تاریخ انتشار
شنبه ۱ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۴۰
۰
کد مطلب : ۱۳۷۸۷
ریشه‌یابی عبارت «مناسک آیینی»

درباره مناسک آیینی

درباره مناسک آیینی
گروه مردم‌شناسی:  برای فهم دقیق مناسک و در نتیجه مناسک آیینی در ابتدا باید به درک صحیحی از معنای منسک برسیم. منسک از ریشه مصدری «نسک» به معنای عبادت‌کردن (تاج ‌المصادر بیهقی)، پرستیدن و پارساگردیدن (منتهی ‌الارب)، عبادت‌کردن و زهدورزیدن و تقشف (ناظم ‌الاطباء)، قرآن‌خواندن (غیاث ‌اللغات)، قربانی لوجه‌اﷲ (کشاف اصطلاحات ‌الفنون)، قربانی‌کردن (اقرب ‌الموارد) و قربانی‌کردن برای خدای تعالی (تاج ‌المصادر بیهقی)‌ است.

با نگاهی اجمالی به معنای مصدر «نسک» به این مهم می‌رسیم که این مصدر عبادت خدای متعال را به صورت مطلق یا در قالب قربانی‌کردن نشان می‌دهد. واژه «منسک» از همین مصدر مشتق می‌‌شود و معنای مکان خاصی را افاده می‌کند. این مکان برای معنای دوم مصدر نسک که همان قربانی، اما با هدفی الهی بود، به کار می‌رود.

به همین صورت، پژوهشگران معانی کمابیش مشترکی را برای این عبارت در نظر گرفته‌اند که از آن جمله می‌توان به قربانگاه (ترجمان القرآن)،‌ آنجا که قربان کنند در حج (مهذب الاسماء)، قربانی جای (منتهی الارب)، جای قربانی حاجیان (غیاث اللغات) و‌ طاعتگاه (دهار) اشاره کرد؛ اما همانند مصدر این کلمه که عبادت را نشان می‌داد، این واژه در مقام اسم مکان، محل عبادت و فراتر از آن خود عبادت نیز معنا می‌دهد؛ به این صورت، عالمان لغت‌شناس منسک را جای عبادت (منتهی الارب) و روش عبادت (منتهی الارب و ناظم الاطباء) معنا کرده‌اند.

برای فهم محدوده معنایی این واژه کلام مؤلف «کشاف اصطلاحات الفنون» راهگشا است. او می‌نویسد: «منسک مصدر «نسک ﷲ» است؛ یعنی قربانی‌کردن لوجه اﷲ؛ پس از آن این لفظ را در مورد هر عبادتی استعمال کردند و از آن پس این لفظ عام به عبادت خاص حج مخصوص و مشهور شد.»

این واژه را در صورت‌های معنایی مختلفش، بزرگان زبان فارسی استفاده کردند؛ مثلاً در اقبال‌نامه نظامی می‌خوانیم: «به مغرب گروهی است صحراخرام/ مناسک رها کرده ناسک به نام/ به مشرق گروهی فرشته‌سرشت /که جز منسکش نام نتوان نوشت...» مرحوم وحید در حاشیه خود بر اقبال‌نامه در صفحه ۱۳۸ می‌نویسد: ‌«... یعنی در طرف مغرب عالم گروهی هستند، صحراگرد که منسک و جایگاه نسک و عبادت را ترک کرده و بیابانگرد شده و نام آنان ناسک است و در مشرق طایفه دیگری هستند که فرشته‌سرشت و پاک خوی می‌باشند و به سبب خوی پاک، آنان را منسک و پرستشگاه عالمیان باید نام نهاد...»

معنای مناسک
لغت‌شناسان کمابیش متفق هستند که مناسک جمع مَنسِک یا مَنسَک است. بدیهی است که مناسک به معنای عبادت‌هاست؛ اما می‌تواند به معنای عبادتی باشد که صورتی عرفی پذیرفته و شاید در نگاه اول دینی دیده نشود؛ پس مناسک را می‌توان عبادتی نمادین معرفی کرد. این استدلال به این گونه تقویت می‌شود که ما با نام جاافتاده‌ای به نام «مناسک حج» روبه‌رو هستیم. این عنوان به شماری کتاب‌های فقهی اطلاق می‌شود که نحوه به‌جاآوردن اعمال و عبادت‌های حج را به مسلمانان می‌آموزند. در این کتاب‌ها انجام مراحل مختلف حج آموخته می‌شود و فقط از نحوه قربانی‌کردنِ حجاج حرفی نیست. در اینجا نیز می‌بینیم، واژه مناسک به صورت اعمالی که با هدف و انگیزه الهی صورت می‌گیرد و ثواب عبادت را دارد، استفاده می‌شود.

مؤلفان غیاث‌اللغات و آنندراج به‌خوبی این امر را تشخیص داده و نوشته‌اند که مناسک به «مجاز ذکر محل و اراده حال، به معنی اعمال و افعال حج، چنان‌که طواف کعبه و رمی الجمار و سعی میان صفا و مروه؛ یعنی دویدن میان صفا و مروه و وقوف عرفات؛ یعنی استادن در عرفات و قربانی و بستن احرام و غیر آن» اطلاق شده است؛ اما مؤلف «کشاف اصطلاحات الفنون» بدون توجه به این مهم معنای مناسک را صرفاً اعمال راجع به گزاردن حج ذکر کرده است. مرحوم دکتر معین که منسک را جای قربانی‌کردن و راه و روش عبادت می‌داند، در معنای جمع آن یعنی مناسک با ما هم‌داستان است و مناسک را «آیین‌های عبادی» می‌داند؛ در آینده خواهیم دید که آیین‌ها در معنای اخیر خود به معنی «راه و روش» است.

پیش از داوری درباره معنای ترکیب «مناسک آیینی» لازم است، درباره معنای واژه آیین نکاتی را بدانیم.

معنای آیین
واژه آیین دارای معانی متعددی است که در برخی موارد این معانی مکمل هم هستند. در کلی‌ترین بررسی، آیین، گاه به معنی رسم، عادت، شیوه و روش و حتی تشریفات است و گاه به معنی مذهب و دین. نبود تفکیک میان این دو معنی گاه بروز اشتباهاتی را باعث شده است. از آنجا که این واژه فارسی است، ‌باید آن را با ۲ «ی» و به صورت آیین نوشت.

آیین به معنای روش و آداب در اشعار شعرای کهن نیز استفاده شده است؛ مثلاً رودکی می‌سراید: «همه شب بدی خوردن آیین او/ دل مهتران پر شد از کین او» یا فردوسی: «مزن رای جز با خردمند مرد/ ز آیین شاهان پیشین مگرد» یا «ترا دانش و هوش و رای است و فر/ بر آیین شاهان پیروزگر» در کتاب نوروزنامه آمده: «آیین ملوک عجم از گاه کیخسرو تا به روزگار یزدجرد شهریار که آخر ملوک عجم بوده، چنان بوده است که روز نوروز نخست کس از مردمان بیگانه موبد موبدان پیش ملک آمدی ... چون ایوان مداین تمام گشت نوروز کرد و رسم جشن به‌جای آورد؛ چنانک آیین ایشان بود ... و گفت این آیین به‌جا ماند... و آیین او چنان بود که چون جنگی کردی، سپاهی داشتی آراسته و ساخته و ایشان را جامه سیاه پوشانیده.»

آیین به معنای شرع، شریعت، دین، کیش و سنت نیز در آثار ادبی کهن استفاده شده است. فردوسی می‌سراید: «ز خوردن همه روز بربسته لب/ به پیش جهاندار بر پای شب / همان بر دل هر کسی بود دوست / نماز شب و روزه آیین اوست» یا جای دیگر می‌نویسد: «نیا را همین بود آیین و کیش / پرستیدن ایزدی بود پیش» یا اینکه «ز یزدان بخواهید تا همچنین / دل ما بدارد به آیین و دین»آیا تعبیر مناسک آیینی حشو است؟

همان‌گونه که دیدیم، مناسک به اعمالی گفته می‌شود که انجام‌دادن عملی دینی را در نظر داشته باشند. این اعمال می‌توانند در شرع به صورت مستقیم آمده باشند یا اینکه با انجام‌دادن آنها، بتوان ثواب دینی به دست آورد؛ به این معنی که بتوان با به‌جاآوردن آدابی نظر مثبت شارع را تأمین کرد؛ در این صورت، مناسک فقط به اعمالی اطلاق می‌شود که صورت یا غایت دینی داشته باشند؛ از این رو می‌توان به مناسک محرم، ماه رمضان و عید فطر و ... این نام را اطلاق کرد؛ اما نمی‌توان از مناسک سیزده بدر، عید نوروز یا شب یلدا سخن گفت؛ در عین حال واژه آیین در یکی از معانی خود که به معنای آداب و تشریفات است، بار معنایی مذهبی، غیر مذهبی یا ضدمذهبی ندارد؛ یعنی می‌توان آیین را هم شامل مسائل مذهبی و هم مسائل دیگر دانست؛ کما آنکه به‌کار بردن عباراتی همچون آیین‌های رمضان و محرم به اندازه به‌کاربردن عبارت آیین‌های نوروز درست است.

با توجه به مطالب فوق آیا می‌توان کلمه آیین به معنای مذهب و صفت آیینی به معنای مذهبی را به دنبال مناسک آورد؟ آیا به‌کاربردن مناسک آیینی صحیح است؟ اگر مناسک به معنای تشریفات دینی باشد، استفاده از صفت «آیینی» برای رساندن معنای «دینی» به دنبال آن صحیح است؟ و آیا ترکیبی حشوی ساخته نمی‌شود؟ طبق تعریف استادان، حشو یعنی: «جمله یا کلمه‌ای که وجود آن از نظر معنی ضروری نیست و اگر آن را حذف کنند، به معنای سخن لطمه‌ای نمی‌خورد.» یکی از نمونه‌های حشو استفاده از صفتی است که چیزی بر موصوف نمی‌افزاید؛ مانند رطب تازه، روغن چرب، کمدی خنده‌دار و ... .

نکته‌ای که وجود دارد، این است که مناسک در حال حاضر و در فهم عمومی، حتی در فهم تحصیلکردگان ایرانی به معنای رفتارها و تشریفات دینی در نظر گرفته نمی‌شود و با شنیدن مناسک به یاد برخی رفتارهای فرهنگی و سنتی می‌افتند؛ از این رو نمی‌توان آن را مسئله‌ای دینی در نظر گرفت؛ ضمن آنکه برخی ترکیبات غیر دینی لاتین در علوم انسانی به صورت مناسک ترجمه و کاملا‍ً پذیرفته شده‌‌اند. احتمالاً بهترین نمونه از این دست عبارت «Rites of Passage» باشد که «مناسک گذر» ترجمه شده و معنای مراسمی را دارد که در طی آن ورود کسی در قبایل ابتدایی به جرگه بالغان، صورت مشروعی به خود می‌گیرد؛ با وصف این، ما معتقدیم که ترکیب مناسک آیینی، ترکیب غلطی نیست و در بدترین صورت می‌توان آن را ترکیبی تأکیدی در نظر گرفت و تا هنگام به دست آوردن معادلی سره‌تر از این ترکیب استفاده کرد.

مناسک آیینی را چگونه باید به انگلیسی ترجمه کرد؟
چنان‌که دیدیم ترکیب مناسک آیینی به معنای رفتارهای فرهنگی که دارای صبغه دینی هستند، پذیرفتنی است؛ بنابراین در ترجمه این عبارت باید به مسئله دینی‌بودن این ترکیب توجه شود؛ در این صورت باید یک‌بار واژه مناسک را ترجمه کنیم و بار دیگر واژه آیین را به معنای دین. در این صورت و با در اختیار داشتن چند عبارت برای هر یک از دو واژه این ترکیب، صورت‌های مختلفی را از ترجمه‌ها برای این ترکیب در اختیار خواهیم داشت؛ نیز ممکن است، برخی واژگان را در زبان انگلیسی بیابیم که به خودی خود به معنای رفتارهای فرهنگی و رسوم دینی باشد.

از نظر مؤلف و با در نظر گرفتن مطالبی که فعالان عرصه ترجمه علوم انسانی بدان توجه کرده‌اند، می‌توان از این ترکیب‌ها و تک‌واژگان استفاده کرد. این ترکیب‌ها از ترکیب‌های احتمالی که می‌توان از ترکیب مناسک و آیینی ساخت، مصطلح‌تر هستند:

Rites of Devotion
Sacred Rites
Holy Rites
Ceremonies of Worship
Religious Rituals
Observances

باید در نظر داشت، مناسک کلمه‌ای جمع است و در ترجمه به انگلیسی نیز باید به صورت جمع استفاده شود؛ اما اگر خواسته باشیم، این واژه‌ها را از متون انگلیسی به فارسی برگردانیم، بیشتر اوقات مجبوریم، آنها را با وجود صورت مفرد خود به صورت جمع به فارسی ترجمه کنیم.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما