تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۳۱
۰
کد مطلب : ۱۳۶۰۵

غلو، تحریفی که در این نزدیکی است

تولد غالیان در تاریخ اسلام و نقش آنان در تحریف سیره ائمه(ع)و به‌ویژه واقعه عاشورا
غلو، تحریفی که در این نزدیکی است
 سیدغلامرضا هزاوه‌ای: از آنجا که دین و شخصیت‌های دینی دست‌کم در نگاه مؤمنان جایگاه بس رفیعی دارند،‌ بسیاری بر این باورند که هر چه درباره نیکی‌های آنان و مقامات و توانایی‌هایشان بگویی، کم گفتی؛ به عبارت دیگر مهم نیست که برخی ادعاها در چارچوب هیچ منطقی نگنجد یا با هیچ عقلی جور نباشد، مهم این است که فلان شخصیت از بزرگان است و در حسنات و کمالاتش هر چه می‌توان، باید گفت.

بسیاری گمان کرده و می‌کنند که این «از حد گذشتن‌ها» نه فقط اِشکال و گناه به حساب نمی‌آید و عقوبت ندارد که مستوجب ثواب است و پاداش هم دارد. متدینان بیشتر در برابر حلال‌شدن محرمات برمی‌آشوبند؛ اما چنین حساسیتی در مقابل حرام‌شدنِ امور حلال ندارند. اگر کسی مقدسات دینی و شخصیت‌های مذهبی را از آنچه حق آنان است، پایین‌تر قلمداد کند، بی‌محابا بر او می‌تازند؛ اما در برابر کسانی که این حق و حد را از دیگرسو می‌درند، اگر به تحسین و تشویق لب نگشایند، دست‌کم سکوت می‌کنند. اینجاست که غلو، بستر مناسبتی برای رشد و گسترش می‌یابد.

شاید این عبارات امام حسین(ع)برای خوانندگان این ماهنامه بیش از سایران آشنا باشد که ایشان در علل قیام خویش می‌فرماید: «الا ان هؤلاء قد لزموا طاعـ‹ الشیطان و ترکوا طاعـ‹ الرحمن و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استاثروا بالفیء و احلوا حرام الله و حرموا حلاله و انا احق ممن غیر»؛ «مردم! آگاه باشید که اینان (امویان) پیروی از شیطان را بر خود واجب و اطاعت خدا را ترک کرده‌اند، فساد را ترویج و حدود الهی را تعطیل کرده‌ و اموال عمومی را به خود اختصاص داده‌اند و حرام خدا را حلال نموده و حلال او را حرام ساخته‌اند و من شایسته‌ترین کسی هستم که این وضع را تغییر دهم.» [دلشاد تهرانی، ۱۳۷۹، صفحه ۱۰۷]

با توجه به این حدیث در دستگاه اموی، هم حرام خدا، حلال می‌شد و هم حلال خدا، حرام که هر دو به یک میزان مخرب بود و قیام امام(ع)در برابر هر دوی این آفات رخ داد؛ به عبارت دیگر هر دو، انحراف از صراط مستقیم و نیازمند مقابله است.

همین آفات در رویارویی مؤمنان با پیامبرsو ائمه(ع)وجود دارد. گروهی مقامات و قداست‌های ایشان را نادیده می‌گیرند که «مقصره» نامیده می‌شوند و در مقابل گروهی از پیش خود مقاماتی بر آنان می‌افزایند و درباره ایشان از حد می‌گذرند و «غلات» خوانده می‌شوند.

علمای فقه و تاریخ اسلام، به اندازه‌ای فعالیتِ غلات و نقش آنان را در تاریخِ تشیع، مؤثر و دامنه‌دار می‌دانند که از «جریان غلات» در ادوار مختلف تاریخی نام می‌برند. رسول جعفریان در «تاریخ تشیع در ایران» می‌نویسد: «از جریانات مهم درونی شیعه که انحرافی ریشه‌دار بوده و در ضایع‌کردن چهره تشیع نقشی اساسی داشته، حرکتی است که با عنوان غلو در قرون نخستین اسلامی پدید آمده و تا به امروز در برخی نقاط خود را حفظ کرده است. از اخبار نقل‌شده چنین به دست می‌آید که پیدایش غلو مربوط به همان زمان امیر‌المؤمنین است.» [جعفریان، ۱۳۸۵، صفحه ۵۱]

در مقابل مرتضی عسکری غلات را یکی از هفت فرقه‌ای می‌داند که از شیعه نیستند؛ ولی خود را به شیعه نسبت داده‌اند و در عین حال آنان را گروه‌های کوچکی می‌داند که چون مورد لعنت ائمه(ع)هستند، به مردم مسلمان معرفی شده و پس از چند صباحی نابود شدند.

وی در کتاب «نقش ائمه در احیای دین» می‌نویسد: «هوای ریاست بعضی معاصرینِ ائمه، آنان را بر آن می‌داشت که کسانی مانند مسیلمه کذاب از یک رفت‌و‌آمدی با ائمه سوء‌استفاده نموده،‌ خود را در آغاز نماینده یکی از ائمه معرفی می‌کردند؛ سپس برای آنکه خود را پیامبر معرفی کنند، برای امام، صفات ربوبی توصیف می‌کردند. گاه نیز هوای نفسِ ایشان از این هم فراتر بود و خود را خدا معرفی می‌کردند!» [عسکری،‌ ۱۳۷۲، جلد ۱۰، صفحه ۹۲]

برخی معتقدند، این قضیه با وفات پیامبرsو در زمان علی(ع)آغاز شده، در دوران هر امام(ع)و پس از شهادت ایشان به گونه‌ای امتداد یافته و امروز به ما رسیده است.

غلات در شکل افراطی‌تری به «مفوضه» می‌رسند که پیامبرsو ائمه(ع)را تا مقام خدایی بالا می‌برند.
مدرسی طباطبایی در «مکتب در فرایند تکامل» معتقد است، با وجود آنکه در قرآن تأکیدات فراوانی بر بشربودن پیامبرsآمده و بسیاری ویژگی‌ها از اختصاصات خدایی ذکر شده است، فکر اینکه پیامبرsموجودی فوق بشری بود، بی‌درنگ بعد از درگذشت آن حضرت آغاز شد.

وی می‌نویسد: «بنابر روایات تاریخی پس از آنکه خبر درگذشت آن حضرت پخش گردید، یکی از صحابه اظهار کرد که وی وفات نفرموده و تنها از نظرها غایب شده است تا بعداً مراجعت نماید و «دست و پای کسانی را که به او نسبت وفات دهند، قطع کند.» [بخش داخل گیومه از مؤلف به نقل از سیره بن هشام و تاریخ طبری است.]» [مدرسی طباطبایی،‌۱۳۸۶، صفحه‌ ۵۹]

وی در ادامه توضیح می‌دهد که این ادعا را سایر مسلمانان با استناد به قرآن مردود دانستند؛ اما همین سخنان پس از شهادت علی(ع)تکرار شد. بار دیگر پس از درگذشت محمد حنفیه در سال ۸۱ هجری همین ادعا طرح می‌شود و در طول تاریخ همواره کسانی درباره درگذشتگان خاندان پیامبرsقائل به این بیان شدند.

جعفریان در «تاریخ تشیع در ایران» در صدد است تا تعریفی از غلو عرضه کند. وی معتقد است شکل افراطی این گرایش، نسبت‌دادن جنبه‌های لاهوتی به امام علی(ع)یا دیگر فرزندان آن امام است و برای توضیح دقیق‌ترِ این اصطلاح به شعری از سید حمیری، شاعر شیعی استناد می‌کند که برگردان آن به فارسی چنین است: «کسانی درباره امام علی اظهار غلو کرده، تعدادی از مردم را در حب علی به تعب انداخته‌اند. گفته‌اند که او خداست،‌ خداوند اجل از آن است که برای او پدر یا فرزندی باشد. [جعفریان، ۱۳۸۵، صفحه۵۳]

وی همچنین توضیح می‌دهد که علی(ع)در زمان خود دسته‌ای از آنان را به مدائن تبعید کرد؛ ولی وقتی خبر شهادت امام(ع)به آنان رسید، آن را انکار کردند و حاضر به پذیرفتن آن نشدند. مدرسی طباطبایی نیز در کتاب خود این قول را بیان کرده و اضافه می‌کند که برخی معتقدند، علی(ع)در زمان خود آنان را سوزانید. وی این قول را ضعیف می‌داند؛ اگرچه مطلق مجازات این دسته که علی(ع)را خدا می‌دانستند، قطعی است؛ یعنی امام علی (ع)، خود در برابر این انحراف فکری، موضعی قهری اتخاذ کرده است؛ به این ترتیب بر اهمیت آن تردیدی نیست.

صالحی نجف‌آبادی نیز در تعریف غلو در کتابی با همین نام می‌نویسد: «خط غلو یک جریان فکری انحرافی است که در تاریخ طولانی بشر همیشه وجود داشته است و معنای غلو این است که انسان چیزی یا کسی را از آن حدی که هست بالاتر بداند.» [صالحی نجف آبادی،‌ ۱۳۸۴ صفحه‌ ۱۹]
وی در جای دیگری از کتابش به ریشه‌یابی علل پیدایش غلو می‌پردازد و سه عامل عمده زیر را دارای نقش اساسی می‌داند.

۱. دشمنان ائمه(ع)که با جعل اخبار غلوآمیز درباره‌ ایشان و نسبت‌دادن آن به شیعیان، شیعیان را به غلو متهم و تکفیر می‌کردند.

۲. گروهی عشرت‌طلب که در پی مباح‌ساختن محرمات بودند؛ ولی مجبور بودند، این سخنان را به زبان دین طرح کنند، ائمه(ع)را خدا معرفی می‌کردند و خود را پیامبرِ ایشان و از این طریق محرمات را مباح اعلام می‌کردند و به ترک واجبات اجازه می‌دادند.

۳. عشق مفرط برخی دوستانِ دلباخته که ائمه(ع)را تا خدا بالا می‌بردند.

رسول جعفریان نیز در کتاب خود پیدایش غلو را نتیجه محبت بسیار قوی می‌داند که البته به نوعی واکنش در برابر دشمنیِ بی‌اندازه‌ امویان بوده است.

صالحی نجف‌آبادی در کتاب «غلو» خود ۱۰ حدیث را بیان می‌کند که ائمه(ع)به‌شدت با غالیان برخورد کرده و آنان را مورد طعن و لعن قرار داده‌اند.

یکی از آن احادیث این است که می‌نویسد: «علقمه ضمن حدیثی از امام صادق نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «ای علقمه! چقدر عجیب است گفته‌های مردم درباره علی (ع). چقدر فاصله است، بین کسانی که می‌گویند، علی پروردگار و معبود است و کسانی که می‌گویند، او بنده گناهکار است! و بی‌شک سخن کسانی که او را گناهکار می‌دانند، برای آن حضرت آسان‌تر و قابل تحمل‌تر بود، از قول کسانی که به وی نسبت ربوبیت می‌دهند.»» [صالحی نجف آبادی،‌ ۱۳۸۴، صفحه‌ ۶۹]
وی ضمن بیان این احادیث، ذیل عنوان «اسلام با غلو مبارزه می‌کند» نزدیک به ۱۵ آیه از قرآن کریم را ذکر می‌کند که از انتقاد شدید قرآن به عقاید غلو‌آمیز مسیحیان درباره عیسی مسیح(ع)و حضرت مریمwحکایت دارد.

تأثیر غالیان بر تحریف عاشورا

مؤلف کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه» معتقد است، غالیان در زمینه غیر سیاسی کردن مفهوم امامت و حادثه خونبار کربلا سهیم‌اند. وی بر این باور است که نسبت‌دادن نگرش‌های لاهوتی به امامان(ع)بر تجرد مفهوم امامت از سیاست، فراوان تأثیر داشته‌ است.

از دید جعفریان جدی‌ترین غلوی که در زمینه‌ قیام امام حسین(ع)وجود دارد،‌ این است که امام حسین(ع)در این حادثه موقعیتی شبیه به عیسی بن مریم(ع)یافته است. غالیان معتقدند، همان‌گونه که یهودیان به جای مسیح(ع)دیگری را به صلیب کشیدند، در کربلا نیز کوفیان حنظله بن اسعد شامی را به جای امام حسین(ع)به قتل رساندند. این اولین و اصلی‌ترین تحریف در عاشوراست که از سوی غالیان از همان ابتدا ایجاد و منتشر شده است. استاد مطهری نیز در جلد سوم حماسه حسینی در مقایسه امام حسین(ع)با عیسی مسیح(ع)البته نه با نگاه تحریف، به این مسئله پرداخته است.
مصادیق تحریفات غالیان در واقعه عاشورا بسیار بیان شده است و ذکر آن در این مجال اندک امکان‌پذیر نیست. آنچه در پایان باید بر آن تأکید کرد، این است که نسل غالیان هیچگاه در تاریخ تشیع منقرض نشده و تحریفات آنان همواره اعتقادات شیعیان را تهدید کرده است.

منابع:

۱. عسکری،‌ مرتضی (۱۳۷۲)،‌ نقش ائمه در احیای دین، جلد دهم، تهران،‌ انتشارات مجمع علمی اسلامی

۲. جعفریان، رسول (۱۳۸۵)، تاریخ تشیع در ایران، قم، انتشارات انصاریان

۳. جعفریان، رسول (۱۳۸۴)،‌ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، قم، انتشارات انصاریان

۴. صالحی نجف‌آبادی، نعمت‌الله (۱۳۸۴)، غلو در آمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین، تهران، انتشارات کویر

۵. مدرسی طباطبایی، سیدحسین (۱۳۸۶)، مکتب در فرآیند تکامل نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزدپناه، تهران، انتشارت کویر

۶. مطهری، مرتضی (۱۳۶۵)، حماسه حسینی، جلد سوم، تهران، انتشارات صدرا

۷. دلشاد تهرانی، مصطفی (۱۳۷۹)، مدرسه حسینی، تهران، انتشارات دریا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما