کد مطلب : ۸۳۶۱
شرایط دعا
بخش یکم
شماره اول ماهنامه خيمه - محرم 1424 - اسفند 1381
با گذشت زمان، امید آن میرفت که در پرتوی تکامل علوم بشری، زوایای حیات انسان نورانیتر گردد؛ اما متأسفانه هر روز که از این قافلهی عمر سپری میشود، با شرایط موجود بیش از پیش بر ظلمت و تاریکی آن افزوده میشود و این دانش و صنعت فن آوری، نه اینکه چراغی برنیفروخت، که خود ظلمتی شد بر آن حیات تاریک.
... و اما دعا، تنها چراغ روشن در جوامع اسلامی است، که آن هم میرود تا با گسترش لانهی گمراهی کم کم از پرتو هدایتگر آن کاسته گردد. چه آنکه آنجا که خدا هست، نورانیت نیز هست و آنجا که خبری از تقیّد و پایبندی مردم به دستورات حق تعالی نیست، همه چیز تاریک است.
حال ما هستیم و این بیدادکدهی عصر تنهایی. اگرچنانچه بخواهیم پرتوهای روشنایی را زیر خیمهی وجود خویش افزایش دهیم، باید عوامل نورانیت و درخشندگی را به خانهی دل بخوانیم؛ که اساس نورانیت انسان، خداست و هرآنچه در رابطه با خدا و انسان قرا میگیرد. یکی از چیزهایی که این روشنایی را ایجاد و تقویت میکند، خواست انسان در ایجاد ارتباط بین خود و خالق خود است که آن را در فرهنگ معنویت «دعا» نام نهادهاند.
به راستی دعا چیست؟ شاید آویختن به پیوندهای ملکوتی، در چاه دنیا و دنیاطلبی است. شاید پر و بال گشودن از گوشهی تنهاییهاست تا اوج با خدا بودن؛ و شاید هم بارقهی عشقی است که در عصر ناامیدیها و سرخوردگیها از زاویهای ناشناخته، اشعههای سبز خویش را به اعماق جان میتابد.
و شاید فریاد محبوب انسانیت است، در آن هنگام که به هر چه تکیه میزند، فرو میریزد. انگشت اشاره به سوی او میگیرند و شاید رایحهی ملکوتی نسیمی است برخاسته از ابدیت تبسّم محبوب تا مشام جان خسته در بیهودگیها را طراوتی خوش آیند بخشد و شاید هم همهی اینها ...
آری در نیایش است که جان صیقل یافته انسان، آینه دار جمال محبوب میگردد و در عصر تاریکیها چراغی فرا راه وصال.
و آنگاه است که در پس یک بارش دعا، نسیم دل انگیز غفران و رضوان الهی از آن سوی شکوفههای اجابت، حصارهای نفسانیت را درهم میریزد و روح تازهای در کالبد آدمی میدمد و در شریانهای نافرمانی، خون بخشش و رضایت میدواند.
حال، این دعا را شرایطی، همان گونه که آدابی است و آدابی است؛ همان گونه که موانعی است، که در این نوشتار کوتاه، بخش نخست را با بر زمین نهادن زانوی ادب و تعلّم در محضر واصلان قرب، با گوش جان به فراگیری مینشینیم؛ باشد تا توفیقی بر دو بخش بعد نیز از سوی ذات اقدس حق، نصیب گردد.
بیا تا برآریم دستی ز دل
که نتوان برآورد فردا ز گل
برآرد تهی دستهای نیاز
ز رحمت نگردد تهی دست، باز
قضا خلعتی نامدارش دهد
قدر، میوهای در کنارش نهد
مپندار از آن در، که هرگز ببست
که نومید گردد برآورده دست
همه طاعت آرند و مسکین نیاز
بیا تا به درگاه مسکین نواز
چو شاخ برهنه برآریم دست
که بیبرگ از این بیش نتوان نشست
اما برخی از این شرایط بدین قرارند:
یک. معرفت خداوند
نخستین شرط از شرایط دعا آن است که، انسان به اندازهای که مرغ اندیشهاش توان پرواز در آسمان شناخت پروردگار را دارد، پر و بال زده، در حد توان، کسب معرفت کند؛ که ارباب معرفت را در این باره، سخنان نغز فراوان است و شنیدنی. هفتمین ستارهی درخشان آسمان هدایت فرمود:
«گروهی خدمت پدر بزرگوارم شرفیاب شدند، با این پرسش که: ما همواره سر بر آستان دوست میساییم و از جام نیایش جرعهنوشی میکنیم؛ لیک هرگز طعم اجابت پروردگار را در کام جان خود احساس نمیکنیم. راز این نکته چیست؟
حضرت پس از لختی تأمل، سر از جیب تفکّر برداشته، فرمود: بدین سبب است که آن کسی را که میخوانید، نمیشناسید.»(1)
دو. حضور قلب
شرط دوم آن است که، چون در محضر یار به تمام قامت ایستادی و لالههای دست به سمت بارش رحمت فراز کردی، خانهی دل از غیر بپردازی که او سخت بزرگ است و بزرگوار. چه اینکه او هرگز با رقیب، توان و تحمل به صبرش نیست که خود فرمود: «اگر کسی مرا در عبادت شریکی برگزیند، من تمامت سهم خویش به شریک دهم و سهمی برای خود برنگیرم.»
و چون دل برای فرود نگاه یار خالی شد، نوبت رقت و نرمی آن فرا خواهد رسید. و آنان که رقیق القلب نیستند، خانه برای دوست از غیر نپرداختهاند.
صدرنشین سریر معرفت را سخنی است بس شیرین و بیدار کننده، که فرمود: «پروردگار هرگز دعای برخاسته از قلب غافل را به نگاه اجابت نوازش نخواهد کرد.»(2)
علی (ع) از پیامبر (ص) نقل کرد که آن حضرت فرمود: «خداوند دعای صاحب قلب غافل را نمیپذیرد.»
سه. خوش گمانی به اجابت
اگر انسان با اطمینان به اینکه از جانب پروردگار متعال، هیچ منعی از جوشش فیض نیست و او فیّاض بیپایان است، دعا کند به اجابت و قبول نزدیکتر است، تا اینکه به پذیرش دعای خود تردید داشته باشد.
هشتمین پیشوای شیعیان در این باره میفرماید: «به خدای متعال خوش گمان باشید؛ زیرا خداوند میفرماید: «من نزد گمان بندهی مؤمن خویشم؛ اگر گمان او خوب است، رفتار من خوب و اگر بد باشد، رفتار من هم با او بد خواهد بود.»(3)
چهار. روزی پاکیزه
شرط دیگر آن است که روح و جسم آدمی، جز از طعامی پاکیزه، بهرهمند نباشد؛ که ششمین پیشوای راستگویان، که درود خدا بر او باد، فرمود: «هرکه خوشحال میشود که دعایش مستجاب گردد، در آنچه میخورد و به دست میآورد، دقت کند و آن را پاک و پاکیزه سازد.»(4)
پنج. نیازهای واقعی
شرط دیگر دعا، آنکه آنچه در دعا میخواند و میخواهد، خواسته لازم او باشد. بسیاری میشود که انسان چیزی را با پافشاری طلب میکند، در حالی که به سود او نیست و نیاز واقعی او را تشکیل نمیدهد. خداوند، با لطف و محبتی که به بندگان دارد، به نیازهای واقعی آنها توجه میکند.
بسیار شده است که انسان در دعاهای خود چیزی را با اصرار طلب کرده و به آن نرسیده است؛ ولی پس از آن، فهمیده است که اگر خواسته او انجام میگرفت، به مصلحت او نبود.
در این زمینه امیر مؤمنان، علی (ع) گفتار پرمغزی فرمودند که: بسیار است که انسان بر کاری حریص است و همین که آن را یافت، دوست میدارد که ای کاش نیافته بود.(5)
شش. عمل به پیمانهای خداوند
خداوند متعال، با انسانها عهد و پیمانهایی بسته است که اگر به آنها وفا نشود، انتظار وفای پروردگار به عهد «اجابت دعا» بیجا و بیمورد است که خود در صحیفهی آسمانیاش فرمود: «به پیمانی که با من بستهاید، وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم.»(6)
از دیگر شرایط دعا، آمیخته بودن آن با عمل است که امیرمؤمنان، علی (ع) در این باره فرمود: «دعا کننده بدون عمل و تلاش، چون تیراندازی است که زه ندارد.»(7)
پی نوشتها:
1. الرساله القشیریه، ص 631.
2. احمد بن محمد بن حنبل، کتاب العلل و معرفه الرجال، ص 16.
3. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 18.
4. میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، حدیث 5602.
5. احمد بن فهد الحلی، عده الداعی، ص 8.
6. سوره بقره، آیه 40.
7. شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 620.
با گذشت زمان، امید آن میرفت که در پرتوی تکامل علوم بشری، زوایای حیات انسان نورانیتر گردد؛ اما متأسفانه هر روز که از این قافلهی عمر سپری میشود، با شرایط موجود بیش از پیش بر ظلمت و تاریکی آن افزوده میشود و این دانش و صنعت فن آوری، نه اینکه چراغی برنیفروخت، که خود ظلمتی شد بر آن حیات تاریک.
... و اما دعا، تنها چراغ روشن در جوامع اسلامی است، که آن هم میرود تا با گسترش لانهی گمراهی کم کم از پرتو هدایتگر آن کاسته گردد. چه آنکه آنجا که خدا هست، نورانیت نیز هست و آنجا که خبری از تقیّد و پایبندی مردم به دستورات حق تعالی نیست، همه چیز تاریک است.
حال ما هستیم و این بیدادکدهی عصر تنهایی. اگرچنانچه بخواهیم پرتوهای روشنایی را زیر خیمهی وجود خویش افزایش دهیم، باید عوامل نورانیت و درخشندگی را به خانهی دل بخوانیم؛ که اساس نورانیت انسان، خداست و هرآنچه در رابطه با خدا و انسان قرا میگیرد. یکی از چیزهایی که این روشنایی را ایجاد و تقویت میکند، خواست انسان در ایجاد ارتباط بین خود و خالق خود است که آن را در فرهنگ معنویت «دعا» نام نهادهاند.
به راستی دعا چیست؟ شاید آویختن به پیوندهای ملکوتی، در چاه دنیا و دنیاطلبی است. شاید پر و بال گشودن از گوشهی تنهاییهاست تا اوج با خدا بودن؛ و شاید هم بارقهی عشقی است که در عصر ناامیدیها و سرخوردگیها از زاویهای ناشناخته، اشعههای سبز خویش را به اعماق جان میتابد.
و شاید فریاد محبوب انسانیت است، در آن هنگام که به هر چه تکیه میزند، فرو میریزد. انگشت اشاره به سوی او میگیرند و شاید رایحهی ملکوتی نسیمی است برخاسته از ابدیت تبسّم محبوب تا مشام جان خسته در بیهودگیها را طراوتی خوش آیند بخشد و شاید هم همهی اینها ...
آری در نیایش است که جان صیقل یافته انسان، آینه دار جمال محبوب میگردد و در عصر تاریکیها چراغی فرا راه وصال.
و آنگاه است که در پس یک بارش دعا، نسیم دل انگیز غفران و رضوان الهی از آن سوی شکوفههای اجابت، حصارهای نفسانیت را درهم میریزد و روح تازهای در کالبد آدمی میدمد و در شریانهای نافرمانی، خون بخشش و رضایت میدواند.
حال، این دعا را شرایطی، همان گونه که آدابی است و آدابی است؛ همان گونه که موانعی است، که در این نوشتار کوتاه، بخش نخست را با بر زمین نهادن زانوی ادب و تعلّم در محضر واصلان قرب، با گوش جان به فراگیری مینشینیم؛ باشد تا توفیقی بر دو بخش بعد نیز از سوی ذات اقدس حق، نصیب گردد.
بیا تا برآریم دستی ز دل
که نتوان برآورد فردا ز گل
برآرد تهی دستهای نیاز
ز رحمت نگردد تهی دست، باز
قضا خلعتی نامدارش دهد
قدر، میوهای در کنارش نهد
مپندار از آن در، که هرگز ببست
که نومید گردد برآورده دست
همه طاعت آرند و مسکین نیاز
بیا تا به درگاه مسکین نواز
چو شاخ برهنه برآریم دست
که بیبرگ از این بیش نتوان نشست
اما برخی از این شرایط بدین قرارند:
یک. معرفت خداوند
نخستین شرط از شرایط دعا آن است که، انسان به اندازهای که مرغ اندیشهاش توان پرواز در آسمان شناخت پروردگار را دارد، پر و بال زده، در حد توان، کسب معرفت کند؛ که ارباب معرفت را در این باره، سخنان نغز فراوان است و شنیدنی. هفتمین ستارهی درخشان آسمان هدایت فرمود:
«گروهی خدمت پدر بزرگوارم شرفیاب شدند، با این پرسش که: ما همواره سر بر آستان دوست میساییم و از جام نیایش جرعهنوشی میکنیم؛ لیک هرگز طعم اجابت پروردگار را در کام جان خود احساس نمیکنیم. راز این نکته چیست؟
حضرت پس از لختی تأمل، سر از جیب تفکّر برداشته، فرمود: بدین سبب است که آن کسی را که میخوانید، نمیشناسید.»(1)
دو. حضور قلب
شرط دوم آن است که، چون در محضر یار به تمام قامت ایستادی و لالههای دست به سمت بارش رحمت فراز کردی، خانهی دل از غیر بپردازی که او سخت بزرگ است و بزرگوار. چه اینکه او هرگز با رقیب، توان و تحمل به صبرش نیست که خود فرمود: «اگر کسی مرا در عبادت شریکی برگزیند، من تمامت سهم خویش به شریک دهم و سهمی برای خود برنگیرم.»
و چون دل برای فرود نگاه یار خالی شد، نوبت رقت و نرمی آن فرا خواهد رسید. و آنان که رقیق القلب نیستند، خانه برای دوست از غیر نپرداختهاند.
صدرنشین سریر معرفت را سخنی است بس شیرین و بیدار کننده، که فرمود: «پروردگار هرگز دعای برخاسته از قلب غافل را به نگاه اجابت نوازش نخواهد کرد.»(2)
علی (ع) از پیامبر (ص) نقل کرد که آن حضرت فرمود: «خداوند دعای صاحب قلب غافل را نمیپذیرد.»
سه. خوش گمانی به اجابت
اگر انسان با اطمینان به اینکه از جانب پروردگار متعال، هیچ منعی از جوشش فیض نیست و او فیّاض بیپایان است، دعا کند به اجابت و قبول نزدیکتر است، تا اینکه به پذیرش دعای خود تردید داشته باشد.
هشتمین پیشوای شیعیان در این باره میفرماید: «به خدای متعال خوش گمان باشید؛ زیرا خداوند میفرماید: «من نزد گمان بندهی مؤمن خویشم؛ اگر گمان او خوب است، رفتار من خوب و اگر بد باشد، رفتار من هم با او بد خواهد بود.»(3)
چهار. روزی پاکیزه
شرط دیگر آن است که روح و جسم آدمی، جز از طعامی پاکیزه، بهرهمند نباشد؛ که ششمین پیشوای راستگویان، که درود خدا بر او باد، فرمود: «هرکه خوشحال میشود که دعایش مستجاب گردد، در آنچه میخورد و به دست میآورد، دقت کند و آن را پاک و پاکیزه سازد.»(4)
پنج. نیازهای واقعی
شرط دیگر دعا، آنکه آنچه در دعا میخواند و میخواهد، خواسته لازم او باشد. بسیاری میشود که انسان چیزی را با پافشاری طلب میکند، در حالی که به سود او نیست و نیاز واقعی او را تشکیل نمیدهد. خداوند، با لطف و محبتی که به بندگان دارد، به نیازهای واقعی آنها توجه میکند.
بسیار شده است که انسان در دعاهای خود چیزی را با اصرار طلب کرده و به آن نرسیده است؛ ولی پس از آن، فهمیده است که اگر خواسته او انجام میگرفت، به مصلحت او نبود.
در این زمینه امیر مؤمنان، علی (ع) گفتار پرمغزی فرمودند که: بسیار است که انسان بر کاری حریص است و همین که آن را یافت، دوست میدارد که ای کاش نیافته بود.(5)
شش. عمل به پیمانهای خداوند
خداوند متعال، با انسانها عهد و پیمانهایی بسته است که اگر به آنها وفا نشود، انتظار وفای پروردگار به عهد «اجابت دعا» بیجا و بیمورد است که خود در صحیفهی آسمانیاش فرمود: «به پیمانی که با من بستهاید، وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم.»(6)
از دیگر شرایط دعا، آمیخته بودن آن با عمل است که امیرمؤمنان، علی (ع) در این باره فرمود: «دعا کننده بدون عمل و تلاش، چون تیراندازی است که زه ندارد.»(7)
پی نوشتها:
1. الرساله القشیریه، ص 631.
2. احمد بن محمد بن حنبل، کتاب العلل و معرفه الرجال، ص 16.
3. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 18.
4. میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، حدیث 5602.
5. احمد بن فهد الحلی، عده الداعی، ص 8.
6. سوره بقره، آیه 40.
7. شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 620.