تاریخ انتشار
شنبه ۱ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۳۴
۰
کد مطلب : ۱۳۷۶۱

هجرت

هجرت
انسیه نوش‌آبادی

فلسفه هجرت
 هجرت در این معنا دارای خاصیت‌های ویژه‌ای است و با مسافرت‌های بیهوده و بی‌نتیجه فرق دارد. در تاریخ هر جا، فرهنگ و تمدن، رشد و ترقی، علم و صنعت، رونق و اقتصاد به‌سامان می‌بینیم، آن را متأثر از هجرت گروهی از انسان‌ها می‌یابیم.
مدنیت جوامع و نزدیک‌شدن تمدن‌ها به یکدیگر از مهم‌ترین دستاوردهای هجرت‌ها هستند. شعار شاخص برخی جامعه‌شناسان این است که در پس هر مدنیتی، مهاجرتی خوابیده است. مهاجرت، تمدن، پویایی و تحرک را به جوامع بخشیده است و مکتب، اندیشه و مذهبی که در آن هجرت نباشد، هرچند با قابلیت‌های فراوان، به رکود و انجماد دچار می‌شود یا آنکه در دیگر مکاتب و اندیشه‌ها هضم می‌شود.

علت رکود جوامع، فرهنگ‌ها و مذاهب در طول تاریخ نبود تحرک آنها یا متولیانشان بوده است. هر جامعه‌ای که در درون و ظرف مکانی خود محبوس شود، مظروف آن جامعه که فرهنگ، علم، تمدن و مذهب است نیز به رکود، خمودی و خموشی دچار خواهد شد. عمده پیشرفت و تمدن جوامع پیشرفته به علت تحرک آنهاست.

اروپای قرون وسطی یک هزار سال درون خود محبوس بود. در طول این هزار سال کمترین تحرک و پیشرفتی در آن به‌وجود نیامد. کارشناسان تاریخی به جِد معتقدند که مدنیت اروپا و غرب، رنسانس و اصلاحاتی که در جامعه غرب صورت گرفته، در زمان جنگ‌های صلیبی و ارمغان مهاجرت‌های متأثر از آن بوده است.

آمریکا نیز که امروز به ‌لحاظ علم و تکنولوژی پیشرفته‌ترین کشور دنیاست، محصول مهاجرت عده‌ای از اروپاییان است. اگر آن زمان اروپاییان مهاجرت نمی‌کردند، تمدن امروز آمریکا به‌وجود نمی‌آمد. (سایت پایگاه حوزه HAZAH.NET با تخلیص مطلب)
هجرت در بینش اسلامی در اسلام نیز فلسفه هجرت، روشن و مبتنی بر مبنای عقلی به دور از احساس‌گرایی و بی‌نیاز از پیچیدگی‌های کلامی است و سرآغاز پیشرفت و مقدمه واجب توسعه جهانی می‌باشد. اسلام، دینی است که برای اداره جهان و هدایت همگان طراحی شده و جنبه مکانی ندارد و هیچ‌گونه محدودیت جغرافیایی را تحمل نمی‌کند؛ بنابراین علاقه‌های ناسیونالیستی در اندیشه اسلامی بی‌معناست و عذری برای هجرت‌نکردن در مواقع لزوم محسوب نمی‌شود.

بنا بر اصل حیات‌بخشِ هجرت، هرگاه مسلمانان در منطقه‌ای زیر فشار و ستم ستمگران قرار گرفتند تا از دین، اعتقاد و تکالیف الهی خویش دست بردارند، موظف‌اند با مهاجرت‌کردن موقعیت خود را تغییر دهند؛ زیرا همواره جاهای دیگری برای آزادی عمل وجود دارد؛ پس می‌توان اسلام را در آنجا در افق‌های تازه و حتی با ابعادی بزرگ‌تر به حرکت واداشت.

سیدمحمدحسین فضل‌ا... مرجع عالی‌قدر شیعی می‌گوید: «هجرت یک قاعده اسلامی است، برای حالت‌هایی که به انسان فشار می‌آورند تا در عقیده، احکام و پویایی خویش از دین خود دست بردارد. خداوند متعال از کسانی برای ما سخن می‌گوید که به بهانه مستضعف‌بودن در زمین به خودشان ستم کرده‌اند. می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَـiُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَـهً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَـئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا»؛ «آنان ‌که هنگام مرگ ظالم و ستمگر بمیرند، فرشتگان از آنها پرسند: «در چکار بودید؟» پاسخ دهند: «ما روی زمین مردم مستضعف و ناتوانی بودیم.» گویند: «آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن سفر کنید؟» پس بازگشت ایشان جهنم و بسیار بد منزلگاهی است.»» (آیه ۹۷، سوره نساء)

ضعف در اسلام عذر به‌حساب نمی‌آید. انسان وظیفه دارد که ضعف را به قوت تبدیل کند و از جایی که ضعیف است، به جای قوی برود تا آزادی خود را به ‌دست آورد و برای تثبیت ایمان خود و دعوت دیگران تلاش کند.

«ما به‌تجربه دیده‌ایم که اسلام بیشتر به‌ وسیله مبلغان، علما و [حتی] بازرگانانی که برای معرفی اسلام و قانع‌کردن آنها دست به مهاجرت زده‌اند، گسترش یافته است.» (خطبه جمعه ۲۷/۸/۸۸، سایت پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر سیدمحمد حسین فضل‌الله)

هجرت پیامبر(ص) با ارزش‌ترین هجرت در اسلام
در اسلام هجرت‌های زیادی اتفاق افتاده و هجرت پیامبرsنیز یکی از آنهاست؛ اما از لحاظ ارزش و منزلت، هیچ هجرتی به پای آن نمی‌رسد. شاید به علت همین اهمیت فوق‌العاده است که با وجود مناسبت‌هایی چون میلاد و بعثت پیامبرsباز هم این هجرت است که مبدای تاریخ جهان اسلام شده است.

کار اسلام در محیط مکه به تنگنا کشیده شده بود و پیشرفت و توسعه دیگر امکان نداشت. اگر پیامبرsو یارانش به مدینه هجرت نمی‌کردند، نه فقط اسلام از مکه فراتر نمی‌رفت، بلکه زیر فشار بت‌پرستان در همان‌جا به نابودی می‌گرایید. این هجرت، مسلمانان را مقتدر کرد و به ایشان برای رشد و توسعه فرصت داد.

هجرت پیامبرsفقط نجات اسلام را باعث نشد، بلکه دستاوردهای هجرت پربرکت آن حضرت تاکنون و بلکه برای آیندگان هم باقی است. این مهاجرت، تشکیل حکومت اسلامی و ایجاد فضای باز را برای مبارزه با افکار خرافی و جاهلانه‌ای که سال‌های طولانی بشر را از رشد و بالندگی متوقف کرده بود، موجب شد.

پس از این هجرت، آزادی‌خواهان و متفکران بسیاری که گاهی مسلمان هم نبودند، در دامان جامعه اسلامی پرورش‌یافتند و تمدن برتر را در جهان پایه‌گذاری کردند و کار تا آنجا پیش رفت که تمدن اسلامی در تمدن اروپا و همه جهان تأثیرگذار شد.
در همین فضای بازی که ارمغان تفکر اسلامی بود، علم نیز روبه‌رشد و شکوفایی نهاد و کم‌کم علوم زیادی در دنیای اسلام به‌وجود آمد که ریشه علوم پیشرفته دنیای امروز است.

این هجرت همواره برای مسلمانان و اصلاح‌طلبان، حجت کامل و الگوی احسن است تا بهانه‌ای برای تسلیم و انقیاد در برابر مستکبران خُرد باقی نماند.

بعد از هجرت پیامبرsمؤثرترین هجرت در اسلام، هجرت امام حسین(ع)است. هجرت
پیامبرsو امام حسین(ع)از این لحاظ که هر دو نجات کل اسلام را موجب شدند، برای همیشه ممتاز از سایر مهاجرت‌ها هستند که نظیر و تکمیل‌کننده آن فقط هجرت موعود حضرت صاحب‌الزمان(عج)خواهد بود؛ البته هجرت امام حسین(ع)از لحاظ موقعیت مادی نقطه مقابل هجرت پیامبر اکرمsاست.

امام حسین(ع)از امنیت مدینه به سوی گرفتاری و بلایای کربلا حرکت کرد؛ در حالی که به آن علم و وقوف داشت؛ اما این دو حرکت هرچند به لحاظ ظاهر عکس یکدیگرند، از یک ملاک و معیار برخوردارند و آن هم نجات اسلام است. تا دیگر کسی گمان نکند، ملاک هجرت در اسلام، آرامش و آسایش در زندگی است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «و من یهاجر فی سبیل‌الله یجد فی الارض مراغما کثیرا وسعـ‹»؛ «هر کس در راه خدا مهاجرت کند، در زمین جاهای بسیاری را که [بینیِ موانع و مشکلات] در آنجا به خاک مالیده شود، خواهد یافت و گشایش و وسعت زمین را خواهد دید.» (ترجمه المیزان)
خداوند در این آیه معنای گشایش و پیروزی را با لفظ «مراغم» می‌رساند که حکمت خاص خودش را دارد. مراغم از ماده رغام بر وزن کلام به معنی خاک و ارغام به معنی به خاک مالیدن و ذلیل کردن است. مراغم هم صیغه اسم مفعول و هم اسم مکان است و در اینجا به معنی اسم مکان آمده؛ یعنی مکانی که می‌توانند در آن حق را اجرا کنند و اگر کسی از روی عناد با حق مخالفت کند، او را محکوم سازند. (ترجمه تفسیرالامیزان، ج ۹، ص ۸۳) بنابراین اولاً صحبت از نوعی مبارزه در میان است و ثانیاً گشایش هم به همان مربوط است.

وقتی هجرت برای خداست، گشایش هم در همان امری است که مهاجر برای خدا به آن امر اقدام کرده و در آن دچار مشکل شده است. در هجرت امام حسین(ع)آن حضرت در مدینه در آسایش بود؛ اما حفظ دین خدا در آسایش و امنیت مدینه ممکن نبود. ترس و کم‌جرئتی رفته‌رفته اعتقادات نهفته در سینه‌ها را تضعیف کرده و کار را به جایی رسانده بود که حضرت با عبارت «و علی الاسلام السلام» از آن یاد می‌فرمود؛ بنابراین در آن اوضاع، گشایش در کار دین، فقط در سرزمین کربلا میسر بود؛ هرچند این گشایش برای امام(ع)و یارانش به شکل شهادت و اسارت تجلی می‌کرد.
بر این اساس در اسلام ملاک ارزشیابی و درجه‌بندی هجرت‌ها، بسته به انگیزه و علت آنهاست. مسلماً هجرتی که در پیشرفت اسلام مؤثرتر باشد، به هجرت پیامبرsو امام حسین(ع)نزدیک‌تر است.

هجرت درونی مغز و محتوای هجرت بیرونی است
در درون مقوله هجرت چیزی نهفته است که جایگاه والای آن را در بینش اسلامی بهتر توصیه می‌کند و آن را بسیار برتر از جابه‌جایی جغرافیایی قرار می‌دهد؛ هرچند این جابه‌جایی سخت و برای خدا باشد.
در حدیثی از امیر مؤمنان(ع)آمده است: «برخی می‌گویند مهاجرت کرده‌ایم؛ در حالی که واقعاً مهاجرت نکرده‌اند. مهاجران واقعی آنهایی هستند که از گناهان هجرت می‌کنند و به آن مرتکب نمی‌شوند.»

در این معنا هجرت در حد پرهیزکاری است. هجرتی که در آیات قرآن همواره قرین جهاد است، با این تفکر معنا می‌یابد.

«قرآن‌کریم در بسیاری از موارد که نامی از جهاد برده، در کنار آن و حتی قبل از آن موضوع مهاجرت را بیان می‌کند و این دو را در یک صف و عنوان می‌شناسد؛ پس هجرتی که مورد نظر ماست، همان تحویل و تحولی است که مانند جهاد در زیر عنوان عبادت قرار گرفته و مانند تمام عبادات، مارک «فی سبیل‌الله» می‌خورد.» (مهاجرت انسان‌ها، حسن قاضی، چاپ افست، ص ۸۹)

هجرت درونی و بیرونی هم‌تراز از جهاد اصغر و اکبر است که هجرت درونی، بزرگ‌تر، مشکل‌تر و با ارزش‌تر از هجرت مکانی (بیرونی) است و مغز و محتوای آن را تشکیل می‌دهد.

در هجرت مکانی همین که انسان خود را در مسیر مهاجرت قرار و جابه‌جایی را انجام دهد، مهاجر می‌شود؛ بنابراین در هجرت پیامبرsنام مهاجر گاهی روی کسانی قرار گرفت که ایمان قوی نداشتند؛ اما در هجرت درونی تا ایمان مرحله‌به‌مرحله و به‌تدریج در انسان قوی نشود، کسی ملقب به لقب مهاجر نخواهد شد؛ از این‌رو امیر مؤمنان(ع)با اشاره به مراتب بالای هجرت درونی، شرایط مهاجرشدن را معرفت به حجت خدا می‌داند و به این ترتیب بحث هجرت را با عرفان درهم می‌آمیزد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما