تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۸۵ ساعت ۰۹:۳۱
۰
کد مطلب : ۸۴۵۲

پذیرش مبتنی بر عاطفه؛ پذیرش مبتنی بر تعقل

دکتر مهدی محسنیان راد
شماره بیست و هفتم و بیست و هشتم ماهنامه خیمه - ذی الحجه 1427 - آذر و دی 1385

نهادینه شدن هنجارها و ارزش‌های هر دین، نیاز به عبور از روندی دارد که سوای سهم فطرت، بخش عمده‎ی آن به فکر کردن وابسته است.

استدلال و تعقل سطوح مختلفی دارد، ساده تا پیچیده. در سطوح پیچیده، نیاز به مشاهده مبتنی بر بینش بیشتری دارد. در این سطح، لازمه‎ی تعقل، کشف هم‎بستگی بین حوادثی است که ظاهراً نامربوط به نظر می‌رسند. یعنی احتیاج به کشف رابطه تعمیم دارد. (مان، 1355، ج 2، ص 356).

یکی دیگر از پدیده‌های مرتبط با عملکرد مغز و سیستم عصبی، هیجان (Emotion) و احساس (Feeling) است.

روان‌شناس می‌گوید: «احساس» و «هیجان» با یکدیگر ارتباط نزدیک دارند. وقتی شخصی از نظر هیجانی تحریک می‌شود، تجربه‌هایی مثل خوشی، غم، ترس، اضطراب و غیره به او دست می‌دهد. (مان، 1355، ج 1، ص 1) در واقع برای فردی که از لحاظ هیجانی تحریک می‌شود، آشکارترین جنبه‎ی هیجان، «احساس» است.

میان «هیجان» و «انگیزش» (Motivation) نیز رابطه‎ی تنگاتنگی است و هر دو اصطلاح دارای ریشه‎ی مشترک هستند. هر نوع عاملی که باعث فعالیت داخلی یا خارجی موجود زنده شود، نوعی انگیزش به حساب می‌آید. (مان، 1355، ج 1، ص 393). به این ترتیب می‌توان به وضوح دریافت که از طریق تحریک عاطفه و برانگیختن احساسی خاص، می‌توان بروز رفتاری ویژه را انتظار داشت. این رفتار حتی گاهی به صورتی غیرمنتظره بروز می‌کند. مثلاً فرد در اثر ترس، با چنان سرعتی از مرکز خطر می‌گریزد که از سن و سال او انتظار نمی‌رود.

عاطفه را می‌توان از طریق مواد شیمیایی (مانند الکل) نیز تحریک کرد.

تحریک عاطفه می‌تواند منتهی به رفتار شود، اما اثربخشی آن از لحظه‎ی تحریک تا بروز رفتار، سریع، اما کم‎دوام خواهد بود.

بسیاری از سخنرانان از طریق بازی با احساسات مستمعین خود و با تکیه بر ترس‌ها، تنفرها و امیدهای آنان، انگیزش‌های لازم را برای رفتار دل‎خواه فراهم می‌کنند.

اکنون با توجه به ویژگی‌های تعقل، خیال‌پردازی، هیجان و احساس، می‌توان دو سئوال اصلی مقاله را مطرح کرد:

1. آیا در صدر اسلام، دین‌پذیری از طریق تعقل انجام می‌گرفت یا تحریک عاطفه؟

2. آیا شیوه‎ی مرسوم مبلغان دینی معاصر از جمله رسانه‌ها، مبتنی بر تعقل است یا تحریک عاطفه؟

آیت‎الله مطهری در توصیف شیوه‎ی تبلیغ دین در صدر اسلام می‌گوید: «عوامل تبلیغ در صدر اسلام، توده‎ی مردم بوده‌اند نه یک دستگاه طویل و عریض تبلیغاتی. توده‌های مردم، صرفاً تحت تأثیر انگیزه‌های وجدانی، بدون آن که بخواهند، وظیفه‌ای را که از طرف یک سازمان روحانی یا غیر روحانی به آنان محول شده، انجام دهند، به نشر و ترویج اسلام می‌پرداخته‌اند. (مطهری، 1362، ص 366).

انگیزه‌های وجدانی مورد نظر آیت‎الله مطهری، تعقل ناشی از ارتباط با خود است.

ارتباط با خود، پدیده‌ای است که با تفکر شباهت‌های زیادی دارد. در ارتباط با خود، هم‎چون هر ارتباط دیگری، فرستنده و گیرنده وجود دارد. با این تفاوت که هر دو نقش را یک نفر ایفا می‌کند. حوزه‎ی عملیات فراتر از نشانه‌ها و در برگیرنده‎ی هر سه عنصر پیام ـ نشانه، محتوا و نحوه‎ی ارائه ـ است. اگرچه مشابه استدلال و تعقل، روند کنترل شده است. اما این کنترل در چارچوبی محدودتر انجام می‌شود، چارچوبی که در هر مبادله، یکی از دو سوی فرستنده و یا گیرنده‎ی آن را تعیین می‌کنند، اگرچه هر دو، یک نفر هستند. این امر تقریباً شبیه آن است که یک نفر اراده کند با خود، شطرنج بازی کند.

هر ارتباط با خودی بر پایه اطلاعات ذخیره شده در حافظه و رابطه آن‎ها با انبان معنی‌هاست. انبانی که من آن را در مدل ارتباطی خود به صورت منبعی از معنی نشان داده‌ام. (محسنیان راد، 1369، ص 313-369).

همان‎گونه که در آغاز گفته شد، دومین سئوال مقاله این است که آیا شیوه‎ی مرسوم مبلغان دینی معاصر از جمله رسانه‌ها در ایران، مبتنی بر تعقل است یا تحریک عاطفه؟

از آن‎جا که بستر جست‎و‎جوی پاسخ چنین سئوالی، گذشته نیست، می‌توان از راهی آسان‌تر از بازسازی حافظه‎ی جمعی، یعنی شناخت وضعیت دین عوامانه و یا به تعبیر من، «دین عوام‌ساز» به درجه تحریک عاطفه پی برد.

از آن‎جا که اصطلاح دین عوام‌ساز، هم می‌تواند به صورت اسم فاعلی و هم اسم مفعولی مورد نظر باشد. می‌توان آن را دینی دانست، منحرف از دین اصلی که یا محصول طبیعی (اسم مفعولی) دین زیست شده‎ی متن مردم و یا مصنوعی (اسم فاعلی) اجرای یک پروژه‎ی نفع‎طلبانه به منظور تحمیق مردم، مشابه عصر صفویه است. متون مفهومی مکتوب که از طریق استدلال، به معرفت الهی دست یافته باشد، ندارد بلکه سرشار از مجموعه باورهای شفاهی ذخیره شده در حافظه‎ی جمعی است. حوزه‌های مفهومی آن بیشتر عاطفی و کم‎تر ادراکی و خردگرایانه است. تمایل به درک عمیق متن کلام و اندیشه‎ی خداوند (کتاب مقدس) ندارد و بیشتر به حاشیه‎ روی می‌آورد.

دین‌دار عوام‌ساز، حداقل به دو طریق آسان، به نوعی رضایت معنوی دست می‌یابد:

1. بروز رفتارهای مشهودی چون ستایش نمادها و شمایل‌ها در قالب مناسک ساده تا پیچیده و...

2. از طریق ابزار و تقویت باورهای خود به وقایع و پدیده‌هایی که اغلب آمیخته به لایه‌هایی رازگونه است.

نکته‎ی بسیار مهم آن است که دین‌داری عوام‎ساز، پیامدهای مثبتی برای فاعل خود دارد که برخی از آن‎ها عبارتند:

1. افزایش بردباری در برابر رنج‌های زمینی مانند فقر، تنگدستی، نابرابری و...

2. افزایش امید از طریق نفوذ در تقدیر به وسیله انجام اعمالی هم‎چون دخیل بستن به شاخه‌های یک درخت مقدس و از این قبیل.

3. ایجاد مصونیت و امنیت ـ حتی مجازی ـ مانند نوشتن جمله «بیمه با ابوالفضل» بر روی اتومبیل خود و...

4. دست‎یابی تدریجی به منظری از خویشتن (Self - Image) که منظری کاملاً مثبت و خروجی آن، احساس مطلوب حرمت به خود (Self - Esteem) است.

دین‌دار عوام‌ساز در راستای برخورداری از پیامدهای مثبت ذکر شده، در مسیر خود، از حضور واسطه‌های حقیقی و خیالی نیز استقبال می‌کند. این واسطه‌ها به صورت راهبران عقاید، بر روی طیفی قرار دارند که با گروهی از مداحان و روحانیون شروع و تا گونه‌ای از رسانه‌ها ادامه یافته و به قدیسین مجازی شفابخشی چون رمالان و دعانویسان ختم می‌شود. در واقع جریانی شکل خواهد گرفت که در عمل، نگرش‌های سطحی و سست، چهره‌ای اثباتی و معرفتی به خود خواهد گرفت.

هرگاه دین‌داران عوام‌ساز، به درست یا غلط، به شواهدی از تأیید نگرش‌های خود در واسطه‌ها (از جمله رسانه‌ها) دست یابند. آن را شاهدی خواهند دانست که به اتکای آن، به تدریج نگرش‌های مذکور، به عقیده و سرانجام به نوعی از معرفت همگانی تبدیل شود.

انتقال متون رمزی، پر استعاره و به شدت تفسیرناپذیر ـ که ادبیات برخی از مذاهب مملو از آن است ـ به رسانه‌ها می‌تواند بر قدرت تأییدی رسانه‌ها بیافزاید.

از آن‎جا که دستیابی به احساس مؤمن و متقی بودن از طریق حاشیه ـ نه متن ـ بسیار سهل‌تر و کم هزینه‌تر (هزینه به مفهوم مادی و غیرمادی) است، دین‌دار عوام‌ساز برای پاسداری از این احساس مطلوب و کم‎هزینه، به مقاومت در برابر هر نوع عقیده‎ی مغایر با خود دست خواهد زد و به تعصبی پایدار دچار خواهد شد.

تجربه‎ی تاریخی نشان می‌دهد که در جوامع برخوردار از ناآگاهی (مانند بی‎سوادی) و کم‌آگاهی (از جمله کم‌سوادی) گسترده، و در شرایط حضور طبقات نفع‌طلب، دین‌داری عوام‎ساز می‌تواند تبدیل به انرژی عظیمی برای اهداف نفع‌طلبانه‎ی گوناگون زمینی شود.

تلاش برای تبدیل روی‎کردهای عاطفی در حوزه‎ی حاشیه‎ی دین به روی‎کردهای خردگرایانه در متن دین، حتی در شرایط افزایش سطوح سواد نیز می‌تواند در جامعه‌ای که در آن، این‎گونه دین‌داری نهادینه شده، با موانعی مواجه شود که مهم‎ترین آن، به وجود آمدن مقاومت در دین‌دار عوام‌ساز، به دلیل قرار گرفتن او در شرایط ناموزونی شناخت (Cognition Dissonance) است. با استناد به این نظریه، دین‌دار عوامانه در مقابل اصرار بر خردگرایی، با دو شناخت ناموزون مواجه خواهد شد:

1. راه اصلی برای رسیدن به تقوا، روی‎کرد به متن دین است.

2. آن کس که مسیر دیگری را طی کرده، متقی نیست.

چون مواجهه با دو شناخت فوق، به ایجاد اختلال در عزت نفس وی منتهی خواهد شد، پس مؤمن مجازی تمایلی به مواجهه با بحث درباره‎ی مؤمن واقعی نخواهد داشت، زیرا در عزت نفس او اختلال ایجاد خواهد کرد. در نتیجه برای رهایی از ناموزونی، به انواع توجیه‌گری‌های غیر عقلانی، تحریف، چشم‌پوشی از واقعیت و حتی اعمال خشونت‌آمیز دست خواهد زد.

اگر منبع اصرار بر خردگرایی در متن دین، از سوی اقلیت، گروهی از نخبگان و بدون پشتیبانی رهبران عقاید و رسانه‌ها باشد، نیرویی شکل خواهد گرفت، معکوس پدیده‎ی مارپیچ سکوت که می‌تواند مشابه مارپیچ، فریادی باشد که نیروی محرکه‎ی آن، همان کارکردی است که توجیه‌گری و تحریف در ناموزونی شناخت دارد. حاصل چنین پدیده‌ای، افزایش صداهای همه‌گیر دین‌داران عوامانه، و سکوت مصلحت‌آمیز نخبگان خواهد شد.



* متن سخنرانی دکتر محسنیان راد در سمپوزیوم روابط عمومی در سیره‎ی پیامبر صلی‎الله‎علیه‎و‎آله، خردادماه 85
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما