد شده؛ چراکه همانگونه که بیان شد، نیمهتمام گذاشتن حج به این شکل از نظر شرعی اشکال ندارد؛ بهویژه برای کسی که یکبار حج واجبِ خود را انجام داده است؛ بنابراین فقط استناد به علم امام(ع)به طرفدارانِ نظریه اول میتواند جرئت دهد، به این طریق موضعگیری کنند. علم امام(ع)بحث درازدامنی است و شاید چالشبرانگیزترین احتجاجات را در این زمینه مرحوم صالحی نجفآبادی در کتاب «شهید جاوید» دارد که در این سالها بارها و بارها ادله له و علیه آن بیان شده و موضوع بحث ما در این مجال مختصر نیست.
در این میان برخی متفکران از نیمهتمام گذاشتن حج، تحلیل سیاسیای عرضه کردهاند. مرحوم مطهری در جلد اول کتاب «حماسه حسینی» مینویسد: «امام حسین(ع)در سوم شعبان به مکه وارد میشود و ماههای رمضان، شوال، ذیالقعده و ذیالحجه (تا هشتم این ماه) یعنی ایامی که عمره مستحب است و مردم از اطراف و اکناف به مکه میآیند، در آنجا میماند. کمکم فصل حج میرسد. مردم از اطراف و اکناف و حتی از اقصا بلاد خراسان به مکه میآیند. روز تَرْویه یعنی روز هشتم ذیالحجه میشود. روزی که همه برای حج از نو لباس احرام میپوشند و میخواهند، به مِنی و عرفات بروند و اعمال حج را انجام دهند. ناگهان امام حسین(ع)اعلام میکند که من میخواهم، به طرف عراق بروم. من میخواهم به طرف کوفه بروم؛ یعنی در چنین شرایطی پشت میکند به کعبه، پشت میکند به حج؛ یعنی من اعتراض دارم. اعتراض و انتقاد و عدم رضایت خودش را به این وسیله و به این شکل اعلام میکند؛ یعنی این کعبه دیگر در تسخیر بنیامیه است. حجی که گردانندهاش یزید باشد، برای مسلمین فایدهای نخواهد داشت. این پشتکردن به کعبه و اعمال حج در چنین روزی و اینکه بعد بگوید، من برای رضای خدا رو به جهاد میکنم و پشت به حج؛ رو به امر به معروف میکنم و پشت به حج؛ این یک دنیا معنی داشت.» [مطهری، ۱۳۶۲، جلد ۱، صفحه ۲۷۱]
شریعتی نیز در سخنرانی «پس از شهادت» که در کتاب «حسین وارث آدم» به چاپ رسیده، میگوید: «حسین یک درس بزرگتر از شهادتش به ما داده است و آن نیمهتمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. ... حج را نیمهتمام میگذارد و شهادت را انتخاب میکند، مراسم حج را به پایان نمیبرد تا به همه حجگزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم بیاموزد که اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا با خانه بت، مساوی است.» [شریعتی، ۱۳۸۷، صفحه۱۹۰ و ۱۹۱]
به نظر میآید، اگر حجِ نیمهتمام را تحریف بدانیم، باید به این دو تحلیل و بسیاری تحلیلهای مشابه با آن دو -که از قضای روزگار فراواناند و ما فقط به دو نمونه برجسته آن اشاره کردیم- از اساس تردید کنیم؛ چراکه در هر دو تحلیل از رهاکردن حج و پشتکردن به آن، نتایجی گرفته میشود که اگر رهاکردن و پشتکردنی در کار نباشد، طبیعی است، آن نتایج نیز بیاعتبار است.
آنچه مسلم است، روز خروج امام(ع)از مکه، روز هشتم ذیالحجه، سال ۶۰ هجری است.۱ در این روز که حاجیان، اِحرام سفر میبندند تا به عرفات روند و حج تمتعِ خود را آغاز کنند، هر مسلمانی که در مکه باشد، آهنگ حج میکند؛ حجی که حجالله اکبر است. حال چون حسینی چند ماه در مکه میماند و چنین روزی که همه به مکه میآیند، از مکه خارج میشود. این خود سؤال بزرگی در ذهن حاجیانی است که آمدهاند یا در راهاند و این خبر را میشنوند که چه کاری از حج واجبتر است که حسین(ع)نمیتواند آن را به تعویق اندازد و با حاجیان همراه شود؟
آنچه در گفتار بزرگان بر آن تأکید شده و از آن چنین نتایجی گرفته شده است، فقط کار خلاف عرفی است که میتواند نتایج تبلیغاتی داشته باشد و امام حسین(ع)با علم به این تأثیر چنین میکند؛ آن هم نه خلاف عرفی که کار ناپسندی باشد، بلکه کاری که معمولاً مسلمانان انجام نمیدهند؛ آن هم نه انجام ندادنی با دلایل شرعی. پشتکردن به حج و نیمهتمام گذاشتن آن به دلایلی که ذکر شد، در حقیقت رخ داده است؛ چراکه مسلمانانِ مکه و اطراف آن همه ساله در مراسم حج شرکت میکنند. امام حسین(ع)در این سال، ماهها قبل از آغاز حج به مکه آمده و در آنجا میماند و برخی اعمال مقدماتی را انجام میدهد. همه شرایط دستبهدست هم میدهد تا برای بیشتر ناظران، این ذهنیت ایجاد شود که حسین(ع)مانند هر سال به مکه آمده و برای حج آماده میشود؛ از طرفی هیچکجا اظهار نمیکند که این طواف و سعی را با چه نیتی انجام داده است. وقتی با حاجیان آهنگ حج نمیکند، تلقی عمومی آن میشود که حسین(ع)حجش را نیمهتمام رها کرد و به حج پشت کرد و در ذهن حاجیانی که آن روزها در حال جمعشدن در مکه و عرفات بودند، سؤال ایجاد میکند.
حسین(ع)نیز همین را میخواست. او میخواست حواسها را به سمت حرکتی که آغاز کرده است، جمع کند. نیت امام(ع)برای عمره مفرده یا حج تمتع که در تاریخ هم ثبت نشده، چندان اهمیتی در تحلیل رفتار ایشان ندارد.
امام(ع)فقط با خرق عادتی که البته خلاف شرع هم نبود، به بهترین شکل اذهان را به سمت حرکت خویش معطوف ساخت؛ بنابراین مسلمات تاریخی، تناقضی با تحلیلهای پیشگفته بزرگان ندارد؛ زیرا همانگونه که بیان شد، شبهه نیمهتمام گذاشتن حج فقط به نیت امام(ع)باز میگردد که در هیچ تاریخی ثبت نشده و نخواهد شد.
پینوشت
۱. فقط ابن جوزی روز هفتم را روز خروج امام(ع)دانسته (برگرفته از پاورقی ص ۱۶۴ کتاب «نهضت امام حسین و قیام کربلا» تألیف دکتر زرگری نژاد) که در نتیجهگیری ما فرقی نمیکند.
منابع
طبری، محمد جریر (۱۳۸۵)، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر
صحتی سردرودی، محمد (۱۳۸۵)، تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (ع)، تهران، چاپ و نشر بینالملل
مفید، محمد بن محمد (۱۳۸۵)، الارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، تهران، انتشارات اسلامیه
مطهری، مرتضی (۱۳۶۲)، حماسه حسینی، جلد اول، تهران، انتشارات صدرا
شریعتی، علی (۱۳۷۷)، حسین وارث آدم، تهران، انتشارات چاپخش