کد مطلب : ۸۶۰۰
مراسم حسی در تیرینیداد
گوستاو تایس ترجمه: مرتضی بهرانی
شماره 29-30 ماهنامه خیمه – محرم 1428- بهمن 1385
طى يك قرن گذشته يا حتى قبل از آن مهمترين حادثه حزنانگيز تاريخ شيعه يعنى عاشورا، در ترينيداد به يك «جشن» يا جشنواره تحت عنوان جشنوارهی «حُسى» همراه با كارناوال تغيير يافته است؛ جشنوارهاى كه بعد از محبوبترين جشنوارهی سال ترينيداد، در رتبهی دوم قرار دارد.
مهمترين شركتكنندگان در اين مراسم سه گروه اجتماعى شامل مسلمانان شيعه، مسلمانان سنى و جمعيت غيرمسلمانى هستند كه گروه كُرُوِل يا ترينيدادىهاى آفريقايىتبار، مهمترين بخش آن را تشكيل مىدهند. هر ساله بانيان شيعى مراسم حسى در ترينيداد، مشتاقند تا مراسم يادبود اين حادثهی غمانگيز را برپا كنند. آنها عميقاً به اهميت روحانى اين حادثه معتقدند و اعمالى را كه از آباء و اجدادشان به آنها رسيده در مراسم يادبود اين حادثه به جا مىآورند. با وجود اين، هزاران نفر از غيرمسلمانانى كه هر ساله از نقاط مختلف گرد مىآيند تا نظارهگر اين مراسم باشند، تنها اطلاعات عمومى مبهمى از اين واقعهی تاريخى و ابعاد مذهبى آن دارند. به دلايل مختلف، آنها به اين مراسم به عنوان يك جشن يا يك مراسم شادىآور مىنگرند و بنابراين از اعمالى چون ميگسارى، پايكوبى و دستافشانى سود مىجويند كه در كارناوالها مورد استفاده قرار مىگيرد و البته متناسب با تعريف آنها از اين مراسم است. اما همين مراسم براى ديگر متدينان به خصوص مسلمانان سنى، اجراى مضحك و تقليدى مراسم بزرگداشت ماه محرم محسوب مىشود.
در مراسم حسى هر يك از گروههاى اجتماعى تلاش مىكند تا با آنچه واقعاً فكر مىكنند صحيح و معتبر است، طبق برداشت و تعريفى كه از اين مراسم دارند، در اين مراسم شركت جويند. آنچه امروزه در قالب مراسم حسى در ترينيداد برگزار مىشود يك رقابت فرهنگى ميان گروههاى مختلف دينى و نژادى است كه هر كدام، از واقعيت مراسم حسى براى خود تعريف جديدى دارند، در عين حال كه همگى داراى ميراث گستردهاى از فرهنگ و مليت اصيل ترينيدادى هستند.
مراسم حُسى در ترينيداد امروزى
همه ساله مراسم حسى در ترينيداد در مكانهاى قديمى معين برگزار مىشود. تا قبل از حادثهی قتل عام محرم 1884، سان فرناندو مهمترين محل برگزارى مراسم ماه محرم بود. بعد از اين حادثه، منطقهی سنت جيمز، كانون برگزارى مراسم محرم شد.
مراسم حسى در سنت جيمز به بهترين شكل برگزار مىشود. در اين شهر مراسم حسى با انواع علمهاى رنگارنگ و با حضور هزاران نفر از مردم كه هم از شهر و حومه و هم از ساير مناطق ترينيداد گرد هم مىآيند، برگزار مىشود. بانى اجراى مراسم حسى در شهر، شش خانواده بزرگ شيعى، حدوداً دويست نفر، هستند. از ميان اين شش خانواده، چهار خانواده مسئول برگزارى تعزيه و دو خانوادهی ديگر مسئول اجراى مراسمى تحت عنوان مراسم «ماه» هستند.
در ساخت تعزيه عمدتاً وسايل و موادى چون خيزران و نى، چند تكه چوب، مقوا و پوشالهاى مصنوعى و پلاستيكى، زرورقهاى فلزى و انواع آذينبندىهاى ديگر به كار مىرود. ارتفاع تعزيه در موارد گوناگون با هم متفاوت است اما به طور متوسط بين ده تا پانزده پا بلندى دارد كه تمام شكل و شمايل آن پوشيده شده از زرورقهاى براق و رنگارنگ و طرحهاى متنوع و متناسب با هر سال و همراه با چلچراغها و گلكارىها و آيينهبندى است. به عبارت ديگر تعزيه داراى يك پوشش رنگى است. بتلهيم و نانلى در اثر 1988 خود عكسهاى رنگى زيبايى از تعزيه و مراسم حسى ارائه كردهاند. آذينبندىهاى زرورقى و توپهاى پلاستيكى، همانند آذينبندىهاى كريسمس، نمايش جالب توجه و خيرهكنندهاى ايجاد مىكند.
اين مهارتها از نسلى به نسل ديگر در ميان خانوادهها ـ اگرچه نه به صورت منظم ـ منتقل مىشود. اقوام و خويشاوندان سببى و نسبى هر خانواده با داشتن مهارتهاى مختلف مسئوليت احياء و استمرار تعزيه را به عهده دارند. برخى از اين افراد با گرايش و استعداد هنرى خود و برخى ديگر با داشتن نقشهاى هدايتى و نظارتى و برخى ديگر با نيروى بدنى خود ـ با شركت در مراسم طبلزنى ـ تعزيه را زنده نگه مىدارند. نوجوانان نيز با اشتياق فراوان در ساختن پرچمهاى رنگى نقش دارند.
وقتى مراسم حسى به خيابانهاى شهر كشيده مىشود، از حالت يك مراسم مذهبى اندوهبار ـ نزد شيعيان هند شرقى ـ به يك سرگرمى همگانى يا به عبارت ديگر به يك نمايش خيابانى تبديل مىشود. از لحظهاى كه دستهها در خيابانها ظاهر مىشوند و به موازات بالا گرفتن شور و هيجان برنامه، دسته دسته ترينيدادىهاى آفريقايىتبار و ديگر شركتكنندگان به اين مراسم مىپيوندند. طبلكوبىها با صداى محكم و مهيب خود كه به جان مردم لرزه مىاندازد، صحنهی بسيار مهيج و احساسى را به وجود مىآورد.
بسيارى از كسانى كه در مراسم حسى شركت مىكنند تنها به خاطر موسيقى و رقص آن نيست بلكه خيلى از آنها براى ديدار با يكديگر و احوالپرسى و به عنوان يك سرگرمى در اين مراسم حضور پيدا مىكنند. يكى از ترينيدادىهاى آفريقايىتبار در اين زمينه مىگويد: «بسيارى از جوانان در اين مراسم حضور پيدا مىكنند تا رقص و بالا پريدن دختران را تماشا كنند» و ديگرى با خنده مىگويد: «كسانى كه در اين مراسم شركت مىكنند ـ منظورش دختران و زنان است ـ بسيار زيبا و دلربا هستند. شركت در اين مراسم باعث مىشود انسان لحظات بسيار خوشى داشته باشد». ساير جوانان دختر و پسر معتقدند كه مراسم حسى بهترين فرصت براى ديدار با يكديگر است. حتى برخى افراد سنى مذهب كه من با آنها گفتوگو مىكردم، مىگفتند: «بعضى از دختران ترينيدادى كه داراى دوستانی از میان پسران دارند و به خاطر سختگيرى والدينشان نمىتوانند همديگر را ملاقات كنند، در مراسم حسى بهترين فرصت را مىيابند تا با دوستشان ديدار كنند...». در كنار مراسم حسى فروشندههاى دورهگرد انواع و اقسام غذاهاى سنتى هندى همانند روتى و انواع شيرينىهاى متنوع و نوشيدنىهاى ملايم را مىفروشند. به نظر مىرسد جشنى مثل مراسم حُسى كه بيشتر توسط شركتكنندگان غيرمسلمان اداره مىشود، بدون نوشيدن آبجو و مشروبات الكلىِ قوى، كامل نمىشود. طبق گزارشها، اجراى مراسم حسى در مناطق روستايى اغلب با فروشندگان مشروبات الكلى ارتباط تنگاتنگ دارد (كراولى، 1954، ص 208). اين مطلب را ساير مطلعين از مراسم حسى تأييد كردهاند، البته آنها اين مسأله را فقط در رابطه با تعزيهی روز اربعين تأييد كردهاند. مطالعاتى كه راجع به هند شده نيز به نوشيدن مشروبات الكلى در ميان دستههاى ماه محرم اشاره دارد (فروزتى، 1981، ص104؛ و سيّد و ديگران، 1981، ص 127). به هر حال جشنوارهی حسى به طور آشكار يك مراسم ترينيدادى است و بسيارى از نمايشهاى آن از جمله اجراى سرود كاليپو و نواختن طبلهاى فلزى تقريباً به صورت انحصارى در اختيار سياهان است. به طور كلى جشنواره به عنوان يك مراسم لهو و لعب ميگسارانه كرولها (سياهان) محسوب مىشود (مانينگ، 1989، ص 141) بنابراين هيچ ترديدى نيست كه مراسم حسى در حال تبديل شدن به دومين مراسم ميگسارانه كرولهاست و شخصيتهاى شيعى نيز دريافتهاند كه در مراسم حسى تغييرات زيادى صورت گرفته است. به طور كلى آنان ديگر كنترل اوضاع را در دست ندارند؛ يكى از اين افراد مىگويد:
بايد بگويم كه ايجاد تغيير در مراسم حسى حدوداً از بيست سال پيش شروع شد؛ روح جشن و جشنواره در مراسم حسى (يادبود شهادت امام حسين علیهالسلام) حلول كرده است. ويژگى جشن و شادى به تدريج در مراسم حسى نفوذ كرد تا آنجا كه كمكم بر آن غالب آمد. از همين روست كه امروزه اين مراسم كاملاً به يك جشن و جشنواره تبديل شده است؛ جشنوارهاى كه در خيابانها اجرا مىشود... ما ـ بانيان شيعى مراسم حسى ـ جمعاً شش خانوادهايم. هر كدام با بيستوپنج تا سى نفر عضو كه كلاً حدود دويست نفر مىشويم. حال چگونه اين دويست نفر مىتوانند سى الى چهل هزار نفر را از نوشيدن مشروبات الكلى و رقص باز دارند؟ حتى پليس هم نمىتواند جلوى آنها را بگيرد. در جايى كه قانون، آنها را از اين كار منع نكرده، ما چگونه مىتوانيم آنها را از مشروب و رقص منع كنيم. كسى جرأت ندارد در مراسم حسى به كسى كه مشروب مىنوشد و مىرقصد چيزى بگويد، اگر چيزى بگويد، دشنام مىشنود و احتمالاً كتك مىخورد.
در بررسى علل از دست رفتن نظارت شيعيان بر مراسم حسى، برخى از ريشسفيدان شيعى حسرت سالهاى گذشته را مىخورند، سالهاى قبل از 1962 كه ترينيداد تحت استعمار بريتانيا بود و آنان مسئول نظم عمومى شهر بودند. يكى از اين افراد مىگويد: «وقتى كه سفيدپوستان (استعمارگران) اينجا بودند، آنان قدرت را در دست داشتند و قانون از انجام اعمال شادىآور در مراسم حسى جلوگيرى مىكرد. سفيدپوستان احترام مذهب ما را نگه مىداشتند و اجازه نمىدادند تا ديگران حرمت آن را زير پا بگذارند. البته اينچنين نيست كه دوران سلطهی استعمار را بتوان دوران طلايى اجراى مراسم حسى در ترينيداد دانست، بدانگونه كه شيعيان پير حسرت آن دوره را مىخورند. اين مسأله با توجه به قتل عام محرم 1884 و ديگر بىعدالتىها و وحشىگرىهاى استعمارگران در دورهی اجير شدن كارگران، بهتر درك مىشود. (سينگ، 1988، ص 1 – 39).
يكى ديگر از افرادى كه حسرت گذشته را مىخورد، مىگويد:
وقتى كه من بچهی كوچكى بودم، به هنگام اجراى مراسم حسى در پناه نيروى انتظامى گماشته از سوى بريتانيا بوديم. در آن زمان در مراسم حسى اعمال درستى انجام مىشد و از رقص و ساير اعمال ناهنجار خبرى نبود. اعمال ما كاملاً خوب بود؛ حتى در يك مورد ما شاهد بوديم كه يك بازرس از جنوب آفريقا مسئول نيروى انتظامى بود. او تنها به كسانى كه مستقيماً در برگزارى مراسم حسى نقش داشتند، اجازه مىداد تا وارد خيابانها شوند. ساير تماشاچيان حق نداشتند وارد دستهها شوند. فقط كنار خيابانها و در پيادهرو مىايستادند و مراسم را تماشا مىكردند. پليس در آن زمان خيلى جدى بود و من آرزو مىكنم كاش دوباره آن زمان برگردد. اما امروز نمىتوان مثل گذشته عمل كرد. اگر چنين كارى شود، شاهد يك شورش خواهيم بود.
شيعيان خود آگاهند كه امكان تعريف مفاهيم عمومى مراسم مذهبى ماه محرم از دست آنها خارج شده است. آنها اذعان دارند كه نمىتوانند دهها هزار شركتكننده در مراسم حسى را از انجام اعمال ناهنجار بازدارند. همچنين دريافتهاند كه اين سازگاریهاى اجتماعى است كه باعث شده تا آنها لحظه به لحظه كنترل خود بر اوضاع را از دست دهند.
قديمىها معتقدند كه اگر آنها ساخت تعزيه و راهاندازى دستهها را ادامه ندهند، مصيبت، مرض يا بلايى خانوادهشان را فرا خواهد گرفت. در حالى كه جوانان امروزى به چنين عقايدى به ديدهی تحقير مىنگرند. آنها ديگر به كرامات و داستانهايى كه بيانگر شفا يافتن معجزهآساى بيمارانشان توسط امام است، اعتقادى ندارند. آنها قبول ندارند كه در صورت تعهد به حمايت و انجام مراسم حسى از طريق تشكيل تعزيه و تداوم اين مراسم، امام حسين علیهالسلام در همين دنيا به آنها پاداش خواهد داد؛ چيزى كه قديمىها كاملاً به آن معتقد بودند. در حالى كه مردم ترينيداد، چه شيعيان و چه ترينيدادىهاى غيرمسلمان آفريقايى و هندىتبار نذر مىكنند كه اگر يك خواستهی قلبى آنها برآورده شود، به هر طريق مراسم حسى را حمايت كنند، جوانان ـ بيشتر افراد تحصيل كرده ـ بر اين باورند كه اين اعمال يك سرى خرافات است كه اين امر خود يأس و عدم اشتياق آنها به مراسم حسى را بيشتر مىكند.
علاوه بر تغييرات ايجاد شده در ساختار اجتماعى شيعيان ترينيداد، كه منجر به كاهش كنترل شيعيان بر مراسم حسى و تبيين جايگاه آن شده، خود حاميان مراسم حسى هم به طرق مختلف در اين فرآيند نقش داشتهاند؛ آنها خود از نتيجه و پيامد كارهايى كه مىكنند باخبر نيستند. آنها با استفاده از مفاهيم، الگوهاى رفتارى و نمادها و تصاوير برگرفته شده از جشنوارهها و فرهنگ عامه به جاى فرهنگ مذهبى دقيق شيعه در تحريف معنا و مفهوم مراسم يادبود ماه محرم نقش داشتهاند.
براى مثال عبارت «بيرون آمدن» كه شيعيان از آن به منظور بيان اجراى تعزيه در ملأ عام استفاده مىكنند، از جشنوارهها عاريت گرفته شد و بيانگر حضور گروههاى روپوشدار و نقابدار در ملأ عام بعد از خروج از جايگاه مخصوص خود مىباشد.
محوطه (حياط)، يكى ديگر از واژههاى وابسته به جشنواره است كه هم در مراسم حسى و هم در جشنوارهها به عنوان جايگاه مخصوص هر گروه از آن استفاده مىشود، همچنان كه به عنوان محل مخصوصى براى تمرين و اجراى طبلكوبى از آن استفاده مىشود. همهی گروهها براى اجراى مراسم از محوطهی خود بيرون مىآيند و در فرصت مناسب با لباسها و آرايههاى تشريفاتى و رنگارنگ ظاهر مىشوند. استفاده از چنين واژههايى توسط شيعيان، به ديگران اجازه داده است تا مراسم حسى را به عنوان صحنه يا بخشى از يك جشنواره تعريف كنند. اين ديگران، همچنين با استفاده از واژههاى ديگرى چون ميگسارى، جشن، رقص، بالا و پايين پريدن و... به عنوان برخى از ويژگىهاى مراسم حسى، زمينه را به نحو بهترى فراهم كردند تا مراسم حسى به عنوان يك جشن يا يك حالت و وضعيت شادىآور بازتعريف و تغيير شكل يابد.
بسيارى از شيعيان در تلاش براى به دست گرفتن حداقل كنترل بر مراسم حسى و ارائهی يك تعريف دينى از آن، مفهوم حسى را متناسب با تحولات جديد معنا كردهاند. همهی اين افراد اذعان دارند كه در مرگ هيچ كس، شادى روا نيست بخصوص در مرگ شخص محترمى كه از نسل پيامبر است. در نظر اينان مرگ امام حسين علیهالسلام، و فداكارى او عامل مهمى در بقاى اسلام و تشخيص ايمان واقعى از اسلام منحرف شدهی يزيدى است. اما برخى قائلند كه امام حسين علیهالسلام به شهادت رسيد تا اسلام را حفظ كند... در مرگ وى هم بايد تبريك و هم تسليت گفت... بنابراين فضاى شور و شعفى كه به وسيلهی برخى از مسلمانان شركت كننده در جشنوارهی حسى به وجود مىآيد، كاملاً قابل توجيه است. (على، 1990) اين تغيير در نگرش، از آنچه زمانى يك مراسم يادبود غمانگيز همراه با گريه و زارى و مرثيهخوانى بود به مراسمى كه شادى، حداقل جزئى از ارزشهاى اضافى مقبول آن است، تا حدودى تلاش براى به دست آوردن كنترل مجدد مراسم حسى است؛ يا بهتر بگويم سر تسليم فرود آوردن به يك سرنوشت است.
با اين همه، به نظر مىرسد كه به همان اندازه كه نسل تحصيل كرده و جوان ترينيدادىهاى هند شرقى از حمايت مراسم حسى، دست برداشتهاند، ديگران به ادامهی اجراى آن به عنوان يك جشن مهم علاقهمند شدهاند. يكى از بانيان تعزيه مىگويد: «در اجراى مراسم يادبود محرم تغييراتى در حال انجام است كه به نظر مىرسد اين تغييرات، تعزيه را از حالت يك مراسم مختص به عدهاى خاص به يك مراسم همگانى در جزاير كارائيب تبديل كرده است. امروزه مراسم حسى بخشى از فرهنگ ترينيدادى است».
بخش ديگرى از فرهنگ ترينيداد و توباگو دلهاى مردم نيويورك را مجذوب خود كرده است، اين بخش از فرهنگ، امروزه مراسم حسى نام دارد. در 31 اوت وقتى كه اين كشور يعنى ترينيداد سالروز استقلال خود را جشن مىگرفت، نگاهها همه معطوف به مراسم حسى بود. مردم، مراسم حسى را كه در خيابانها در حال اجرا بود. تمجيد مىكردند. در حقيقت اين مردمان به وجد آمده، آمريكايىها بودند كه اخيراً به گلمحمد ـ بانى ترينيدادى مراسم حسى كه هشت سال پيش به آمريكا سفر كرده بود ـ دو نشان افتخار به خاطر قدردانى از اجراى فوقالعادهی مراسم حسى در آن كشور به وى اعطا كردند. (ساندى تايمز، 16 اكتبر 1988)
نمادگرايى آميخته در مراسم حسى در ترينيداد پرابهام و چندمعنايى است؛ به اين معنى كه هر كس مىتواند متناسب با شرايط و پيشفرضهاى تاريخى و فرهنگى خود آن را به گونهاى خاص تفسير كند. هر يك از گروههاى اجتماعى درگير ديدگاه خاص خود را دارند و معتقدند كه برداشت آنها از اين وضعيت، صحيح و اصيل است و تلاش نمودهاند تا تعريف و تفسير خود را برتر جلوه دهند.
طى يك قرن گذشته يا حتى قبل از آن مهمترين حادثه حزنانگيز تاريخ شيعه يعنى عاشورا، در ترينيداد به يك «جشن» يا جشنواره تحت عنوان جشنوارهی «حُسى» همراه با كارناوال تغيير يافته است؛ جشنوارهاى كه بعد از محبوبترين جشنوارهی سال ترينيداد، در رتبهی دوم قرار دارد.
مهمترين شركتكنندگان در اين مراسم سه گروه اجتماعى شامل مسلمانان شيعه، مسلمانان سنى و جمعيت غيرمسلمانى هستند كه گروه كُرُوِل يا ترينيدادىهاى آفريقايىتبار، مهمترين بخش آن را تشكيل مىدهند. هر ساله بانيان شيعى مراسم حسى در ترينيداد، مشتاقند تا مراسم يادبود اين حادثهی غمانگيز را برپا كنند. آنها عميقاً به اهميت روحانى اين حادثه معتقدند و اعمالى را كه از آباء و اجدادشان به آنها رسيده در مراسم يادبود اين حادثه به جا مىآورند. با وجود اين، هزاران نفر از غيرمسلمانانى كه هر ساله از نقاط مختلف گرد مىآيند تا نظارهگر اين مراسم باشند، تنها اطلاعات عمومى مبهمى از اين واقعهی تاريخى و ابعاد مذهبى آن دارند. به دلايل مختلف، آنها به اين مراسم به عنوان يك جشن يا يك مراسم شادىآور مىنگرند و بنابراين از اعمالى چون ميگسارى، پايكوبى و دستافشانى سود مىجويند كه در كارناوالها مورد استفاده قرار مىگيرد و البته متناسب با تعريف آنها از اين مراسم است. اما همين مراسم براى ديگر متدينان به خصوص مسلمانان سنى، اجراى مضحك و تقليدى مراسم بزرگداشت ماه محرم محسوب مىشود.
در مراسم حسى هر يك از گروههاى اجتماعى تلاش مىكند تا با آنچه واقعاً فكر مىكنند صحيح و معتبر است، طبق برداشت و تعريفى كه از اين مراسم دارند، در اين مراسم شركت جويند. آنچه امروزه در قالب مراسم حسى در ترينيداد برگزار مىشود يك رقابت فرهنگى ميان گروههاى مختلف دينى و نژادى است كه هر كدام، از واقعيت مراسم حسى براى خود تعريف جديدى دارند، در عين حال كه همگى داراى ميراث گستردهاى از فرهنگ و مليت اصيل ترينيدادى هستند.
مراسم حُسى در ترينيداد امروزى
همه ساله مراسم حسى در ترينيداد در مكانهاى قديمى معين برگزار مىشود. تا قبل از حادثهی قتل عام محرم 1884، سان فرناندو مهمترين محل برگزارى مراسم ماه محرم بود. بعد از اين حادثه، منطقهی سنت جيمز، كانون برگزارى مراسم محرم شد.
مراسم حسى در سنت جيمز به بهترين شكل برگزار مىشود. در اين شهر مراسم حسى با انواع علمهاى رنگارنگ و با حضور هزاران نفر از مردم كه هم از شهر و حومه و هم از ساير مناطق ترينيداد گرد هم مىآيند، برگزار مىشود. بانى اجراى مراسم حسى در شهر، شش خانواده بزرگ شيعى، حدوداً دويست نفر، هستند. از ميان اين شش خانواده، چهار خانواده مسئول برگزارى تعزيه و دو خانوادهی ديگر مسئول اجراى مراسمى تحت عنوان مراسم «ماه» هستند.
در ساخت تعزيه عمدتاً وسايل و موادى چون خيزران و نى، چند تكه چوب، مقوا و پوشالهاى مصنوعى و پلاستيكى، زرورقهاى فلزى و انواع آذينبندىهاى ديگر به كار مىرود. ارتفاع تعزيه در موارد گوناگون با هم متفاوت است اما به طور متوسط بين ده تا پانزده پا بلندى دارد كه تمام شكل و شمايل آن پوشيده شده از زرورقهاى براق و رنگارنگ و طرحهاى متنوع و متناسب با هر سال و همراه با چلچراغها و گلكارىها و آيينهبندى است. به عبارت ديگر تعزيه داراى يك پوشش رنگى است. بتلهيم و نانلى در اثر 1988 خود عكسهاى رنگى زيبايى از تعزيه و مراسم حسى ارائه كردهاند. آذينبندىهاى زرورقى و توپهاى پلاستيكى، همانند آذينبندىهاى كريسمس، نمايش جالب توجه و خيرهكنندهاى ايجاد مىكند.
اين مهارتها از نسلى به نسل ديگر در ميان خانوادهها ـ اگرچه نه به صورت منظم ـ منتقل مىشود. اقوام و خويشاوندان سببى و نسبى هر خانواده با داشتن مهارتهاى مختلف مسئوليت احياء و استمرار تعزيه را به عهده دارند. برخى از اين افراد با گرايش و استعداد هنرى خود و برخى ديگر با داشتن نقشهاى هدايتى و نظارتى و برخى ديگر با نيروى بدنى خود ـ با شركت در مراسم طبلزنى ـ تعزيه را زنده نگه مىدارند. نوجوانان نيز با اشتياق فراوان در ساختن پرچمهاى رنگى نقش دارند.
وقتى مراسم حسى به خيابانهاى شهر كشيده مىشود، از حالت يك مراسم مذهبى اندوهبار ـ نزد شيعيان هند شرقى ـ به يك سرگرمى همگانى يا به عبارت ديگر به يك نمايش خيابانى تبديل مىشود. از لحظهاى كه دستهها در خيابانها ظاهر مىشوند و به موازات بالا گرفتن شور و هيجان برنامه، دسته دسته ترينيدادىهاى آفريقايىتبار و ديگر شركتكنندگان به اين مراسم مىپيوندند. طبلكوبىها با صداى محكم و مهيب خود كه به جان مردم لرزه مىاندازد، صحنهی بسيار مهيج و احساسى را به وجود مىآورد.
بسيارى از كسانى كه در مراسم حسى شركت مىكنند تنها به خاطر موسيقى و رقص آن نيست بلكه خيلى از آنها براى ديدار با يكديگر و احوالپرسى و به عنوان يك سرگرمى در اين مراسم حضور پيدا مىكنند. يكى از ترينيدادىهاى آفريقايىتبار در اين زمينه مىگويد: «بسيارى از جوانان در اين مراسم حضور پيدا مىكنند تا رقص و بالا پريدن دختران را تماشا كنند» و ديگرى با خنده مىگويد: «كسانى كه در اين مراسم شركت مىكنند ـ منظورش دختران و زنان است ـ بسيار زيبا و دلربا هستند. شركت در اين مراسم باعث مىشود انسان لحظات بسيار خوشى داشته باشد». ساير جوانان دختر و پسر معتقدند كه مراسم حسى بهترين فرصت براى ديدار با يكديگر است. حتى برخى افراد سنى مذهب كه من با آنها گفتوگو مىكردم، مىگفتند: «بعضى از دختران ترينيدادى كه داراى دوستانی از میان پسران دارند و به خاطر سختگيرى والدينشان نمىتوانند همديگر را ملاقات كنند، در مراسم حسى بهترين فرصت را مىيابند تا با دوستشان ديدار كنند...». در كنار مراسم حسى فروشندههاى دورهگرد انواع و اقسام غذاهاى سنتى هندى همانند روتى و انواع شيرينىهاى متنوع و نوشيدنىهاى ملايم را مىفروشند. به نظر مىرسد جشنى مثل مراسم حُسى كه بيشتر توسط شركتكنندگان غيرمسلمان اداره مىشود، بدون نوشيدن آبجو و مشروبات الكلىِ قوى، كامل نمىشود. طبق گزارشها، اجراى مراسم حسى در مناطق روستايى اغلب با فروشندگان مشروبات الكلى ارتباط تنگاتنگ دارد (كراولى، 1954، ص 208). اين مطلب را ساير مطلعين از مراسم حسى تأييد كردهاند، البته آنها اين مسأله را فقط در رابطه با تعزيهی روز اربعين تأييد كردهاند. مطالعاتى كه راجع به هند شده نيز به نوشيدن مشروبات الكلى در ميان دستههاى ماه محرم اشاره دارد (فروزتى، 1981، ص104؛ و سيّد و ديگران، 1981، ص 127). به هر حال جشنوارهی حسى به طور آشكار يك مراسم ترينيدادى است و بسيارى از نمايشهاى آن از جمله اجراى سرود كاليپو و نواختن طبلهاى فلزى تقريباً به صورت انحصارى در اختيار سياهان است. به طور كلى جشنواره به عنوان يك مراسم لهو و لعب ميگسارانه كرولها (سياهان) محسوب مىشود (مانينگ، 1989، ص 141) بنابراين هيچ ترديدى نيست كه مراسم حسى در حال تبديل شدن به دومين مراسم ميگسارانه كرولهاست و شخصيتهاى شيعى نيز دريافتهاند كه در مراسم حسى تغييرات زيادى صورت گرفته است. به طور كلى آنان ديگر كنترل اوضاع را در دست ندارند؛ يكى از اين افراد مىگويد:
بايد بگويم كه ايجاد تغيير در مراسم حسى حدوداً از بيست سال پيش شروع شد؛ روح جشن و جشنواره در مراسم حسى (يادبود شهادت امام حسين علیهالسلام) حلول كرده است. ويژگى جشن و شادى به تدريج در مراسم حسى نفوذ كرد تا آنجا كه كمكم بر آن غالب آمد. از همين روست كه امروزه اين مراسم كاملاً به يك جشن و جشنواره تبديل شده است؛ جشنوارهاى كه در خيابانها اجرا مىشود... ما ـ بانيان شيعى مراسم حسى ـ جمعاً شش خانوادهايم. هر كدام با بيستوپنج تا سى نفر عضو كه كلاً حدود دويست نفر مىشويم. حال چگونه اين دويست نفر مىتوانند سى الى چهل هزار نفر را از نوشيدن مشروبات الكلى و رقص باز دارند؟ حتى پليس هم نمىتواند جلوى آنها را بگيرد. در جايى كه قانون، آنها را از اين كار منع نكرده، ما چگونه مىتوانيم آنها را از مشروب و رقص منع كنيم. كسى جرأت ندارد در مراسم حسى به كسى كه مشروب مىنوشد و مىرقصد چيزى بگويد، اگر چيزى بگويد، دشنام مىشنود و احتمالاً كتك مىخورد.
در بررسى علل از دست رفتن نظارت شيعيان بر مراسم حسى، برخى از ريشسفيدان شيعى حسرت سالهاى گذشته را مىخورند، سالهاى قبل از 1962 كه ترينيداد تحت استعمار بريتانيا بود و آنان مسئول نظم عمومى شهر بودند. يكى از اين افراد مىگويد: «وقتى كه سفيدپوستان (استعمارگران) اينجا بودند، آنان قدرت را در دست داشتند و قانون از انجام اعمال شادىآور در مراسم حسى جلوگيرى مىكرد. سفيدپوستان احترام مذهب ما را نگه مىداشتند و اجازه نمىدادند تا ديگران حرمت آن را زير پا بگذارند. البته اينچنين نيست كه دوران سلطهی استعمار را بتوان دوران طلايى اجراى مراسم حسى در ترينيداد دانست، بدانگونه كه شيعيان پير حسرت آن دوره را مىخورند. اين مسأله با توجه به قتل عام محرم 1884 و ديگر بىعدالتىها و وحشىگرىهاى استعمارگران در دورهی اجير شدن كارگران، بهتر درك مىشود. (سينگ، 1988، ص 1 – 39).
يكى ديگر از افرادى كه حسرت گذشته را مىخورد، مىگويد:
وقتى كه من بچهی كوچكى بودم، به هنگام اجراى مراسم حسى در پناه نيروى انتظامى گماشته از سوى بريتانيا بوديم. در آن زمان در مراسم حسى اعمال درستى انجام مىشد و از رقص و ساير اعمال ناهنجار خبرى نبود. اعمال ما كاملاً خوب بود؛ حتى در يك مورد ما شاهد بوديم كه يك بازرس از جنوب آفريقا مسئول نيروى انتظامى بود. او تنها به كسانى كه مستقيماً در برگزارى مراسم حسى نقش داشتند، اجازه مىداد تا وارد خيابانها شوند. ساير تماشاچيان حق نداشتند وارد دستهها شوند. فقط كنار خيابانها و در پيادهرو مىايستادند و مراسم را تماشا مىكردند. پليس در آن زمان خيلى جدى بود و من آرزو مىكنم كاش دوباره آن زمان برگردد. اما امروز نمىتوان مثل گذشته عمل كرد. اگر چنين كارى شود، شاهد يك شورش خواهيم بود.
شيعيان خود آگاهند كه امكان تعريف مفاهيم عمومى مراسم مذهبى ماه محرم از دست آنها خارج شده است. آنها اذعان دارند كه نمىتوانند دهها هزار شركتكننده در مراسم حسى را از انجام اعمال ناهنجار بازدارند. همچنين دريافتهاند كه اين سازگاریهاى اجتماعى است كه باعث شده تا آنها لحظه به لحظه كنترل خود بر اوضاع را از دست دهند.
قديمىها معتقدند كه اگر آنها ساخت تعزيه و راهاندازى دستهها را ادامه ندهند، مصيبت، مرض يا بلايى خانوادهشان را فرا خواهد گرفت. در حالى كه جوانان امروزى به چنين عقايدى به ديدهی تحقير مىنگرند. آنها ديگر به كرامات و داستانهايى كه بيانگر شفا يافتن معجزهآساى بيمارانشان توسط امام است، اعتقادى ندارند. آنها قبول ندارند كه در صورت تعهد به حمايت و انجام مراسم حسى از طريق تشكيل تعزيه و تداوم اين مراسم، امام حسين علیهالسلام در همين دنيا به آنها پاداش خواهد داد؛ چيزى كه قديمىها كاملاً به آن معتقد بودند. در حالى كه مردم ترينيداد، چه شيعيان و چه ترينيدادىهاى غيرمسلمان آفريقايى و هندىتبار نذر مىكنند كه اگر يك خواستهی قلبى آنها برآورده شود، به هر طريق مراسم حسى را حمايت كنند، جوانان ـ بيشتر افراد تحصيل كرده ـ بر اين باورند كه اين اعمال يك سرى خرافات است كه اين امر خود يأس و عدم اشتياق آنها به مراسم حسى را بيشتر مىكند.
علاوه بر تغييرات ايجاد شده در ساختار اجتماعى شيعيان ترينيداد، كه منجر به كاهش كنترل شيعيان بر مراسم حسى و تبيين جايگاه آن شده، خود حاميان مراسم حسى هم به طرق مختلف در اين فرآيند نقش داشتهاند؛ آنها خود از نتيجه و پيامد كارهايى كه مىكنند باخبر نيستند. آنها با استفاده از مفاهيم، الگوهاى رفتارى و نمادها و تصاوير برگرفته شده از جشنوارهها و فرهنگ عامه به جاى فرهنگ مذهبى دقيق شيعه در تحريف معنا و مفهوم مراسم يادبود ماه محرم نقش داشتهاند.
براى مثال عبارت «بيرون آمدن» كه شيعيان از آن به منظور بيان اجراى تعزيه در ملأ عام استفاده مىكنند، از جشنوارهها عاريت گرفته شد و بيانگر حضور گروههاى روپوشدار و نقابدار در ملأ عام بعد از خروج از جايگاه مخصوص خود مىباشد.
محوطه (حياط)، يكى ديگر از واژههاى وابسته به جشنواره است كه هم در مراسم حسى و هم در جشنوارهها به عنوان جايگاه مخصوص هر گروه از آن استفاده مىشود، همچنان كه به عنوان محل مخصوصى براى تمرين و اجراى طبلكوبى از آن استفاده مىشود. همهی گروهها براى اجراى مراسم از محوطهی خود بيرون مىآيند و در فرصت مناسب با لباسها و آرايههاى تشريفاتى و رنگارنگ ظاهر مىشوند. استفاده از چنين واژههايى توسط شيعيان، به ديگران اجازه داده است تا مراسم حسى را به عنوان صحنه يا بخشى از يك جشنواره تعريف كنند. اين ديگران، همچنين با استفاده از واژههاى ديگرى چون ميگسارى، جشن، رقص، بالا و پايين پريدن و... به عنوان برخى از ويژگىهاى مراسم حسى، زمينه را به نحو بهترى فراهم كردند تا مراسم حسى به عنوان يك جشن يا يك حالت و وضعيت شادىآور بازتعريف و تغيير شكل يابد.
بسيارى از شيعيان در تلاش براى به دست گرفتن حداقل كنترل بر مراسم حسى و ارائهی يك تعريف دينى از آن، مفهوم حسى را متناسب با تحولات جديد معنا كردهاند. همهی اين افراد اذعان دارند كه در مرگ هيچ كس، شادى روا نيست بخصوص در مرگ شخص محترمى كه از نسل پيامبر است. در نظر اينان مرگ امام حسين علیهالسلام، و فداكارى او عامل مهمى در بقاى اسلام و تشخيص ايمان واقعى از اسلام منحرف شدهی يزيدى است. اما برخى قائلند كه امام حسين علیهالسلام به شهادت رسيد تا اسلام را حفظ كند... در مرگ وى هم بايد تبريك و هم تسليت گفت... بنابراين فضاى شور و شعفى كه به وسيلهی برخى از مسلمانان شركت كننده در جشنوارهی حسى به وجود مىآيد، كاملاً قابل توجيه است. (على، 1990) اين تغيير در نگرش، از آنچه زمانى يك مراسم يادبود غمانگيز همراه با گريه و زارى و مرثيهخوانى بود به مراسمى كه شادى، حداقل جزئى از ارزشهاى اضافى مقبول آن است، تا حدودى تلاش براى به دست آوردن كنترل مجدد مراسم حسى است؛ يا بهتر بگويم سر تسليم فرود آوردن به يك سرنوشت است.
با اين همه، به نظر مىرسد كه به همان اندازه كه نسل تحصيل كرده و جوان ترينيدادىهاى هند شرقى از حمايت مراسم حسى، دست برداشتهاند، ديگران به ادامهی اجراى آن به عنوان يك جشن مهم علاقهمند شدهاند. يكى از بانيان تعزيه مىگويد: «در اجراى مراسم يادبود محرم تغييراتى در حال انجام است كه به نظر مىرسد اين تغييرات، تعزيه را از حالت يك مراسم مختص به عدهاى خاص به يك مراسم همگانى در جزاير كارائيب تبديل كرده است. امروزه مراسم حسى بخشى از فرهنگ ترينيدادى است».
بخش ديگرى از فرهنگ ترينيداد و توباگو دلهاى مردم نيويورك را مجذوب خود كرده است، اين بخش از فرهنگ، امروزه مراسم حسى نام دارد. در 31 اوت وقتى كه اين كشور يعنى ترينيداد سالروز استقلال خود را جشن مىگرفت، نگاهها همه معطوف به مراسم حسى بود. مردم، مراسم حسى را كه در خيابانها در حال اجرا بود. تمجيد مىكردند. در حقيقت اين مردمان به وجد آمده، آمريكايىها بودند كه اخيراً به گلمحمد ـ بانى ترينيدادى مراسم حسى كه هشت سال پيش به آمريكا سفر كرده بود ـ دو نشان افتخار به خاطر قدردانى از اجراى فوقالعادهی مراسم حسى در آن كشور به وى اعطا كردند. (ساندى تايمز، 16 اكتبر 1988)
نمادگرايى آميخته در مراسم حسى در ترينيداد پرابهام و چندمعنايى است؛ به اين معنى كه هر كس مىتواند متناسب با شرايط و پيشفرضهاى تاريخى و فرهنگى خود آن را به گونهاى خاص تفسير كند. هر يك از گروههاى اجتماعى درگير ديدگاه خاص خود را دارند و معتقدند كه برداشت آنها از اين وضعيت، صحيح و اصيل است و تلاش نمودهاند تا تعريف و تفسير خود را برتر جلوه دهند.