تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ تير ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۱۶
۰
کد مطلب : ۱۳۸۸۷

هویت‌شناسی هیئت‌های مذهبی

هویت‌شناسی هیئت‌های مذهبی
قاسم واثقی:این تعریف در هویت‌شناسی هیئت‌های مذهبی، ‌متشکل از عناصر و مشخصات ده‌گانه‌ای است که در چهار دسته سازماندهی‌شدنی است:

الف) ساختار:
۱. قلمرو
۲. غیردولتی
۳. غیررسمی
۴. سازمان‌نیافته

ب) اعضاء:
۵. متدین
۶. داوطلب و باانگیزه
۷. سنین مختلف
۸. مشاغل مختلف

ج) رهبری

د) هدف
عناصر و مشخصات ده‌گانه را بسیار کوتاه، توضیح می‌دهم.

۱. قلمرو هیئت
گفتیم هیئت‌ها، «گروه و جمعیت کوچک» بودند و معمولاً بین ۱۰ تا ۴۰ نفر، اعضای هیئت را می‌ساختند. به‌ندرت از این عدد متجاوز بودند. قلمروی فعالیت هیئت‌ها، معمولاً یک محله بود و گاه گستره‌شان یک شهر را پوشش می‌داد. به‌ندرت اتفاق می‌افتد که هیئت‌ها، دامنه فعالیتشان به شهرهای دیگر هم گسترش یابد و به محدوده یک استان برسد.

۲. غیردولتی
مشخصه دوم ساختاری هیئت‌ها، «غیردولتی بودن» آنها است؛ یعنی هیچ ارتباطی با نهادها و ارگان‌های حکومتی نداشتند. تشکل‌هایی کاملاً مردمی بودند و به ادارات و مؤسسات دولتی وابستگی نداشتند.

۳. غیررسمی
سومین شاخص ساختاری هیئت‌ها، «غیررسمی بودن» آنهاست؛ یعنی نوعاً یا کلاً در دستگاه‌های دولتی ثبت نمی‌شدند؛ آن‌گونه که احزاب و تشکل‌های رسمی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ثبت می‌شوند.

اساساً با توجه به طاغوتی‌بودن رژیم حاکم، هیئت‌های مذهبی میل و علاقه‌ای به ثبت فعالیت‌هایی که در قالب هیئت انجام می‌دادند، نداشتند؛ البته سیستم امنیتی و اطلاعاتی رژیم شاه، گاهی حساس می‌شدند و دخالت و مزاحمت ایجاد می‌کردند و مؤسسان و مسئولان بعضی هیئت‌ها را احضار یا جلب می‌کردند و پرس‌وجو می‌کردند. در مورد اعضای هیئت، برنامه‌هایشان و اهدافشان بازجویی می‌کردند. گاهی رفت‌وآمدهای اعضاء را کنترل می‌کردند؛ در هر حال، خود هیئت‌ها از ثبت‌شدن و رسمی‌شدن، گریزان بودند.

۴. سازمان‌نیافته
«سازمان نیافتگی»، چهارمین مشخصه ساختاری هیئت‌ها بود؛ حتی تشکیلاتی ساده و معمولی هم نداشتند؛ چه برسد به اینکه صف و ستادی داشته باشند. از نظر ضوابط و مقررات، عموماً هیچ اساسنامه و دستورالعمل و روش مدون و حتی توافقنامه مکتوبی هم نداشتند؛ یعنی واقعاً «هیئتی»! بودند. بر اساس آیین و رویه نانوشته‌ای اداره می‌شدند. این‌طور نبود که –مثل احزاب سازمان‌یافته– وقتی حرفی را در مرکزیت تشکیلات می‌گفتند و دیکته می‌کردند، تا آن کوره ده هم که می‌رفتی، همان حرف را بگویند. گاهی می‌دیدی که مثلاً «هیئت حضرت ابوالفضل» یک چیزی می‌گوید کاملاً مغایر با «هیئت حضرت عباس»!

رئیس هیئت هم، یک «معلم» بود، تا یک «رئیس». بیساری از این هیئت‌ها، حتی اسم و عنوان مشخصی نداشتند. بیشتر به نام معلم آن هیئت معروف بودند. مثلاً می‌گفتند: «هیئت حاج‌آقا فلان» یا «هیئت حاج‌خانم فلان».

یک «جلسه» بودند تا یک «گروه»؛ یعنی جلوه ظاهری‌شان، «جلسه» بود. محل و مرکز مشخصی هم –نوعاً– نداشتند. در منازل یا گاهی در حسینیه‌ها و مساجد تشکیل می‌شدند.

۵. متشکل از متدینان
کسانی که وارد این هیئت‌ها می‌شدند، مذهبی بودند؛ عده‌ای علاقه‌مند به اهل بیت(ع)بودند، اهل مسجد و روضه بودند، به روحانیت علاقه‌مند بودند و با آنان انس داشتند، موازین و آداب شرعی و دینی را در زندگی، کسب و کار، معاشرت‌ها و مراودات اجتماعی‌شان مراعات می‌کردند، اهل رادیو بودند؛ ولی بسیاری از آنان، تلویزیون زمان طاغوت را نمی‌دیدند؛ یعنی حساسیت‌های دینی در آنان بسیار بالا بود.

۶. داوطلب و باانگیزه
ششمین مشخصه هیئت‌های مذهبی، حضور «داوطلبانه و با انگیزه» اعضاء در هیئت‌ها بود. نه فقط هیچ فشار و الزام عرفی برای حضور در این جلسات نبود، بلکه می‌توان گفت که در مورد بسیاری هیئت‌ها، فشار عرفی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی معکوس و منفی هم وجود داشت. همان‌طوری که گفتم، رژیم شاه و دستگاه‌های امنیتی مربوط به آن، ایجاد مزاحمت می‌کردند و حساسیت نشان می‌دادند؛ یعنی عضویت در این هیئت‌ها، نوعاً توأم با «ریسک‌پذیری» بود.
فراموش نمی‌کنیم که گاهی، بعضی از والدین، به دلیل همین مخاطراتی که وجود داشت، اجازه نمی‌دادند که بچه‌هایشان به این هیئت‌ها وارد شوند. متوسطان از نظر فرهنگ دینی، دست‌کم مشوق بچه‌هایشان نبودند؛ بنابراین معلمان و مدرسان این هیئت‌ها، گاهی می‌رفتند و وساطت و توصیه و توجیه می‌کردند تا این منبع را از بچه‌ها بردارند. به آنها می‌گفتند که کار ما، آموزش نماز و دعا و حدیث و اخلاق و آداب دینی است.

۷. سنین مختلف
مشخصه هفتم این هیئت‌ها، «سنین مختلف» اعضای آنها بود. از نوجوانان و جوانان تا میانسالان و پیرها، در این هیئت‌ها عضو بودند و حضور داشتند. به‌ندرت هیئت‌هایی بودند که اختصاص به سن خاصی داشتند یا از ترکیب سنی منسجمی برخوردار بودند؛ البته در سال‌هایی که منتهی شد به پیروزی انقلاب اسلامی، انسجامی نسبی از نظر سن، در میان اعضای هیئت‌ها به چشم می‌خورد.

۸. مشاغل مختلف
هشتمین مشخصه این هیئت‌ها، «مشاغل مختلف» در میان اعضای آنها بود. از صنوف مختلف در آن حضور داشتند: فرهنگیان، دانشجویان، دانش‌آموزان، کسبه و بازاری. به دلیل همین تنوع صنفی و شغلی، تنوع و اختلاف سطح سواد و تحصیلات هم در میان اعضای هیئت‌ها وجود داشت.

۹. رهبری هیئت
در تعریف هیئت و هویت آن، عرض کردم «قرار داشتن تحت اشراف مستقیم یا غیرمستقیم یک روحانی». هیئت‌ها، عموماً این طوری بودند. هدایت، رهبری و معلمی در آنها، مستقیم یا غیرمستقیم، به عهده یک روحانی بود. علما، یا خودشان تصدی کار را برعهده داشتند یا شاگردان و تربیت‌شده‌های آنان، اداره این جلسات را
عهده‌دار بودند.

۱۰. هدف هیئت
آخرین مشخصه‌ای که عرض می‌کنم، هدف هیئت است. گفتم: «برای تعلیم معارف دینی و تأدیب به آداب اسلامی تشکیل می‌شدند.» رسالت هیئت‌های مذهبی در آن دوران، ‌تعلیم و تربیت دینی بود. نه فقط ارتقای آگاهی‌های دینی، بلکه تقویت ایمان و باورهای مذهبی نیز در اهداف و جهت‌گیری‌های فعالیت‌های این هیئت‌ها قرار داشت.

دیدید که با توجه به این مشخصات ده‌گانه که برای هیئت‌های مذهبی گفتم، ‌آنها از نظر هویت و ساختار، چقدر با تشکل‌های حزبی تفاوت داشتند.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما