کد مطلب : ۱۴۶۱۳
هيئتهاي مذهبي و ميتينگهاي سياسي
رضا بابایی
تا اينجا هيچ مشكلي وجود ندارد و شايد حتي مخالفي هم نداشته باشد. به جز دينداران، گروههاي ديگر انساني هم نميتوانند از سياست كناره بگيرند و هيچ حساسيتي به كشتياي كه بر آن سوارند، نداشته باشند. اين جملة افلاطون، خالي از حقيقت نيست كه «انسان يعني حيوان سياسي.» بنابراين كسي با سياسيبودن و گرايش سياسيداشتن مخالف نيست يا اگر مخالفتي هم باشد، درخور اعتنا نيست؛ اما متأسفانه از دين سياسي و جملة «سياست ما عيت ديانت ماست...» چندين معناي غلط و بیراه هم اراده شده است كه من در اينجا به دو نمونه از آنها اشاره ميكنم.
۱. به گمان برخي، «سياست ما عين ديانت ماست...» يعني معيار ديانت و آدميت، سياست است. اگر كسي با آنچه ما حق ميدانيم، همسويي سياسي داشت، ديانتِ او نيز معتبر و پذيرفته است و اگر اين همسويي مفقود بود، او فاقد ديانت و اعتمادناپذير و تحملناپذير است! البته هيچكس اين باور را به زبان نميآورد؛ ولي در عمل عدهاي اينگونهاند؛ به عبارت ديگر برخي گمان كردهاند كه سياست ما عين ديانت ماست؛ يعني نماز هم بايد سياسي باشد، روزه و روضه هم بايد جو سياسي داشته باشد، دوست و دشمن را هم بايد سياست تعيين كند، هر بحثي را از هر جا كه شروع ميكنيم، بايد به سياست برسانيم و ... .
اين تصور غلط است؛ زيرا دين سياسي يا سياست ديني به معناي اضمحلال دين در نهاد سياست نيست. دين، نهادي الهي است كه سياست را هم در درون خود دارد؛ اما هرگز در سياست خلاصه نميشود. بهترين دليل بر اين مدعا سيرة انبياء و اولياء (ع) و شيوة بزرگان ديني ما در طول تاريخ است. آيا اين همه اختلاف و بگومگوي سياسي كه در ميان مردم و جوانان شايع است، ميان مجتهدان بزرگ و مراجع تقليد هم هست؟ هرگز! آيا آنان هم همديگر را با ترازوي سياست وزن ميكنند؟ هرگز!
آميختگي ديانت و سياست به معناي دادن كليد درهاي دين و مسجد و هيئتهاي مذهبي به دست سياست نيست، به معناي ترجيح نگاه سياسي به افراد، بر نگاه برادرانه نيست. قضاوت دربارة انسانها بر پاية مواضع سياسي آنان، نه سياست است و نه ديانت؛ چه رسد به اينكه آميزة آن دو باشد.
در آستانة عاشوراي سال ۵۸ يعني در اولين عاشوراي پس از پيروزي انقلاب، امام خميني (ره) سخنراني مفصلي دربارة عاشورا و عزاداري براي سيدالشهداء (ع) كردند. در بخشي از اين سخنراني ميفرمايند:
«بايد ماه محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذکر مصائب اهل بيت (ع) که با ذکر مصائب اهل بيت (ع) زنده مانده است اين مذهب تا حالا با همان وضع سنتي با همان وضع مرثيهخواني... ما بايد حافظ اين سنتهاي اسلامي، حافظ اين دستهجات مبارک اسلامي که در روز عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضي به راه ميافتد، تأکيد کنيم که بيشتر دنبالش باشند.
محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است، فداکاري سيدالشهدا سلام الله عليه است که اسلام را براي ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتي خودش از طرف روحانيون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههاي مردم با همان ترتيب سابق که دستهجات معظم و منظم، دستهجات عزاداري به عنوان عزاداري راه ميافتاد. بايد بدانيد که اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنتها را حفظ کنيد؛ البته اگر چنانچه چيزهاي ناروايي بوده است سابق و دست اشخاص بياطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها بايد يک مقداري تصفيه بشود؛ لکن عزاداري به همان قوت خودش بايد باقي بماند و گويندگان پس از اينکه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور که سابق ميخواندند و مرثيه را همانطور که سابق ميخواندند، بخوانند و مردم را مهيا کنند براي فداکاري.
اين خون سيدالشهداست که خونهاي همة ملتهاي اسلامي را به جوش ميآورد و اين دستهجات عزيز عاشوراست که مردم را به هيجان ميآورد و براي حفظ مقاصد اسلامي مهيا ميکند. در اين امر نبايد سستي کرد.»۱
تأكيد امام (ره) در اين سخنراني بر حفظ وضع سنتي عاشورا در آن زمان، به اين معنا بود كه عاشورا مادر انقلاب است؛ نه فرزند انقلاب. بايد حرمت اين مادر را حفظ كرد و آن را همانگونه كه ميان مردم و تودهها رسم بوده، حفظ كرد. آغشتن عاشورا به آنچه امروز و فردا در صحنههاي سياسي و اقتصادي رخ ميدهد، كاستن از وزن و قداست عاشوراست. عاشوراييان، سياست را رشحهاي از رشحات مكتب حسيني ميدانند؛ نه همة آن يا بخش مهم آن.
بدین رو هيئتهاي عاشورايي نیز نبايد جولانگاه مباحث جزئي سياسي باشد. گفتوگو دربارة سرنوشت ملتها و سياستهاي كلان ديني، همهجا و هميشه مطلوب است؛ اما بحث و جدل بر سر مواضع سياسي در مسائل جزئي، دافعهاي ويرانگر دارد و هيئتهاي مذهبي را به ميتينگهاي سياسي يا خردهاحزاب تبديل ميكند.
۲. سياستي كه عين ديانت است، جهتگيري كلي براي اصلاح امور مسلمانان است؛ اما هرگز نبايد و نميتوان مواضع برخي شخصيتهاي سياسي - هرقدر که محترم و مردمي و مؤمن و حق باشند- را عين ديانت شمرد و چنان بر سر آن ايستاد كه گويي همة حقيقت در آنکس و موضع او خلاصه شده است. ديانت، بسيار عظيمتر و مقدستر از آن است كه با مسائل روزمرة سياسي مساوي باشد.
آنان كه فضاي هيئتهاي مذهبي را به روزمرگي سياسي مبتلا ميكنند، بزرگترين صدمات را به روح و كالبد اين مجموعة تأثيرگذار میزنند. به گمان برخي سياستزده هر فضايي فرصتي است براي پيشبرد اهداف سياسي؛ اما آن اهداف هر قدر هم كه مقدس باشند، بايد در جاي خود و با موازين در خور خود طرح شوند؛ وگرنه دلها را برميآشوبند و نگاهها را بدبين ميكنند.
هيئتهايي كه شهرت سياسي آنها بيش از جنبة معنوي و عاشوراييشان است، بهقطع براي برخي از محبان سيد الشهداء (ع) دافعه دارند و آنان را به محيطهاي ديگر ميرانند. سياست عاشورايي، غیر از عاشوراي سياسي است. عاشورا بايد عاشورا بماند تا بتواند خاستگاه پاكترين نظريههاي سياسي و غير سياسي باشد.
بهرهبرداري سياسي از امكانات عاشورا در برخي هيئتهاي مذهبي با اهداف درازمدت دين سازگاري ندارد و ظرفيتهاي اين نهضت عظيم را در كوتاهترين زمان هزينه ميكند و حماسهاي را كه ذخيرة ابدي است، به چالههاي روزمرگي مياندازد.
پینوشت:
۱. صحیفة نور، ج۱۵، ص۲۰۴-۲۰۳