تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ ساعت ۱۱:۰۵
۰
کد مطلب : ۸۴۲۲

فن رثا (2)

مرتضي وافي

شماره دوم ماهنامه خیمه - صفر1424 - اسفند 1381

تذكره نويسان بسياري از جمله دولتشاه سمرقندي صاحب «تذكره الشعرا» و عوفي در «لب الالباب» اولين مرثيه را شعر حضرت آدم ابوالبشر در رثاي فرزندش هابيل مي‌دانند. گرچه درباره‌ي مرثيه‌سرايي در ايران باستان اطلاع چنداني در دست نيست اما نمونه‌هايي مثل «رثاي مرزكو» و نوحه‌سرايي در سوگ سياوش نشان از رواج مرثيه در آن دوران دارد. در دوره‌ي اسلامي، ظاهراً قديمي‌ترين مرثيه‌ي موجود، شعر ابوالينبغي درباره‌ي ويراني سمرقند است.[1]

مرثيه در دوره‌هاي مختلف تاريخي به چهار موضوع تقسيم مي‌شود: 1ـ مرثيه در سوگ عزيزان. 2ـ مرثيه‌هاي وطني. 3ـ مرثيه در سوگ مشاهير. 4ـ مرثيه‌هاي مذهبي. با دقت در پيشينيه‌ي تاريخي مراثي، روشن مي‌شود كه گر چه سابقه‌ي مرثيه و شعر سوگ به قبل از واقعه‌ي كربلا برمي‌گردد، امّا عموماً مراثي ماندگار، مرثيه‌هاي مذهبي هستند كه در سوگ حسين بن علي و اصحاب باوفايش، هتك حرمت او و اهل‌بيتش، غارت خيمه‌ها و وقايع كوفه و شام گفته شده‌اند. مطلب اين شماره اشاره‌اي دارد به برخي از مراثي مذهبي كه پيش از واقعه‌ي كربلا در سوگ بزرگان و شهيدان صدر اسلام، گفته شده است:



مرثيه براي حضرت حمزه سيد‌الشهدا:

ابن مسعود مي‌گويد «رسول خدا در شهادت حضرت حمزه بشدّت گريه كرد، تا بي‌هوش شد و سپس فرمود: «اي عموي رسول خدا، اي شير خدا، حمزه! يا فاعل الخيرات، حمزه! يا كاشف الكربات! يا مانع عن وجه‌ رسول‌الله». و دستور گريه براي عمويش حمزه را دارد.[2]

ابن هشام مي‌نويسد: بعد از حادثه‌ي احد، شعراي فراواني براي حمزه سيد‌الشهدا مرثيه سرودند؛ حسان بن ثابت، كعب بن مالك عبدالله بن رواحه و ضرار بن خطاب از جمله‌ي آنهايند.[3]



مرثيه‌ براي رسول خدا
امير مؤمنان پس از دفن پيامبر، چنين فرمود: «من تا بوده‌ام با صبر و شكيبايي انس داشته‌ام، امّا از آن هنگام كه از تو دور شدم، مي‌بينم كه صبر و بردباري هم مرا ترك گفته‌اند.»[4]

صديقه‌ي طاهره(س) پس از رحلت پدر ـ رسول خدا ـ صدا زد:

«صبّت عليّ مصائب لو أنّها

صبّت علي الايام صرن لياليا»

پس از تو اي پدر، آنچنان بر من مصيبت وارد آمد كه اگر بر روزها مي‌ريخت، شب مي‌گشتند.[5]



مرثيه براي فاطمه‌ي زهرا(س):

مولاي متقيان در غم از دست دادن همسر فداكار خويش فرمود:

«نفسي علي زفراتها محبوسه

يا ليتها خرجت مع الزفرات»



مرثيه براي عمّار و مالك اشتر:

امير مؤمنان در سوگ اصحاب خود مرثيه خواند، در قتل عمّار فرمود:

«الا ايها الموت الذي هو قاصدي

ارحني فقد افنيت كل خليل»

اي مرگ مرا هم درياب كه تمام دوستانم را از من گرفتي.

و در سوگ مالك اشتر فرمود: «اللهم انّي احتسبه عندك فان موته من مصائب الدهر. علي مثل مالك فليبك البواكي».

آيا ديگر، كسي مي آيد و از مادر چون او زاده مي‌شود؟

ادامه دارد...





--------------------------------------------------------------------------------

[1] . مرثيه‌سرايي در ايران، جلد 1، عبدالرضا افسري كرماني.

[2] . سيره‌ي حلبيه، حلبي، ج 2، ص 60.

[3] . براي آگاهي بيشتر مراجعه شده به پاسخ به شبهات عزاداري، حسين رجبي.

[4] . نهج‌البلاغه، فيض الاسلام.

[5] . بيت‌الاحزان، شيخ عباس قمي.

نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما