کد مطلب : ۱۵۲۸۸
دبیر تهیه سند توسعه گردشگری در برنامة چهارم توسعة دلايل ناكامي ايران را در جذب گردشگر مذهبي تشريح ميكند:
استانداردهاي پايين توزيع نامتناسب تعطيلات نبود آموزش و برنامهريزي
ساناز عربخدري
تاکنون صحبتهای بسیاری دربارة پتانسیلهای ایران برای جذب گردشگران مذهبی توسط مسئولان انجام شده؛ ولی قبل از ورود جدی به این مقوله، تفاوتهای گردشگر معمولی با گردشگر مذهبی چيست؟
گردشگر تعابیر پسوندی گوناگونی دارد؛ گردشگر مذهبی، گردشگر تاریخی، گردشگر محیط زیست، گردشگر معمولی و... . همانگونه که ملاحظه میکنید گردشگری میتواند هر پسوندی داشته باشد؛ اما اینکه فرق اینگونه گردشگرها با هم چیست، به نوع سلیقه و مکانی مربوط میشود که این گردشگران برای بازدید انتخاب میکنند.
گردشگر مذهبی که شما در اینجا به آن اشاره میکنید، در حقیقت نوع جدیدی از گردشگری نیست که تفاوتهای آن را جویا میشوید، بلکه يکی از قدیمیترین گونههای گردشگری در سراسر جهان است؛ زیرا پیروان همة ادیان در طول تاریخ برای بازدید یا زیارت از اماکن مقدس خود دائم سفر میکردند و به این ترتیب، میتوان گفت قرنها قبل از اینکه صنعتی به نام گردشگری در جهان شکل بگیرد، گردشگری مذهبی وجود داشته است.
این نوع از گردشگری با هدف بازدید یا زیارت از اماکن مذهبی صورت میگیرد و فرق آن با گردشگری معمولی این است که گردشگر مذهبی برخلاف گردشگر معمولی فقط به دنبال گشتوگذار و تفریح نیست، بلکه انگیزههای معنوی و روحانی نیز در سفر دارد.
وضعیت گردشگری مذهبی را در کشورمان که از قابلیتهای بسیاری برای جذب گردشگران مذهبی از همة ادیان الهی برخوردار است، چگونه ارزیابی کنید؟
هرچند ایران به تصدیق سازمان یونسکو از نظر وجود آثار تاریخی و فرهنگی در میان ۱۰ کشور نخست جهان قرار دارد و از منظر جاذبههای اکوتوریسمی و تنوع اقلیمی جزو پنج کشور برتر دنیاست، متأسفانه باید بگویم گردشگری مذهبی در کشور ما وضعیت مطلوبی ندارد.
این درحالی است که به جز وجود زیارتگاههای بسیار مشهور اسلامی در کشورمان، بهويژه حرم مطهر امام هشتم شیعیان جهان (ع)، زیارتگاههای غیراسلامی با شهرت جهانی نیز در ایران وجود دارد که پتانسیلهای جذب گردشگران مذهبی از دیگر ادیان آسمانی را بهشدت افزایش میدهد؛ ولی حقیقت این است که نتوانستهایم از این فرصتها بهدرستی استفاده كنيم.
چرا؟
به نظر من علت اصلی ناکامی در ترویج و توسعة گردشگری مذهبی در کشورمان این است که مسئولان نتوانستند استانداردهای لازم را در حوزة سفر چه در حوزة برنامهریزی و چه در حوزة خدمترسانی بهخوبی تدوین كنند.
متأسفانه ما در بسیاری موارد، سنتی عمل کرده و از کنار مسائل بهسادگی عبور کردهایم و فکر کردیم که این سادگی و سنتیبودن دوام میآورد؛ در حالیکه بسياري کشورها با سلايق متنوع به مقولة گردشگری دینی وارد شدهاند و از زواياي گوناگون به این مسئله نگريستهاند.
برنامهریزی و ایدهپردازی اين كشورها در نهایت، باعث افزايش سطح كيفي خدمترساني آنها به گردشگران شده و درگذر زمان، شاهد افزايش روزافزون سطح اين خدمات و ارائة خدمات خلاقانة جديد هستيم؛ طبيعي است كه اتخاذ چنين رويكردي باعث شده اينگونه كشورها، درآمدهای کلانی از محل گردشگری مذهبی به دست آورند؛ بنابراين باید بگویم که ناتوانی در تعریف استانداردهای مناسب و برنامهريزي منسجم از مهمترین دلایل ناکامی ما در جذب گردشگران مذهبی در مقایسه با سایر کشورهاست.
دقیقاً منظور شما از تأکيد بر مسئلة تدوین استانداردها چیست؟
در خیلی از اماکن مذهبی ما، خدمات لازم به زائران ارائه نمیشود. متأسفانه فکر کردهایم سفر زیارتی یعنی زحمت و هرچه در یک سفر زیارتی دچار زحمت بیشتری بشویم، اجر و پاداش بیشتری نصیبمان ميشود؛ در حالیکه اینطور نیست. شما میدانید در حوزة زیارت آدابی وجود دارد. وقتی شما به خدمت بزرگی میخواهید برسید که از نظر ما شیعیان حی و ناظر اعمال ماست، با اذن دخولی که میخوانید اعلام میکنید که آن مقام حی و حاضر است و حرف و سخن ما را میشنود؛ به همین علت ما بايد آداب زیارت را به یک برنامه و خدمت برای زائران تبديل میکردیم؛ ولی همانطور که اشاره کردم در این کار موفق نبودهایم.
به نظر شما، چه سازمان یا ارگانی مسئول این ناکامی است؟
این ناکامی چند سطح مختلف دارد و نمیتوانیم یک سازمان یا ارگان را به عنوان مقصر اصلی معرفی کنیم. علت این ناکامی به نظر من یکی در سطح سیاستگذاری است که در این زمینه، باید حاکمیت دیدگاه خود را از «سنتی» به «مدرن» تغییر دهد؛ یعنی اینکه فکر نکند فقط سفررفتن به مشهد لازم است، بلکه کیفیت سفر ژکردن هم مهم است و برای این مهم در اقتصاد کلان کشور جایگاهی در نظر بگیرد. وقتی چنین تغییر نگاهی به وجود آمد، آنوقت زمینه برای برنامهریزی، سرمایهگذاری و کارهای اجرایی را بخش دولتی یا بخش خصوصی فراهم ميکنند.
سطح دوم این ناکامی برخوردارنبودن مردم و زائران ما از برنامههای آموزشی است. بسیاری زائران آگاهی کافی دربارة چگونگی سفرکردن و برنامهریزی قبل از سفر مذهبی ندارند. همة ما بارها شاهد بوده و هستیم که در برخی از ایام سال، بهويژه در برخی مناسبتهای مذهبی، شهر مشهد ۱۵ برابر ظرفیت خدمترسانی و اقامتی خود زائر دارد و همة هتلها، هتل آپارتمانها، آپارتمانها و حتي پارکها، مساجد و اتاقهای خالی منازل مردم مملو از جمعیت است.
به نظر من کمیت این حضور خوب است؛ ولی کیفیت آن اصلاً خوب نیست. ما تکلیف داريم که به زائران حضرت امام رضا (ع) در سطحي مناسب خدمترسانی کنیم و اگر میبینیم توان انجام این خدمترسانی بیش از ظرفیت را نداریم، به آنان اطلاع دهیم که برنامة سفر خود را به وقت دیگری از سال موکول کنند؛ به این ترتیب، هم زائران میتوانند با آسایش بیشتری زیارت کنند و هم ما میتوانیم کیفیت خدمترسانی به این عزیزان را افزایش دهیم.
به نظر شما، آیا میتوان به زوار و خانوادههایی که دوست دارند در لحظة تحویل سال در کنار حرم مطهر امام رضا (ع) باشند بگويیم که به علت شلوغی و ازدحام جمعیت به مشهد سفر نکنند؟
به نکتة خوب و ظریفی اشاره کردید. شما اگر دقت کنید میبینید در دو هفتة تعطیل اول سال، شهر مشهد مملو از جمعیت است؛ در حالی که در بقیة طول سال (به جز مناسبتهای مذهبی) ازدحام در اين حد نیست و بيشتر هتلها با یکسوم ظرفیت خود نیز کار نمیکنند. به نظر شما چه ایرادی دارد که در مواقعی از سال که نمیتوانیم خدمترسانی مطلوبی به گردشگران مذهبی داشته باشیم، کیفیت را اصل قرار دهیم و از آنها بخواهیم که تغییری در برنامة زیارتی خود به وجود آورند.
این همین کاری است که مسئولان عربستان سعودی انجام میدهند. ساليانه میلیونها نفر از مسلمان در سراسر جهان قصد زیارت خانة خدا را میکنند؛ ولی آنها هر ساله فقط به اندازة ظرفیتی که میتوانند خدمترسانی داشته باشند، امکان زیارت میدهند. زائران خانة خدا نیز این موضوع را پذیرفتهاند. حالا تصور کنید اگر دولتمردان عربستان میخواستند به همة متقاضیان هر ساله اجازة ورود بدهند، چه وضعی پیش میآمد! زائران نيز هنگامی که از زیارت خانة خدا باز میگردند، از کیفیت برگزاری مراسم و خدماتی که در طول مدت اقامتشان دریافت کردهاند کمال رضایت را دارند.
ولی مشکلی که وجود دارد این است که در طول سال تعطیلات مختلفی نداریم که مردم بتوانند با توجه به آنها برای مسافرت یا زیارت برنامهریزی کنند و چون در دو هفتة اول سال، همه دانشآموزان، دانشجویان و والدين آنان تعطیل هستند، بهترین زمان برای سفرهای زیارتی است که چنین امکانی در بقیة طول سال وجود ندارد.
توزیعنکردن تعطیلات بهصورت متوازن در طول سال یکی از بزرگترین چالشهای توسعة گردشگری مذهبی در کشور ماست؛ مثلاً در تعطیلات نوروز مدارس، کارخانجات، مراکز دولتی و غیردولتی و.. همگی تعطیل هستند و طبیعی است که در چنین فرصتی که همة اعضای خانواده کنار هم هستند، به مسافرت زیارتی یا سیاحتی بروند؛ ولی ببینید بعد از این تعطیلات چه اتفاقی میافتد! هیچکسی دیگر مسافرت نمیرود! ترافیک جادهها از بین میرود. هتلها، اتاقهای خالی فراواني دارند. رستورانهای سرراهی خالی از مسافرند و... .
اگر تعطیلات رسمی کشور به صورت مناسبی ساماندهی شده بود، شاهد هجوم مردم به پایانهها برای خرید بلیت هوایپیما یا قطار یا رزرو هتل نبودیم و میتوانستیم برنامهای داشته باشیم تا در همة طول سال شاهد مسافرت و گردشگری مذهبی باشیم. وجود چنین برنامهای از نظر گردش مالی نیز تأثیرات مثبتی بر اقتصاد ملی ما میگذارد؛ ولی اوضاع فعلی بیشتر از آنکه بازدة مالی مثبتی داشته باشد، سبب افزایش فشار بر شبکه و سرویسهای خدمترسانی شده و باعث میشود هتلهای ما در بقیة طول سال از بیکاری و بیمسافری به مشکلات عدیدهای دچار شوند و توان آنها برای ارائة سرویس با کیفیت عالی به گردشگران مذهبی کاهش یابد.
پس توزیع نامتناسب تعطیلات رسمی کشور یکی از موانع توسعة گردشگری مذهبی است؟
دقیقاً؛ این مسئله نهفقط مشکلاتی برای ارائة سرویسهای مناسب به گردشگران مذهبی داخلی ایجاد میکند، بلکه باعث کاهش کیفیت خدمات ارائهشده به گردشگران مذهبی خارجی نیز میشود. شما فکر میکنید اگر ما در چنین وضعيتي که در طول ۲ هفتة سال امکان ارائة خدمات عالی به گردشگران داخلی را نداریم، میتوانیم پذیرا و میزبان حضور چندین هزار گردشگر خارجی باشیم؟
اگر شما نگاهی به تعهدات دولت در زمینة توسعه گردشگری در برنامة چهارم توسعه داشته باشید، میبینید که دولت متعهد به ساماندهی تعطیلات رسمی کشور شده بود. این مسئله جزو بندهایی بوده که در سند ملی گردشگری دولت باید اقدامات مناسبی در بارة آن انجام میداد؛ ولی هیچ اقدامی تاکنون دربارة ساماندهی این تعطیلات صورت نگرفته و هر وقت پرسشي از مسئولان محترم شده، فقط به ذکر این نکته بسنده کردهاند که همچنان در حال پیگیری این مسئله هستند!
صرفنظر از مسائلی که بدان اشاره کردید چه سازمانی باید در کشور متولی توسعة گردشگری مذهبی باشد؟ سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان حج و زیارت یا سازمان میراث فرهنگی و گردشگری؟
به نظر من سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است که در سطح کلان باید متولی توسعه گردشگری در داخل کشور باشد. هرچند ما در داخل کشور سازمانهای دیگری نیز داریم که شما به نام آنها اشاره کردید، همین سازمان حج و زیارت که شما از آن نام بردید، بهجای اینکه اقدامی برای ورود گردشگر مذهبی به داخل کشور انجام دهد و توازنی میان فرستادن زائران و گردشگران مذهبی با ورود زائران و گردشگران مذهبی خارجی انجام دهد، فقط در زمینة خروج زائران از کشور تلاش میکند!
متأسفانه این سازمان از زمان تأسیس خود تاکنون هیچ تلاشی برای ایجاد نوعی موازنه دربارة ورود و خروج گردشگران مذهبی به داخل کشور نکرده و هر ساله فقط چندین هزار نفر را روانة زیارت خانه خدا، سوریه و کربلا میکند.
به نظر شما آیا باید سازمان حج و زیارت در سیاستهای خود تغييري ايجاد کند؟
اعتقاد من این است که این سازمان با اقداماتی که فعلاً انجام میدهد بیشتر به یک آژانس مسافرتی برگزارکنندة تورهای زیارتی تبدیلشده تا یک سازمان سیاستگذار.
خب سیاستگذاری را به نظر شما چه سازمانی باید انجام دهد؟
سازمان میراث فرهنگی و گردشگری.
این سازمان هم تاكنون در عمل سیاستگذاری جدیاي در این باره انجام نداده یا حتی برنامههای مصوبشده را نیز بهصورت مطلوبی اجرا نكرده است.
من نباید جوابگوی عملکرد این سازمان باشم؛ ولی به نظرم یادآوری این موضوع بد نیست که ارتقاي سطح سازمان ایرانگردی و جهانگردی از معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به سازمانی مستقل زير نظر معاونت رئیسجمهور با این استدلال صورت گرفت که حوزة گردشگری یک حوزه میانبخشی است که باید با بخشهای مختلفی نظیر حملونقل، خدمات، وزارت امور خارجه، وزارت کشور و... در ارتباط باشد تا بتواند زنجیرة مورد نیاز برای بهبود زیرساختهای جذب گردشگر خارجی و توسعة گردشگری داخلی را به وجود بیاورد.
این سازمان از معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي خارج و به یک سازمان مستقل زیر نظر معاون رئیسجمهور تبدیل شد تا بتواند حلقههای مختلف زنجیر را به هم متصل کند؛ ولی هنوز شاهد چنین اتفاقی نیستیم! در حقیقت فرقی نمیکند که کدام حلقة زنجیر فعلاً ضعیف یا قوی است، چون وقتی زنجیر را بکشیم همیشه از نقطه ضعیف پاره میشود. حال فرقی نمیکند این حلقه بخش امنیت است، بخش پذیرایی است یا بخش حملونقل یا فلان ارگان دولتی؛ چون ظرفیت کشور در مورد جذب گردشگر مذهبی فقط در جايي كه ضعیف است، نشان داده ميشود. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نیز تأسیس شد تا این هماهنگیها میان ارگانها صورت بگیرد و نقاط ضعف برطرف شود؛ ولی این سازمان که از قضا بودجهاش نیز توسعه پیدا کرده، هر کاری انجام داده، به جز ایجاد هماهنگیهایی که باید انجام میداده است.
به جز مشکلاتی نظیر ساماندهی تعطیلات رسمی کشور و همچنین نبود راهبرد مشخص برای توسعة گردشگری مذهبی در کشور، مشکل دیگر ما برای توسعة گردشگری مذهبی چیست؟
کمبود نيروي آموزشدیده. شما وقتی میخواهید کساني را به عنوان گردشگر چه گردشگر دینی یا گردشگر تاریخی به مکانی برای بازدید یا زیارت ببرید، به راهنما و تورگردانان آموزشدیده احتیاج دارید؛ ولی ما در این بخش هم ضعفهای بسیاری داریم و نتوانستهایم از استانداردهای لازم در این زمینه برخوردار باشیم.
آیا آموزشدادن متخصصان در این زمینه کار دشواری است که تا به حال صورت نگرفته است؟
خیر؛ ولی باز شما را ارجاع میدهم به همان سند ملی گردشگری در برنامة چهارم توسعه که دولت در آن دوباره متعهد شده بود که سطح کارکنان خدمترسان در زمینههای مختلف گردشگری را ارتقا دهد؛ ولی این مسئله آنقدر ضعيف و كمرنگ صورت گرفت که تقریباً میتوان گفت هیچوقت ارتقایی صورت نگرفت.
آیا سازمان تبلیغات اسلامی میتواند با ورود به این ماجرا نقش خوبی برای توسعة گردشگری دینی در کشور ایفا كند؟
سازمان تبلیغات اسلامی میتواند در این زمینه بهويژه تعلیم آداب زیارت، نقش بسیار مهمی داشته باشد.
توجهنكردن به مقولة گردشگری دینی صرفنظر از خسارات مادی، چه خسارتهای فرهنگی، معنوی و احیاناً سیاسی میتواند برای کشور بهدنبال داشته باشد؟
نباید از این حقیقت مهم غافل شویم که وقتی یک گردشگر مذهبی خارجی وارد کشور ما شود، هنگامیکه از این کشور خارج میشود، بهنوعی سفیر ما در بیرون از کشور محسوب میشود؛ از این نظر میگویم سفیر، چون اگر در طول اقامت زیارتی خود در کشورمان خدمات مناسبی دریافت کرده باشد، هنگام بازگشت به کشورش تبلیغ سفر به ایران و سطح بالای خدمات ارائهشده به گردشگران مذهبی خارجی را میکند؛ ولی اگر در زمان حضور خود در ایران با مشکلات و کمبودهای زیادی روبهرو شده بود، دیگران را تشویق به حضور در ایران حتی برای زیارت اماکن مقدس هم نمیکند.
این همة ماجرا نیست. با توجه به اینکه در بیرون از کشورمان شاهد تبلیغات منفی فراوانی علیه جمهوری اسلامی هستیم، میتوان با ارائة سرویسها و خدمات خوب به این عده، تبلیغات دشمنان را دربارة ناامنبودن فضای کشورمان خنثی كنيم. این حقیقتی است که همة خارجیهایی که به کشورمان سفر کردهاند، به آن اذعان دارند.
آنها بارها در گفتوگوهای خود اعلام کردهاند که قبل از حضور در کشورمان فکر میکردند ایران سرزمین ناامنی است؛ ولی با حضور در ایران و سفر به شهرهای مختلف ما، ذهنیت آنها کاملاً تغییر میکند.
این موضوع نشان میدهد توجه به توسعة گردشگری اعم از تاریخی و مذهبی از پتانسیل خوبی برای بیاثرکردن تبلیغات جهانی علیه کشورمان برخوردار است؛ بنابراين معتقدم در این حوزه هر چقدر مسئولان سرمایهگذاری کنند، کم است؛ چون با کمترین تلاش میتوان میلیاردها دلار سرمایهگذاری دشمنان برای تبلیغ علیه نظام را خنثی و بیاثر کرد.
به نظر من با توجه اطلاعاتم در زمینة گردشگری، این کاملاً تصور اشتباهی است که گردشگر خارجی فقط برای اینکه باید در ایران حجابش را حفظ کند، به ایران سفر نمیکند، بلکه تحقیقات نشان میدهد تبلیغ دشمنان ما دربارة ناامنبودن کشور باعث نيامدن گردشگران خارجی به کشور است؛ وگرنه گردشگران خارجی، هیچ مشکلی برای حفظ حجابشان در یک یا دو هفته حضورشان در ایران ندارند.
مسئلة دیگری که باید به آن اشاره کنم، تبلیغات ما در مورد امالقرا بودنمان در جهان اسلام است. ما وقتی مدعی امالقرا بودن هستیم، وظیفه پیدا میکنیم که زمینه را برای حضور گردشگران دینی خارجی در کشورمان فراهم کنیم تا آنها بیایند و چنین چیزی را از نزدیک ببینند؛ وگرنه با شعاردادن که به جایی نمیرسیم. با توجه به مسائلی که بدان اشاره شد میتوانم بگویم که تلاش برای جذب گردشگر مذهبی کارکرد مهمی در زمینة انتقال فرهنگ و تقویت روابط ما با کشورهای اسلامی دارد.
رسانهها چه نقشي در ترویج گردشگری مذهبی ميتواند داشته باشند؟
اگر ما میخواهیم از ظرفیت بالای توسعة گردشگری مذهبی در داخل کشور استفاده کنیم، باید از همة پتانسیلهای رسانههای صوتي، تصويري و مطبوعات در داخل کشور بهخوبی استفاده كنيم.
رسانهها میتوانند نقش بزرگی در زمینة معرفی اماکن مذهبی، امکانات رفاهی و سیاحتی موجود در اطراف آنها و... . ایفا كنند. کشورهای دیگر هم که در این زمینه موفق هستند، از ظرفیتهای رسانهای خودشان بهدرستی استفاده کرده و میکنند و هنوز هم با اینکه به شهرتی جهاني دست پیدا کردهاند، همچنان به تبلیغ در رسانههایشان ادامه میدهند و از این ظرفیت چشمپوشی نميكنند.
در پايان تأكيد ميكنم اگر ما میخواهیم از پتانسیل و ظرفیت بالای توسعة گردشگری مذهبی در داخل کشور استفاده کنیم و از مزایای آن بهرهمند شویم، باید امکانات و شرایط آن را نیز برای مردم فراهم کنیم؛ وگرنه این وضعیت همچنان بدون تغییر باقی میماند و ما باید همچنان در حسرت موفقیت دیگر کشورها برای جذب گردشگران مذهبی، تاریخی و فرهنگی باشیم.