تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۸۲ ساعت ۰۳:۱۱
۰
کد مطلب : ۸۴۹۸

فرهنگ منبر

حجت ‏الاسلام دكتر محمّد ناصر رفيعى

شماره چهارم ماهنامه خیمه - ربیع الثانی1424 - خرداد و تیر 1382

از شيوه هاى كهن در تربيت دينى، شيوه ى منبر و خطابه است. «خطابه» و «سخنرانى دينى» پيوند عميقى با مبانى و معارف اسلامى و دينى دارد. خطابه اولاً فن و هنر است كه مى تواند به كمك عقيده، جنگ، صلح، انديشه، انقلاب و... بيايد؛ ثانياً در تعديل غرايض، تسكين آلام، كنترل هواى نفس و هدايت و ارشاد مردم، نقش بسزايى دارد. «خطابه» در مواردى جزو يا مكمل فرايض شمرده شده است، تا آنجا كه در نماز جمعه، دو خطبه جايگزين دو ركعت نماز است. آنچه تذكرش ضرورى مى نمايد آن است كه، «خطابه» گر چه جنبه ى حماسى، تاريخى، سياسى، تحليلى، پردازشى و... دارد امّا جنبه ى پند و موعظه در آن غالب است؛ از اين رو سزاوار است در نخستين نوشتار از اين مجموعه، اشاره اى گذرا به تأثير و جايگاه موعظه داشته باشيم.

معانى متعددى از «وعظ» ارايه شده است. «راغب اصفهانى» آن را بازداشتن و منهى مى داند كه همراه با ترساندن است.(1) مرحوم علّامه ى طباطبايى(ره) موعظه را بيانى مى داند كه قلب شنونده را نرم نموده و او را به رقّت مى آورد.(2) مرحوم شهيد مطهّرى در تفاوت بين حكمت و موعظه، كه هر دو از طرق دعوت به سبيل الهى مى باشد، مى نويسد: «حكمت، تعليم و تربيت و موعظه، تذكار است؛ و حكمت براى آگاهى است و موعظه براى بيدارى؛ حكمت، مبارزه با جهل است و موعظه، مبارزه با غفلت؛ سر و كار حكمت با عقل و فكر است و سر و كار موعظه با دل و عاطفه؛ حكمت ياد مى دهد، موعظه يادآورى مى كند».(3) مطلب قابل توجه در موعظه، رابطه ى معنوى بين واعظ و متّعض است. هر قدر شخصيّت معنوى گوينده فراتر و ميدان موعظه اش پرجاذبه تر باشد، تأثيرش بر شنونده بيشتر است؛ با آن كه گاه موعظه پذيرى چون «همّام بن شريح» در برابر موعظه ى امام على(ع)، آنجا كه به توصيف اوصاف پارسايان مى پردازد، قالب تهى مى كند.(4)

قرآن كريم، كتاب موعظه و اندرز است. آنجا كه مى فرمايد: «قُل انّما اَعِظُكُم بِواحدة ان تقوموا لِلّه مثنى و فرادى؛ بگو تنها شما را به يك چيز اندرز مى دهم و آن اينكه، دو نفر دو نفر يا يك نفر يك نفر براى خدا قيام كنيد»(5) موعظه، عامل صيقل نفس، زدودن غفلت و كدورت، شوينده ى رذايل و عامل رشد انسان است. چنانكه امام على(ع) مى فرمايد: «بِالمواعِظ تنجلى الغفلة؛ موعظه، غفلت را از بين مى برد».(6) آن حضرت در نامه اى كه به فرزندشان امام حسن(ع) در اواخر عمر شريفشان مرقوم فرموده اند، در آغاز چنين مى نويسد: «اَحىِ قلبك بالمواعظتى؛ قلبت را با نصيحت بيدار كن»(7)

شيوه ى موعظه منحصر به خطابه و منبر نيست. پندنامه هاى فراوانى در قالب شعر، نثر، داستان و... به رشته ى تحرير درآمده امّا منبر يكى از مهم ترين و اصلى ترين روش هاى پند و موعظه است.

ان شاءالله در سلسله نوشتارهاى بعدى موضوع فرهنگ منبر را از جوانب مختلف مورد بررسى قرار خواهيم داد.



پى نوشت:

1. مفردات راغب، مادّه ى وعظ.

2. الميزان، جلد 16، صفحه ى 123.

3. سيرى در نهج البلاغه، صفحه ى 193.

4. خطبه ى 188نهج البلاغه (شرح عبده).

5. سوره ى صبا، آيه ى 46.

6. غرر الحكم، ش 4191.

7. نامه ى 31نهج البلاغه.

نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما