تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۵:۵۳
۰
کد مطلب : ۸۶۰۰

مراسم حسی در تیرینیداد

گوستاو تایس ترجمه: مرتضی بهرانی
شماره 29-30  ماهنامه خیمه – محرم 1428- بهمن 1385


طى يك قرن گذشته يا حتى قبل از آن مهم‏ترين حادثه حزن‏انگيز تاريخ شيعه يعنى عاشورا، در ترينيداد به يك «جشن» يا جشنواره تحت عنوان جشنواره‌ی «حُسى» همراه با كارناوال تغيير يافته است؛ جشنواره‏اى كه بعد از محبوب‏ترين جشنواره‌ی سال ترينيداد، در رتبه‌ی دوم قرار دارد.

مهم‏ترين شركت‏كنندگان در اين مراسم سه گروه اجتماعى شامل مسلمانان شيعه، مسلمانان سنى و جمعيت غيرمسلمانى هستند كه گروه كُرُوِل يا ترينيدادى‏هاى آفريقايى‏تبار، مهم‏ترين بخش آن را تشكيل مى‏دهند. هر ساله بانيان شيعى مراسم حسى در ترينيداد، مشتاقند تا مراسم يادبود اين حادثه‌ی غم‏انگيز را برپا كنند. آن‌ها عميقاً به اهميت روحانى اين حادثه معتقدند و اعمالى را كه از آباء و اجدادشان به آن‌ها رسيده در مراسم يادبود اين حادثه به جا مى‏آورند. با وجود اين، هزاران نفر از غيرمسلمانانى كه هر ساله از نقاط مختلف گرد مى‏آيند تا نظاره‏گر اين مراسم باشند، تنها اطلاعات عمومى مبهمى از اين واقعه‌ی تاريخى و ابعاد مذهبى آن دارند. به دلايل مختلف، آن‌ها به اين مراسم به عنوان يك جشن يا يك مراسم شادى‏آور مى‏نگرند و بنابراين از اعمالى چون ميگسارى، پايكوبى و دست‏افشانى سود مى‏جويند كه در كارناوال‏ها مورد استفاده قرار مى‏گيرد و البته متناسب با تعريف آن‌ها از اين مراسم است. اما همين مراسم براى ديگر متدينان به خصوص مسلمانان سنى، اجراى مضحك و تقليدى مراسم بزرگداشت ماه ‏محرم محسوب‏ مى‏شود.

در مراسم حسى هر يك از گروه‏هاى اجتماعى تلاش مى‏كند تا با آن‌چه واقعاً فكر مى‏كنند صحيح و معتبر است، طبق برداشت و تعريفى‌ كه از اين مراسم دارند، در اين مراسم شركت جويند. آن‌چه امروزه در قالب مراسم حسى در ترينيداد برگزار مى‏شود يك رقابت فرهنگى ميان گروه‏هاى مختلف دينى و نژادى است كه هر كدام، از واقعيت مراسم حسى براى خود تعريف جديدى دارند، در عين حال كه همگى داراى ميراث گسترده‏اى از فرهنگ و مليت اصيل ترينيدادى هستند.



مراسم حُسى در ترينيداد امروزى

همه ساله مراسم حسى در ترينيداد در مكان‏هاى قديمى معين برگزار مى‏شود. تا قبل از حادثه‌ی قتل عام محرم 1884، سان فرناندو مهم‏ترين محل برگزارى مراسم ماه محرم بود. بعد از اين حادثه، منطقه‌ی سنت جيمز، كانون برگزارى مراسم محرم شد.

مراسم حسى در سنت جيمز به بهترين شكل برگزار مى‏شود. در اين شهر مراسم حسى با انواع علم‏هاى رنگارنگ و با حضور هزاران نفر از مردم كه هم از شهر و حومه و هم از ساير مناطق ترينيداد گرد هم مى‏آيند، برگزار مى‏شود. بانى اجراى مراسم حسى در شهر، شش خانواده بزرگ شيعى، حدوداً دويست نفر، هستند. از ميان اين شش خانواده، چهار خانواده مسئول برگزارى تعزيه و دو خانواده‌ی ديگر مسئول اجراى مراسمى تحت عنوان مراسم «ماه» هستند.

در ساخت تعزيه عمدتاً وسايل و موادى چون خيزران و نى، چند تكه چوب، مقوا و پوشال‏هاى مصنوعى و پلاستيكى، زرورق‏هاى فلزى و انواع آذين‏بندى‏هاى ديگر به كار مى‏رود. ارتفاع تعزيه در موارد گوناگون با هم متفاوت است اما به طور متوسط بين ده تا پانزده پا بلندى دارد كه تمام شكل و شمايل آن پوشيده شده از زرورق‏هاى براق و رنگارنگ و طرح‏هاى متنوع و متناسب با هر سال و همراه با چلچراغ‏ها و گلكارى‏ها و آيينه‏بندى است. به عبارت ديگر تعزيه داراى يك پوشش رنگى است. بتلهيم و نانلى در اثر 1988 خود عكس‏هاى رنگى زيبايى از تعزيه و مراسم حسى ارائه كرده‏اند. آذين‌بندى‏هاى زرورقى و توپ‏هاى پلاستيكى، همانند آذين‏بندى‏هاى كريسمس، نمايش جالب توجه و خيره‏كننده‏اى ايجاد مى‏كند.

اين مهارت‏ها از نسلى به نسل ديگر در ميان خانواده‏ها ـ اگرچه نه به صورت منظم ـ منتقل مى‏شود. اقوام و خويشاوندان سببى و نسبى هر خانواده با داشتن مهارت‏هاى مختلف مسئوليت احياء و استمرار تعزيه را به عهده دارند. برخى از اين افراد با گرايش و استعداد هنرى خود و برخى ديگر با داشتن نقش‏هاى هدايتى و نظارتى و برخى ديگر با نيروى بدنى خود ـ با شركت در مراسم طبل‏زنى ـ تعزيه را زنده نگه مى‏دارند. نوجوانان نيز با اشتياق فراوان در ساختن پرچم‏هاى رنگى نقش دارند.

وقتى مراسم حسى به خيابان‏هاى شهر كشيده مى‏شود، از حالت يك مراسم مذهبى اندوهبار ـ نزد شيعيان هند شرقى ـ به يك سرگرمى همگانى يا به عبارت ديگر به يك نمايش خيابانى تبديل مى‏شود. از لحظه‏اى كه دسته‏ها در خيابان‏ها ظاهر مى‏شوند و به موازات بالا گرفتن شور و هيجان برنامه، دسته دسته ترينيدادى‏هاى آفريقايى‏تبار و ديگر شركت‏كنندگان به اين مراسم مى‏پيوندند. طبل‏كوبى‏ها با صداى محكم و مهيب خود كه به جان مردم لرزه مى‏اندازد، صحنه‌ی بسيار مهيج و احساسى را به وجود مى‏آورد.

بسيارى از كسانى كه در مراسم حسى شركت مى‏كنند تنها به خاطر موسيقى و رقص آن نيست بلكه خيلى از آن‌ها براى ديدار با يكديگر و احوال‏پرسى و به عنوان يك سرگرمى در اين مراسم حضور پيدا مى‏كنند. يكى از ترينيدادى‏هاى آفريقايى‌تبار در اين زمينه مى‏گويد: «بسيارى از جوانان در اين مراسم حضور پيدا مى‏كنند تا رقص و بالا پريدن دختران را تماشا كنند» و ديگرى با خنده مى‏گويد: «كسانى كه در اين مراسم شركت مى‏كنند ـ منظورش دختران و زنان است ـ بسيار زيبا و دلربا هستند. شركت در اين مراسم باعث مى‏شود انسان لحظات بسيار خوشى داشته باشد». ساير جوانان دختر و پسر معتقدند كه مراسم حسى بهترين فرصت براى ديدار با يكديگر است. حتى برخى افراد سنى مذهب كه من با آن‌ها گفت‌و‌گو مى‏كردم، مى‏گفتند: «بعضى از دختران ترينيدادى كه داراى دوستانی از میان ‏پسران دارند و به خاطر سخت‌گيرى والدين‌شان نمى‏توانند هم‌ديگر را ملاقات كنند، در مراسم حسى بهترين فرصت را مى‏يابند تا با دوستشان ديدار كنند...». در كنار مراسم حسى فروشنده‏هاى دوره‏گرد انواع و اقسام غذاهاى سنتى هندى همانند روتى و انواع شيرينى‏هاى متنوع و نوشيدنى‏هاى ملايم را مى‏فروشند. به نظر مى‏رسد جشنى مثل مراسم حُسى كه بيشتر توسط شركت‏كنندگان غيرمسلمان اداره مى‏شود، بدون نوشيدن آبجو و مشروبات الكلىِ قوى، كامل نمى‏شود. طبق گزارش‏ها، اجراى مراسم حسى در مناطق روستايى اغلب با فروشندگان مشروبات الكلى ارتباط تنگاتنگ دارد (كراولى، 1954، ص 208). اين مطلب را ساير مطلعين از مراسم حسى تأييد كرده‏اند، البته آن‌ها اين مسأله را فقط در رابطه با تعزيه‌ی روز اربعين تأييد كرده‏اند. مطالعاتى كه راجع به هند شده نيز به نوشيدن مشروبات الكلى در ميان دسته‏هاى ماه محرم اشاره دارد (فروزتى، 1981، ص104؛ و سيّد و ديگران، 1981، ص 127). به هر حال جشنواره‌ی حسى به طور آشكار يك مراسم ترينيدادى است و بسيارى از نمايش‏هاى آن از جمله اجراى سرود كاليپو و نواختن طبل‏هاى فلزى تقريباً به صورت انحصارى در اختيار سياهان است. به طور كلى جشنواره به عنوان يك مراسم لهو و لعب مي‌گسارانه كرول‏ها (سياهان) محسوب مى‏شود (مانينگ، 1989، ص 141) بنابراين هيچ ترديدى نيست كه مراسم حسى در حال تبديل شدن به دومين مراسم مي‌گسارانه كرول‏هاست و شخصيت‏هاى شيعى نيز دريافته‏اند كه در مراسم حسى تغييرات زيادى صورت گرفته است. به طور كلى آنان ديگر كنترل اوضاع را در دست ندارند؛ يكى از اين افراد مى‏گويد:

بايد بگويم كه ايجاد تغيير در مراسم حسى حدوداً از بيست سال پيش شروع شد؛ روح جشن و جشنواره در مراسم حسى (يادبود شهادت امام حسين علیه‌السلام) حلول كرده است. ويژگى جشن و شادى به تدريج در مراسم حسى نفوذ كرد تا آن‌جا كه كم‏كم بر آن غالب آمد. از همين روست كه امروزه اين مراسم كاملاً به يك جشن و جشنواره تبديل شده است؛ جشنواره‏اى كه در خيابان‏ها اجرا مى‏شود... ما ـ بانيان شيعى مراسم حسى ـ جمعاً شش خانواده‏ايم. هر كدام با بيست‏وپنج تا سى نفر عضو كه كلاً حدود دويست نفر مى‏شويم. حال چگونه اين دويست نفر مى‏توانند سى الى چهل هزار نفر را از نوشيدن مشروبات الكلى و رقص باز دارند؟ حتى پليس هم نمى‏تواند جلوى آن‌ها را بگيرد. در جايى كه قانون، آن‌ها را از اين كار منع نكرده، ما چگونه مى‏توانيم آن‌ها را از مشروب و رقص منع كنيم. كسى جرأت ندارد در مراسم حسى به كسى كه مشروب مى‏نوشد و مى‏رقصد چيزى بگويد، اگر چيزى بگويد، دشنام مى‏شنود و احتمالاً كتك مى‏خورد.

در بررسى علل از دست رفتن نظارت شيعيان بر مراسم حسى، برخى از ريش‏سفيدان شيعى حسرت سال‏هاى گذشته را مى‏خورند، سال‌هاى قبل از 1962 كه ترينيداد تحت استعمار بريتانيا بود و آنان مسئول نظم عمومى شهر بودند. يكى از اين افراد مى‏گويد: «وقتى كه سفيدپوستان (استعمارگران) اين‌جا بودند، آنان قدرت را در دست داشتند و قانون از انجام اعمال شادى‏آور در مراسم حسى جلوگيرى مى‏كرد. سفيدپوستان احترام مذهب ما را نگه مى‏داشتند و اجازه نمى‏دادند تا ديگران حرمت آن را زير پا بگذارند. البته اين‌چنين نيست كه دوران سلطه‌ی استعمار را بتوان دوران طلايى اجراى مراسم حسى در ترينيداد دانست، بدان‌گونه كه شيعيان پير حسرت آن دوره را مى‏خورند. اين مسأله با توجه به قتل عام محرم 1884 و ديگر بى‏عدالتى‏ها و وحشى‏گرى‏هاى استعمارگران در دوره‌ی اجير شدن كارگران، بهتر درك مى‏شود. (سينگ، 1988، ص 1 – 39).

يكى ديگر از افرادى كه حسرت گذشته را مى‏خورد، مى‏گويد:

وقتى كه من بچه‌ی كوچكى بودم، به هنگام اجراى مراسم حسى در پناه نيروى انتظامى گماشته از سوى بريتانيا بوديم. در آن زمان در مراسم حسى اعمال درستى انجام مى‏شد و از رقص و ساير اعمال ناهنجار خبرى نبود. اعمال ما كاملاً خوب بود؛ حتى در يك مورد ما شاهد بوديم كه يك بازرس از جنوب آفريقا مسئول نيروى انتظامى بود. او تنها به كسانى كه مستقيماً در برگزارى مراسم حسى نقش داشتند، اجازه مى‏داد تا وارد خيابان‏ها شوند. ساير تماشاچيان حق نداشتند وارد دسته‏ها شوند. فقط كنار خيابان‏ها و در پياده‏رو مى‏ايستادند و مراسم را تماشا مى‏كردند. پليس در آن زمان خيلى جدى بود و من آرزو مى‏كنم كاش دوباره آن زمان برگردد. اما امروز نمى‏توان مثل گذشته عمل كرد. اگر چنين كارى شود، شاهد يك شورش خواهيم بود.

شيعيان خود آگاهند كه امكان تعريف مفاهيم عمومى مراسم مذهبى ماه محرم از دست آن‌ها خارج شده است. آن‌ها اذعان دارند كه نمى‏توانند ده‏ها هزار شركت‏كننده در مراسم حسى را از انجام اعمال ناهنجار بازدارند. هم‌چنين دريافته‏اند كه اين سازگاری‌هاى اجتماعى است كه باعث شده تا آن‌ها لحظه به لحظه كنترل خود بر اوضاع را از دست دهند.

قديمى‏ها معتقدند كه اگر آن‌ها ساخت تعزيه و راه‏اندازى دسته‏ها را ادامه ندهند، مصيبت، مرض يا بلايى خانواده‏شان را فرا خواهد گرفت. در حالى كه جوانان امروزى به چنين عقايدى به ديده‌ی تحقير مى‏نگرند. آن‌ها ديگر به كرامات و داستان‏هايى كه بيانگر شفا يافتن معجزه‏آساى بيماران‌شان توسط امام است، اعتقادى ندارند. آن‌ها قبول ندارند كه در صورت تعهد به حمايت و انجام مراسم حسى از طريق تشكيل تعزيه و تداوم اين مراسم، امام حسين علیه‌السلام در همين دنيا به آن‌ها پاداش خواهد داد؛ چيزى كه قديمى‏ها كاملاً به آن معتقد بودند. در حالى كه مردم ترينيداد، چه شيعيان و چه ترينيدادى‏هاى غيرمسلمان آفريقايى و هندى‏تبار نذر مى‏كنند كه اگر يك خواسته‌ی قلبى آن‌ها برآورده شود، به هر طريق مراسم حسى را حمايت كنند، جوانان ـ بيشتر افراد تحصيل كرده ـ بر اين باورند كه اين اعمال يك سرى خرافات است كه اين امر خود يأس و عدم اشتياق آن‌ها به مراسم حسى را بيشتر مى‏كند.

علاوه بر تغييرات ايجاد شده در ساختار اجتماعى شيعيان ترينيداد، كه منجر به كاهش كنترل شيعيان بر مراسم حسى و تبيين جايگاه آن شده، خود حاميان مراسم حسى هم به طرق مختلف در اين فرآيند نقش داشته‏اند؛ آن‌ها خود از نتيجه و پيامد كارهايى كه مى‏كنند باخبر نيستند. آن‌ها با استفاده از مفاهيم، الگوهاى رفتارى و نمادها و تصاوير برگرفته شده از جشنواره‏ها و فرهنگ عامه به جاى فرهنگ مذهبى دقيق شيعه در تحريف معنا و مفهوم مراسم يادبود ماه محرم نقش داشته‏اند.

براى مثال عبارت «بيرون آمدن» كه شيعيان از آن به منظور بيان اجراى تعزيه در ملأ عام استفاده مى‏كنند، از جشنواره‏ها عاريت گرفته شد و بيانگر حضور گروه‏هاى روپوش‏دار و نقابدار در ملأ عام بعد از خروج از جايگاه مخصوص خود مى‏باشد.

محوطه (حياط)، يكى ديگر از واژه‏هاى وابسته به جشنواره است كه هم در مراسم حسى و هم در جشنواره‏ها به عنوان جايگاه مخصوص هر گروه از آن استفاده مى‏شود، هم‌چنان كه به عنوان محل مخصوصى براى تمرين و اجراى طبل‏كوبى از آن استفاده مى‏شود. همه‌ی گروه‏ها براى اجراى مراسم از محوطه‌ی خود بيرون مى‏آيند و در فرصت مناسب با لباس‏ها و آرايه‏هاى تشريفاتى و رنگارنگ ظاهر مى‏شوند. استفاده از چنين واژه‏هايى توسط شيعيان، به ديگران اجازه داده است تا مراسم حسى را به عنوان صحنه يا بخشى از يك جشنواره تعريف كنند. اين ديگران، هم‌چنين با استفاده از واژه‏هاى ديگرى چون مي‌گسارى، جشن، رقص، بالا و پايين پريدن و... به عنوان برخى از ويژگى‏هاى مراسم حسى، زمينه را به نحو بهترى فراهم كردند تا مراسم حسى به عنوان يك جشن يا يك حالت و وضعيت شادى‏آور بازتعريف و تغيير شكل يابد.

بسيارى از شيعيان در تلاش براى به دست گرفتن حداقل كنترل بر مراسم حسى و ارائه‌ی يك تعريف دينى از آن، مفهوم حسى را متناسب با تحولات جديد معنا كرده‏اند. همه‌ی اين افراد اذعان دارند كه در مرگ هيچ كس، شادى روا نيست بخصوص در مرگ شخص محترمى كه از نسل پيامبر است. در نظر اينان مرگ امام حسين علیه‌السلام، و فداكارى او عامل مهمى در بقاى اسلام و تشخيص ايمان واقعى از اسلام منحرف شده‌ی يزيدى است. اما برخى قائلند كه امام حسين علیه‌السلام به شهادت رسيد تا اسلام را حفظ كند... در مرگ وى هم بايد تبريك و هم تسليت گفت... بنابراين فضاى شور و شعفى كه به وسيله‌ی برخى از مسلمانان شركت كننده در جشنواره‌ی حسى به وجود مى‏آيد، كاملاً قابل توجيه است. (على، 1990) اين تغيير در نگرش، از آن‌چه زمانى يك مراسم يادبود غم‏انگيز همراه با گريه و زارى و مرثيه‏خوانى بود به مراسمى كه شادى، حداقل جزئى از ارزش‏هاى اضافى مقبول آن است، تا حدودى تلاش براى به دست آوردن كنترل مجدد مراسم حسى است؛ يا بهتر بگويم سر تسليم فرود آوردن به يك سرنوشت است.

با اين همه، به نظر مى‏رسد كه به همان اندازه كه نسل تحصيل كرده و جوان ترينيدادى‏هاى هند شرقى از حمايت مراسم حسى، دست برداشته‏اند، ديگران به ادامه‌ی اجراى آن به عنوان يك جشن مهم علاقه‌مند شده‏اند. يكى از بانيان تعزيه مى‏گويد: «در اجراى مراسم يادبود محرم تغييراتى در حال انجام است كه به نظر مى‏رسد اين تغييرات، تعزيه را از حالت يك مراسم مختص به عده‏اى خاص به يك مراسم همگانى در جزاير كارائيب تبديل كرده است. امروزه مراسم حسى بخشى از فرهنگ ترينيدادى است».

بخش ديگرى از فرهنگ ترينيداد و توباگو دل‏هاى مردم نيويورك را مجذوب خود كرده است، اين بخش از فرهنگ، امروزه مراسم حسى نام دارد. در 31 اوت وقتى كه اين كشور يعنى ترينيداد سالروز استقلال خود را جشن مى‏گرفت، نگاه‏ها همه معطوف به مراسم حسى بود. مردم، مراسم حسى را كه در خيابان‏ها در حال اجرا بود. تمجيد مى‏كردند. در حقيقت اين مردمان به وجد آمده، آمريكايى‏ها بودند كه اخيراً به گل‏محمد ـ بانى ترينيدادى مراسم حسى كه هشت سال پيش به آمريكا سفر كرده بود ـ دو نشان افتخار به خاطر قدردانى از اجراى فوق‏العاده‌ی مراسم حسى در آن كشور به وى اعطا كردند. (ساندى تايمز، 16 اكتبر 1988)

نمادگرايى آميخته در مراسم حسى در ترينيداد پرابهام و چندمعنايى است؛ به اين معنى كه هر كس مى‏تواند متناسب با شرايط و پيش‏فرض‏هاى تاريخى و فرهنگى خود آن را به گونه‏اى خاص تفسير كند. هر يك از گروه‏هاى اجتماعى درگير ديدگاه خاص خود را دارند و معتقدند كه برداشت آن‌ها از اين وضعيت، صحيح و اصيل است و تلاش نموده‏اند تا تعريف و تفسير خود را برتر جلوه دهند.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما