رشحات روحى عاشق بر روى تابلوهاى عاشورايى
شماره چهارم ماهنامه خیمه - ربیع الثانی1424 - خرداد و تیر 1382
استاد سيّد مهدى چيتى، فرزند اصغر، در سال 1278ش در خانه اى قديمى در محله ميرقطب يزد چشم به جهان گشود. طبق رسم آن زمان در مكتب خانه محله به آموختن قرآن پرداخت و در اين حين از هر فرصتى براى نقاشى كردن بهره مى برد. وى عاشق نقاشى بود و به سبب اين عشق بارها مورد تنبيه قرار گرفت.
استاد چيتى در دوران نوجوانى اش پر انرژى و بى پروا بود؛ ورزش را از زورخانه خواجه خضر آغاز نمود. در آن زمان جايى جز زورخانه براى ورزش نبود. و ورزش باستانى و اشعار حماسى حكيم ابوالقاسم فردوسى با صداى گرم و دلنشين مرشد، مايه ى نشاط و گرمى جوانان بود. استاد، حرفه ى مسگرى را انتخاب نمود و چندين سال به اين حرفه مشغول بود، امّا عاقبت به خاطر عشق به نقاشى از آن حرفه دست كشيد و تمام وقت خود را صرف نقاشى نمود.
آن زمان در يزد، جايى براى آموختن نقاشى نبود؛ به همين دليل وى در سال 1318ش به تهران مسافرت كرد و ابتدا در يك مغازه ى تابلوسازى چند ماه شاگردى نمود؛ سپس به وسيله ى مرحوم محمّد حسين نواب به مدرسه كمال الملك كه در خيابان صفى عليشاه واقع بود، معرفى شد؛ ولى به علت زيادى سن، موفق به راه يافتن در آن مدرسه نشد پس نزد استاد حسين بهزاد رفت و به شاگردى ايشان پرداخت. استاد بهزاد بزودى دريافت كه طبع او به طبيعت و مناظر واقعى گرايش بيشترى دارد، لذا توصيه كرد كه نزد استاد صنعتى زاده ى كرمانى برود.
استاد صنعتى زاده وقتى استعداد و علاقه وافر وى را دريافت، به گرمى او را پذيرفت. استاد چيتى چند سال در خدمت اين استاد شاگردى كرد و نقاشى و اصول اوليه مجسمه سازى با سنگ را فرا گرفت و در سال 1329ش به يزد بازگشت.
پس از بازگشت، به يزد وارد آموزش و پرورش شد و در دبيرستان ها به عنوان دبير نقاشى به تعليم پرداخت. وى در آن سالها با هنرمندى به نام استاد ميرعمادى آشنا شد و مدت هفت سال نزد او تعليم ديد. وى ارادت و علاقه ى خاصى به استاد خود يافت كه اكنون نيز از خصايص مرحوم ميرعمادى به نيكى ياد مى كند.
آثار استاد شامل سه بخش مى باشد:
بخش اول: پرده هاى عاشورايى كه هيأت هاى سينه زنى در عزاداريها از آن استفاده مى كنند. اولين پرده به سفارش هيأت محله ابوالمعالى توسط استاد، كشيده شده است.
بخش دوم: تابلوهاى رنگ و روغن كه بيشتر به سبك كلاسيك نزديك است و از طبيعت الهام گرفته شده است.
بخش سوم: مجموعه ى زيبا از تابلوهاى موزاييك آثار حجمى استاد در قالب مجسمه هاى نيم تنه از گچ، گل و سنگ است.
مهم ترين شاخص در آثار استاد، عشق است. عشق به زيبايى مطلق، عشق به هستى كه مطلق هستى در آن متجلى شده و عشق به اهل بيت(ع) كه آيينه ى تمام نماى حقيقت عشق اند. روح عشق در جان وجود استاد دميده شده كه از او هنرمندى بزرگ و متعهد ساخته است؛ هنرمندى كه همه ى تابلوهاى عاشورايى اش آيينه ى روح عاشق اوست، تصويرهايى كه در قاب چشم او مدتها در پرده ى اشك نقش بسته و سپس بر روى بوم و پارچه كشيده شده است... عشق است كه از او نقاشى فرهيخته، ورزشكارى ارزشمند و در يك كلام، شخصيتى با فضيلت و اسوه اى ماندگار ساخته.
امروز از استاد سيّد مهدى چيتى به عنوان الگويى تمام عيار براى جوانان پرسش گر و نامى ماندگار در تاريخ ايران و جهان ياد مى شود.
استاد سيّد مهدى چيتى، حرف و سخن ماندگار خود را - كه همان عاشقى و دلباختگى در محضر خلاصه همه فضايل، يعنى حضرت مولى الكونين ابى عبداللّه الحسين است - به زبان تصوير بيان كرده است؛ اينكه چرا در سن 104سالگى هنوز حرفهايى براى گفتن دارد - حرفهايى نامكرر و تازه - آيا چيزى جز عشق است؟
راز جاودانگى او را نيز بايد در همين عشق بى مثال او جست و جو كرد.