تاریخ انتشار
جمعه ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
۰
کد مطلب : ۱۴۴۹۹
آداب نذر کردن

نذرها براي اهل قبور

نذرها براي اهل قبور
جامعه: يکي از نذرهاي مورد تأکيد، دعا براي اهل قبور است. براي ابن‌تيميه و هم‌مسلكانش، در اين مسئله رجزخواني پر سروصدايي است كه در آن فحش‌ها و ناسزاها گفته و از فرقه‌هاي مسلمانان كه از لحاظ طرز تفكر با آنها مخالف‌اند، با عبارت توهين‌آميز و زشت ياد كرده‌اند؛ از قصيمي در سابق نقل شد كه او زيارت قبور و احترام به آن را از شعائر شيعه كه ناشي از غلوشان دربارة امامانشان و اعتقادشان نسبت به خدايي علي (ع) و فرزندانش است، مي‌داند؛ در صورتي كه اين نسبت، جز دروغ محض و تهمت ناروا چيزي نيست و هيچ‌گاه شيعه در اين مسئله از آنچه امت اسلامي بدان اتفاق داشته و دارد، تكروي نكرده است.

خالدي در كتاب «صلح ‌الاخوان» صفحة ۱۰۹-۱۰۲ به تفصيل در اين ‌باره بحث كرده كه خلاصة آن چنين است: «مسئلة دائر مدار نيات نذركنندگان است و معلوم است كه ارزش اعمال با نيت‌هاست.
پس اگر قصد نذركننده خودِ مرده و تقرب به او باشد، چنين نذري قطعاً جايز نخواهد بود و اگر منظورش تقرب به خدا و بهره‌مندي زندگان به وجهي از وجوه و وصول ثواب آن به مرده باشد، خواه مصرف مورد نذر را تعيين كرده يا مطلق گذاشته باشد، ولي مصارف آن به حسب عرف مردم معلوم باشد؛ مانند صرف مصالح قبر، مردم آن شهر مجاورانش، عموم فقرا، بستگان ميت يا نظاير اينها كه در همة اين صورت‌ها، وفا به نذر واجب خواهد بود.» او اين مطلب را از اذرعي، زركشي، ابن حجر هيثمي مكي، رملي شافعي، قباني بصري، رافعي، نووي، علاء‌الدين حنفي، خيرالدين رملي حنفي، شيخ محمد غزي و شيخ قاسم حنفي حكايت كرده است.

رافعي نيز به نقل از صاحب «التهذيب» و... نقل كرده است كه «اگر نذر كند مبلغي را به اهل منطقة معيني صدقه بدهد، بايد آن مبلغ را بر آنان صدقه دهد.»

او بعد از نقل عبارت يادشده گفته است: «اگر چيزي را نذر كند كه به سوي قبر معروف گرگان بفرستد؛ زيرا آنچه در آنجا جمع مي‌شود؛ چنان‌كه حكايت شده، ميان عدة معيني تقسيم مي‌شود و اين محمول بر اين است، عرف اقتضاي آن را داشته و نذر بر آن واقع شده است و شكي نيست اگر عرفي باشد، نذر بر آن واقع خواهد شد؛ وگرنه مسئلة مورد اختلاف و دو نظر دربارة آن ابراز شده است.»
نظر اول اينكه: نظر صحيح چون شاهدي از شرع ندارد، خلاف كعبه و حجرة شريف رسول خدا (ص).

نظر دوم اينكه: صحيح است؛ در صورتي كه آن‌كس كه برايش نذر شده، مشهور به خير باشد كه در آن صورت سزاوار است، چيزي كه نذر كرده، در مصالح مخصوص به آن صرف شود و از آن تجاوز نكند.
سبكي بطلان نذر را در صورتي كه مصرف عرفي نداشته باشد، نزديك‌تر به واقع دانسته است. در اين‌باره به فتاوي سبكي، جلد ۱، صفحة ۲۹۴ مراجعه شود.

عزامي در «فرقان‌القرآن» صفحة ۱۳۳ گفته است كه: «ابن تيميه گفته است: «كسي كه چيزي براي پيامبر اكرم (ص) يا ديگر انبياء و اولياء از اهل قبور نذر كند يا چيزي
براي آنها ذبح كند، چنين كسي همانند مشركان است كه براي بت‌هايشان قرباني مي‌برند و نذر مي‌كنند؛ پس او بندة غيرخداست و بدين وسيله كافر شده است.» او در اين‌ باره طولاني سخن گفته و برخي كساني كه مصاحب او يا مصاحب شاگردانش بوده‌اند، فريبش را خورده‌اند؛ در صورتي كه چنين مطلبي از او از باب نفهميدن روح اسلام و حمل‌كردن آن به معنايي است كه هيچ مسلماني آن را اراده نمي‌كند و كسي كه از چگونگي انجام اين كارها از مسلمانان آگاه باشد، خواهد دانست كه آنان از ذبايح و نذرهايي كه براي مردگان از انبياء و اولياء مي‌كنند، قصدي جز صدقه از ناحية آنان ندارند و ثواب اين اعمال را هدية آنان مي‌کنند.
دانسته‌اند كه اجماع اهل سنت منعقد شده كه صدقة زنده‌ها براي اموات مفيد است و به آنها واصل خواهد شد و احاديث صحيحه و مشهوري در اين ‌باره رسيده كه از آن جمله است، حديث صحيحي كه از سعد آمده كه از رسول (ص) پرسيد: «اي رسول خدا، مادرم مرده است كه مي‌دانم اگر زنده بود، صدقه مي‌داد. اکنون اگر از ناحية او صدقه بدهم، براي او فايده‌اي خواهد داشت؟»

رسول خدا (ص) فرمود: «آري.» آن‌گاه پرسيد: «چه صدقه‌اي نافع‌تر است‌اي رسول خدا؟» فرمود: «آب.» او هم چاهي حفر كرد و رسول خدا (ص) فرمود: «اين براي مادر سعد.»

اينكه فرموده: «آب براي مادر سعد» منظور اين است كه ثواب آن هدية روح مادر سعد است؛ نه اينكه او معبود است و فرزندش مي‌خواهد، بدين وسيله او را عبادت كند و بدو تقرب جويد و همة مسلمانان در نذرهايشان مثل سعد هستند؛ نه اينكه بت‌پرست باشند.
«اين براي فلان» مثل اين است كه گفته شود: صدقات مال فقرا و مساكين است؛ نه مثل اينكه بگويد: «براي خدا نماز مي‌خوانم و نذر مي‌كنم.»

پس اگر چيزي براي پيامبر (ص) ذبح يا نذر شد، منظور اين است كه از ناحية او صدقه باشد و ثوابش هدية روح مباركش شود؛ نه اينكه نعوذبالله او معبود است؛ پس نذرها نوعي هدايا هستند كه زنده‌ها براي اموات مي‌فرستند و اين عمل هم مشروع است و هم ثواب دارد. اين مسئله به طور مبسوط در كتب فقه و كتبي كه در رد اين مرد «ابن‌تيميه» و پيروانش نوشته شده، آمده است؛ پس نذر ذبح و... براي انبياء (ع) و اولياء (ع) امري است مشرع و همة مسلمان‌ها بدون اختلاف آن را جايز مي‌دانند و در مقام عمل نيز آن را به كار مي‌بنديد و نذركننده در صورتي كه آن را براي خدا انجام دهد و با نام خدا حيوان را ذبح كند، ثواب خواهد داشت.

خالدي گفته است: «منظور اين است كه ثواب مال آنهاست و حيوان براي خدا كشته شده است.»
مثل گفتة مردم: «براي مرده‌ام ذبح كردم.» يعني: از ناحية او تصدق كرده‌ام يا مثل گفته گويند: «براي مهمان ذبح كرديم.» يعني او سبب انجام اين عمل شده است.

هيچ مانعي از جواز نذر ذبح و لزوم وفا به آن در صورتي
كه روي جهت يادشده باشد، وجود نخواهد داشت و هيچ مسلماني به جز آن فكر نمي‌كند. گاهي در اين‌باره «جواز نذر» به چيزي كه ابوداوود سجستاني در سننش، جلد ۲، صفحة ۸۰ از ثابت بن ضحاك آورده استدلال شده و آن اينكه «در زمان رسول خدا (ص) مردي نذر كرد كه شتري را در «بواتته» تحرك كند. پيش رسول خدا (ص) آمد و جريان را به حضرتش عرض كرد. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «آيا آن جابتي كه در دوران جاهليت عبادت مي‌شده، وجود دارد؟» گفتند: «خير.» فرمود: «آيا در آنجا عيدي از عيدهاشان هست؟» گفتند: «خير.» رسول خدا (ص) فرمود: «به نذرت وفا كن كه در معصيت خدا، نذر لازم‌الوفاء نيست و نه در آن دو مورد كه در آنها فرزند آدم مالك نيست.»

به روايت ديگري كه ابوداوود در «سنن»، جلد ۲، صفحة ۸۱ از عمر بن شعيب از پدرش از جدش آورده است، استدلال شده كه «زني گفت: «اي رسول (ص) من نذر كردم كه بالاي سرت «دف» بزنم.» فرمود: «به نذرت وفا كن.» او گفت: «من نذر كردم كه در فلان محل که مردم دوران جاهليت در آنجا قرباني مي‌كردند، قرباني كنم.» رسول خدا (ص) فرمود: «براي غير خدا؟» گفت: «نه.» فرمود: «براي بت؟» گفت: «نه.» فرمود: «به نذرت وفا كن.»»

در «معجم‌البدان» جلد ۲، صفحة ۳۰۰ در حديث ميمونه، دختر «كردم» آمده است كه پدرش به رسول خدا (ص) عرض كرد: «نذر كردم پنجاه گوسفند در «بواتته» ذبح كنم.» فرمود: «آيا در آنجا چيزي از اين بت‌ها وجود دارد؟» گفت: «نه.» فرمود: «به نذرت وفا كن.» پس چهل و نه گوسپند را قرباني كرد و باقي ماند. يكي كه پشت سرش مي‌دويد و مي‌گفت: «خدايا به نذرم وفا مي‌كنم.» تا آن را گرفت و ذبح كرد. (نقل به معني)

خالدي در «صلح‌الاخوان» صفحة ۱۰۹، بعد از ذكر دو حديث ابي‌داوود گفته است: «و اما استدلال خوارج به اين حديث بر عدم جواز نذر در اماكن انبياء روي اين پندار كه پيامبران و صالحان بتهايند «نعوذ بالله» و عبدهايي از عبدهاي جاهليت، چنين پنداري ناشي از گمراهي و خرافات و جسارت نسبت به انبياء خدا و اولياء اوست؛ وگرنه آنان را بت‌ها نمي‌خواندند و اين نهايت تحقير است از ناحيه آنها نسبت به انبياء بزرگوار خدا. اين بدبخت‌ها در اثر ناداني توسل به انبياء و اولياء را عبادت و خود آنان را بت‌ها نامند؛ بنابراين اعتباري براي گفتار جاهلانه و گمراه‌كننده‌شان نخواهد بود و خدا داناتر است.» چنان‌كه اعتباري براي جهالت و گمراهي ابن‌تيميه و هم‌مذهبانش نخواهد بود.
خداوند در سورة محمد آيه ۱۶ مي‌فرمايد: «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَي قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ»؛ «اينان كساني هستند كه خدا بر دل‌هايشان مهر نهاده و پيرو هواي نفس خود گرديدند.»



نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما