کد مطلب : ۱۴۴۸۰
کارکردهاي هيئتهاي مذهبي
قاسم واثقی
۱. کارکرد تعليمي
هيئتها با همان تعريف و هويتي که گفتم، اولين کارکردشان، آموزش و تعليم است؛ يعني معارف ديني را به مردم ياد ميدادند. حقيقتاً آن سالها، هيج دستگاه آموزشي و مراکز ديني به اندازة هيئتهاي مذهبي در افزايش آگاهيهاي ديني مردم مؤثر نبودند.
جلسات، معمولاً با قرائت قرآن و آموزش روخواني، روانخواني و گاهي هم آموزش تجويد همراه بود. قرائت نماز هر کس، شنيده ميشد و در صورت وجود اشکال در آن، اصلاح ميشد؛ همينطور در آن جلسات، ذکر احاديث حضرات معصومين (ع) ميشد و در مورد آنها شرح و بسطي هم داده ميشد.
ذکر آيات قرآن بود و تفسير و توضيح آنها. يکي از محورهاي آموزش، رسالة علميه و آشنايي با احکام و موازين شرعي بود و اين موجب ميشد که اهل هيئت، متخصصان رسالهاي و آگاه به وظايف شرعي در امور عبادي، طهارت، کسب و کار و مراوده با مردم تربيت شوند.
در آن وقتها با اينکه در سطوح مدارس آموزش و پرورش، چيزي به نام «بينش ديني» يا «تعليمات ديني» وجود داشت يا آقاياني که در سن و سال ما هستند، در دورة ابتدايي، درسي بود به نام «شرعيات»! در هر حال با اينکه تعليمات ديني در سيستم دولتي و رسمي وجود داشت؛ ولي کارکرد تعليمي و آگاهيبخشي آنها با اين هيئتها قياسپذير نيست. به نظر من حتي با کارکرد تعليمي چيرة منبرها قياسپذير نبود. منبرها هم، اين حجم از معارف ديني مورد نياز را به طور مؤثر انتقال نميدادند.
اين اثربخشي تعليمي در کارکرد هيئتها در حالي است که منابع مادي و پشتيباني هيئتها در آن زمان با منابع وسيع و در دسترس امروز ما اصلاً قياسپذير نيست.
۲. کارکرد تربيتي
کارکرد ديگر هيئتهاي مذهبي، «کارکرد تربيتي» است؛ يعني در زمينة تأدب انسانها به آداب اسلامي و تقويت ارزشهاي اسلامي در رفتار فردي و اجتماعي آنان و نيز ارتقاي منش و روحية ديني، اثر فوقالعادهاي داشتند. عمدهترين دليل آن، شايد همين «روش چهرهبهچهره» بود. حضور مستقيم و رودررو و نشستهاي صميمانه و محبتآميز و کلام خيرخواهانة معلم و مربي در ميان متربيان، تأثير بسيار عميق و نافذي داشت. نگاهش و سخنش تا اعماق جان متعلمان و متربيان نفوذ و رسوخ ميکرد.
عامل ديگري که به نظر من دليل کارکرد عميق تربيتي هيئتهاي مذهبي است. استفاده از «اصل تربيتي توقع» بود. اصل تربيتي توقع يا «اصل تربيتي انتظار» معنياش اين است که جامعه يا جمعيتي از کسي توقع و انتظار رفتار و منش خاصي را دارند و همين انتظار در سازندگي انسان مؤثر ميشود و او را به سوي موضوع و موارد قابل انتظار، سوق ميدهد. وقتي که کسي عضو يک هيئت و جلسة مذهبي شد، همة همسايهها و اهل محله ميگويند، فلاني اهل جلسة فلان آقا يا فلان خانم است. وقتي اين انتساب را پيدا کرد، در تنظيم رفتار خودش تلاش ميکند. اين، همان اصل تربيتي توقع و انتظار است.
امروز هم که گاهي بعضي دوستان ميپرسند، ما در مورد بچههايمان از نظر سلامت ديني و اخلاقي و رفتاري چه روشي را اتخاذ کنيم، به آنان ميگويم، کوشش کنيد که بچهها را در محله يا در مدرسه يا در دانشگاه يا در محيط کار، عضو يک گروه سالم و صحيح بکنيد؛ مثل همين هيئتهاي مذهبي يا بسيج يا تشکلهاي ديگر از اين قبيل؛ يعني مهر وابستگي و تعلق به يک گروه سالم و تشکيلات صحيح را به پيشانياش بزنيد. کاري کنيد که مردم از بچههايتان توقع رفتار و منش خوب پيدا کنند؛ به نحوي که اگر رفتار نامربوط و زشتي از او صادر شود، دهها نفر در محيط کار و زندگي و تحصيل به او بگويند: «ما از شما چنين انتظاري نداشتيم!» اين را ميگوييم: «اصل تربيتي انتظار». هيئتهاي مذهبي عمدتاً به واسطة همين روش (روشي که به کار گرفته ميشد؛ ولي شناخته نبود) عميقترين زمينة حفظ و صيانت ديني و اخلاقي و رفتاري را در انسانها به وجود ميآوردند.
۳. کارکرد اجتماعي
سومين کارکرد هيئتهاي مذهبي، «کارکرد اجتماعي» است. مهمترين کارکرد اجتماعي هيئتها، ايجاد انسجام ميان متدينان و تعميق پيوندهاي عاطفي و دوستانه ميان آنان بود. اين کارکرد در هويتبخشي به اين جمعيت بهويژه نسل جوان متدين بسيار مؤثر بود.
بعضي هيئتها، برنامههاي خوبي براي تحقق آن هدف اجتماعي داشتند؛ از جملة آنها اردوها بود. در ايام تابستان يا تعطيلات نوروز يا ساير ايام فراغت که پيش ميآمد، اهل هيئت را به سفرهاي دور و نزديک ميبردند. اين سفرها در آن اوضاع اجتماعي، سياسي و فرهنگي زمان طاغوت براي حفظ انسجام و همبستگي عاطفي ميان هيئتيان بسيار مؤثر بود.
جلوههاي ديگري نيز از کارکردهاي اجتماعي هيئتها، قابل طرح و بررسي است. بعضي از اين هيئتها کارهاي خير موسمي يا مستمر داشتند؛ مثل رسيدگي به معسران يا نيازمندان، تهية جهيزيه براي دختراني که در خانوادههاي ضعيف مالي و اقتصادي، در آستانة تشکيل خانواده بودند؛ همچنين کمک براي درمان انسانهاي نيازمند.
تشکيل صندوقهاي قرضالحسنه در محدودة هيئت يا محله نيز از جمله کارهاي اجتماعي هيئتهاي مذهبي به شمار ميآيد.
۴. کارکرد سياسي
چهارمين کارکرد هيئتهاي مذهبي، «کارکرد سياسي» است. همانگونه که گفتم، هيئتهاي مذهبي، حزب نبودند و تشکل سياسي به شمار نميآمدند؛ چون يکي از مهمترين ويژگيهاي احزاب اين است که درصدد کسب قدرت يا نفوذ در قدرت سياسي و حکومتياند؛ اما همين هيئتها با وجود هويت غيرحزبي کارکرد سياسي داشتند.
اين جهتگيري و کارکرد، دلايل متعددي دارد؛ نميخواهم به اين بحث وارد شوم. عوامل و زمينههايي که موجب کارکرد سياسي هيئتها ميشد، فهرست بلندبالايي ميشود؛ يکي از آن عوامل و زمينهها، «هويت دين اسلام» است. مگر نگفتيم که اولين کارکرد هيئتها «کارکرد تعليمي» است؟ تعليم چي؟ تعليم معارف، ارزشها و احکام اسلام.
اسلام در ذات خود، داراي «جهت سياسي» است. به تعبير رساي شهيد بزرگوار «آيتالله مدرس»، «ديانت ما عين سياست ما است». نظرية حضرت امام خميني (ره) هم ادغام دين و سياست بود. اگر دين خدا و شريعت اسلام را بهدرستي بگويي، مخاطبان و فراگيران، به طور طبيعي، سياسي ميشوند. قرآن، مملو از مسائل سياسي است. تاريخ اسلام و سيرة پيامبر عاليقدر اسلام و حضرات معصومين (ع)، سرشار از جهتگيريها و آموزههاي سياسي است.
عامل و زمينة دوم در کارکرد سياسي هيئتها، مرجعيت امام (ره) بود. خيليها از امام (ره) تقليد ميکردند؛ يعني براي انجام وظايف ديني، عبادات، طهارات، کسب و کار، خمس و زکات، خوردن و آشاميدن، ذبح حيوان و امثال اين اعمال مبتلا به زندگي فردي و اجتماعيشان بايد رسالة توضيحالمسائل امام (ره) را ميخواندند و با وظايفشان آشنا ميشدند. وقتي که مرجع تقليد آنان امام (ره) بود، به عنوان يک شخصيت برجستة ديني و سياسي، مقلدان او هم سياسي ميشدند؛ در عين اينکه اظهار تقليد از ايشان در زمان طاغوت خطرساز بود و دسترسي و نگهداري رسالة ايشان هم با مشکلاتي همراه بود.
من فراموش نميکنم، در سالهاي ۴۹ و اوايل دهة ۵۰ که دستگاه امنيتي رژيم (ساواک) در مورد تقليد از مرجعيت امام (ره) و داشتن رسالة ايشان، بسيار حساسيت داشتند، رسالة يکي از مراجع عظام تقليد را ميگرفتيم و آن مسائلي که اختلاف فتوا داشتند، با حضرت امام (ره)، نظر ايشان را در حاشية آن مينوشتيم؛ البته ميگويند که رسم علما و بزرگان فقه اين است که حاشيه بر رسالهها مينويسند؛ ولي آن وقتها، اوضاع محيطي اين بچهها را واداشت که نه بر «عرو›» که بر رسالة يکي از مراجع، حاشيه بنويسند! نه يکي و دو تا، دهها و صدها رساله به اين صورت نوشته ميشد و در اختيار مقلدان امام (ره) گذاشته ميشد و ساواک هم چون نميفهميد، حساس هم نميشد.
اعلاميهها و نوارهاي سخنراني امام (ره) که ميرسيد، در همين جلسات دستبهدست ميشد. بدون ترديد، جرقة انقلاب اسلامي و حرکتهاي ناشي از آن در اين شهر و اين منطقه و بسياري مناطق کشور در همين هيئتهاي مذهبي زده شد؛ وقتي اين موج دوباره از ۱۹ دي سال ۱۳۵۶ در قم آغاز شد، مناطقي که هيئتهاي مذهبي در آنجاها تأسيس شده بودند، بسيار سريع فعال شدند و همراهي کردند و موج آفريدند. هيچ حزب و تشکل سياسي معروف و حرفهاي آن زمان از چپ و راست و مليگرا و التقاطي، نقش مؤثري در انقلاب اسلامي نداشتند. روحانيان و دانشجويان و فرهنگيان و دانشآموزان و کسبه که در همين هيئتها حضور داشتند، در اين حرکت انقلابي مؤثر بودند.