تاریخ انتشار
دوشنبه ۱ تير ۱۳۸۳ ساعت ۱۰:۲۲
۰
کد مطلب : ۸۴۳۹

ده هزار جلد کتاب در يک کتاب

حمزه کریمخانی
شماره چهاردهم ماهنامه خیمه - جمادی الاولی- تیرماه ۱۳۸۳

اشاره:

اميني جرعه نوش غدير و معشوق علي (ع) بود و بعد از چهارده قرن توانست چهره ي حقيقي و ملکوتي غدير را از زير گرد و غبار تحريفات به جامعه ي بشري نشان دهد.



دوران تحصيل

مقدمات علوم را در محضر پدرش شيخ ميرزا احمد اميني، که از علماي تبريز به شمار مي رفت، فراگرفت.

آثار نبوغ از کوچکي در او مشاهده مي شد. اعمال و حرکات او مثل ساير بچّه ها نبود و به خاطر اين نبوغ و ذوق سرشار، تحصيلات مقدماتي پاسخگوي روح جست و جوگر وي نبود و براي ادامه ي تحصيل وارد مدرسه ي طلبيه ي تبريز شد و تا تکميل سطوح فقه و اصول از اساتيد به نام تبريز بهره برد.

عشق به مولاي متقيان حضرت علي (ع) و نيز علاقه به تحصيلات عالي وي را مصمم کرد تا به ديار عاشقان - نجف اشرف - هجرت کند. و در آنجا از محضر

اساتيد معروف هم چون: سيد محمّد باقر حسيني فيروز آبادي، سيّد ابو تراب خوانساري، ميرزا علي ايرواني و... فيض بَرَد. آن گاه، علامه، به زادگاهش، تبريز بازگشت و به ارشاد و هدايت مردم پرداخت، امّا طولي نکشيد که دوباره آهنگ هجرت به نجف کرد تا به تحصيلات عالي خويش ادامه دهد. در مدّت کوتاهي به درجه ي اجتهاد نايل شد و در فلسفه و کلام اسلامي نيز به درجات علمي بالا دست يافت. (۱)



توسّل و عبادت

علامه اميني، به تمام معنا، يک فرد رباني و الهي بود. مردي که نشستن، برخاستن، نوشتن و همه ي اعمال او به خاطر خدا بود. او را بايد مجسمه ي تقوا معرفي کرد. وي در قرائت قرآن و عبادت بسيار حريص بود. نزديک اذان صبح، براي نماز شب، بر مي خاست و بعد از فريضه ي صبح شروع به قرائت قرآن مي کرد. در ماه مبارک رمضان، با همه ي مشغله ي کاري، پانزده مرتبه قرآن را ختم مي نمود و ثواب چهارده دوره را به چهارده معصوم (ع) و ثواب يک دوره را به روح پدر و مادر هديه مي کرد. علامه اميني بيش تر به زيارت حرم اميرمؤمنان، علي (ع) مشرف مي شد و با خضوع و خشوع وارد حرم مطهر مي شد و در آنجا به کسي غير از آن حضرت توجه نمي کرد. رو به روي ضريح مطهر مي نشست و در حالي که قطرات اشک از چشمان مبارکش جاري مي شد، شروع به زيارت مي کردند.

حجت الاسلام آخوندي مي گويد: «ويژگي هاي علامه اميني، تضرع و معنويتش را در کمتر عالمي ديدم، در ايام عاشورا و فاطميه، حال علامه متغير مي شد و با صداي بلند گريه مي کرد، کم تر عالمي مشاهده مي شد که با چنين حالتي گريه کند.»(۲)

اگر ايشان در حرم بود، از صداي گريه اش، همه مي فهميدند که علامه اميني در حرم مطهر حضور دارد و ثمره ي آن توسلات و اشک ها، کتاب گران سنگ «الغدير» شد که تا ابديت خواهد درخشيد.



فعاليت هاي علمي

علامه در مسير حرکت خود و خدمت به مکتب اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) هيچ وقت احساس خستگي نکرد. وي عمري با کتاب و کتابخانه مأنوس بود. خود در اين باره مي گويد: «هيچ کتابخانه ي بزرگ و کوچکي نبود که از دسترس استفاده ي من دور مانده باشد و از هيچ گونه توجّه علمي و فقهي نبوده که محروم شده باشم، تا به اينجا رسيده ام.»(۳)

در جايي ديگر مي گويد: «براي تأليف الغدير ده هزار جلد کتاب خوانده ام».

شايسته است در اينجا قضيه اي که شاهد شدت فعاليّت علمي ايشان است ذکر کنيم:

مرحوم علامه اميني در يکي از شهرهاي عراق، به يک کتابخانه جهت مطالعه مراجعه مي کرد، از آنجا که اين کتابخانه، هر روز چهار ساعت بيشتر باز نبود و حجم کتاب هايش بسيار زياد بود، مرحوم علامه با توافقي که با مسئول کتابخانه مي کند، قرار بر اين مي شود که ايشان هر روز به هنگام تعطيل شدن کتابخانه، وارد کتابخانه شود و کتابدار تا روز بعد ساعت 8صبح در را به روي ايشان ببندد، از آن پس هر روز به مدت ۲۰ساعت در آن کتابخانه مشغول مطالعه بود و با لقمه ي ناني که به همراه داشت و جرعه ي آبي که کتابدار در اختيارش مي گذاشت، توانست در مدّت يک هفته از ميان چهار هزار نسخه خطي، مآخذ دلخواه خود را پيدا کند.(۴)



اميني در کنار حوض کوثر

فرزند علامه اميني نقل مي کند که، وقتي خواستم بعد از رحلت مرحوم پدرم در سال ۱۳۹۰هجري قمري از نجف به ايران بيايم، خدمت آيت اللّه محمّد تقي بحرالعلوم رفتم که از نوه هاي مرحوم علامه بحر العلوم است، وقتي چشمش به من افتاد شروع کرد به گريه کردن؛ گفتم: «به خاطر چه گريه مي کنيد؟!» ايشان گفت: «بعد از اينکه مرحوم پدرت رحلت کرد، با خود فکر مي کردم که حضرت علي (ع) چگونه از زحمات علامه تشکر مي کند؟! شب در خواب ديدم که قيامت برپا شده است، و مردم در صحراي محشر هستند و همه توجّه به يک طرفي کرده اند، فهميدم که آن حوض کوثر است؛ رفتم طرف حوض کوثر ديدم که حضرت اميرالمؤمنين (ع) در کنار حوض ايستاده اند و محبين خويش را با کاسه هاي بلوري که پر از آب زلال است سيراب مي کنند، مدّتي به اين کيفيت گذشت يک وقت صدايي از بين مردم بلند شد، گفتم چه خبر شده است؟! گفتند: که علامه اميني به حوض کوثر و به محضر علي (ع) مشرف مي شوند، من منتظر بودم که امام چگونه با علامه برخورد مي کنند. ديدم امام کاسه را زمين گذاشتند و دو دست مبارکشان را از حوض پر کردند، و آب را به صورت علامه پاشيدند و علامه را با دستان مبارک سيراب کردند و سپس فرمودند: «بيّض اللّه وجهک بيّضت وجوهنا! خدا تو را رو سفيد گرداند که ما را رو سفيد گرداندي». در اين هنگام فهميدم مقام علامه در نزد مولاي متقيان حضرت علي (عليه السلام) به خاطر تأليف کتاب ارزشمند «الغدير» چقدر است. (۵)



اميني و الغدير

کتاب گرانسنگ «الغدير» علامه اميني اثري است که در نوع خود بي نظير است و بايد گفت که ايشان در تأليف اين کتاب همواره مورد توجّه و عنايت مولاي متقيان حضرت علي (ع) بوده است، همان گونه که خودشان بارها مي فرمودند: «هر گاه پشت ميز مي نشستم که الغدير را بنويسم مثل اينکه علي (ع) را در کنار ميز مي ديدم که مطالب را به من ديکته مي فرمودند».(۶)

پس از انتشار اولين چاپ کتاب «الغدير» در سال ۱۳۶۴ه’. ق در نجف اشرف، سيل نامه ها و ستايش ها از سراسر کشورهاي اسلامي و از بسياري از شخصيت هاي برجسته ي اهل تشيع و تسنن به علامه اميني ارسال شد. شيخ محمد سعيد دحلوح از علما و امام جمعه ي اهل تسنن («اريحا»، از نواحي حلب) در نامه اي اديبانه به علامه اميني چنين نوشت: «آقاي من! کتاب " الغدير" را دريافت کردم و آن را مورد مطالعه قرار دادم... قبل از آنکه در امواج انبوه معاني آن وارد شوم، نيروي فکر و انديشه ام در آن شناور گشت و شمه اي از آن را با ذائقه ي روحي خويش چشيدم. احساس نمودم که اين همان يگانه سرچشمه و منبع آب گوارايي است که هرگز دگرگون نمي شود. اين منبع جوشان معاني از آب باران صاف تر و گواراتر و از مشک خوش بوتر است» (۷)



توصيه اي از علامه اميني

مرحوم علامه جعفري مي نويسد: «يکي از خويشاوندان نزديک اين جانب در شهر اصفهان در خواب مي بيند که در يک اتاق در محضر علامه مجاهد، آقاي حاج شيخ عبدالحسين اميني، نشسته است. مرحوم آقاي اميني به ايشان مي گويد: آيا شما آقاي جعفري را مي شناسيد؟ ايشان پاسخ مي دهند: آري! من ايشان را مي شناسم، آقاي اميني پاکتي را که در ميان آن نامه اي بوده است به ايشان مي دهد و مي گويد: اين نامه را به آقاي جعفري دهيد و به ايشان بگوييد: ما اکنون در عالم برزخ هستيم و دستمان از کار بسته است، ولي شما که در آن دنيا هستيد و در ميدان کاريد و مي توانيد کار کنيد، درباره ي امير المؤمنين (ع) کار کنيد.

وقتي اين خواب را برايم نقل کردند براي نوشتن " ترجمه و شرح نهج البلاغه" تصميم گرفتم و از آن ساعت شروع به کار کردم.» (۸)

فرزند مرحوم علامه اميني (ره) مي گويد، پدرم مکرر مي فرمودند: «الآن ديگر دوران تقيه ي شيعه تمام شده است، بايد وارد عمل شد و حقايق را به دنيا عرضه کرد و ما بايد افکار و عقايد خودمان را در دنيا نشر دهيم و شخصيت ائمه ي معصومين (ع) را به دنيا معرفي کنيم.



امانتداري علامه

امانتداري يکي از سجاياي اخلاقي است که در قرآن و احاديث، و در دين مبين اسلام تأکيد فراوان بر آن شده است. ائمه ي معصومين (ع) وقتي علايم مؤمنين و شيعيان را بيان مي کنند، يکي از ويژگي هاي بارز آنان را امانتداري ذکر مي کنند.

مرحوم علامه اميني در زندگي علمي خودش توجّه و دقت فراواني نسبت به اين مسئله داشت، ايشان در سراسر کتاب الغدير نيز همواره ملتزم به اين صفت بوده است و جايي نمي توان پيدا کرد که در نقل خيانت و يا تحريف کلام کرده باشند. اين مسئله اي است که همگان، حتّي علماي اهل تسنن بر آن اقرار دارند و از آن جمله علماي دانشگاه الازهر مصر، همواره علامه را به خاطر امانتداري اش در کتاب ارزشمند «الغدير» مي ستودند و در روزنامه هاي معروف قاهره به معرفي و دفاع از کتاب او مي پرداختند.(۹)



علامه و مصائب اهل بيت (ع)

مرحوم آقا بزرگ تهراني که از علماي بزرگ جهان تشيع به شمار مي رود و خود داراي تأليفات بسيار مهم و متعدد است، در وصف حالات علامه اميني چنين مي نويسد: «در خصوصيات علامه، محبّت و اردات کامل به آل محمّد (ص) مي باشد، که زبانزد همه است، و مي توان گفت الغدير اثري از آثار آن محبت ها مي باشد و به خاطر همين علاقه به اهل بيت (ع) است که ايشان علاقه ي خاصي به شنيدن مصائب امام حسين (ع) و اصحابش دارد، در مصائب امام حسين (ع) با صداي بلند گريه مي کند و خطبا و حاضرين مشاهده مي کنند، که حين ذکر مصيبت حال ايشان متغير مي شود و از گريه ي ايشان همه متأثر مي شوند و با گريه ي ايشان گريه مي کنند، به حقيقت مي توان گفت، مجلسي که ايشان در آن حاضر است و ذکر مصيبت آل محمّد (ص) مي شود، گويا يکي از آل محمّد (ص) در آن مجلس حاضر مي باشد، و اين حالت در ايشان به اوج خود مي رسد، زماني که خطيب، مصيبت حضرت صديقه کبري، فاطمه زهرا (س) را بيان مي کند، صورت ايشان بر افروخته مي شود و همانند کسي که به ناموس او اهانت شده باشد، گريه مي کند». (۱۰)



غروب غم انگيز

در روز جمعه ۲۸ربيع الثاني سال ( ۱۳۹۰هـ ق) مصادف با ۱۲تير ماه ( ۱۳۴۹ه’. ش)، به هنگام اذان ظهر، حماسه بان غدير، علامه بزرگوار، اميني پس از سه سال بيماري و کسالت در سن ۶۸سالگي دعوت حق را لبيک گفت و چشماني که يک عمر در فراق مولايش امير مؤمنان (ع) بي خوابي کشيد، فرو بسته شد.(۱۱)



پي نوشت ها:

۱- گلشن ابرار، ج ۲، ص ۷۲۹.

۲- ربع قرن مع العلامه؛ ص ۲۸۱.

۳- حماسه غدير، ص ۴۵۰.

۴- همان؛ ص ۴۲۷.

۵- ربع قرن مع العلامه؛ ص ۲۷۲.

۶- شهيدان راه فضيلت؛ مقدمه.

۷- الغدير؛ ج ۱، ص ۱۶.

۸- تفسير نهج البلاغه؛ ج ۱۷، ص ۸۲.

۹- ربع قرن مع العلامه؛ ص ۲۷۰.

۱۰- علامه اميني، جرعه نوش غدير، ص ۷۰.

۱۱- گلشن ابرار، ج ۲، ص ۷۳۵
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما