تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ ساعت ۱۰:۲۹
۰
کد مطلب : ۸۳۹۸

كوتاه و گويا

سيد مهدي حسيني
شماره دوم ماهنامه خیمه - صفر1424 - اسفند 1381

چون ديد به نوك ني سرش را خورشيد

بر خاك، تن مطهرش را خورشيد

آرام حرير نور خود را گسترد

پوشاند برهنه پيكرش را خورشيد

□ محمد علي مجاهدي(پروانه)



در بيت اول، شاعر براي فضاسازي، ايجاد زمينه مي‏كند:

خورشيد، آن گاه كه پيكر مطهر امام(ع) را برهنه بر روي خاك ديد...

در دو مصراع، شاعر با استفاده از «جاندار انگاري» يا «جان بخشي به اشيا» اولا:ً شعر را خيال‏انگيز كرده، ثانياً: هم حسّي خورشيد با اندوه شهادت امام حسين(ع) را توصيف نموده است.

در بيت دوم نيز اين رباعي، با توصيف و تصويرپردازي همراه است:

خورشيد، انوار خود را در ظهر عاشورا بر صحرا مي‏افكند... انگار كه با حريري پيكر عريان و مقدس امام حسين(ع) را پوشانده است.

شايان ذكر است كه شاعر محترم، به جاي روايت يك ماجرا ـ كه بارها به تكرار بيان شده ـ سعي در بازآفريني ماجرا و مصوّر كردن آن در ذهن، با نگاهي هنري دارد. در اين نگاه هنري و عميق، دو رويداد به تصوير كشيده شده است:

1ـ ماجراي تاريخي، كه بارها آن را شنيده‌ايم و ضمن خواندن شعر در ذهن تداعي مي‌شود.

2ـ ماجرايي بازآفريني شده، كه وجود حقيقي ندارد امّا از منظر هنري شاعر ـ در شهودي شاعرانه ـ ديده و آفريده شده است:

«خورشيد با امام شهيد، هم حسّي دارد و به جاي آن كه پيكر عريان امام را با اشعّه تابان خود آزار دهد، حرير نوري مي‌شود كه برهنگي پيكر امام را بپوشاند...»

بنابراين، در اين شعر «محتوا» ـ كه همان اصل هم‌حسّي موجودات با امام و عكس‌العمل آنها در قبال شهادت ايشان است ـ در كنار بيان حسّي و عاطفي به شكلي هنري ارايه شده است به عبارت ديگر، در اين دو بيت، تنها «عريان بودن پيكر مقدس امام حسين(ع)» را گزارش ننموده، بلكه آن را «توصيف» كرده؛ توصيفي كه با «تصوير سازي» همراه شده است - بهتر است آن را «گزارشْ به بيان هنري» بناميم - چنين گزارشي است كه به خواننده و شنونده‏ي شعر، احساس تازگي مي‏دهد و به اين باور مي‏رسد كه اگر چه قصه‏ي اين حادثه را بارها شنيده است اما اين روايت و گزارش با همه‏ي آن چه تا به حال شنيده تفاوت دارد!
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما