کد مطلب : ۸۵۲۲
کار دوستان آگاه نيست!
شماره چهاردهم ماهنامه خیمه - جمادی الاولی- تیرماه 1383
بخشي از يک نامه ي رسيده
گسترش فرهنگ استفاده از تصاوي منسوب به ائمه، امام حسين، حضرت عباس، حضرت علي (عليهم السلام) در پرتو، برچسب ها، پرچشم ها و هيأت و حسينيه و حتي در و ديوار اماکن و وسايل نقليه عمومي گرچه حکايت از عشق ديرينه و ارتباط قلبي مردم ايران با اهل بيت عصمت و طهارت (ع) دارد، اما متامل در شيوه ي ترسيم ها و گاه القاي بعضي برداشت ها و تصورات در کشيدن و چاپ اينگونه تصاوير و شکل ها، سوالاتي را در اذهان بيدار مي کند که آيا اين تصاوير مطابق با واقعيت است؟ اصولا مي توان چهره و صورت امام را کشيد؟ ريشه ي اين نقاشي ها و چهره پردازي ها در کجاست؟ و آيا گسترش اين فرهنگ در تفکر شيعي خطري به همراه ندارد؟ آيا نقاشي هايي که گاه حتي با نيت خالص صاحب آن و با زحمت فراوان کشيده و بر روي پرچم ها و ديوار هيئات نصب مي شود، درست است؟
گرچه در روايات و احاديث به نقل از اصحاب ائمه، برخي از حالات، خصوصيات و شکل و شمايل ظاهري معصومين نقل شده است، اما نمي توان فقط به استناد به همين نشانه ها نقشي را کشد و آن را به صورت واقعي و تمام وکمال، دانست.
شواهد تاريخي حکايت از آن دارد که بعضي نقاشي ها، سليقه هاي شخصي و تفکرات گروهي و فرقه اي و حتي کينه توزي ها و عناد ورزي ها دخالت داشته است، تمثال حضرت علي (ع) را با شمشير دو سر با حالتي غضبناک در کنار شير درنده، با سيبيلي پهن و بلند کشيدن، يقينا کار دوستان آگاه امير المومنين (ع) نيست. تصوير حضرت عباس در حالي که بالاي سرش پرنده هايي به صورت دختران و زنان با بال هاي شبيه کبوتر(!) به عنوان ملايکه در پروازند، نشانه ي کوته فکري و عوام بودن نقاش آن است. البته تصاويري از آن دست، نه شايسته ي اقبال و توجه دوستان با معرفت اهل بيت (ع) است و نه زينبده ي مساجد و هيئات حسيني!
در بسياري از اين نقاشي ها سعي شده است تا خط و خال چشم و ابروي چهره ها در حد ممکن جذاب تر کشيده شود و نشانگر آن است که چاپ و نشر اين نوع تصاوير و عکس ها که با رنگ و لعاب ويژه اي نيز همراه است، عموما با نوعي سود جويي و فرصت طلبي همراه بوده و هدفي جز جذب ظاهري عوام الناس و تحريک صرف احساسات ندارد. نکته ي قابل دقت آنکه برخي از اين تصاوير و نقاشي ها آن چنان ناشيانه و غير هنري ترسيم شده است که گاه در ارايه چند چهره ي متفاوت از يک شخصيت موجب هتک حرمت مقام شامخ معصومين نيز مي گردد.
برخي از اين به اصطلاح نقاشان کوچه بازاري، گمان مي کنند که ارادت مردم به اهل بيت (ع) به جهت خط و خال صورتشان و زيبايي چشم و ابرويشان است و همين جا از اين موضوع بايد گفت و ناليد که بر سر اشعار شاعران ما نيز چنين بلايي آمده است.
در پايان بايد گفت که برخي هنرمندان متعهد با الهام شنيده هاي روايي و تاريخي و تصورات ذهين، آثاري خلق کرده اند که از اين مقوله جداست و لذا بيش تر اثر هنري است تا يک سد تاريخي؛ آثار استاد فرشچيان از همين نمونه است. به همين جهت هنرمند آگاه در اين گونه آثار، کم تر به چهره سازي ائمه و خط و خال صورتشان مي پردازد و بيش تر بار مفهومي را در نظر دارد.
و بايد دانست شيفتگان اهل بيت (ع) دلباخته ي گفتار و رفتار و مجذوب اخلاق نيکو و صفات انساني آنها هستند.
ايثار، مردانگي و وفاي اهل بيت (ع) مجذوبشان کرده و از آنجا که معصومين عاشق خدايند و در دل بندگان نيز جا گرفته اند، گرچه آنها که پا بسته به دنيايند و عشق هاي مجازي و محبت هاي زميني کورشان کرده است، از آن محبت آسماني و دلباختگي خدايي چيز مي دانند و نمي فهمند.
امضاء محفوظ
بخشي از يک نامه ي رسيده
گسترش فرهنگ استفاده از تصاوي منسوب به ائمه، امام حسين، حضرت عباس، حضرت علي (عليهم السلام) در پرتو، برچسب ها، پرچشم ها و هيأت و حسينيه و حتي در و ديوار اماکن و وسايل نقليه عمومي گرچه حکايت از عشق ديرينه و ارتباط قلبي مردم ايران با اهل بيت عصمت و طهارت (ع) دارد، اما متامل در شيوه ي ترسيم ها و گاه القاي بعضي برداشت ها و تصورات در کشيدن و چاپ اينگونه تصاوير و شکل ها، سوالاتي را در اذهان بيدار مي کند که آيا اين تصاوير مطابق با واقعيت است؟ اصولا مي توان چهره و صورت امام را کشيد؟ ريشه ي اين نقاشي ها و چهره پردازي ها در کجاست؟ و آيا گسترش اين فرهنگ در تفکر شيعي خطري به همراه ندارد؟ آيا نقاشي هايي که گاه حتي با نيت خالص صاحب آن و با زحمت فراوان کشيده و بر روي پرچم ها و ديوار هيئات نصب مي شود، درست است؟
گرچه در روايات و احاديث به نقل از اصحاب ائمه، برخي از حالات، خصوصيات و شکل و شمايل ظاهري معصومين نقل شده است، اما نمي توان فقط به استناد به همين نشانه ها نقشي را کشد و آن را به صورت واقعي و تمام وکمال، دانست.
شواهد تاريخي حکايت از آن دارد که بعضي نقاشي ها، سليقه هاي شخصي و تفکرات گروهي و فرقه اي و حتي کينه توزي ها و عناد ورزي ها دخالت داشته است، تمثال حضرت علي (ع) را با شمشير دو سر با حالتي غضبناک در کنار شير درنده، با سيبيلي پهن و بلند کشيدن، يقينا کار دوستان آگاه امير المومنين (ع) نيست. تصوير حضرت عباس در حالي که بالاي سرش پرنده هايي به صورت دختران و زنان با بال هاي شبيه کبوتر(!) به عنوان ملايکه در پروازند، نشانه ي کوته فکري و عوام بودن نقاش آن است. البته تصاويري از آن دست، نه شايسته ي اقبال و توجه دوستان با معرفت اهل بيت (ع) است و نه زينبده ي مساجد و هيئات حسيني!
در بسياري از اين نقاشي ها سعي شده است تا خط و خال چشم و ابروي چهره ها در حد ممکن جذاب تر کشيده شود و نشانگر آن است که چاپ و نشر اين نوع تصاوير و عکس ها که با رنگ و لعاب ويژه اي نيز همراه است، عموما با نوعي سود جويي و فرصت طلبي همراه بوده و هدفي جز جذب ظاهري عوام الناس و تحريک صرف احساسات ندارد. نکته ي قابل دقت آنکه برخي از اين تصاوير و نقاشي ها آن چنان ناشيانه و غير هنري ترسيم شده است که گاه در ارايه چند چهره ي متفاوت از يک شخصيت موجب هتک حرمت مقام شامخ معصومين نيز مي گردد.
برخي از اين به اصطلاح نقاشان کوچه بازاري، گمان مي کنند که ارادت مردم به اهل بيت (ع) به جهت خط و خال صورتشان و زيبايي چشم و ابرويشان است و همين جا از اين موضوع بايد گفت و ناليد که بر سر اشعار شاعران ما نيز چنين بلايي آمده است.
در پايان بايد گفت که برخي هنرمندان متعهد با الهام شنيده هاي روايي و تاريخي و تصورات ذهين، آثاري خلق کرده اند که از اين مقوله جداست و لذا بيش تر اثر هنري است تا يک سد تاريخي؛ آثار استاد فرشچيان از همين نمونه است. به همين جهت هنرمند آگاه در اين گونه آثار، کم تر به چهره سازي ائمه و خط و خال صورتشان مي پردازد و بيش تر بار مفهومي را در نظر دارد.
و بايد دانست شيفتگان اهل بيت (ع) دلباخته ي گفتار و رفتار و مجذوب اخلاق نيکو و صفات انساني آنها هستند.
ايثار، مردانگي و وفاي اهل بيت (ع) مجذوبشان کرده و از آنجا که معصومين عاشق خدايند و در دل بندگان نيز جا گرفته اند، گرچه آنها که پا بسته به دنيايند و عشق هاي مجازي و محبت هاي زميني کورشان کرده است، از آن محبت آسماني و دلباختگي خدايي چيز مي دانند و نمي فهمند.
امضاء محفوظ