تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۸۲ ساعت ۰۳:۳۰
۰
کد مطلب : ۸۵۰۱

روان‏شناسى عزادارى

محمّد كاويانى

شماره چهارم ماهنامه خیمه - ربیع الثانی۱۴۲۴ - خرداد و تیر ۱۳۸۲

مقدمه

در اين مختصر، ابتدا، توضيحى در باب عزادارى از ديدگاه متون دينى خواهيم داد. سپس «عزادارى و سوگ (۱) واقعى» و «مراسم عزادارى»(­۲) را از ديدگاه روان شناسى معرفى مى كنيم؛ بعد از آن از منظر يك روان شناس اجتماعى(۳) آن مراسم را يك گروه اجتماعى(۴) تلقى كرده و به آثار و پيامدهاى آن مى نگريم و در انتها به هيجان هاى روانى ناشى از عزادارى، مثل غم و اندوه(۵)، افسردگى(۶)، شادى(۷)، عزت نفس(۸) و... پرداخته از اين رهگذر به بعضى اشكالات علمى مطرح شده، در اين موضع خواهيم پرداخت. در نهايت به آسيب شناسى مراسم عزادارى نيز اشاره اى مختصر خواهيم كرد.

مراسم عزادارى از ديدگاه متون دينى

در قرآن، آياتى كه به طور صريح و مستقيم، بيان كننده ى حكم عزادارى باشد، وجود ندارد؛ امّا آنچه اكنون تحت عنوان مراسم عزادارى انجام مى شود، دست تأييد چند گروه از آيات را بالاى سر خود دارد:

الف) آياتى كه به فرياد كردن عليه ظلم، امر مى كند يا مجوز مى دهد(۹)

ب) آياتى كه تحكيم ولايت را هدف خود قرار داده اند(۱۰)

ج) آياتى كه مودّت اهل بيت را تأييد كرده اند(۱۱)

د) آياتى كه دلالت بر سوگوارى بعضى از انبيا يا ديگر اولياى الهى داشته اند، مثل سوگوارى حضرت يعقوب در فراق حضرت يوسف(۱۲)

هـ ) آياتى كه بزرگداشت شعائر الهى را تأكيد مى كنند.(۱۳)

آيات بسيار زيادى از قرآن نيز هست كه از طريق روايات معصومان، به گونه اى درباره ى امام حسين است؛ امّا از آن جا كه در باب نيست، به آن نمى پردازيم؛ مثل آيه ى مباهله، كه آن حضرت(ع) يكى از مصاديق آن هستند، يا آيه ى نفس مطمئنه (۱۴) كه به امام حسين(ع) تفسير مى شود؛ يا آيه اى كه خداوند از بندگانش، درباره ى خون ريزى و... پيمان مى گيرد(۱۵)، در تفسير برهان در ذيل اين آيه آمده است كه: وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر فرمود: «يهود، عهد خدا را نقض و رسولان او را تكذيب كردند و اولياى الهى را كشتند؛ آيا به شما خبر بدهم به مشابه آنان از يهود اين امت؟» گفتند: «بله يا رسول اللّه» حضرت رسول(ع) فرمود: «قومى از امّت من كه خود را از اهل ملّت من مى دانند، افاضل ذريّه ى مرا مى كشند، شريعت و سنت مرا عوض مى كنند، فرزندانم حسن و حسين را مى كشند، همان طور كه يهود، زكريا و يحيى را كشتند.»(۱۶)

روايات زيادى نيز داريم كه دلالت بر جواز گريه و عزادارى مى كنند؛ امام صادق(ع) مى فرمايد: «بانوان در مصيبت ها، نياز به نوحه سرايى و شيون و زارى دارند و بايد اشك هايشان جارى شود، امّا نبايد سخنان باطل و بيهوده بگويند...».(۱۷)

آن حضرت در جاى ديگر مى فرمايند: «گريه كنندگان پنج نفر بودند: آدم و يعقوب و يوسف و فاطمه بنت محمّد و على بن الحسين. گريه ى آدم به جهت خطا و اخراج از بهشت، يعقوب در فراق يوسف و يوسف در دورى از پدر و حضرت زهرا براى پدرش و امام سجاد(ع) نيز برى شهادت پدرش گريه مى كردند».(۱۸) امام صادق(ع) به فرزندش سفارش مى كند كه برايش مجالس عزادارى برگزار نمايد .(۱۹) رواياتى از اين نوع، بسيار فراوان است و مهم ترين اهدافش، مبارزه با ظلم و ستم بنى اميه و بنى عباس بوده است.(۲۰)

البته بعضى از روايات اهل سنت با عزادارى مخالفت كرده اند، امّا از خود روايات اهل سنت، پاسخ آن ها نيز داده شده است. پاسخ اين است كه اين روايات جمع شدنى هستند، و وجه جمع آن ها اين است كه روايات مختلف، براى نفى بعضى از كارهاى ناصحيح كه در عزادارى انجام مى شود، آمده است؛ مثل داد و فرياد كردن، گريبان دريدن، سخن باطل گفتن و...، امّا آن ها كه موافق هستند، نظر به اصل عزادارى دارند.(۲۱)

در سيره ى معصومان(ع) و سيره ى مسلمانان نيز عزادارى داراى سابقه بوده است. مسلمانان در جنگ اُحد ۷۰ شهيد دادند؛ در مدينه هر كسى براى بستگان شهيد خود گريه مى كرد. چشمان پيامبر(ص) با ديدن اين صحنه، پر از اشك شد و فرمودند: «اما عمويم، حمزه، گريه كننده ندارد» .(۲۲) ابن مسعود مى گويد: «پيامبر در سوگ حمزه بسيار گريه كرد، جنازه ى حمزه را رو به قبله نهاد و ايستاد و با صداى بلند گريه كرد و صفات خوب حمزه را برشمرد ­.(۲۳)

اسماء همسر جعفر بن ابى طالب، كه از زن هاى با ايمان و وفادار صدر اسلام بوده است، مى گويد: «جعفر در جنگ موته به شهادت رسيد؛ بر رسول خدا(ص) وارد شدم، ايشان فرمودند: اى اسماء، فرزندان جعفر كجا هستند؟ آنان را پيش آن حضرت آوردم، آنان را در آغوش كشيد و گريه كرد و گفت: جعفر امروز به شهادت رسيد­.(۲۴)

پيامبر به دفعات فراوانى در سوگ يارانش گريه كرده اند. از جمله: در عيادت آخر و بيمارى احتضار سعد ابن عباده، رئيس قبيله خزرج، در كنار مزار دختر خود در مدينه، در سوگ فرزندش ابراهيم، (با بيان اين سخن كه، قلب از شدت اندوه مى سوزد، امّا سخنى بر خلاف رضاى حق نمى گويم)، در سوگ عثمان بن مظعون در مدينه، در كنار مزار مادرشان در ابواء، (پس از گذشت ساليان دراز و معبوث شدن آن حضرت به نبوت)، به هنگام يادآورى شهادت امام على(ع) و امام حسين(ع) حتّى در هنگام ولادت امام حسين(ع) و در مكان هاى مختلف؛ مثل منزل هاى ام سلمه، ام المؤمنين زينب، عايشه، و در خانه ى امام على(ع) و....

پس از پيامبر نيز، صحابه عزادارى مى كردند، علاوه بر گريه ى مستمر حضرت زهرا(س) كسان ديگرى مثل بلال، قيس، ام ايمن، خليفه ى اول و دوم نيز در سوگ پيامبر گريه كردند.(۲۵)

زنان بنى هاشم در شهادت امام حسن و امام حسين، عزادارى و گريه كردند؛ ام سلمه، ام المؤمنين، در رؤيا از شهادت امام حسين با خبر مى شود و پس از بيدارى به عزادارى مى پردازد و زنان هاشمى را نيز به عزادارى بر حسين دعوت مى كند؛ جابر بن عبداللّه انصارى، پس از غسل در فرات و پوشيدن لباس تميز، به صورت پابرهنه و اندوهگين به سوى مزار امام حسين مى رود و گريه ى فراوان مى كند؛ انس ابن مالك و زيد ابن ارقم، از ياران پيامبر، در سوگ امام حسين گريه كردند؛ مختار ثقفى در عزاى امام حسين گريه كرد و قسم خورد كه انتقام بگيرد؛ توابّين با شعار «يا لثارات الحسين» به رهبرى سليمان ابن صرد خزاعى، براى انتقام جمع شده، بر مزار امام حسين رفته، گريه و ناله مى كنند؛ مردم كوفه و شام و مدينه، پس از شهادت امام حسين عزادارى مى كنند؛ شعرا و سرايندگان عرب، اشعار فراوانى در سوگوارى سروده اند.

يادآورى مى شود كه بعضى از موارد ذكر شده از سيره ى معصومان و مسلمانان، ناظر به مراسم عزادارى نبوده است بلكه سوگ و داغ ديدگى واقعى بوده است؛ امّا موارد متعددى هم بوده است كه سوگ واقعى نبوده است، بلكه مراسم عزادارى بوده و با هدف تبليغى و سياسى انجام مى شده است. ائمه ى پس از امام حسين(ع)، همه ى آنان، براى آن حضرت عزادارى كرده اند و مصيبت آن حضرت را تازه نگه داشته اند؛ بويژه امام صادق مجلس مى گرفت و افراد جمع مى شدند و ذكر مصيبت مى شد و گريه مى كردند.(۲۶)

پس از زمان ائمه(ع) نيز توسط شيعيان عزادارى امام حسين انجام مى شد، امّا تا پيش از قرن چهارم به صورت پنهان بود، همان طور كه جشن و سرور در روز عيد غدير (۱۸ذيحجه) نيز پنهان بود و از آن پس آشكار شد.

معز الدوله ى ديلمى، از سلاطين بزرگ و مقتدر آل بويه بود كه در آشكار ساختن شعائر شيعه، نقش اساسى داشت و مردم بغداد را به عزادارى حسين تشويق مى كرد. در سال هاى بين ۳۵۲تا اواسط قرن پنجم مراسم عاشورا، مهم تلقى مى شد و اجرا مى شد. در همين سال ها فاطميه و اسماعيليه، مصر را به تصرف درآوردند و شهر قاهره را بنا نهادند و مراسم عاشورا در مصر نيز برگزار مى شد. مراسم عزادارى، به ساير كشورهاى اسلامى، شمال آفريقا، ايران و برخى كشورهاى عربى رسوخ كرد. در ايران از قرن اول و دوم، تعزيه رايج بود، ولى گسترش بيشتر يافت. اكنون نيز نه تنها شيعيان، بلكه حتّى بسيارى از غير شيعيان و غير مسلمانان نيز، امام حسين و مراسم عزادارى حسينى را به خوبى مى شناسند و براى آن احترام قائلند. امروزه به بركت جمهورى اسلامى ايران، مراسم عزادارى، به همان شيوه هاى مرسوم در ايران (سخنرانى، روضه خوانى، مدّاحى و سينه زنى تشكيل دادن دسته هاى عزادارى و...) به زبان هاى مختلف ديگرى مثل انگليسى، آلمانى، چينى، ژاپنى و...، نيز رواج يافته است.

ملت هاى ديگر، حضور و اثرگذارى اين مراسم را، در پديده هاى اجتماعى و سياسى شيعيان مشاهده كرده اند. هر كس اندك تأملى كرده باشد، نقش حسين و عزادارى حسينى را در دفاع مقدّس، بخوبى مى شناسد. حسين در انحصار شيعيان نيست؛ رهبر فقيد هند، گاندى، از حسين بهره گرفته؛ نهضت هاى بوسنى و هرزگوين، لبنان، فلسطين و... از حسين بهره گرفته اند.

كسانى مى توانند بخوبى، مراسم عزادارى را درك كنند كه اولاً شناخت هاى لازم درباره ى آن را داشته باشند و ثانياً در آن شركت كرده و آثار عاطفى آن را تجربه ى درونى كرده باشند. براى شناخت اين پديده، علم حصولى و تحليل عقلى لازم است، امّا بسنده نيست.



چيستى عزادارى

عزادارى در عرف عام به دو معنا اطلاق مى شود:

الف) داغ ديدگى و عزادارى شخصى و بالفعل؛

ب) مراسم عزادارى كه به صورت سنّتى براى بزرگان دينى و ديگران برگزار مى شود.

اين دو، از ديدگاه روان شناسى كاملاً متفاوت هستند. داغ ديدگى واقعى، امرى است غير اختيارى و افراد داغ دار، از مدار زندگى عادى خارج مى شوند و بايد به تدريج به زندگى عادى برگردند؛ امّا مراسم عزادارى، كاملاً اختيارى و برنامه ريزى شده است و بخشى از برنامه هاى زندگى عادى افراد محسوب مى شود. داغ دارى، حالتى روانى و درونى است؛ ولى مراسم عزادارى معمولاً به صورت اجتماعى صورت مى گيرد. براى عادى شدن زندگى فرد داغ دار، عواملى به كمك مى آيند كه از جمله ى آن ها مراسم عزادارى است.

داغ ديدگى ممكن است به صورت ناگهانى و بدون آمادگى باشد؛ مثل اين كه عزيزى را در تصادف اتومبيل از دست بدهند و ممكن است با پيش بينى و آمادگى قبلى باشد، مثل اين كه عزيزى پس از يك دوره ى سخت بيمارى لاعلاج، از دنيا برود. در هر دو صورت، داغ ديدگى صدق مى كند، امّا ناگهانى بودن سخت تر است.



داغ ديدگى(۲۷)

فقدان هاى مختلف، بار داغ ديدگى هاى متفاوت دارند .(۲۸) مرگ همسر، يكى از پرفشارترين وقايع زندگى است؛ هم براى زنان و هم براى مردان. «بونل» و «برنل» (۱۹۸۹) بر اساس مصاحبه هايشان با بيش از ۱۰۰خانواده ى داغ ديده، راهنمايى هاى زير را با فرد داغ ديده كردند:

۱) حداقل تا شش ماه از تصميمات ناگهانى پس از فقدان، خوددارى كنند (مانند خريد و فروش خانه و وسايل آن، تغيير شغل، ازدواج مجدد و...).

۲) فرد داغ ديده، بايد اطمينان داشته باشد كه تجربه ى فقدان، مراحلى دارد و طى خواهد شد.

۳) در حالت هاى خيلى شديد روحى در روزهاى اوليه، استفاده از آرام بخش هاى ضعيف در هنگام خواب، اشكال ندارد.

۴) توسط يك مشاور، در يك فضاى همدلانه، فرايند مرگ براى داغ ديده بيان شود.

۵) در مواردى كه لازم است، از مددكار اجتماعى استفاده شود؛ مانند مردى كه همسر خود را از دست داده و فرزند خردسال دارد.



پى نوشت ها:

Mourning .۱.

Mourning ceremonies .۲ .

.Social Psychologist .۳

.Social Group .۴

.Grief .۵

.Depression .۶

.Happiness .۷

.Self_esteem .۸

۹. مثل سوره ى نساء، آيه ى ۱۴۸و آيات ديگر.

۱۰. مثل سوره مائده، آيه ۵۵ و آيات ديگر.

۱۱. سوره شورى، آيه۲۳ و آيات ديگر.

۱۲. مثل سوره يوسف، آيه ۸۴ و ۸۵ و آيات ديگر.

۱۳. مثل سوره حج، آيه ۳۲ و آيات ديگر.

۱۴. سوره ى فجر، آيات ۲۷ تا ۳۰.

۱۵. سوره ى بقره، آيه ۸۴.

۱۶. براى مطالعه ى بيشتر در باب اين گونه آيات، كه بسيار زياد هستند، مراجعه شود به كتاب «الحسين(ع)، من خلال القرآن الكريم»، تأليف «دكتر عبدالرسول الغفار».

۱۷. وسايل الشيعه، ج ۱۲، ص ۹۰، باب جواز الكسب النائمه الحق بالباطل.

۱۸. وسايل الشيعه، ج ۲، ص ۹۲۲.

۱۹. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۹، باب ثواب البكاء على مصيبة الحسين(ع).

۲۰. حسين رجبى؛ پاسخ به شبهات عزادارى، ص ۸۷.

۲۱. همان، ص ۹۰-۱۹۰۱.

۲۲. سيرة الحلبيه؛ ج ۲، ص ۲۰۶.

۲۳ همان، ص ۶۰.

۲۴. ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۲۸۲.

۲۵. حسين رجبى؛ پاسخ به شبهات عزادارى، ص ۵۰-۶۱.

۲۶. همان، ص ۱۱۱-۱۲۰.

Bevavement .۲۷.

۲۸. زهره خسروى؛ روان درمانى داغ ديدگى.

نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما