تاریخ انتشار
دوشنبه ۱ تير ۱۳۸۳ ساعت ۰۹:۱۴
۰
کد مطلب : ۸۴۷۲

جلوه هاى رفتارى امام حسين (ع) در عرصه ى مديريت (بخش دوم)

دکتر غلامرضا رحمدل
شماره چهاردهم ماهنامه خیمه - جمادی الاولی- تیرماه 1383

انتخاب افراد مؤمن، مصمّم و مقاوم به عنوان سفير

امام حسين (ع) مى دانستند كه يكى از ابزارهاى راهبردى دشمن در خنثى نمودن نهضت، به دست آوردن اطلاعات مفيد از موقعيت رده هاى تأثيرگذار نهضت و شناسايى مرتبطين كليدى نهضت است، تا از اين طريق فرآيند تبادل اطلاعات بين امام و مرتبطين، مخدوش گشته، زنجيره ى ارتباطى نيروها كور گردد. از اين رو حلقه هاى واسط نهضت، يعنى سفرا و پيك هاى اطلاعاتى را، از ميان نيروهايى برمى گزيد كه علاوه بر ايمان راسخ به آرمان هاى امام و توان مقاومت در مقابل مضايق (و شكنجه هاى دوران اسارت در صورت دستگير شدن)، با بهره گيرى از كياست مكتبى، فرصت هاى سوخته را بازسازى كنند و روشنگر افكار عمومى باشند. انتخاب سفيران سرفراز: شهيد قيس بن مسهّر صيداوى و شهيد عبداللَّه بن يقطر در سِمتِ رابطين تبادل اطلاعات نهضت بين امام و شيعيان كوفه، در همين راستا بوده است، مرحوم سماوى، مؤلف اثر ارزشمند «ابصار العين فى انصار الحسين» در معرفى شهيد قيس بن مسهّر با انعكاس گوشه هايى از محاكمه ى قيس بن مسهّر در بيدادگاه ابن زياد، تصويرى از كياست مكتبى اين سفير آگاه را در استفاده از فرصت هاى نيمه سوخته بيان مى نمايد. (1)

ابن زياد پس از دستگيرى قيس بن مسهّر، خطاب به اين مجاهد مى گويد:

- نامه ى حسين را چه كار كردى؟

- آن را پاره كردم.

- حسين نامه را براى چه كسانى نوشته بود؟

- نمى دانم.

سپس ابن زياد مى گويد:

- اگر از محتواى نامه به من خبر نمى دهى، پس به منبر برو و حسين را دشنام ده.

قيس بالاى منبر مى رود. او تصميم گرفته است تا از فرصت به دست آمده، براى اطلاع رسانى به نفع نهضت، حداكثر استفاده را بنمايد و مردم را از حركت امام آگاه كند، پس روى به مردم مى كند و مى گويد:

- اى مردم! حسين فرزند على (ع) بهترين بندگان خداست. او فرزند فاطمه (س) و رسول خداست و من فرستاده ى او به سوى شما هستم. من در محل حاجز از او جدا شده و به سوى شما آمده ام.

سپس، ابن زياد را لعنت كرد و به اميرالمؤمنين على (ع) صلوات فرستاد.

ابن زياد از شدت خشم دستور داد تا آن مجاهد آگاه و جان بر كف را از بام قصر به زمين افكندند و بدين ترتيب دومين سفير سينه سرخ حسين (ع) نيز به شهادت رسيد.

اطلاع رسانى قيس بن مسهر از فراز منبر، كه مردم را از مسير حركت امام، با خبر ساخته بود به سرعت در جامعه ى كوفه انعكاس يافت. از زمان سركوب جنبش مسلحانه ى مردم كوفه به رهبرى مسلم بن عقيل (ع) عده اى از مجاهدين، زندگى مخفيانه داشتند تا به دام مأموران حكومتى يزيد نيفتند. آگاهى آنها از مسير حركت امام حسين (ع) موجب شد تا على رغم حكومت نظامى حاكم بر كوفه، با بهره گيرى از كياست مكتبى و تجارب جهادى، ره كوره هاى خطر را درنورديده و خود را در دشت هاى بين مدينه و عراق به حسين (ع) برسانند. چنان كه، نافع بن هلال بجلى، فرمانده يگان تيرانداز سپاه امام حسين (ع) در روز عاشورا، اسب خود را به همرزم ديگر خود عمرو بن خالد صيداوى سپرد و خود، پياده از روى نشانه هايى كه قيس بن مسهر داده بود، به سوى حسين (ع) حركت كرد و نرسيده به منطقه ى دو حُسم (محل تلاقى سپاه امام با سپاه حرّ) به كاروان امام رسيد. متعاقب آن، عمرو بن خالد صيداوى نيز در حالى كه اسب همرزم خود نافع را يدك مى كشيد، همراه با چند رزمنده ى ديگر در محل عذيب هجانات، به كاروان امام پيوست.



بر خورد با عناصر مردّد و چهره هاى آسيب پذير

شفاف سازى جبهه ى نبرد و آزاد سازى تشكيلات نهضت از عناصر مردد و آسيب پذير، يكى ديگر از خلاقيت هاى مديريتى امام بود. امام، مى دانست كه در يك تشكيلات آرمان خواه و مكتبى، عناصر تشكيلات بايد مانند حلقه هاى زنجير به هم متصل باشند. نيروهاى آبديده در آزمون شرف و افتخار بايد سربلند بيرون آمده، با الهام از »ان الحياة العقيدة و الجهاد« مصلحت مكتب و منويّات پيشوا را بر مال و جان خود مقدم بدانند. حضور نيروهاى مردد و نااستوار به انگيزه هاى مختلف، از جمله مال، مقام، افتخار، اشتهار و ... در تشكيلات مكتبى، مقدّرات نهضت را دست خوش آسيب جدّى ساخته، توان انقلابى نهضت را از درون متلاشى مى كند. از ياد نبايد برد كه حضور نيروهاى ناخالصى مانند اشعث بن قيس، چگونه جبهه ى ياران امام على (ع) را به شدت دچار انفعال كرده و مجاهدان جان بر كف جبهه ى جمل و صفين را در مقابل ناملايمات كوران مبارزه آسيب پذير ساخته بود تا جايى كه براى توجيه روحيه ى استحاله گرا و جنگ گريز خود، در زمستان، سرما را بهانه مى كردند و در تابستان گرما را، گويى بر چهره ى زعفرانى آنها غبار مرگ افشانده اند و در چشم هاى وحشت دميده ى آنها شرنگ مرگ چشانيده اند. (2)

در تشكيلات آرمان گرا و مكتبى، انگيزه ى نيرومند و هدف آگاهانه و شفاف، دو ضلع اصلى راهنماى عمل مى باشند. هدف بايد صرفا الهى باشد و از هرگونه زوايد غير توحيدى پاكسازى شده باشد. از اين رو وقتى يكى از سربازان مجروح سپاه پيامبر، در جنگ بدر، هدف از ورود به جبهه ى اسلام را دفاع از خاك وطن خود، اعلام كرده بود، پيامبر (ص) او را از زمره ى شهدا خارج دانسته و فرموده بود كه او رنگ بهشت را نخواهد ديد و جهنم در انتظار اوست (3) و شاعرى مسلمان در رجزى حماسى، سروده است؛ ما در دفاع از نژاد، هر لشكرى را در هم مى كوبيم. پيامبر شعر او را اصلاح نمود و به آن سمت و سوى توحيدى بخشيد و فرمود: «بگو ما در دفاع از دين هر لشكرى را در هم مى كوبيم».(4)

ادامه دارد.



پى نوشت ها:

1- سماوى، ابصارالعين فى انصار الحسين، ص 65 .

2 - خطبه ى 34 نهج البلاغه.

3- رسول جعفريان، سيره ى رسول خدا (ص)، ص 468.

4- همان، ص 469.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما