تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ تير ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۳۰
۰
کد مطلب : ۱۳۹۰۲

شاهان شاعر و شاعران شاه

شاهان شاعر و شاعران شاه
گروه ادبیات:

فتحعلی‌شاه قاجار
خاندان قاجار به حساب سال‌های قمری ۱۳۳ سال و ۱۰ ماه و چند روز در حساس‌ترین لحظات تاریخ به بدترین وضع ممکن حکومت ایران را هدایت کردند و موجب ضعف حکومت مرکزی و از دست رفتن استقلال و بر باد دادن سرزمین‌های حاصلخیز و اعمال نفوذ بیگانگان و سرآغاز همه‌گونه بدبختی و سد رشد اجتماعی و گرفتاری‌های شوم استعمار شدند.

پس از قتل آقامحمدخان (اولین شاه قاجار) برادرزاده‌اش باباخان به نام فتحعلی‌شاه بر تخت سلطنت نشست. وی چون هم نام جدش فتحعلی‌خان قاجار بود در دوران ولیعهدی به او باباخان می‌گفتند. او از اوایل شوال سال ۱۲۱۲ قمری تا روز پنجشنبه نوزدهم جمادی‌الآخر سال ۱۲۵۰ قمری یعنی مدت ۳۷ سال و هشت ماه و ۱۸ روز در موقعیتی بسیار حساس و با سیاستی بسیار ضعیف در کشور ایران سلطنت کرد و چون تاریخ تولدش را سال ۱۱۸۵ قمری نوشته‌اند هنگام جلوس ۲۷ سال و موقع مرگ ۶۴ سال و هشت ماه سن داشته است.

یکی از علل پیشرفت و ترقی زبان و ادبیات فارسی در دوره قاجاریه علاقه و تمایلی بود که سلاطین قاجار نسبت به شعر و ادب ابراز می‌داشتند و از میان حکمرانان قاجاریه، فتحعلی‌شاه دومین فرد این سلسله، خود شاعری بزرگ بوده و به شعر و شاعر توجه خاصی داشته است. دوره سلطنت او مقارن با شکوفایی و پیشرفت و تحول بزرگ در زبان و ادبیات فارسی، بعد از دوره رکود و فترت است. در این دوره فضلا و ادبای بسیاری ظهور کردند، کتب تاریخی و علمی زیادی تألیف شد و آثار بزرگی مانند تکمله روضـه‌الصفا و ناسخ‌التواریخ و نامه دانشوران و قصص‌العلما و مجمع‌الفصحا و امثال آنها به وجود آمد. علما و حکما و حتی مجتهدان بزرگ هم در این دوره به شعر و شاعری روی آوردند چنان که کتاب «جامع‌الشتات» میرزا ابوالقاسم قمی (وفات ۱۲۳۱) مجتهد بزرگ عهد فتحعلی‌شاه حاکی از تبحر وی در شعر و ادب است؛ همچنین ملااحمد نراقی (وفات ۱۲۴۴) مجتهد نامی عصر فتحعلی‌شاه با تخلص «صفایی» شعر می‌سرود و دیوان غزل و به ویژه مثنوی «طاقدیس» او از قدرت قریحه شاعری وی حکایت می‌کند. بعضی از شاهان و شاهزادگان قاجار خود نیز شاعر و مؤلف بوده‌اند. در زمان فتحعلی‌شاه «انجمن خاقان» تأسیس شد که فتحعلی‌خان صبا، معتمدالدوله نشاط و مجمر اصفهانی از بزرگ‌ترین سرایندگان دوره قاجار و از سردمداران این انجمن بودند.

فتحعلی‌شاه مردی بسیار ترسو و خرافی بود، وی به اوراد و سعد و نحس ستارگان و توسل به دعانویسی و طلسم و جادو و امثال این خرافات بسیار پای‌بند بود و به همین علت در مراحل دشوار زمامداری دارای قوه ابتکار و تصمیم‌گیری نبود و به هیچ‌وجه نمی‌توانست شداید و گرفتاری‌ها را تحمل کرده یا چاره‌اندیشی کند.
یکی دیگر از معایب عمده فتحعلی‌شاه زنبارگی و عیاشی بیش از حد او بود. «ادوارد براون» وی را به عنوان «فتحعلی‌شاه زنباره و اولادپرست» توصیف می‌کند و به طوری که در کتب «ناسخ‌التواریخ و تاریخ عضدی» ذکر شده او بیش از یک هزار زن داشته است که اسامی ۱۵۸ تن از آنها در ناسخ‌التواریخ آمده است وی از این زنان ۲۶۲ فرزند داشت که ۱۵۹ تن از آنها در طول زندگی او مرده و ۱۰۳ تن از آنها پس از مرگ وی زنده بودند ۵۷ تن آنها پسر و ۴۶ تن دختر بودند. تعداد بچه‌ها و نوه‌های وی در زمان فوتش در حدود ۲۰۰۰ تن بودند که ۲۱ سال بعد تعداد آنها به ده هزار تن رسید. فتحعلی‌شاه در ایران به سه چیز معروف بود: ریش دراز و استثنایی، کمر باریک زنبورگونه و تعداد اولادش. چون اعقاب ذکور شاه لقب شاهزاده داشتند در دوره قاجاریه ضرب‌المثلی بر سر زبان‌ها افتاده بود که «شتر، شپش و شاهزاده در همه جا پیدا می‌شوند.» و این نشانه کثرت تعداد شاهزادگان قاجار و به ویژه اعقاب فتحعلی‌شاه بود.

آنچه بیش از همه در دوران حکومت طولانی فتحعلی‌شاه مهم است تشدید هر چه بیشتر رقابت‌های استعماری قدرت‌های بزرگ اروپایی و موقعیت بسیار حساس ایران و توجه هم‌زمان آنها به دربار ایران است این مسئله منشأ یک سلسله مصیبت‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و سرآغاز همه‌گونه عقب‌افتادگی ایران است. در زمان این سلطان بی‌لیاقت که حتی از نظر نظامی فاقد تهور و تدبیر کافی بود، نه تنها سرزمین‌های زیادی از کشور ما جدا شد بلکه ایران به چنگال شوم استعمار گرفتار شد.

فتحعلی‌شاه قاجار برخلاف بی‌کفایتی در اداره مملکت و عدم درک و بینش سیاسی به شعر و شاعری علاقه فراوانی داشت، خود نیز شعر می‌سرود و تخلص «خاقان» داشت. او به ترویج و تکمیل جنبش «بازگشت ادبی» که پیش از وی آغاز شده بود همت گماشت و دربار خود را همچون دربار سلطان محمود غزنوی مرکز ترویج شعر و ادب قرار داد. او برخلاف خست در امور مملکت نسبت به شعرا و گویندگان دربار خود التفات بسیاری داشت و در مقابل اشعار و مدایح آنان، صله و انعام مناسبی عطا می‌کرد به طوری که اغلب آنها در دربار دارای شغلی مناسب بودند؛ مثلاً هنگامی که فتحعلی‌خان صبا ملک‌الشعرای دربار کتابی بر وزن شاهنامه فردوسی به نام «شهنشاه‌نامه» به نظم درآورد فتحعلی‌شاه او را مورد تحسین و تمجید قرار داد و به وی ۴۰ هزار مثقال طلا (برای هر بیت یک مثقال طلا) صله داد و گفت: «سلطان محمود غزنوی به فردوسی وعده‌ای داد که عمل نکرد و ما بدون آنکه وعده داده باشیم، وعده سلطان محمود را درباره تو عمل می‌کنیم.» همچنین ماجرای نواخت‌ها و نوازش‌های او درباره نشاط اصفهانی که دیباچه‌ای هم بر دیوان فتحعلی‌شاه نوشته است معروف و قابل ذکر است.

دیوان اشعار او شامل: قصاید، غزلیات، رباعیات، مثنوی، ترکیب‌بند، قطعات، مفردات، اشعار و مراثی مذهبی است. اشعار او از سطح بالایی برخوردار نیست و از نظر عروض و صنایع شعری خالی از اشکال نیست و به احتمال قوی اشعار او را سرایندگان استادی همچون فتحعلی‌خان صبا و نشاط اصفهانی که در دربار به سر می‌بردند تکمیل و تصحیح می‌کردند. او اشعار خود را برای فتحعلی‌خان صبا، ملک‌الشعرای دربار می‌خوانده و از وی تصدیق می‌خواسته است. مهدی قلی‌خان هدایت مخبرالسلطنه در کتاب خاطرات و خطرات در این‌باره می‌نویسد: «معروف است فتحعلی‌شاه هم گاهی شعری سر هم می‌کرده است و از ملک‌الشعرای صبا تصدیق می‌خواسته، اگر تصدیق مطبوع نمی‌افتاده است، ملک‌الشعرا محکوم می‌شده است به اینکه به آخورش ببرند. روزی شاه شعری می‌خواند و از ملک‌الشعرا تصدیق می‌خواهد. او تعظیم می‌کند و به راه می‌افتد. شاه می‌فرمایند: کجا؟ ملک‌الشعرا عرض می‌کند: دم آخور.»

سرانجام فتحعلی‌شاه که به علت مرگ جانگداز ولیعهد و جانشین خود عباس میرزا نایب‌السلطنه بسیار شکسته و کوفته شده بود پس از یک سال و اندی از این واقعه هنگامی که رهسپار مسافرت جنوب بود در روز پنجشنبه نوزدهم جمادی‌الآخر ۱۲۵۰ در اصفهان درگذشت او در هنگام فوت ۶۴ سال داشت و چون در شب پنجشنبه ۱۸ شوال ۱۱۸۵ ولادت یافته ۳۷ سال و هشت ماه پادشاهی کرده است. چون یک سال پیش از مرگش دستور داده بود قبری در صحن کهنه قم برایش بسازند پیکر او را پس از ۱۴ روز در سوم رجب ۱۲۵۰ از اصفهان به قم بردند و در همان بنایی که ساخته بود به خاک سپردند. بر سنگ مزارش غیر از اشعاری که درباره او نوشته شده است این دو رباعی نیز که از سروده‌های خود اوست کنده شده است:

خاقانم و یک جهان گناه آوردم
در حضرت معصومه پناه آوردم
مهر علی و دخت نبی را یارب
بر در‌گه کبریا گواه آوردم
خاقانم و وامانده ز دیهیم و کلاه
ز اورنگ خلافت شده دستم کوتاه
اندر حرمت به مسکنت جسته پناه
یا فاطمه اشفعی لنا عندالله

فرزندان و نوادگان فتحعلی‌شاه که اهل علم و ادب بوده و خود شعر می‌سروده‌اند هر یک به فراخور ذوق و علاقه شخصی اشعار او را جمع‌آوری کرده‌اند و نسخه‌های دست‌نویس متعدد با خط‌هایی بسیار زیبا ترتیب داده‌اند که در کتابخانه‌های قدیمی و معتبر مانند: کتابخانه ملی، کتابخانه ملک و کتابخانه مجلس موجود است. حداقل دو بار دیوان خاقان (فتحعلی‌شاه قاجار) به طبع سنگی رسیده است: ابتدا در سال ۱۲۷۵ قمری بیست و پنج سال پس از مرگ او در دوره ناصرالدین‌شاه و سپس در سال ۱۳۰۴ قمری در بمبئی.( مقدمه دیوان خاقان، ص ۲۵-۱۱۸)

در دیوان کامل فتحعلی‌شاه قاجار «خاقان» که به تحقیق و اهتمام حسن گل‌محمدی «فریاد» چاپ شده است اشعار گوناگونی از وی در موضوعات مختلف وجود دارد در اینجا از میان اشعار مذهبی و مراثی او که به تقلید از محتشم کاشانی در بیان مصیبت عاشورای حسینی سروده است سه بند زیر را برای نمونه ذکر می‌کنیم:

محرم آمد و آغاز ماه ماتم شد
مهی که بارور از وی نهال هر غم شد
مگر به چشم من از خون رسد دگر مددی
ز بس که دیده من اشک ریخت بی‌نم شد
کجاست حضرت آدم که بیند از نسلش
چه جور و ظلم که بر بهترین عالم شد
چرا که خم نشود قامتم ز غم کامروز
ز بار محنت و غم قد آسمان خم شد
به خالق دو جهان بنده‌ای چنین زیبد
که خواجگی دو عالم باو مسلم شد
برای ماتم آن شاه کربلا «خاقان»
سرشک دیده‌ام از خون دل دمادم شد
در حیرتم که چرخ چرا غرق خون نشد
در ماتم حسین زمین واژگون نشد
چون آفتاب یثرب و بطحا غروب کرد
رخسار آفتاب چرا قیرگون نشد
چون فخر کاینات نگون شد ز پشت زین
بنیاد کاینات چرا سرنگون نشد
جان جهان ز جسم جهان رفت و وین عجب
این جان سخت از تن یاران برون نشد
افتاد آسمان امامت چو بر زمین
ساکن چرا سپهر و زمین بی‌سکون نشد
آن تیره‌شب دریغ که در دشت کربلا
بر رهنمای خلق کسی رهنمون نشد
«خاقان» به ماتم شه دین گفت با فغان
معدوم از برای چه این چرخ دون نشد

دردا که زندگی به دو عالم حرام شد
کین چرخ سفله دشمن دین را به کام شد
گردون بسوخت ز آتش غم، جان فاطمه
شرمی نکرد از دل سوزان فاطمه
از تندباد کینه مروانیان دریغ
پژمرده گشت نوگل بستان فاطمه
غلطان به خاک معرکه چون صید بسمل است
آن گوهری که بود به دامان فاطمه
از تیرهای کاری شست مخالفان
شد چاک‌چاک پیکر سلطان فاطمه
دیدی که عاقبت چه رسید از سپهر دون
از شست اهرمن به سلیمان فاطمه
از عرش رستخیز دگر گردد آشکار
در روز رستخیز ز افغان فاطمه
«خاقان» به پای عرش برین گفت جبرئیل
واحسرتا ز دیده گریان فاطمه

از تند باد حادثه چون نخل دین شکست
از آن شکست پشت رسول امین شکست
(دیوان خاقان، ص۳۹۳-۳۹۵)

لازم به یادآوری است که در دیوان خاقان (فتحعلی‌شاه قاجار) اشعاری در مدح و منقبت مولای متقیان علیaو همچنین اشعار آیینی و عاشورایی دیگری نیز وجود دارد که علاقه‌مندان می‌توانند به بخش دوم دیوان کامل اشعار او مراجعه کنند.

منابع:
۱. دیوان کامل فتحعلی‌شاه قاجار (خاقان)، به تحقیق و اهتمام حسن گل‌محمدی، چاپ اول، انتشارات اطلس، تهران، ۱۳۷۰.
۲. تاریخ تمدن و فرهنگ ایران دوره قاجاریه، دکتر احمد تاجبخش، چاپ اول، انتشارات نوید، شیراز، ۱۳۸۲.
۳. ایران در دوره سلطنت قاجار، علی‌اصغر شمیم، چاپ پنجم، نشر افکار، تهران، ۱۳۷۴.
۴. لغت‌نامه دهخدا، علی‌اکبر دهخدا، جلد ۳۶، ص ۵۲، دانشگاه تهران، ۱۳۴۱.
۵. فرهنگ فارسی معین، دکتر محمّد معین، چاپ هشتم، جلد ششم (اعلام)، ص ۱۳۰۴، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۱.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما