شکوه رهایی
شماره پنجم ماهنامه خیمه - جمادی الاول و الثانی1424 - مرداد 1382
دور بودن از مطالعه، پژوهش و اندیشیدن در حقایق وجودی و آموزه های اهل بیت(ع)، خیال پردازی و سست انگاری را در انسان باورمند هم قوت می بخشد و او را به رفتارهای ساختگی واداشته، از تعلیمات فراسویی دینی، دانسته یا ندانسته، خواسته یا ناخواسته، آل الله را جای الله بنشاند و امام(ع)، این بنده ی وارسته و مفتخر به بندگی الله را خدا بشمارد و خود را «علی اللهی» بداند و یا مانند برخی از نوظهوران امروزین، خویش را « حسین اللهی» بخواند و یا همه رضایت خدا و اهل بیت را در زیارت های صرف، متجلی سازد.
حال با حضور این نگرش و انگاره های زیانبار بر مرکب مجالس، مردم بیچاره و گرفتار چگونه بتوانند قبسی از حقایق دینی را به چنگ خویش گیرند و با گیرانه ای، راه را از چاه تمیز دهند؟
چه بسا اندیشه های کفرآمیز ما که سر در آبشخور پندارهای بی اساس از وجود و فلسفه وجودی اهل بیت(ع) دارد و گرهگاههای زندگی مان را در هم تنیده تر می سازد، چرا به یاد نداریم که:
اهل بیت(ع)، انسانهای برترند نه برتر از انسان.
چرا به خاطر نمی آوریم که اهل بیت(ع) درهای خانه اند نه خود خانه. « و اوتوا البیوت من ابوابها»(1)، از در خانه ها وارد شوید. و امام عصر(عج)، باب الله الاعظم است.
و آیا فراموش کرده ایم که:
اهل بیت، بهترین و مطمئنترین وسیله برای نزدیک شدن به پیشگاه قدسی و نزهتآمیز ذات اقدس خداوند به شمار میآید نه خود خدا؟
بی گمان عنوان «علی اللهی» که در گذشته سر بر آورده و هنوز هم رواج دارد و « حسین اللهی» که در زمان حاضر بروز یافته است، جان این دو عزیز را افزون بر اقدام خوارج و کوفیان، رنجورتر می سازد. نقل است که پیامبر عظیم الشان(ص) از جوانی تست هوش گرفته از او پرسید:
ای جوان، مرا بیشتر دوست می داری یا پدرت را؟
جوان: یا رسول الله! شما را.
پیامبر(ص): مرا بیشتر دوست می داری یا مادرت را؟
جوان: «بنفسی انت»، شما را.
پیامبر(ص): مرا بیشتر دوست می داری یا خدا را؟
جوان این بار مکثی کرد و گفت: ای پیامبر، شما را به خاطر این که از سوی او جل و علا آمده اید، دوست می دارم.
پیامبر از این تیزهوشی و پاسخ جوان، تبسم رضایت برلبان مبارکش نقش بست.
در جنگ احد، وقتی که مسلمانان به خاطر شایعه قتل پیامبر(ص)، عقب نشینی می کردند، آیه ای توبیخانه نازل شد که جهت حسن ختام از آن یاد می شود: « و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افأن مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم»، ای مسلمانان! پیامبر شما تنها مانند پیامبران گذشته به عنوان وسیله ای برای رسیدن شما به بارگاه من آمده است، حال اگر او بمیرد یا کشته شود شما به عقب بر می گردید؟!(2) و مرا که هدف اصلی و نهایی بوده ام از خاطر می برید؟ در حالی که او تنها وسیله بود نه هدف و من هدف بودم نه وسیله.
کوتاه سخن اینکه: خنک و گوارا باد این زندگانی، کسی را که همواره جانی از عشق الهی دارد و در پی تبسم لبان این واسطه های نازنین است.
امید است این مجموعه کلمات کوتاه و برگزیده شده از برخی آثار استاد شهید مطهری با چینشی که یافته است گامی سودمند باشد و بایسته هایی را در مقابله با رویش و رشد پندارهای سست دینی مذهبی به ویژه درباره سیدالشهدا(ع) به خوانندگان گرامی منتقل سازد.
امام حسین(ع) و زیبایی ها
* حسین(ع)، سمبل احیای عدل در اسلام(3)
* حسین(ع)، سمبل مبارزه با ظلم در دنیای اسلام است.(4)
* حسین(ع)، حماسه شهادت است.(5)
* حسین(ع)، شعار عدالت اسلامی است.(6)
* حسین(ع)، از آن قلعه های بسیار مرتفع و یکی از سازندگان بزرگ تاریخ بشر است.(7)
* حسین(ع)، سرود انسانیت است؛ نشید انسانیت است و به همین دلیل نظیر ندارد و به جرأت عرض می کنم که نظیرندارد(8)
* هرگز نمونه ای از یک مکتب علمی در دنیا پیدا نمی کنید که نظیر مکتب حسین بن علی(ع) باشد(9)
* وقتی ما به صحنه عاشورا و به صحنه روز عاشورا نگاهی می کنیم، در آنجا چه می بینیم؟ تجلی اسلام و تجلی معنویت اسلام را می بینیم.(10)
* حسین بن علی(ع) یک روح بزرگ و یک روح مقدس است.(11)
ادامه دارد...
پی نوشت:
1- بقره / 189
2- آل عمران / 144
3- پانزده گفتار، ص 189
4- همان
5- همان
6- همان
7- همان، ص 310
8- حماسه حسینی، ج1، ص 26
9- حماسه حسینی، ص 80
10 – پانزده گفتار، ص 218
11- حماسه حسینی، ج 11، ص 142