تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۲ ساعت ۰۰:۴۵
۰
کد مطلب : ۸۵۳۶

السلام عليك يا ثارالله

شماره پنجم ماهنامه خیمه - جمادی الاول و الثانی1424 - مرداد 1382

... بعد از وفات رسول خدا(ص) عده اى از مردم، با تيشه ى خيانت و جهالت، به جان درخت اسلام افتادند... ديرى نپاييد كه هوسرانى و خودكامگى عده اى، معارف و عقايد مكتب اسلامى را چنان مورد هجوم آفت هاى فكرى قرار داد كه به چشم برهم زدنى، حلال خدا حرام جلوه داده شد و حرام خدا، حلال و واجب... عقايد جاهلى، فضيلت شمرده شد و فضيلت هاى اسلامى...

... و طبيبى حاذق و دلسوز پيكر مريض و تكيده اى را مى ديد.... پيكرى كه روزگارى به جوانى برنا و بلندبالا مى مانست و ديگر از آن شكل ديرين، از آن قامت راستين خود دور و دورتر مى شد؛ هم چون درختى كه آفت در آن ريشه دوانده، روز به روز از برگ و بار، تهى ميشود و در خود فرو مى ريزد.

طبيب، جان بيمار و جان خويش را يكى مى ديد و او را در معرض خطر... بايد كه او را از خطر مرگ مى رهاند، بايد بر تن ناتوان او خون هستى تزريق مى نمود، بايد جانى دوباره به او مى بخشيد...

طبيب مى دانست كه خون اوست كه با جان بيمار، شايستگى و هم خونى دارد و هر خونى، پيكر مطهر امّا تكيده و رنجور او را نمى تواند حيات بخشد. او ثارالله بود، خون خدا. و اين گونه شد كه در كربلا، از خون خود كه خون خدا بود به كالبد تكيده ى اسلام تزريق كرد و ثاراللهى اش را براى تمامى اهل زمين و آسمان متجلى نمود.

... و تو اى كسى كه پيرو ثاراللهى و خود را هيأتى مى خوانى و مى دانى كه حسين(ع) از وجود خويش براى حفظ دين، مايه گذاشت: تو نيز براى مكتبت مايه بگذار...!

مدير مسؤول

نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما