کد مطلب : ۸۳۷۵
پاسخ به شبهات عزاداری
شماره اول ماهنامه خيمه- محرم 1424 - اسفند 1381
توضیح اشکال: اشکال از منظر جامعهشناسانه
اشکال دیگری که بر گریه و عزاداری سیدالشهدا مطرح شده، این است که: گریه، عامل تخدیر جامعه و باعث فروکش کردن غضب نسبت به دشمنان است؛ قانع شدن به گریه به جای اقدام عملی، زمینهی پیدایش سستی و رخوت در جامعه است، باید به جای دعوت جامعه به گریه و عزاداری، که هیچ فایدهی عینی ندارد، او را به تجهیز عملی و حرکت فیزیکی مثبت تشویق نمود؛ گریه کار انسانی است که عاجز از گرفتن حق خود هستند و اسلحهای جز اشک ندارند.
از سوی دیگر، گریه بر جریانات اجتماعی اثر سوء گذاشته و عقدههای متراکم جبهه حق را تخلیه میکند و مانع ظهور درگیری میشود. چنانکه بعد از جنگ بدر، وقتی کفار مکه میخواستند بر کشتگان خود گریه کنند، همدیگر را از گریه منع میکردند و میگفتند: گریه و شیوه، عقدههای ما را که میتواند ما را برای جنگ تمام عیار تحریک نماید تخلیه میکند؛ و زمینههای درگیری با جبههی مقابل را از بین میبرد.
لذا نگاه به عاشورا نباید از منظر تأثرات عاطفی و گریه و اشک باشد، بلکه بیان روح حماسی عاشوراست که تأثیرگذار است و زمینههای اجتماعی جنگ حق و باطل را فراهم میکند.
جواب اشکال:
این شبهه، ناشی از عدم شناخت عزای سیدالشهداست. پیوند با واقعه عاشورا، که به نفی، برائت، بیزاری، صلح و جنگ و تشکیل جبههی واحد برای خونخواهی، آن هم در رکاب امام زمان (عج) میانجامد، نقطه آغازش گریه و پیوند عاطفی است که به ارتقای وجدان فردی و سپس وجدان اجتماعی منجر میشود. پیامدهای گریه و آثار آن، موجب انباشته شدن معرفت عاشورایی و زمینهساز درگیری جبههی حق با جبههی باطل میگردد، و چنانچه در مقال پیشین نیز گفته شد، زیارت عاشورا بیانگر این نکته است که عزادار، تا احساس نیاز و انکسار در پرتو مصیبت زدگی را نداشته باشد به مراحل بالاتر دست نمییابد. گریه و عزاداری، مدخل و نقطهی آغاز ورود به جبههی تاریخی عاشوراست.
اولین ثمرهای که در توجه به مصیبت سیدالشهدا برای انسان حاصل میشود «دشمن شناسی» است. این گریه، نه تنها عامل تخدیر نیست، بلکه عواطف تاریخی و اجتماعی بشر را به بلوغ میرساند.
عزادار و مصیبت زده، سیدالشهداست که خطاب به اصحاب امام حسین «یا لیتنا معکم فافوز معکم» را میگوید و آرزوی در کربلا بودن را دارد. این گریه و اشک برای سیدالشهداء است که شوق حضور در رکاب امام زمان (عج) و نفس کشیدن در دولت حقهی ولی عصر (عج) را در دلها زنده میکند: «ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام مهدی ...».
و تاریخ گواه بر آن است که منع از عزاداریها و توسّلات و جلوگیری از مجالس ذکر مصیبت و روضهخوانی و القای شبهات از سوی دشمنان، دلیلی نداشته است جز اینکه میدانستهاند، گریه، مصایب سیدالشهدا و اصحابش، دلها را از هر نوع آرزوهای دنیایی و جبههگیریهای مادّی پاک میکند و اساس «سلم» و «حرب»، قلوب را بر محور آرمانهای والای سیدالشهدا استوار میکند.
گریه هدف نیست، نردبان ارتقاء برای یک اقدام اجتماعی و فراگیر است. گریه به احساسات، جهت صحیح میدهد و جامعه را به برقراری حکومت دینی بر محور ولایت، ترغیب میکند.
توضیح اشکال: اشکال از منظر جامعهشناسانه
اشکال دیگری که بر گریه و عزاداری سیدالشهدا مطرح شده، این است که: گریه، عامل تخدیر جامعه و باعث فروکش کردن غضب نسبت به دشمنان است؛ قانع شدن به گریه به جای اقدام عملی، زمینهی پیدایش سستی و رخوت در جامعه است، باید به جای دعوت جامعه به گریه و عزاداری، که هیچ فایدهی عینی ندارد، او را به تجهیز عملی و حرکت فیزیکی مثبت تشویق نمود؛ گریه کار انسانی است که عاجز از گرفتن حق خود هستند و اسلحهای جز اشک ندارند.
از سوی دیگر، گریه بر جریانات اجتماعی اثر سوء گذاشته و عقدههای متراکم جبهه حق را تخلیه میکند و مانع ظهور درگیری میشود. چنانکه بعد از جنگ بدر، وقتی کفار مکه میخواستند بر کشتگان خود گریه کنند، همدیگر را از گریه منع میکردند و میگفتند: گریه و شیوه، عقدههای ما را که میتواند ما را برای جنگ تمام عیار تحریک نماید تخلیه میکند؛ و زمینههای درگیری با جبههی مقابل را از بین میبرد.
لذا نگاه به عاشورا نباید از منظر تأثرات عاطفی و گریه و اشک باشد، بلکه بیان روح حماسی عاشوراست که تأثیرگذار است و زمینههای اجتماعی جنگ حق و باطل را فراهم میکند.
جواب اشکال:
این شبهه، ناشی از عدم شناخت عزای سیدالشهداست. پیوند با واقعه عاشورا، که به نفی، برائت، بیزاری، صلح و جنگ و تشکیل جبههی واحد برای خونخواهی، آن هم در رکاب امام زمان (عج) میانجامد، نقطه آغازش گریه و پیوند عاطفی است که به ارتقای وجدان فردی و سپس وجدان اجتماعی منجر میشود. پیامدهای گریه و آثار آن، موجب انباشته شدن معرفت عاشورایی و زمینهساز درگیری جبههی حق با جبههی باطل میگردد، و چنانچه در مقال پیشین نیز گفته شد، زیارت عاشورا بیانگر این نکته است که عزادار، تا احساس نیاز و انکسار در پرتو مصیبت زدگی را نداشته باشد به مراحل بالاتر دست نمییابد. گریه و عزاداری، مدخل و نقطهی آغاز ورود به جبههی تاریخی عاشوراست.
اولین ثمرهای که در توجه به مصیبت سیدالشهدا برای انسان حاصل میشود «دشمن شناسی» است. این گریه، نه تنها عامل تخدیر نیست، بلکه عواطف تاریخی و اجتماعی بشر را به بلوغ میرساند.
عزادار و مصیبت زده، سیدالشهداست که خطاب به اصحاب امام حسین «یا لیتنا معکم فافوز معکم» را میگوید و آرزوی در کربلا بودن را دارد. این گریه و اشک برای سیدالشهداء است که شوق حضور در رکاب امام زمان (عج) و نفس کشیدن در دولت حقهی ولی عصر (عج) را در دلها زنده میکند: «ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام مهدی ...».
و تاریخ گواه بر آن است که منع از عزاداریها و توسّلات و جلوگیری از مجالس ذکر مصیبت و روضهخوانی و القای شبهات از سوی دشمنان، دلیلی نداشته است جز اینکه میدانستهاند، گریه، مصایب سیدالشهدا و اصحابش، دلها را از هر نوع آرزوهای دنیایی و جبههگیریهای مادّی پاک میکند و اساس «سلم» و «حرب»، قلوب را بر محور آرمانهای والای سیدالشهدا استوار میکند.
گریه هدف نیست، نردبان ارتقاء برای یک اقدام اجتماعی و فراگیر است. گریه به احساسات، جهت صحیح میدهد و جامعه را به برقراری حکومت دینی بر محور ولایت، ترغیب میکند.