کد مطلب : ۸۳۵۳
محرم ديباچه سرخ شهادت
سخنان حضرت امام(ره)
ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداكاري آغاز شد، ماهي كه خون بر شمشير پيروز شد. ماهي كه قدرت حق، باطل را تا ابد محكوم و داغ باطله بر جبههي ستمكاران و حكومتهاي شيطاني زد، ماهي كه به نسلها در طول تاريخ، راه پيروزي بر سرنيزه را آموخت، ماهي كه شكست ابرقدرتها را در مقابل كلمهي حق به ثبت رساند، ماهي كه امام مسلمين، راه مبارزه با ستمكاران تاريخ را به ما آموخت، ماهي كه بايد مشت گره كردهي آزاديخواهان و استقلالطلبان و حقگويان بر تانكها و مسلسلها و جنود ابليس غلبه كند و كلمهي حق، باطل را محو نمايد.[1]
محرم، چه ماه مصيبتزا و چه ماه سازنده و كوبندهاي است. محرم، ماه نهضت بزرگ سيّد شهيدان و سرور اولياي خداست، كه با قيام خود در مقابل طاغوت، تعليم سازندگي و كوبندگي به بشر داد و راه فناي ظالم و شكستن ستمكار را به فدائي دادن و فدائي شدن دانست و اين خود، سرلوحهي تعليمات اسلام است براي ملّت ما تا آخر دهر.[2]
محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است.[3]
بايد محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهلبيت عليهمالسلام كه با ذكر مصائب اهلبيت عليهمالسلام زنده مانده است اين مذهب تا حالا.[4]
علل و عوامل قيام عاشورا
در صدر اسلام، پس از رحلت پيغمبر پايهگذار عدالت و آزادي، ميرفت كه با كجرويهاي بنياميه، اسلام در حلقوم ستمكاران فرو رود و عدالت در زير پاي تبهكاران نابود شود كه سيدالشهدا عليهالسلام، نهضت عظيم عاشورا را برپا نمود.[5]
مكتبي كه ميرفت با كجرويهاي تفالهي جاهليت و برنامههاي حساب شدهي احياي مليگرايي و عروبت با شعار «لا خَبر و لا وحيٌ نَزَل»[6] محو و نابود شود و از حكومت عدل اسلامي يك رژيم شاهنشاهي بسازد و اسلام و وحي را به انزوا كشاند كه ناگهان شخصيت عظيمي كه از عصارهي وحي الهي تغذيه و در خاندان سيد رسل، محمد مصطفي(ص) و سيّد اولياء علي مرتضي عليهالسلام تربيت و در دامان صدّيقهي طاهره سلاماللهعليها بزرگ شده بود قيام كرد و با فداكاري بينظير و نهضت الهي خود، واقعهي بزرگي را به وجود آورد.[7]
سلطنت و ولايتعهدي، همان طرز حكومت شوم و باطلي است كه حضرت سيدالشهدا عليهالسلام براي جلوگيري از برقراري آن قيام كردند و شهيد شدند. براي اينكه زير بار ولايتعهدي يزيد نرود و سلطنت او را به رسميت نشناسد قيام فرمود و همه مسلمانان را به قيام دعوت كرد.[8]
سيدالشهداء عليهالسلام چون ديد اينها دارند مكتب اسلام را آلوده ميكنند؛ با اسم خلافت اسلام، خلافكاري ميكنند و ظلم ميكنند و اين منعكس ميشود در دنيا كه خليفة رسولالله(ص) است دارد اين كارها را ميكند، حضرت سيدالشهداء عليهالسلام تكليف براي خودشان دانستند كه بروند و كشته هم بشوند و محو كنند آثار معاويه و پسرش را.[9]
اهداف قيام عاشورا
سيّدالشهداء عليهالسلام از همان روز اول كه قيام كردند براي اين امر، انگيزهشان اقامهي عدل بود. فرمودند كه ميبيني كه معروف عمل نميشود و منكر عمل ميشود. انگيزه اين است كه معروف را اقامه و منكر را از بين ببرد. انحرافات همه از منكرات است، جز خط مستقيم توحيد هر چه هست منكرات است، اينها بايد از بين برود و ما كه تابع حضرت سيدالشهداء عليهالسلام هستيم بايد ببينيم كه ايشان چه وضعي داشت، قيامش، انگيزهاش، نهي از منكر بود كه هر منكري بايد از بين برود.[10]
سيدالشهداء عليهالسلام ديدند كه مكتب دارد از بين ميرود. قضيه قيام سيدالشهداء عليهالسلام و قيام اميرالمؤمنين عليهالسلام در مقابل معاويه، قيام انبياء در مقابل قدرتمندان و كفار، مسأله اين نيست كه بخواهند يك مملكت بگيرند، همهي عالم پيش آنها هيچ است. مكتب آنها اين نيست كه كشورگشائي بكنند.[11]
اينكه سيدالشهداء عليهالسلام را كشاند به آنجا، مكتب بود كه كشاند به آنجا، ... عقيده بود كه كشاند به آنجا و همه چيزش را داد در مقابل عقيده، در مقابل ايمان، و كشته شد و شكست داد، طرف را شكست داد.[12]
آن حضرت در فكر آيندهي اسلام و مسلمين بود، بخاطر اينكه اسلام در آينده و نتيجهي جهاد مقدس و فداكاري او در ميان انسانها نشر پيدا كند و نظام سياسي اجتماعي آن در جامعه ما برقرار شود مخالفت نمود، مبارزه كرد و فداكاري كرد.[13]
براي سيدالشهداء عليهالسلام تكليف بود آنجا كه بايد قيام بكند و خونش را بدهد تا اينكه اين ملت را اصلاح كند، تا اينكه اين عَلَم يزيد را بخواباند و همينطور هم كرد و تمام شد. خونش را داد و خون پسرهايش را داد و اولادش را داد و همه چيز خودش را داد براي اسلام.[14]
انتخاب آگاهانة شهداي كربلا
هر چه روز عاشورا سيدالشهداء (سلاماللهعليه) به شهادت نزديكتر ميشد، افروختهتر ميشد و جوانان او مسابقه ميكردند براي اينكه شهيد بشوند، همه هم ميدانستند كه بعد از چند ساعت ديگر شهيدند. مسابقه ميكردند آنها، براي اينكه آنها ميفهميدند كجا ميروند، آنها ميفهميدند براي چه آمدند، آگاه بودند كه ما آمديم اداي وظيفهي خدايي را بكنيم، آمديم اسلام را حفظ بكنيم.[15]
رضاي خدا را در نظر داشته باشيد و خودتان را بندهي خدا بدانيد كه هر طور پيش بياورد آنطور را راضي هستيد، همانطور كه بندگان خالص خدا، اولياي معظم خدا اينطور بودند، هر چه براي سيدالشهداء عليهالسلام نزديك ميشد ظهر عاشورا و جوانهايش يك يك از بين ميرفتند، صورتش افروختهتر ميشد، براي اينكه ميديد رو به مقصد دارد ميرود.[16]
نتايج و آثار قيام اباعبدالله
اگر عاشورا و فداكاري خاندان پيامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرساي نبي اكرم را طاغوتيان آن زمان به نابودي كشانده بودند و لكن اراده خداوند متعال، بر آن بوده و هست كه اسلام رهائيبخش و قرآنِ هدايت افروز را جاويد نگه دارد و با خون شهيداني چون فرزندان وحي، احياء و پشتيباني فرمايد و از آسيب دهر نگه دارد و حسين بن علي عليهالسلام آن عصارهي نبوّت و يادگار ولايت را برانگيزد، تا جان خود و عزيزانش را فداي عقيدت خويش و امت معظم پيامبر اكرم(ص) نمايد تا در امتداد تاريخ، خون پاك او بجوشد و دين خدا را آبياري فرمايد و از وحي و از رهآوردهاي آن پاسداري نمايد.[17]
اگر نبود اين نهضت حسين(ع)، يزيد و اتباع يزيد اسلام را وارونه به مردم نشان ميدادند و از اول اينها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولياء اسلام حقد و حسادت داشتند. سيدالشهداء عليهالسلام با اين فداكاري كه كرد، علاوه بر اينكه آنها را به شكست رساند اندكي كه گذشت مردم متوجه شدند كه چه غائلهاي و چه مصيبتي وارد شد و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بنياميه شد.[18]
اگر فداكاري پاسداران عظيمالشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداكار او نبود، اسلام در خفقان رژيم بنياميه و رژيم خالصانهي آن وارونه معرفي ميشد و زحمات نبي اكرم و اصحاب فداكارش به هدر ميرفت.[19]
اگر سيدالشهداء عليهالسلام نبود، اين رژيم طاغوتي را اينها تقويت ميكردند و به جاهليت برميگرداند، اگر حالا من و تو هم مسلم بوديم مسلم طاغوتي بوديم، نه مسلم امام حسيني، امام حسين عليهالسلام نجات داد اسلام را.[20]
كسي كه براي خدا كار ميكند شكست در آن نيست. ولو كشته بشويم شكست نداريم. حضرت سيدالشهداء عليهالسلام هم كشته شد لكن شكست خورد؟ الان بيرق او بلند است و يزيدي در كار نيست.[21]
قيام عاشورا، اسوة آزدگان
در حالي كه شهادت حضرت سيدالشهداء عليهالسلام از همه خسارتها بالاتر بود، ولي چون او ميدانست كه چه ميكند و كجا ميرود و هدفش چيست، فداكاري كرد و شهيد شد و ما هم بايد روي آن فداكاريها حساب كنيم كه سيدالشهداء چه كرد و چه بساط ظلمي را به هم زد و ما هم چه كردهايم.[22]
امام حسين(ع) با خون خود اسلام را زنده كرده، شما به تبعيت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نمائيد.[23]
اهميت و نقش عزاداري در احياي اسلام
همه بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است اين مراسم سياسي عزاداري ائمه اطهار و بويژه مظلومان و سرور شهيدان حضرت ابيعبداللهالحسين(ع) است كه حافظ مليت مسلمين بويژه شيعيان ائمة اثنيعشر(ع) ميباشد.[24]
اين خون سيدالشهداء عليهالسلام است كه خونهاي همه ملتهاي اسلامي را به جوش ميآورد و اين دستجات عزيز عاشوراست كه مردم را به هيجان ميآورد و براي اسلام حفظ مقاصد اسلامي مهيا ميكند، در اين امر سستي نبايد كرد.[25]
عاشورا را زنده نگهداريد كه در صورت زنده نگه داشتن عاشورا كشور شما آسيب نخواهد خورد.[26]
گزيدهاي از بيانات مقام معظم رهبري
زنده بودن نام و ياد امام حسين(ع)
هر جا فسادي باشد، امام حسين عليهالسلام زنده است؛ با شيوه و عمل خود دارد ميگويد كه شما بايد چه كار كنيد، تكليف اين است؛ لهذا بايد ياد امام حسين و ياد كربلا زنده باشد، چون ياد كربلا درس عملي را جلوي چشم ميگذارد. متأسفانه در كشورهاي اسلامي ديگر، درسهاي عاشورا آنچنان كه بايد شناخته شده باشد، شناخته شده نيست! در كشور ما شناخته شده بود. مردم در كشور ما امام حسين عليهالسلام را ميشناختند و قيام امام حسين عليهالسلام را ميدانستند، روح حسيني بود؛ لذا وقتي امام عليهالسلام فرمود كه محرم، ماهي است كه خون بر شمشير پيروز است، مردم تعجب نكردند، حقيقت هم همين شد؛ خون بر شمشير پيروز شد.
امام حسين عليهالسلام با عملي بزرگ تكليف را روشن ساخت
ملتي كه اسير است، ملتي كه در بند است، ملتي كه دچار فساد سران است، ملتي كه دشمنان دين بر او حكومت ميكنند و زندگي و سرنوشت او را در دست گرفتهاند، بايد از طول زمان بفهمند كه تكليفشان چيست؟ چون امام حسين عليهالسلام نشان داد كه در چنين شرايطي بايد چه كار كرد؟ با زبان نميشود. اگر اين مطلب را با صد زبان ميگفت و خودش نميرفت، ممكن نبود اين پيغام، از تاريخ عبور كند و برسد، امكان نداشت. فقط نصيحت كردن و به زبان گفتن، از تاريخ عبور نميكند، هزار جور توجيه و تأويل ميكنند بايد عمل باشد؛ آن هم عملي چنين بزرگ، عملي چنين سخت، فداكاري با چنين عظمت و جانسوز كه امام حسين عليهالسلام انجام داد.
واجبترين كارها را امام حسين عليهالسلام نشان داد
حسين بن علي عليهالسلام در بيانات خود فهماند كه براي دنياي اسلام در چنين شرايطي، مبارزه با اصل قدرت طاغوتي و اقدام براي نجات انسانها از سلطهي شيطاني و اهريمني آن، قدرت، واجبترين كارهاست.
نبايد در شناخت دشمن اشتباه كنيم
هر زماني يك حركت براي جامعهي اسلامي، معين است. يك دشمن و يك جبههي خصم، جهان اسلام و مسلمين را تهديد ميكند، آن را بايد شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه كرديم و در جهتي كه اسلام و مسلمين، از آن خسارت ميبينند و به آنها حمله ميشود، دچار اشتباه شديم، خسارتي كه پيدا خواهد شد جبرانناپذير است.
خط نشان نهضت عاشورا
يكي از خطوط روشن و بلكه نشان نهضت عاشورا، عبارت از استقامت امام حسين عليهالسلام است. خط نشان اين است كه امام خميني(ره) همين خط نشان حسيني را در نهضت و منش و زندگي خود انتخاب كرد و لذا توانست جمهوري اسلامي ايران را بيمه كند.
عاشورا صحنة عبرت
عاشورا به غير از درس، يك صحنهي عبرت است. بايد انسان در اين صحنه نگاه كند تا عبرت بگيرد. يعني چه عبرت بگيرد؟ يعني خود را با آن وضعيت مقايسه كند، بفهمد در چه حال و وضعيتي است. چه چيزي او را تهديد ميكند و چه چيزي براي او لازم است. اين را عبرت ميگويند.
عوامل اصلي گمراهي مردم در زمان امام حسين عليهالسلام
عوامل اصلي اين گمراهي و انحراف عمومي دو چيز است: يكي دور شدن از ذكر خدا كه مظهر آن نماز است. فراموش كردن خدا و معنويت، حساب معنويت را از زندگي جدا كردن، توجه و ذكر و دعا و توسّل و توكّل به خدا و محاسبات خدايي را از زندگي كنار گذاشتن و دوّم «واتّبعوا الشَّهَوات»، دنبال شهوترانيها رفتن، دنبال هوسها رفتن و در يك جمله، دنياطلبي، به فكر جمعآوري ثروت، مال و التذاذ به شهوت دنيا. اينها را اصل دانستن و آرمانها را فراموش كردن.
وقتي معيارها عوض ميشود
يك روزي براي مسلمين پيشرفت اسلام، رضاي خدا، تعليم دين و معارف اسلامي و آشنايي با قرآن و معارف اسلامي مطرح بود. دستگاه حكومت و دستگاه اداري كشور، دستگاه زهد و تقوي و بياعتنايي به زخارف دنيا و شهوات شخصي بود، نتيجهي آن هم حركت عظيم مردم به سمت خدا بود. اما وقتي معيارهاي خدايي عوض بشود و هر كس كه دنيا طلبتر، شهوترانتر و براي به دست آوردن منافع شخصي زرنگتر است سركار آيد نتيجه اين ميشود كه افرادي مثل عمر بن سعد و شمر و عبيدالله بن زياد ميشوند رؤسا، و شخصي مثل حسين بن علي عليهالسلام به مذبح ميرود و در كربلا به شهادت ميرسد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . صحيفه نور / ج 3، ص 225.
[2] . صحيفه نور / ج 2، ص 11.
[3] . صحيفه نور / ج 15، ص 204.
[4] . صحيفه نور / ج 4، ص 1.
[5] . صحيفه نور / ج 4، ص 100.
[6] . آمده است كه يزيد آنگاه كه اهلبيت عصمت را در شام بر وي وارد كردند با چوب بر دندانهاي سر مطهر اباعبدالله ميزد و اين شعر ا بر زبان ميراند:
لَعِبَت هاشِمُ بالحُلك فَلا خَبَرٌ جاءَ ولا وَحيٌ شَمالْ
(قبيلة بنيهاشم با سلطنت بازي كردند، پس نه خبري آمد و نه وحياي نازل شد)
[7] . صحيفه نور، ج 12، ص 181.
[8] . ولايت فقيه، ص 11.
[9] . صحيفه نور، ج 8، ص 12.
[10] . صحيفه نور / ج 20، ص 190.
[11] . صحيفه نور / ج 7، ص 230.
[12] . صحيفه نور / ج 9، ص 194.
[13] . ولايت فقيه، ص 161.
[14] . صحيفه نور / ج 2، ص 208.
[15] . صحيفه نور / ج 15، ص 55.
[16] . صحيفه نور / ج 19، ص 13.
[17] . صحيفه نور / ج 14، ص 265.
[18] . صحيفه نور / ج 17، ص 85.
[19] . صحيفه نور / ج 7، ص 236.
[20] . صحيفه نور / ج 8، ص 70.
[21] . صحيفه نور / ج 11، ص 150.
[22] . صحيفه نور / ج 17، ص 54.
[23] . صحيفه نور / ج 17، ص 255.
[24] . صحيفه نور / ج 21، ص 173.
[25] . صحيفه نور / ج 15، ص 204.
[26] . صحيفه نور / ج 15، ص 205.